موضوع: سوره بقره

عنوان: تفسير سوره مبارکه بقره جلسه 248

مدت زمان: 26.32 دقيقه اندازه نسخه كم حجم: 3.03 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 6.07 MB دانلود

رديف نوع عنوان عنوان
1 1 راز اهتمام رسول اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) به تغيير قبله
2 1 تأمين رضايتمندي پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم)
3 2 ـ رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) ، صاحب نفس مطمئنه و مقام شامخ رضا
4 2 ـ رضايت پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) در گرو رضاي خداي سبحان
5 ـ انتساب افعال پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) به خداي سبحان در مقام فعل
6 1 معجزه علمي و عملي در تغيير قبله
7 1 عموميت حكم قبله
8 2 ـ توسعه? شعاع استقبال به قبله
9 1 عدم نسخ قرآن به قرآن در تغيير قبله
10 2 ـ استدلاي قائلين به نسخ قرآن به قرآن در تغيير قبله
3 استدلال اول
11 2 ـ نقد استدلال اوّل
12 3 استدلال دوّم
13 2 ـ نقد استدلال دوّم
14 3 بزرگي آزمون قبله
15 1 تهديد بد انديشان

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?قَدْ نَرَي تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ?(144)

راز اهتمام رسول(صلّي الله عليه و آله و سلّم) به تغيير قبله
در جريان تحويل قبله از بيت المقدس به كعبه گفته‌اند: وجود مبارك رسول خدا (عليه آلاف التحيّة و الثّناء) منتظر نزول وحي بود يا براي آن است كه قبلاً خداي سبحان وعده داد كه مسئله? قبله عوض مي‌شود يا عظمت اسلام را رسول خدا در استقلال قبله ديد يعني وضع را طوري مشاهده كرد كه براي حضرت روشن شد اگر قبله? مسلمين همان قبله? يهوديها باشد، دين به آن عظمت و كيان خود نمي‌رسد، لذا به صورت نيايش و دعاي حالي، نه مقالي متوجه آسمان شد و منتظر نزول وحي. اين حالت يا براي وعده? قبلي بود يا نه به عنوان يك دعاي حال در مقابل دعاي زباني و دعاي مقال.
و صورت مباركش هم به سمت آسمان نگاه نداشت (يك بار) بعد منعطف كند، بلكه دور مي‌داد، لذا خداي سبحان نفرمود: « قد نري توجهك الي السماء»، بلكه فرمود: ?قد نري تقلب وجهك في السماء? يعني نگاهت را در اطراف آسمان دور مي‌دهي. وَجهَت كه در زمين است نگاهت در آسمان و اطراف آسمان است، منتظري ببيني كدام جهت آسمان فرشته? وحي(سلام الله عليه) براي تو متمثل مي‌شود: ?قد نري تقلب وجهك في السماء?؛ اين يا به عنوان انتظار وعده است كه خداي سبحان طبق وعده? قبلي وحي نازل كند يا به عنوان يك دعاي حال است نظير دعاي مقال.

تأمين رضايتمندي پيامبر(صلي الله و عليه و آله و سلّم)
آن‌گاه فرمود: ?فلنولينك قبلةً ترض?اها?؛ حتماً ما براي تو از آن جهت كه رسول خدايي قبله‌اي معيّن مي‌كنيم كه تو بپسندي؛ قبله‌اي كه رسول خدا بپسندد، همان قبله? خدا پسند است. چون اگر انساني به مقام شامخ رسالت رسيد، رضاي او رضاي خدا خواهد بود؛ چون رضاي او در محدوده? هواي نفس نيست.

