موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسير سوره مبارکه ال عمران جلسه199

مدت زمان: 40:40 اندازه نسخه كم حجم: 3.10 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 6.54 MB دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ ?96? فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيُّ عَنِ الْعالَمينَ ?97?
از اينكه فرمود اولين خانه‌اي كه معبد عمومي مردم است همان است كه در بكه است معلوم مي‌شود اگر چنانچه در سوره? مباركه? «يونس» به عده‌اي فرمود: ?وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً? آن به معناي مصلي خواهد بود نه قبله در سوره? مباركه? «يونس» آيه 87 اين است كه ?وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتًا وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ? بعد از جريان هلاكت فرعون و آل فرعون كه ?غَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ? بني اسرائيل محروم به راهنمايي موسي (عليه السلام) به مصر برگشتند اين تبعيديها كه به مصر برگشتند خدا به اينها دستور داد چون مراكز عبادي شما را قبلاً آل فرعون تخريب كردند و هنوز آن قدرت مركزي در اختيار شما نيست كه شما مراكز عبادي را به صورت رسمي در مصر بسازيد فعلاً خانه‌هاي خود را قبله قرار بدهيد يعني خانه‌هاي خود را مصلي قرار بدهيد اگر منظور از ?وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً? اين باشد كه شما براي اينكه از همديگر باخبر باشيد از حال يكديگر آگاه باشيد خانه‌ها را مقابل هم روبروي هم قرار بدهيد كه پراكنده زندگي نكنيد در يك محل زندگي كنيد و از هم باخبر باشيد كه بعضي از اهل تفسير احتمال دادند كه اين از بحث خارج است ?وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً? يعني واجعلوا بيوتكم متقابلات بعضها مع بعض براي اينكه از هم باخبر باشيد و از امنيت برخوردار باشيد و اگر منظور از اين قبله تقابل و رويارويي هم نبود منظور قبله به اين معنا نيست كه هر جا هستيد و هر كس در خارج خانه خواست نماز بخواند به طرف خانه خود نماز بخواند كه خانه‌هاي شما بشوند قبله بلكه منظور آن است كه در خانه مصلي قرار بدهيد يعني نماز را در همان خانه‌ها بخوانيد چون مساجدتان ويران شده و هنوز قدرت مركزي براي تاسيس مساجد نداريد ?وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً? يعني هر كسي خانه خود را مصلي قرار بدهد كه منظور از اين قبله محل نماز است نظير مسجد نه اينكه نمازتان متوجه به خانه باشد قهراً اين منافات ندارد با ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ? چون آنهايي هم كه ?وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً? را به همين وضع معنا كردند مي‌گفتند قبل از تخريب مراكز عبادي مساجد اينها و معابد اينها به طرف كعبه بود بعد از تخريب اين مراكز به خانه‌هاي خود پناهنده شدند و عبادت را در خانه‌ها انجام مي‌دادند قهراً همان طوري كه مساجد اينها قبل از تخريب به طرف كعبه بود خانه‌هاي اينها هم كه مصلي شد بعد از تخريب مسجد در هنگام نماز در خانه به طرف كعبه مي‌ايستادند پس اين هم منافي با ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ? كه همان كعبه است نخواهد بود
پرسش:...
پاسخ: قبل از اينكه قبله قرار بدهند وجود مبارك موسي براي اينها نخير قبله همان كعبه بود بعد حالا ارض مقدسه را كه سليمان (سلام الله عليه) به عنوان بيت المقدس نام گذاشت و بنا كرد ممكن است از آن به بعد قبله شده باشد وگرنه مساجد اينها را همانها كه ?وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً? را به اين وضع معنا كردند گفتند مساجد اينها به طرف كعبه بود
پرسش:...
