موضوع: سوره بقره

عنوان: تفسير سوره مبارکه بقره جلسه 465

مدت زمان: 34.42 دقيقه اندازه نسخه كم حجم: 3.97 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 7.94 MB دانلود

رديف نوع عنوان عنوان
1 جدا نبودن حكم نيّت از عمل خارجي
2 جواز تعريض پيشنهاد ازدواجِ بعد از انقضاي عدّه
3 عدم پيامد وضعي پيشنهاد تصريح و يا مواعده? سرّ
4 اثر نداشتن عزم بر نكاح در زمان عدّه
5 استفاده? حرمت و بطلان عقد در زمان عدّه از آيه
6 جامعِ بين عدّه? وفات و عدّه? طلاق در آيه محلّ بحث
7 لزوم استفاده? فروع مسأله از روايات
8 تبيين معناي مواعده? سرّ و قول معروف به وسيله? روايات
9 روايات دالّ بر حرمت ابدي زن بر مرد در صورت ازدواج, در عدّه
10 بطلان عقد و عدم حرمت ابدي در صورت عقد جاهل بودن مباشرت با زن
11 حرمت ابدي زن در صورت عقد در زمان عدّه
12 آسان‌تر بودن جهل به حكم در فرمايش امام كاظم(عليه السلام)
13 متمشّي نشدن جِدّ در صورت علم به بطلان عقد
14
15
16
17
18
19
20


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلكِن لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَلاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ?
جدا نبودن حكم نيّت از عمل خارجي
مطالبي كه مربوط به اين كريمه بود تا حدودي در بحث ديروز به عرض رسيد چند نكته مانده است كه با كمك روايات و احاديث بايد حل بشود. مطلب اول آن است كه خود نيت از آن جهت كه يك امر قلبي است حكم جدايي ندارد مگر در عباداتي كه شرطاً يا جزئاً جزء عبادت قرار بگيرد, در غير آن موارد خود آن اراده و نيت حكم مستقل ندارد و حرام نيست مثلاً شرب خمر كه حرام است عزم بر شرب خمر حرام نيست, ولي در ماه مبارك رمضان كه انسان روزه دارد چون روزه صرف امساك از ده چيز نيست, بلكه روزه نيت است و امساك از روي نيت است خود نيت جزء واجبات است شرطاً او جزئاً, اگر كسي در ماه مبارك رمضان اين نيت را بشكند; عزم بر خلاف داشته باشد اين عزم و تصميم بر خلاف حرام است اگر كسي در ماه مبارك رمضان قصد كرد كه روزه نباشد اين كار حرام است, زيرا روزه‌اي كه واجب است تنها امساك از مفطرات نيست بلكه امساك از روي نيت است يعني نيت روزه كردن و از مفطرات پرهيز كردن اگر كسي در حال روزه ماه مبارك رمضان مثلاً, آنجا كه قطعش حرام است عزم كرد كه مفطر باشد نيت كرد كه از روزه به در آيد اين نيت‌القطع و عزم بر ترك صوم جزء محرمات است چرا, چون يكي از واجبات نيت است ابتدائاً و استدامتاً; نقض اين نيت, جزء محرمات است ولي اگر خود اراده و عزم تحت تكليف نباشد نيت تحت تكليف نباشد خود عمل خارجي تحت تكليف باشد نيت بر او حكم جدايي ندارد, مثل عزم بر كذب نيت غيبت كردن تصميم شرب خمر و مانند آن, گرچه اين‌گونه از عزمها روح را پليد مي‌كند و مانع صفا خواهد بود ولي انسان را در عدالت صغرا از پا در نمي‌آورد يعني اگر كسي عزم بر گناه كرد و دامنش آلوده نشد به همان عدالت قبلي باقي است مي‌شود به او اقتدا كرد در عدالت صغرا و اما در عدالت كبرا كه اساس تهذيب روح بر آن محور است اين البته يقيناً سقوط كرده است, لذا خداي سبحان فرمود: ?إِن تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبَكُم بِهِ اللّهُ? .
جواز تعريض پيشنهاد ازدواجِ بعد از انقضاي عدّه
مطلب بعدي آن است كه تعريض خطبه يعني اگر زن در حال عده بود كسي پيشنهاد ازدواج به او داد ازدواج بعد از انقضاي عده را با او در ميان گذاشت اگر تعريضاً باشد حلال است و تصريحاً باشد حرام, پس تعريض پيشنهاد ازدواج بعد از انقضاي مدت كه ظرف تعريض قبل از انقضاست ظرف ازدواج بعد از انقضاست اين تعريض عيب نداشت.