ـ رسول خدا، صاحب نفس مطمئنه و مقام شامخ رضا
وجود مبارك رسول خدا از آن انسانهاي كاملي است كه خداي سبحان درباره? آنها فرمود: ?رضي الله عنهم و رضوا عنه? ؛ هم آنها از خدا راضي‌اند، هم خدا از آنها راضي است. رضاي آنها رضاي خداست، رضاي شخصي نيست و وجود مبارك حضرت صاحب نفس مطمئنّه و مقام شامخ ِ رضا بود كه در سوره? فجر به اين‌گونه از نفوس خطاب مي‌شود كه ?يا أيتها النفس المطمئنة ? ارْجعي الي ربك راضية مرضيه? ؛ اگر نفسي از خداي سبحان راضي باشد يعني به جميع قضا و قدر الهي راضي باشد، آن نفس هم مرضي حقّ هم هست يعني هر كاري كه از آن نفس نشأت بگيرد مورد رضاي خداست؛ چيزي كه خدا پسند نباشد از اين نفس نشأت نمي‌گيرد، لذا خداي سبحان نفوسي اين چنين را به اطمينان و راضي بودن و مرضي بودن ستود و معرفي كرد. فرمود: ?راضيةً مرضيةً? يعني هم به قضا و قدر الهي راضي است و هم همه? شئون او خدا پسند است؛ نه تنها خدا از كارهاي اين شخص راضي است و نه تنها خدا از اوصاف اين شخص راضي است، بلكه از گوهر ذات اين شخص راضي است. اگر ذات به مقام رضا رسيد، خود اين ذات مرضي حقّ است، نه تنها كارهاي او يا اوصاف او، بلكه خود ذات مرضي حقّ است.

ـ رضايت پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) در گرو رضاي خداي سبحان
و چون وجود مبارك رسول خدا (عليه الاف التحية و الثناء) از بارزترين مصاديق آيه? سوره? فجر است كه فرمود: ?راضيةً مرضيةً? پس رضاي او رضاي خداست. چيزي كه هوا در او دخيل باشد، درباره? رسول اكرم [صلّي الله عليه و آله و سلّم] راه ندارد و اين هم كه خداي سبحان فرمود: ?فلنولينك قبله ترض?اها? يعني ?قبلةً ترض?اها? للاسلام؛ نه اينكه يك امر شخصي باشد تا رضاي نفساني در او راه داشته باشد و مانند آن. قهراً همان‌طوري كه در جنگها رسول خدا منتظر نزول وحي و نصرت بود، در مسئله? عبادات و استقلال قبله هم منتظر نزول وحي بود تا در قبله مستقل باشند و از طعن بدانديشان اهل كتاب مصون بمانند وگرنه رضا پيغمبر رضاي نفسي و هوا و امثال ذلك نخواهد بود. در سوره? مباركه? ضحي? آيه? 5 به رسولش اين چنين فرمود: ?و لسوف يعطيك ربك فترضي??؛ چيزي به تو مي‌دهد كه تو بپسندي و راضي بشوي، يا مقام شفاعت است يا مشابه آن، كاري خدا درباره? پيغمبر كرد كه پيغمبر خوشحال بشود؛ چون رضاي پيغمبر رضاي خداست.

ـ انتساب افعال پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) به خداي سبحان در مقام فعل
اگر نفس به اين مقام كمال رسيد، همه? شئون او را خداي سبحان به خود انتساب مي‌دهد. اگر رمي است در جريان جنگ، مي‌فرمايد: ?و ما رميت إذ رميت ولكن الله رمي??. اگر دست است در هنگام صلح و بيعت، مي‌فرمايد: ?إنّ الذين يبايعونك إنما يبايعون الله يد الله فوق ايديهم? ، چه در بيعت و صلح، چه در جنگ و نبرد دست پيغمبر دست خداست در مقام فعل. رضاي او هم اين‌چنين است.
پس اينكه فرمود: ?فلنولينك قبلةً ترض?اها? ؛ نه يعني قبله‌اي كه تو براساس قوميّت يا شخص يا جهات ديگر بپسندي، بلكه قبله‌اي كه براي اسلام بپسندي يعني در نصرت اسلام و استقلال اسلام سهم مؤثري دارد، تو براي آن از خداي سبحان مسئلت مي‌كني، لذا فرمود: ?فلنولينك قبله ترض?اها?.