پاسخ: نه اول بيت اين است نه آخر بيت اين است اول بيت اين است بعدها البته ممكن است غير از كعبه جاهاي ديگر هم قبله شده باشد نفرمود اول و آخر اين است كه فرمود اول بيت اين است
مطلب بعدي آن است كه اين بيت سرگذشت و سرنوشت فراواني را پشت سر گذاشت كه مقداري از اينها در تاريخ حرمين است بخشي از اينها را سيدنا الاستاد (رضوان الله عليه) در الميزان ذكر كردند هم در ذيل آيه ?فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ? و هم در اين ?أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ? در ذيل اين بحثهاي سودمندي طرح كرده‌اند يكي از سرنوشت تلخي كه نسبت به اين بيت شريف پيش آمد همان است كه اين بيت كه معبد انبيا بود و قبله اوليا مدتها بود كه به صورت بتكده درآمده است يعني وثنيين حجاز بتها را بر بالاي كعبه و احيانا در درون كعبه مي‌نهادند و به كليد‌داري و توليت كعبه هم افتخار مي‌كردند قرآن كعبه را از همه اين آلودگيها تطهير كرد و حرف ابراهيم و اسماعيل (عليهم السلام) را به انبياي ديگر هم گفته است كه ?اَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفينَ? همه موظف بودند كه كعبه را از لوث وثن و صنم پاك كنند تا قبله‌گاه و مطاف مخلصان الهي باشد ولي در جاهليت ثقايت حاج و امارت بيت به عهده همين بت پرستها بود و در كعبه هم هميشه باز نبود قفل بود و كليدي داشت و كليد‌داري كعبه هم سمت و پست بود كه به نوبت به افراد گوناگون مي‌رسيد يكي از كساني كه سمت كليد‌داري كعبه به او رسيد همان ابو قبشان بود در تاريخ جريان ابو قبشان به اين صورت آمده است كه سيدنا الاستاد اين را هم نقل كرد اين ابو قبشان كه كليد دار كعبه بود آنطوري كه در بعضي از تواريخ آمده و آن قسمت را در الميزان نقل نكردند ولي قسمت ديگر نقل شده است اين است كه شبي همين ابو قبشان كليد دار كعبه در يك مجلسي كه مست كرده بود مستانه اين حق كليد‌داري را به يك شتر و يك مشك شراب فروخت روزگاري بر كعبه گذشت كه همين كار فهد و آل فهد و سعود پليد را هم پشت سر گذاشتند يك چنين صحنه‌هايي را هم كعبه گذراند كه خريد و فروش كعبه در مجلس ميخواران انجام مي‌شد خريد و فروش سمتهاي كعبه بعدها اسلام نظر داد كه اينها ملاك ارزش نيست ?أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ? وقتي جريان حضرت امير (سلام الله عليه) مطرح شد فرمود كه ساقي بودن حاجيان و عهده‌داري تعمير كعبه هرگز به منزله ايمان به خدا و هجرت و جهاد در راه خدا نيست روي اين جهات سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) نظر شريفشان اين است كه اين ?و مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? فقط يك حكم تشريعي است تكويني نيست تا به آنجا برسيم اين قسمت بايد توضيح داده شود كه فرمود: ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ ? فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ? مقداري از آن آيات بينه شمرده شده يكي‌اش هم مقام ابراهيم است مقام ابراهيم را ايشان سيدنا الاستاد (رضوان الله عليه) بحث كردند كه وضعش قبلاً چه بود و الآن به چه صورت درآمد قبلاً اين مقام يعني آن سنگي كه وجود مبارك خليل (سلام الله عليه) روي آن پا گذاشت ايستاد و اثر پاهاي او در سنگ فرو رفت و ماند قبلاً به طور آزاد در كنار كعبه بود يا همين‌طور روي زمين بود يا روي يك معجن و آسيا گونه‌اي قرار داشت آزاد بود بعدها به دستور رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) يا با كارهايي كه ديگران كردند و حضرت امضا كرده است در مقابل ملتزم دفن شد نه يعني زير خاك كردند يعني چند سانت‌اش به زمين فرو رفت آزاد نيست كه بشود او را جابجا كرد مقداري از اين سنگ را در زمين دفن كردند نه يعني روي آن خاك پوشاندند كه مدفون است نظير اينكه مرده‌ها را دفن مي‌كنند تا بشود روي مقام ايستاد و نماز خواند الآن هم مقام برجسته است منظور سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) كه فرمود: «قد استفاض النقل علي انه مدفون بحيال الملتزم» يعني قبلاً آزاد بود روي زمين الآن اين را روي زمين دفن كردند حالا يك مقداري از اين سنگ را در زمين دفن كردند الآن هم اين‌ چنين هم هست بعد رويش يك قفس فلزي با نوارها گذاشتند پس منظور سيدنا الاستاد اين نيست كه زير خاك است منظور آن است كه مقداري از اين دفن شده است مطلب ديگر اين است كه حيال الملتزم ملتزم بين در كعبه و آن ركني كه حجر الاسود در آن قرار دارد آن را مي‌گويند ملتزم هر كدام از اينها يك نامي دارد اين اركان چهارگانه آن ركن شرقي كه حجر الاسود در اوست به نام ركن الحجر است كه طواف از آنجا شروع مي‌شود و به آنجا ختم مي‌شود در مقابلش غربي است و دو طرف ديگر شرقي و شمالي
پرسش: حاج آقا ... پس حتيم كجاست
پاسخ: حتيم را گفتند قبال ميزاب است كه آن به سراغ حتيم هم خواهيم آمد
پرسش:...