عدم پيامد وضعي پيشنهاد تصريح و يا مواعده? سرّ
مفهوم اين ?لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ? اين بود كه تصريح پيشنهاد حرام است كه ظرف تصريح, زمان عده است گرچه ظرف ازدواج, بعد از عده است. اگر اين كار حرام را كسي مرتكب شد آيا اثر وضعي هم بار است يا نه, خودش حكم تكليفي دارد كه حرمت است ولي چون پيشنهاد هيچ اثري در اسلام ندارد قهراً صحت و سقم هم ندارد; نمي‌شود گفت اين خِطبه صحيح است يا اين خِطبه باطل, زيرا خواستگاري كردن پيشنهاد دادن اثر فقهي ندارد تا انسان بگويد اگر در عده بود باطل است و اگر در غير زمان عده بود صحيح است, ولي مي‌توان بحث كرد كه گرچه خودش صحت و بطلان ندارد آيا محرِّم است يا نه؟ آيا جلوي نكاح بعد از انقضاي عده را مي‌گيرد يا نه خودش تكليفاً حرام است; وضعاً حكمي نداشت تا به صحت يا بطلان متصف بشود, ولي آيا پيشنهاد در زمان عده باعث مي‌شود كه اين شخص نتواند بعد از انقضاي عده با آن زن ازدواج كند يا نه اين را كه از آيه نمي‌توان استفاده كرد دليل فقهي از قبيل روايت هم بر آن نيامده, لذا فتوا بر اين است كه پيشنهاد ازدواج, تصريحي گرچه حرمت تكليفي دارد ولي پيامدهاي وضعي ندارد. مطلب بعدي آن است كه اگر به يكي از اين محرمات ديگر عمل كرد, نظير ?لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا? كه اين هم محرّم بود كه وعده نهاني و خُفِيه بدهد اگر طبق اين نهي, وعده خُفيه‌اي دارد گفت «موعدِك بيتُ فلان» بنا بر اينكه اين نهي, تحريمي باشد نبايد وعده سرّي بدهد يا در سر حرف مستهجن بزند اگر اين كار را كرده است جز حكم تكليفي پيامد ديگر ندارد يعني اثر وضعي ندارد نه براي خودش نه براي تحريم آينده. عمده مسئله حرمت بعدي است كه فرمود: ?وَلاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ?.
پرسش:...
پاسخ: آن كل محرمات چرا, چون هر محرمي اگر معصيت باشد و كبيره حكومت اسلامي براي تنبيه او تعزير مي‌كند.
اثر نداشتن عزم بر نكاح در زمان عدّه
مطلب بعدي راجع به ?لاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ? است, اين ?لاَ تَعْزِمُوا? كه تعبير عرفي‌اش و متفاهم عرفي‌اش اين است كه وقتي گفتند مبادا تصميم ازدواج بگيري يعني مبادا ازدواج كني, نظير همان آيه‌اي كه بحثش قبلاً گذشت در همين سوره? مباركه? «بقره» آيه 227 در مسئله ايلاء اگر مرد سوگند ياد كرد كه زن را رها كند خدا فرمود او مخيّر بين‌الامرين است يا برمي‌گردد زندگي‌اش را از سر مي‌گيرد يا بايد طلاق بدهد ?لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِن فَاءُو فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ?; اگر برگشتند به آن زندگي و زناشويي كه خدا از گذشته‌اش مي‌آمرزد ?وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ?; اگر قصد طلاق كردند ?إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ? يعني «ان طلقوا» يك تعبير عرفي است اگر تصميم بر طلاق گرفتند يعني اگر طلاق دادند نه اينكه اگر تصميم بر طلاق گرفت مسئله حل است عزم بر طلاق يعني طلاق خارجي اينجا هم كه فرمود: ?لاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ? يعني «لا تنكحوا» پس بر اساس عزم, من حيث هو عزم اثري بار نيست چه اينكه بحثش هم در آن آيه مبسوطاً گذشت.