معجزه علمي و عملي در تغيير قبله
آن‌گاه فرمود: ? فولّ وجهك شطر المسجد الحرام ? با اين بيان چند معجزه براي وجود مبارك پيغمبر حاصل شد: يكي معجزه? علمي و شهودي كه آن فرشته? وحي را مشاهده كرد و اين سخن وحي را شنيد كه دستور رسيد صورتت را به سمت مسجد الحرام متوجّه كن، اين بيان حكم.
امّا شناخت موضوع؟ از كجا مسجد الحرام را بشناسد؟ اين را فريقين نقل كردند كه اين فراز و نشيب زمينها رخت بربسته شد وجود مبارك حضرت آن ميزاب را كه اكنون جاي ميزابِ طلاست، آن ميزاب را كاملاً مشاهده كرد و به سوي او ايستاد به طوري كه بعداً مهندسان حساب كردند ديدند دقيقاً رو به كعبه است اگر به يك انساني در فاصله? 80 فرسخي مثلاً با بودن اين همه كوهها و دره‌ها در وسط، بگويند: به آن سمت (به سمت كعبه) بايست يا به سمت مسجد الحرام بايست، آن هم در حال نماز. اين امتثالش ميسور نيست بالأخره يك علائم هندسي بايد باشد، يك علائم نجومي بايد باشد و مانند آن. ولي اگر به يك انساني گفتند: رويت را به كعبه كن يا رويت را به مسجد الحرام بكن! فوراً رو به مسجد الحرام كرد، معلوم مي‌شود ديد و رو [به سوي كعبه] كرد، مشاهد كرد و رو آورد. لذا فريقان نقل كردند كه تمام اين كوهها و زمين منزوي شد و وجود مبارك حضرت كعبه را و ميزاب را ديد و روبروي او ايستاد. والآن اگر خط مستقيمي رسم كنند از مسجد قبلتيني كه در مدينه است و وجود مبارك حضرت در همان مسجد در حال صلات متوجّه كعبه شد، مستقيماً به كعبه و به آن سطح ميزاب مي‌خورد (به آن جهت ميزاب مي‌خورد.) به جرم كعبه مي‌خورد. فرمود: ?فول وجهك شطر المسجد الحرام? اين دو معجزه و دو امر غيبي در كنار هم براي وجود مبارك حضرت حاصل شد و ساير مسلمين كه در مسجد بودند و به حضرت اقتدا مي‌كردند آنها هم به تبع حضرت به سمت كعبه متوجّه شدند. فرمود: ?فول وجهك شطر المسجد الحرام?.

عموميت حكم قبله
و آن‌گاه براي اينكه روشن بشود اين حكم اختصاصي به پيغمبر ندارند، حكم است براي صلات؛ مصلّي هر كه مي‌خواهد باشد خواه پيغمبر خواه مسلمين صدر اسلام خواه مسلمين اعصار ديگر، لذا فرمود: ?و حيث ما كنتم فولّوا وجوهكم شطره? يعني اين حكم مال صلات است، نه مال پيغمبر. نماز قبله مي‌خواهد و قبله? نماز كعبه است و مسجد الحرام را هم كه گفتند براي آن وسعتي است كه در استقبال از دور حاصل مي‌شود وگرنه مسجد الحرام قبله نيست، آنچه كه قبله است كعبه است: «و الكعبة قبلتي» ؛ « نه مسجد الحرام قبلتي».

توسعه شعاع استقبال به قبله
پرسش...
پاسخ: آن ناتمام است. سخن ابن عباس كه مورد پذيرش بعضيهاست ناتمام است. آنچه كه قبله است كعبه است و اين بزرگان بين قبله و استقبال احياناً خلط كرده‌اند. قبله وسيع نيست، همان بُعد خاص است لا غير، منتها استقبال يك بنا در دور و نزديك فرق مي‌كند. اگر انسان نزديك او بود، شعاع استقبال محدود است و اگر دور بود، شعاع استقبال وسيع است و هرچه دورتر باشد، شعاع استقبال وسيع‌تر است. استقبال سعه دارد، نه قبله: «والكعبة قبلتي» . اينكه به زنده و مرده ‌آموختند در همه? مراتب به تعبير مرحوم صاحب جواهر كه ما تفوّه كنيم اين است كه بگوييم: «و الكعبة قبلتي»، هرگز نبايد پنداشت كه مسجد الحرام قبله است يا حرم قبله است و مانند آن، لذا براي اينكه روشن بشود اين حكم مال نماز است اختصاصي به نمازگزار ندارد، خواه نمازگزار رسول باشد، خواه امّت، خواه در صدر اسلام باشند، خواه اعصار ديگر فرمود: ?و حيث ما كنتم فولّوا وجوهكم شطره? ؛ شما در هر نقطه? عالم باشيد به سمت كعبه رو كنيد كه در حقيقت كعبه قبله است و اگر گفته شد به مسجد الحرام براي آن است كه استقبال در دور صدقش وسيع است؛ ?و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره?.

عدم نسخ قرآن به قرآن در تغيير قبله
امّا درباره? آنچه كه گفته شد اين آيه? مباركه? ?فول وجهك شطر المسجد الحرام? ناسخ آيات ديگر است، آن سخن هم ناصواب است؛ براي اينكه آيه‌اي در قرآن نيامده كه بگويد بيت المقدس قبله است تا اين آيه ناسخ او باشد. لذا گفتند: اگر نسخ است، نسخ سنّت بالقرآن است؛ نه نسخ قرآن به قرآن يعني قبلاً ثابت شده بود كه قبله? مسلمين بيت المقدس است و وجود مبارك رسول خدا [صلّي الله عليه و آله و سلّم] هم به بيت المقدس متوجّه بود در حال صلات و مادامي هم كه در مكّه تشريف داشتند، طرزي نماز مي‌خواندند كه كعبه بين ايشان و بين بيت المقدس باشد كه هم به سمت كعبه رو كنند هم به سمت بيت المقدس و چون به مدينه مهاجرت فرمودند [و] اين امر ممكن نبود در سال دوّم هجري مسئله? قبله عوض شد. پس اينكه قبله? مسلمين در حال صلات بيت المقدس بود، اين با سنّت ثابت شد نه با قرآن ، پس آيه‌اي در اين زمينه نيامده تا اين آيه? بعدي آن آيه? قبلي را نسخ كند.

ـ استدلال قائلين به نسخ قرآن به قرآن در تغيير قبله
استدلال اول
منتها دوتا احتمال از دو قائل يا دو گروه نقل شده است:
احتمال اوّل يا قول اوّل آن است كه در آيه? قبل يعني آيه? 143 كه بحثش گذشت اين چنين بود، فرمود: ?و ما جعلنا القبلة التي كنت عليها إلاّ لنعلم مَن يتّبع الرّسول ممّن ينقلب علي عقبيه?؛ اين آيه مي‌گويد: قبلاً قبله بيت المقدس بود و ما آن بيت المقدس را قبله قرار نداديم مگر براي آزمون و امتحان، و چون از آن آيه استفاده مي‌شود كه بيت المقدس قبله بود، پس آيه? بعدي كه قبله را كعبه مي‌داند ناسخ آيه? قبلي است .


ـ نقد استدلال اوّل
اين سخن ناتمام است براي اينكه از آن آيه? قبل استفاده نمي‌شود كه آيه دلالت كند بر اينكه قبله بيت المقدس بود. آيه? قبل مي‌گويد: «...آن قبله‌اي كه قبلاً داشتي...» خب، آن قبله كه با قرآن ثابت نشد؛ آن با سنّت ثابت شد. آيه‌اي نيامد [و] نازل نشد كه دلالت كند بر اينكه قبله? شما بيت المقدس است.
پرسش ...
پاسخ: همين دلالت دارد به اينكه قبلاً بودي، البته سنّت هم وحي خداست؛ چون رسول مبارك چه به عنوان قرآن، چه به عنوان سنّت حكمي از احكام الهي را بدون وحي نمي‌فرمايد: ?وما ينطق عن الهوي??. آن را هم خدا قرار داد، سنّت را هم خدا قرار داد، ولي نه با قرآن. فرمود: آن قبله‌اي كه قبلاً به آن سمت نماز مي‌خواندي. آن كدام قبله است؟ به چه دليل قبله بود؟ كدام سمت بود؟ همه? اينها را سنّت بيان كرد.
پس اگر بگوييم اين آيه? محل بحث ناسخ آيه? قبلي است؛ اين سخن ناصواب است.