استفاده? حرمت و بطلان عقد در زمان عدّه از آيه
حالا كه فرمود: ?وَلاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ? خود نكاح حرام شد اگر كسي در حال عده ازدواج كرد يعني زن در حال عده بود, مرد بعد از پيشنهاد حالا پيشنهادش ولو تعريضي, بايد نسبت به بعد از انقضاي عده باشد اگر او در زمان عده, عقد نكاح را جاري كرد اينجاست كه هم حكم تكليفي‌اش روشن است كه حرمت است; اين شخص معصيت كرده است هم حكم وضعي دارد كه اين عقد باطل است, اما بيش از اين دو حكم آيا مطلب سومي هم به دنبالش هست يا نه او را از آيه نمي‌شود استفاده كرد, اما حكم اولي را كه حرمت باشد به خوبي مي‌توان استفاده كرد چون نهي ظهور در حرمت دارد, فرمود: ?وَلاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ?. مطلب دوم كه بطلان اين عقد نكاح باشد او را هم مي‌شود استفاده كرد براي اينكه اين نهي متوجه نكاح نشد كه خود عقد حرام باشد تا انسان بگويد اين نهي در غير عبادات است موجب بطلان نيست اين نهي براي آن است كه آن منكوحه لائق و قابل زناشويي نيست در اين محدوده عده, او اصلاً نمي‌تواند ازدواج كند بنابراين اگر نتوانست شرعاً ازدواج كند اين نكاح مي‌شود باطل, پس حرمت اين نكاح از ?لاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ? استفاده مي‌شود بطلان نكاح براي اين است كه اين زن اصولاً لائق ازدواج نيست نه اينكه بطلان اين نكاح از ناحيه تعلق نهي باشد حتي يقال به اينكه در نهي در غير عبادات كه مفسد نيست, نظير نهي از معامله وَقْتَ البيع بنا بر اينكه بيع عند نداء صلات جمعه حرام باشد باطل نيست ?يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلاَةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَي ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ? بنا بر اينكه اين امر براي وجوب باشد و بيع حرام باشد اگر كسي وقت نداء صلات جمعه معامله كرد اين‌چنين نيست آن بيع باطل باشد كه, زيرا دو طرف معامله يعني ثمن و مثمن قابل نقل و انتقال‌اند بايع و مشتري هم كه صحت نقل دارند, بنابراين نقصي نيست مگر اينكه اين ظرف ظرف بيع نيست, لذا بيع حرام است گرچه صحيح است. اما مسئله نكاح در عده اين‌چنين نيست كه فقط اين ظرف, ظرف حرمت تكليفي باشد بلكه در اين ظرف آن زن صالح براي زوجيت نيست, نظير عقد در حال احرام, عقد در حال احرام تنها جزء محرمات نيست مثلاً گفتند كه شما در حال احرام اين چند چيز را بايد ترك كنيد يكي از آن تروك حال احرام عقد است خب حالا اگر او عقد كرد يكي از محرمات حال احرام را مرتكب شد معصيت كرد, اما عقد او صحيح است يا نه عقد او باطل است براي اينكه اين شخص در حال احرام در اين محدوده اصلاً قابل شوهر شدن نيست; نه مي‌تواند براي بار اول شوهر بشود نه مي‌تواند با زنش به عنوان شوهر رفتار كند اين در اين محدوده, ممنوع از كارهاي نكاح است لذا عقدش گذشته از اينكه حرام است باطل هم است. پس مطلب اول و دوم را مي‌توان از آيه استفاده كرد اما بيش از اين كه بخواهيم بگوييم عقد در حال عده مايه حرمت ابدي است اين را از آيه نمي‌شود استفاده كرد [بلكه] آن را بايد از روايات استفاده كرد.
پرسش:...
پاسخ: نهي در ظرف عبادت به نكاح خورده است آن نكاح كه منهي عنه است عبادي نيست حج منهي فيه است يعني در ظرف احرام به نكاح نهي شد نهي تعلق گرفت نه اينكه نهي به حج تعلق گرفته باشد, لذا اگر بعضي از محرمات ديگر را انجام بدهد ممكن است كه حرام باشد, ولي صحيح, براي اينكه لياقت را سلب نكرده است فقط تعبداً گفتند اين كار را نكن. لكن در مسئله نكاح گفتند در محدوده احرام اين شخص نمي‌تواند عمل زناشويي انجام بدهد بنابراين عقدي كه او انجام مي‌دهد گذشته از حرمت بطلان هم دارد. اما حرمت ابدي‌اش را البته بايد از روايات استفاده كرد. بنابراين چند مطلب مي‌ماند كه بايد از روايات استفاده كرد; يكي همين مسئله نكاح است كه حرمت ابدي مي‌آورد.