استدلال دوّم
چه اينكه قول و سخن ديگر و ديگران آن است كه اين آيه? محل بحث يعني آيه? 144 ناسخ آيه? 115 است كه بحثش قبلاً گذشت. آن آيه? اين است كه ?ولله المشرق و المغرب فأينما تولوا فثمّ وجه الله إن الله واسعٌ عليم?؛ چون آن آيه مي‌گويد: به هر سمت رو بكنيد رواست و اين آيه مي‌گويد: هر جا هستيد به سمت كعبه رو كنيد، پس ناسخ آن آيه? 115 است.

ـ نقد استدلال دوّم
اولاً آن آيه مطلق است و عام، اختصاصي به صلات ندارد اولاً؛ اختصاصي به صلات واجب ندارد ثانياً، مي‌گويد: به هر سمت رو كنيد ?فثمّ وجه الله? ، چه در دعاها و زيارتها، چه در نشستنها، چه در نمازها (نماز هم چه نماز واجب، چه نماز مستحب). اين حكم با اين وسعت از آيه? 115 استفاده مي‌شود. اگر آيه? 144 بفرمايد: در نماز واجب به سمت كعبه رو كنيد، حدّاكثر آن است كه مقيّد آن اطلاق باشد [و] تقييد غير از نسخ است؛ نسخ آن است كه آن حكم را رأساً زائل كند ولو نسخ به صورت تخصيص أزماني برگردد، ولي بايد حكم رأساً زائل بشود. ولي اگر آيه? قبل مي‌گويد: به هر سمت رو كني ?فثم وجه الله? است، چه دردعاها، چه در نمازها؛ نماز هم چه واجب، چه مستحب، چه در حضر، چه در سفر?فثم وجه الله?.
اين آيه با اين وسعت و با اين اطلاق، مي‌گويد: ?فأينما تولوا فثّم وجه الله?. درباره? خصوص نمازهاي واجب دستور رسيده است كه ?فولوا وجوهكم شطره? يعني «شطر المسجد الحرام» ، حدّاكثر آن است كه اين تقييد آن باشد. نه نسخ او [و] مقيّد كه ناسخ نيست و گذشته از آن بايد اثبات كرد كه اين آيه? 144 بعد از آيه? 115 نازل شد. در حالي كه احتمال ديگر هم هست. آن احتمال اين است كه اين آيه? محل بحث يعني آيه? 144 اول نازل شد، بعد فرمود: هر جا هستيد به سمت مسجد الحرام رو كنيد؛ چون او قبله است يا كعبه قبله است، بعد در آيه? 114 فرمود به اينكه اگر عدّه‌اي نگذاشتند شما به مسجد الحرام مراجعه كنيد و آنجا خدا را عبادت كنيد، بدانيد به هر سمت باشد و در هر جا باشد، مي‌شود خدا را عبادت كرد و به سمت خدا رو آورد. چون آيه? 114 اين است كه ?و من أظلم ممّن منع مساجد الله أن يذكر فيه اسمه و سعي في خرابها أولئك ما كان لهم أن يدخلوها إلاّ خائفين?؛ چه كسي ظالم‌تر از آن است كه نگذارد مسجد الحرام (مسجد خدا)، معبد مردم باشد، بعد مي‌فرمايد به اينكه اگر عدّه‌اي سعي كردند مسجد را ويران كنند شما نگران نباشيد؛ چون ?و لله المشرق والمغرب فأينما تولوا فثم وجه الله? يعني اگر مسجد نشد غير مسجد هم مي‌شود خدا را عبادت كرد. اگر نگذاشتند شما به يك جهت يا در يك جهت خاص عبادت كنيد به ساير جهات رو كنيد، در ساير جهات مي‌توان عبادت كرد و مانند آن.
بنابراين هرگز نمي‌توان احراز كرد كه آيه? 144 ناسخ آيه? 115 است؛ براي اينكه اولاً او مطلق است و اين آيه? محل بحث مقيّد [و] تقييد غير از نسخ است و ثانياً اين احتمال است كه آن آيه بعد نازل شده، بعد از اينكه مسئله قبله به سمت مسجد الحرام تعيين شد، آن‌گاه فرمود: اگر عدّه‌اي نگذاشتند شما در مسجد الحرام نام خدا را احيا كنيد، ?فاينما تولوا فثم وجه الله.?.
پرسش ...
پاسخ: الآن هم همان بحث است، لذا در خلال بيان هم «به سوي» او و هم «در او» معنا شده است كه تطبيق بشود.
پرسش ...
پاسخ: اين آيه ناسخ سنّت است، آن آيه كه ظهور ندارد. يعني «بودي»، از خود آيه? قبل كه استفاده نمي‌شود [كه] واجب است مصلي به بيت المقدس رو كند.
پرسش...
پاسخ:
بسيار خوب به هر سمت كه بودي؛ از آيه? قبل استفاده نمي‌شود كه قبله بيت المقدس بود.
پرسش...
پاسخ: بسيار خوب، سنّت هم وحي خداست يعني از اين آيه استفاده مي‌شود كه قبلاً طبق سنّت يك قبله‌اي داشتي، همين.
پرسش...
پاسخ: آن را كه آيه نمي‌گويد، آن را سنّت مي‌گويد و آيه? قبل به سنّت اشاره مي‌كند؛ آيه? قبل ناظر است به قبله‌اي كه با سنّت تعيين شد؛‌ آيه? قبل تأييد سنّت است؛ خود آيه? قبل كه دلالت ندارد بر اينكه بيت المقدس قبله است تا آيه با آيه نسخ بشود؛ از آيه? قبل هيچ استفاده نمي‌شود. ظهور دارد در اينكه يك قبله‌اي بوده است، امّا آن قبله چي بود؟
پرسش...
پاسخ: بسيار خوب، به آن سمتي كه متوجه بودي آن سمت كجاست؟ آن را سنّت بيان كرد. اينكه قبله بايد بيت المقدس باشد اين را سنّت بيان كرد، از آيه كه حكمي استفاده نمي‌شود.
پرسش...
پاسخ: مي‌گويد: قبله‌اي كه داري.
پرسش...
پاسخ: از آيه? قبل استفاده نمي‌شود كه قبله بيت المقدس است؛ مي‌گويد: آن قبله‌اي كه قبلاً براي تو طبق سنّت ثابت شده است؛ از آن قبله برگرد [و] اين نسخ سنت است بالقرآن.
پرسش...
پاسخ: طبق سنّت ثابت شده بود كه قبله? مسلمين قبلاً بيت المقدس بود و حضرت با تمام مقاديم بدن در حال نماز به بيت المقدس رو مي‌آورد نشانه‌اش آن است كه در همان سال اول هجرت و اوائل سال دوم هجرت، نمازي هم كه مي‌خواندند به طرف بيت المقدس بود و اين آيه هم در حالي نازل شد كه پيغمبر در مدينه به سمت بيت المقدس نماز مي‌خواند، بعد فرمود: آن قبله‌اي كه قبلاً تو داشتي آن را ما به عنوان آزمون قرار داديم، فعلاً به طرف مسجد الحرام برگرديد. هم معلوم مي‌شود قبلاً يك قبله‌اي بوده است به وسيله? سنّت، هم اين آيه دستور مي‌دهد كه آن حكم قبلي كه با سنّت ثابت شده است برمي‌گردد.
پرسش......
پاسخ: نه، آنكه زمينه? نسخ است، اينكه دارد مي‌گويد: ما آن قبله را كه قبلاً قرار داديم، معلوم مي‌شود الآن زمينه، زمينه? برگشت از آن حالت است، لذا فرمود: ?فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولّوا وجوهكم شطره? .
روايات اين قسمت به خواست خدا بايد علي حده بحث بشود.
پرسش.....
پاسخ: نه، آن«من القبلة الى القبلة» است؛ «من الحق الي الحق» است. قبلاً به آن راضي بودي للاسلام والآن به اين راضي هستي للاسلام.

بزرگي آزمون قبله
پرسش...
پاسخ: نه، قبل از اينكه به مدينه بياييد و هجرت كنيد و از طعن آنها با خبر باشيد. همان قبله بيت المقدس بود مرضي شما هم بود، مرضي اسلام هم بود؛ چون ما آن را به عنوان آزمون قرار داديم ?و ان كانت لكبيرة إلاّ علي الذين هدي الله? و پيغمبر هم مصداق بارز مهتدي است، كه بحثش گذشت.
پس قبله? قبلي براي ديگران تحملش دشوار بود، ولي براي حضرت و همراهان حضرت دشوار نبود، خدا فرمود: ?و ان كانت لكبيرة الاّ علي الذين هدي الله? و در آيات قبل هم روشن شد كه پيغمبر مصداق كامل اهتدا است؛ پس براي او دشوار نبود، امّا الآن كه وارد مدينه شدند تعصّب مدنيها (يهوديها و اهل كتاب) برانگيخته شد، طعني عليه اسلام زده شد، رسول خدا [صلي الله عليه و آله و سلم] براي حفظ كيان اسلام منتظر تغيير قبله بود كه اين رضا، رضاي خداست، لذا فرمود:?فول وجهك شطر المسجد الحرام? و به همه? مسلمين هم خطاب كرد، فرمود: ?و حيث ما كنتم فولّوا وجوهكم شطره?.