جامعِ بين عدّه? وفات و عدّه? طلاق در آيه محلّ بحث
در خصوص آيه اينكه فرمود: ?حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ? اين جامع بين عده وفات است و عده طلاق, چون هم درباره عده طلاق در آياتي نظير آيه 232 [سوره? بقره] آمده است كه ?إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ? يعني وقتي آنها را طلاق داديد عده آنها منقضي شد مانع نباشيد آنها هر تصميمي گرفتند آزادند و هم درباره عده وفات آمده است ?وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْراً فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ? يعني تصميم‌گيري بعد از انقضاي عده وفات در وفات و بعد از انقضاي عده طلاق در طلاق, خواه سه ماه خواه سه طهر خواه امثال ذلك, چون در همه آن موارد سخن از بلوغ‌الاجل است اين آيه محل بحث هم كه فرمود: ?وَلاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ? شامل هر دو قسم خواهد بود.
لزوم استفاده? فروع مسأله از روايات
منتها بقيه فروع را بايد از روايات استفاده كرد كه اگر مردي در حال عده پيشنهاد زوجيت به زن داد اين محرِّم نيست و اگر عقد كرد عالم و آگاه نبود معصيت كرد و عقدش هم باطل است, ولي بعد از انقضاي عده مي‌تواند مجدداً عقد كند و اگر عالماً عامداً اين كار را كرده است گذشته از حرمت تكليفي و گذشته از بطلان وضعي, مايه حرمت ابدي هم است. اين خصوصيات را بايد از روايات استفاده كرد.
كتاب شريف وسائل «ابواب ما يحّرم بالمصاهرة» باب سي و هفتم رواياتي است كه تصريح به خِطبه را تحريم مي‌كند و تعريض خِطبه را تجويز مي‌كند, در حقيقت آنچه از مفهوم و منطوق اين آيه محل بحث استفاده مي‌شد اين روايات بالصراحه بيان كردند.
تبيين معناي مواعده? سرّ و قول معروف به وسيله? روايات
روايت اول اين باب اين است كه عبد الله‌بن‌سنان از امام صادق (سلام الله عليه) سؤال مي‌كند درباره اين جمله مباركه كه ?لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَلاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ? يعني چه؟ حضرت طبق اين نقل فرمود: «السرّ أن يقول الرجلُ مَوعِدُكَ بيتُ آل فلان»; سرّ آن است كه اين مرد به آن زن پيشنهاد ديدار در يك جاي تنها و خلوت بدهد «ثم يطلب اليها ان لا تَسْبِقَهُ بِنفسها اذا انقضت عدَّتُها»; بعد با او گفتگو مي‌‌كند كه عده‌اش كه منقضي شد همسر ديگر نگيرد «قلتُ» عبدالله‌بن‌سنان عرض مي‌كند كه اين ?إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً? يعني چه؟ حضرت فرمود: «هو طلبُ الحلال في غير ان يَعْزِمَ عقدةَ النكاح حتي يَبْلُغَ الكتاب اجله» يعني فعلاً عقد نكنند تا اينكه آنچه خدا در قرآن مشخص كرده است به نام عده آن سپري بشود بعد تصميم بگيرند و عقد كنند. روايت دوم حماد از حلبي از امام صادق (سلام الله عليه) سؤال مي‌كند اين ?لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً? يعني چه؟ حضرت اين‌چنين جواب مي‌دهند كه «هو الرجل يقول للمرأة قبل ان تنقضي عدتها أواعدك بيت فلان لِيُعرِّض لها بالخِطبة»; معناي مواعده سرّ آن است كه وعده ديدار در يك جاي نهاني باشد و منظورش آن است كه پيشنهاد ازدواج بدهد «و يعني بقوله ?إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً? التعريضَ بالخطبة» يعني اگر پيشنهاد ديدار خصوصي داد حرام نيست در صورتي كه آنجا جز تعريض چيز ديگر نباشد. مسئله خلوت با اجنبيه «امرٌ علي حده», ولي درباره خصوص پيشنهاد اگر وعده ديدار داد ممكن است در بيت فلان عده‌اي باشند خود صاحبخانه باشد خلوت اجنبيه صادق نيست تمام محذور آن است كه اين خِطبه تصريح نباشد; تعريض باشد اگر تعريض بود قول معروف است و اگر تصريح بود قول منكر است «ولا يعزم عقدةً النكاح حتي يبلغ الكتاب اجله».
سوم علي‌بن ابي حمزه از ابي‌الحسن (سلام الله عليه) امام هفتم مي‌پرسد «عن قول الله عزوجل ?وَلكِن لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا? يعني چه؟ حضرت طبق اين نقل فرمود: «يقول الرجل أُوَاعِدُك بيت آلُ فلان» يعني وعده ديدار ما خانه فلان كس «يعرّضُ لها بالرَّفَث»; منظور آن است كه با اين جمله پيشنهاد خلاف مي‌دهد, تعريض خلاف را طرح مي‌كند اين مواعده سرّ است و حرام, مگر اينكه قول معروف داشته باشد. منظور اصل پيشنهاد زناشويي بعد از انقضاي عده آن هم به نحو تعريض باشد.
«?إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً? والقولُ المعروف التعريضُ بالخطبة علي وجهها و حِلِّها ?وَلاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّي يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ?».
روايت چهارم قول معروف را اين‌چنين معني مي‌كند: «فيقول اني فيكِ لَراغبٌ و انّي للنساء لَمُكْرِمٌ ولاتَسْبِقِيني بِنَفْسِك» قول معروف آن است كه مضمون اين جمله‌هاست و قول غير معروف همان وعده نهاني دادن كه لعله يا سخن ناروا بگويد يا تصريح به خِطبه. روايت پنجم همان روايتي است كه مرحوم امين‌الاسلام در مجمع نقل كرد كه لابد ملاحظه فرموديد. عن الصادق (عليه السلام) «في قوله تعالي ?لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ? الي قوله ?وَلكِن لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا? قال لاتصرحوا لهن النكاح والتزويج»; تصريح نكنيد, تعريض مانعي ندارد «و من السر ان يقول لها موعدك بيت فلان» اين قرار نهاني گذاشتن يا براي تصريح به خِطبه است يا براي حرف مستهجن كه در جاهليت رايج بود.
روايت ششم كه «?لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً? قال المرأة في عدتها تقول لها قولاً جميلا ترغبها في نفسك و لا تقول اني اصنع كذا و اصنع كذا القبيح من الامر في البضع»; اين سخنان مستهجن را در آن پيشنهاد تعريضي هم طرح نكنيد.
پرسش:...
پاسخ: ممكن است چيزي كه الان در طي بحثهاي قبل هم ملاحظه فرموديد خيلي از كنايات است كه در ده قرن قبل كنايه و تعريض بود الآن تصريح است, نظير اينكه در كلمه غائط بود قرآن فرمود: ?أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنكُم مِنَ الْغَائِطِ? «غائط» يعني آن مكان پست كه انسانها براي قضاي حوائج مي‌رفت, فرمود اگر كسي از آنجا بيرون آمد آن روز اين تعبير بسيار, بسيار اديبانه و بسيار حكيمانه بود چه اينكه امروز هم است, اما در اثر تكرر اين چهارده قرن از بس اين كلمه غائط را گفتند خيال مي‌كنند يعني مدفوع است وگرنه نه عذره به معناي مدفوع است نه غائط به معني مدفوع.