تهديد بد انديشان
آن‌گاه فرمود به اينكه اين مسئله? قبله چيزي نيست كه اهل كتاب ندانند يا در كتاب آسماني اينها به خصوصه آمده است يا اين خطوط كلي در كتاب آنها آمده است؛ اينها اين را به عنوان حقّ مي‌دانند: ?و ان الذين اوتوا الكتاب ليعلمون أنّه الحق من ربّهم? يعني يهود و نصاري? (مخصوصاً يهود) مي‌دانند جريان قبله كه از بيت المقدس به كعبه برگشت «من الحق الي الحق» بود و حكم حقيقي هم همين است. يا همه? اين خصوصيّات در تورات و انجيل آمده يا خطوط كلي‌اش آمده و اينها مي‌دانند حقّ با توست كه از بيت المقدس به كعبه متوجّه شدي: ?و إنّ الذين أوتوا الكتاب ليعلمون أنّه الحق من ربهم? اما مع ذلك طعن مي‌زنند مي‌گويند: اينها در قبله مستقل نيستند،گاهي به سمت بيت‌المقدس، گاهي هم به سمت كعبه، يك دين ثابتي ندارند، با اينكه مي‌دانند اين حقّ است: ?ليعلمون أنّه الحق من ربهم و ما الله بغافل عما يعملون?؛ يك انذار و تهديد ضمني هم نسبت به اين بدانديشان يهود هست. فرمود: خدا كه غافل نيست از كار شما. شما مي‌دانيد كه اين حقّ است مع ذلك طعن وارد كرديد؛ قبل از تغيير قبله طعنتان اين بود كه مسلمين در قبله مستقل نيستند، بعد از تغيير قبله با اينكه مي‌دانيد اين حقّ است مي‌گوييد: مسلمين در رأيشان مستقل و ثابت نيستند، هر روز به يك سمت رو مي‌آورند با اينكه شما مي‌دانيد ?انه الحق من ربهم و ما الله بغافل عمّا يعملون?.
اين كارهايي كه اينها انجام مي‌دهند، عالمانه دارند گناه مي‌كنند؛ مغفول عنه خدا نيست؛ خدا از اينها غافل نيست. اين اعلام خطر است، فرمود: خدا از اينها غافل نيست. بالأخره چون گاهي مي‌فرمايد به اينكه ?انّ ربك لبالمرصاد? ؛ [پروردگارت] در كمين است، گاهي مي‌فرمايد به اينكه ?و ما الله بغافل عما يعملون? ؛ اين هم هشدار به تهديد است. گاهي به عنوان اصل كلّي كه ?إن الله بكل شيء عليم? از آن اصل شايد خيلي تهديد استفاده نشود، اما از اينكه بفرمايد ?إنّ ربك لبالمرصاد?؛ خدا در كمين است يعني اين كار پايانش سقوط است يا مي‌فرمايد: ?و ما الله بغافل عمّا يعملون? ؛خدا از كار اينها غافل نيست يعني يك روزي بالأخره اينها را مي‌گيرد. اين يك تهديد ضمني هم هست.
روايات مسئله? قبله را در جوامع روايي مخصوصاً متأخرين مثل صاحب وسائل (رضوان الله عليه) جمع‌آوري كرده‌اند. آن روايات را مطالعه بفرماييد كه اگر خداي سبحان توفيق داد فردا آن روايات را هم بخوانيم.
«والحمد لله رب العالمين»