روايات دالّ بر حرمت ابدي زن بر مرد در صورت ازدواج, در عدّه
درباره اثر وضعي عقد, باب هفدهم از ابواب ما يحرم بالمصاهرة اين‌چنين آمده است چون اين روايات هم فراوان است هم معارضي به آن صورت ندارد و هم مسئله به اجماع تحصيلي و نقلي مُجمع‌عليه است, لذا درباره روات اينها بحث مبسوطي نخواهد شد, عبدالله‌بن بُكير نقل مي‌كند از بيّاع هرويّ او نقل مي‌كند از امام صادق (سلام الله عليه) فرمود: «والذي يَتزوَّجُ المرأة في عدِّتها و هو يعلم لاتَحِلُّ له ابداً»; اگر مردي زني را در عده ازدواج كرد; عالم بالموضوع وبالحكم بود هم به موضوع عالم بود كه اين در عده است و هم عالم به حكم بود كه اين حرام است اين كار گذشته از اينكه خودش حرمت تكليفي دارد و مايه فساد اين عقد است, زمينه حرمت ابدي را هم فراهم مي‌كند «لاتَحِلَّ له ابداً». روايت دوم اين عده است مطلق هم است, خواه عده وفات خواه عده طلاق و در كلام امام (سلام الله عليه) هم هست. روايت دوم از امام باقر (عليه السلام) است قال: «المرأةُ الحُبْلَي يُتَوَفَّي عنها زوجُها فَتَضَع وَ تَتَزَوَّجُ» يعني «تَتَزوَّج قبل ان تعتدَّ اربعة اشهرٍ و عشراً»; زن بارداري كه شوهرش مُرد و اين زن به ابعد الاجلين نرسيد فقط وضع حمل كرده است فكر مي‌كرد كه وضع حمل انقضاي عده اوست و قبل از اينكه عده وفات را پشت سر بگذارد ازدواج كرد, فقال (عليه السلام) «ان كان الذي تزوَّجها دخل بِها فُرِّق بينهما و لم تحلَّ له ابداً واعتدَّت بما بقي عليها مِن عدَّة الاول واسْتَقْبَلَتْ عدَّةً أُخري من الاخر» فرمود اگر بعد از ازدواج مباشرت شده است اين نكاح, باطل بايد بداند كه ابداً بر آن مرد حرام خواهد بود هم عده گذشته را بايد تتميم كند هم براي اين نكاح باطل عده بگيرد.
بطلان عقد و عدم حرمت ابدي در صورت عقد جاهل بودن مباشرت با زن
اگر اين مرد جاهل بود و فقط عقد كرد «و ان لم يكن دخل بها فُرِّق بينهما و اَتَمَّتْ ما بقي مِن عدِّتها و هو خاطبٌ من الخُطَّاب» اگر اين مرد عالم به موضوع و حكم نبود عالم به مسئله نبود خيال كرد كه با وضع حمل عده سپري مي‌شود و عقد كرد در اين حالت فعلاً آن عقد باطل است و اگر عدّه قبلي را به پايان گذراند همان‌طوري كه ديگران مي‌توانند پيشنهاد ازدواج بدهند و خِطبه كنند, اين مرد هم مي‌تواند خطبه كند «و هو خاطبٌ من الخطاب» يعني براي او حرمت ابدي نياورده است. پس اگر عالماً عامداً اين كار را كرد حرمت ابدي دارد, چه مباشرت بكند چه نكند اگر جاهلاً اين كار را كرد و مباشرت كرد حرمت ابدي را به دنبال دارد اگر جاهلاً اين كار را كرد و مباشرت نكرد فقط عقد باطل است و حرمت ابدي را به همراه ندارد.
حرمت ابدي زن در صورت عقد در زمان عدّه
روايت سوم حمّاد از حلبي از امام صادق (سلام الله عليه) نقل مي‌كند «اذا تزوَّج الرجل المرأة في عدِّتها و دَخل بها لم تحلَّ له ابداً عالماً كان أو جاهلا»; اگر در حال عده, ازدواج كرد و مباشرت كرد حرمت ابدي را به دنبال دارد «و إن لم يَدْخُل حَلَّتْ لِلجاهل و لم تَحِلَّ للآخر» اين روايت گذشته از اينكه سه مسئله را خيلي باز بيان كرد جزء طايفه مفصله‌اي است كه به مطلقات اين باب توجه كامل دارد يعني اگر بعضي از روايات باطلاقه فرمود حرمت ابدي مي‌آورد بعضي از روايات باطلاقها فرمود حلال است اين يك شاهد جمع خوبي است; آنجا كه حرمت ابدي مي‌آورد در صورت علم است اولاً يا در صورت مباشرت است ولو عالم نباشد ثانياً, آنجا كه حرمت ابدي نمي‌آورد در صورت جهل است و عدم مباشرت با حفظ دو قيد اين روايت شاهد جمع خوبي است.
روايت چهارم اين باب عن ابي ابراهيم; امام كاظم (سلام الله عليه) سؤال شده است: «عن الرجل يتزوَّج المرأة في عدَّتها بجهالةٍ أهِيَ مِمَّن لاتحلُّ له ابداً»; شخصي جاهل بود زني را در حال عده به عقد درآورد قال (عليه السلام) «لا»; اگر جاهلاً اين كار را كرد حرمت ابدي نمي‌آورد «اما اذا كان بجهالةٍ فليتزوَّجْها بعد ما تَنْقَضِي عدَّتها»; اگر بجهالة ازدواج كرد, بعد از انقضاي عده مي‌تواند عقد را تجديد كند «و قد يُعْذَرُ الناس في الجهالةِ بما هو اعظمُ مِن ذلك» خب جاهلاً چنين كاري كرد اين عقدش باطل است و انسان جاهل به مهم‌تر از اين كار, مهم‌تر از اين هم اگر انجام بدهد معذور است «فَقلتُ بأيّ الجهالتين يُعْذَرُ بجهالته إنّ ذلك محرّم عليه ام بجهالته انها في عدّة».
آسان‌تر بودن جهل به حكم در فرمايش امام كاظم(عليه السلام)
به حضرت عرض كردم كه كدام يك از اين دو جهل مايه عذر اوست و كدام يك از اين دو جهلها معذورتر است; جهل به موضوع يا جهل به حكم اينكه نمي‌دانست اين زن در عده است اين جهالت, باعث عذر اوست يا جهل به اينكه نمي‌داند اين حرام است باعث عذر اوست «فقال (عليه السلام) احدي الجهالتين أهون من الاخري»; يكي از دو جهلها آسان‌تر از ديگري است جهل به موضوع سخت است خب, اگر كسي نمي‌داند در حال عده است يا نه ولي حكم را مي‌داند خب بايد احتياط كند صبر كند ولي اگر حكم را نمي‌داند خب چه چيزي را احتياط كند, جهل به حكم آسان‌تر از جهل به موضوع است اگر كسي بگويد من مسئله را نمي‌دانستم خب راحت است اگر بگويد مسئله را مي‌دانستم ولي نمي‌دانستم او عده است يا نه, خب جواب اين است كه بايد فحص كني بايد استصحاب كني بايد احتياط كني و مانند آن.
به حضرت عرض كردم كه كدام يك از اين دو جهل مايه عذر است, حضرت طبق اين نقل فرمود «احدي الجهالتين اهون من الاخري الجهالة بأنّ الله حَرَّم ذلك عليه» اين آسان‌تر است «و ذلك بانه لا يَقْدِرُ علي الاحتياط معها»; اگر كسي مسئله را نداند كه نمي‌تواند احتياط كند كه نمي‌توان به او گفت كه چرا صبر نكردي, ولي اگر كسي مسئله را بداند و موضوع را نداند به او مي‌گويند چرا فحص نكردي چرا احتياط نكردي چرا استصحاب نكردي و مانند آن.
روايات هفت و هشت و ساير روايات هم به همين مضمون است كه ملاحظه مي‌فرماييد كه فرق گذاشتند بين علم و جهل و بين مباشرت و عدم مباشرت, اين باب تقريباً در حدود بيست روايت دارد كه بسياري از اينها مربوط به مسئله است به عنوان نمونه آن مسئله نكاح در حال احرام را هم ملاحظه مي‌فرماييد تا روشن بشود گاهي حرمت ابدي براي آن است كه زن صالح نيست, مثل در حال عده گاهي حرمت ابدي براي آن است كه مرد صالح نيست مثل اينكه مرد محرم بخواهد ازدواج كند. بيّاع هروي از امام صادق (سلام الله عليه) نقل مي‌كند كه «والْمُحْرِمُ اذا تزوَّج و هو يعلم أنّه حرام عليه لم تحلَّ له ابدا». دو روايت اين باب به اين مضمون دلالت دارد.
متمشّي نشدن جِدّ در صورت علم به بطلان عقد
مي‌ماند يك اشكال فقهي و آن اينكه اصلاً اگر كسي عالم به بطلان باشد جِدّش متمشي نمي‌شود اين صورت عقد است نه عقد واقعي, اگر كسي بداند اين حرام است و بداند زن در حال عده, زن كسي نخواهد شد ابداً در بعضي از عِدَد است كه براي احدي زن نخواهد شد مثل عده طلاق بائن. در بعضي از عدّه‌هاست كه فقط براي شوهرش مي‌تواند زن بشود براي احدي زن نخواهد شد خب, اگر كسي اين مسئله را بداند كه جِدّش متمشي نمي‌شود در اجراي عقد, مگر اينكه عالم به حكم تكليفي باشد و از حكم وضعي بي‌خبر باشد تا جِدّش متمشي بشود و موضوع باشد و حرمت ابدي را هم به دنبال داشته باشد.
«و الحمد لله رب العالمين»