پاسخ: ملتزم بين در كعبه و ركن حجر الاسود همين چند متر را اگر چند متر حساب مي‌شود اين را مي‌گويند ملتزم براي اينكه زائر و طائف التزامي دارد كه آنجا حجر را استلام كند و مانند آن مقام ابراهيم در حيال و مقابل اين ملتزم است اينكه در الميزان آمده او را دفن كردند حيال الملتزم ملتزم را هم در بخش روايي و تاريخي شرح دادند كه كجا را مي‌گويند ملتزم و چرا مي‌گويند ملتزم يعني آن فاصله بين در كعبه و حجر الاسود را كه فاصله كمي است آن را مي‌گويند ملتزم و مقام ابراهيم مقابل اين ملتزم هست الآن هم همين طور است تقريباً مقابل در كعبه است يا مقابل ملتزم است اما حتيم آن ديوار و قوسي است كه حجر اسماعيل را احاطه كرده و زير آن ناودان طلاست
پرسش:...
پاسخ: نه آن ركن بعدي‌اش مستجار است وگرنه اين ديوار را مي‌گويند حتيم آنجا يحتتم الذنوب و تحتتم الذنوب كه حتام ريختگي فرو ريختگي در هم كوبيدن و خشك شدن اينكه فرمود دنيا مثل يك باغ سبزي است كه اول خرم است بعد رياح مي‌آيد حشام مي‌شود حتام مي‌شود و امثال ذلك حتام دنيا حتام دنيا كاه را مي‌گويند حتام براي اينكه زود مي‌شكند دوامي ندارد آنجا كه حتيم است براي اينكه تحتم الذنوب آنجا درهم مي‌شكند گناه آن قوس آن ديوار كه اين حجر اسماعيل را در بر دارد آن را بيان كردند كه حتيم است مستجار جداگانه است و اركان ديگر هم جداگانه حتيم ركن نيست بين دو ركن است در حقيقت پس اين مقام ابراهيم فعلاً مقداري از اين مقام در زمين دفن شد و قسمت مهم‌اش روي زمين است و اثر پاي مبارك خليل (سلام الله عليه) هم مشهود است كه اين برجسته‌ترين مقام است
پرسش:...
پاسخ: آن ديگر ركن نيست در آن ركني كه حجر الاسود هست معروف به ركن الحجر است اين قسمتش كه غربي است در كعبه كه ركن نيست فاصله بين در و ركن حجر الاسود هم كه ركن نيست آن را مي‌گويند ملتزم در خب اين خلاصه سخن درمقام ابراهيم اما ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? گرچه به لحاظ قبلش كه مقام ابراهيم است آيت تكويني است اما به لحاظ بعدش كه ?وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ? آيت تشريعي است منظور از آيت هم معجزه خارق العاده نيست كه آيت الهي باشد نظير ناقه صالح باشد نظير شق القمر باشد نظير خسف الارض باشد نظير خسف البحر باشد ?فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ? و مانند آن آيت يعني علامت و نشانه‌اي كه حق را نشان بدهد آن بي‌‌‌نشان را و مردم را متذكر حق كند گاهي به تعبير ايشان آيت به معناي علامت هم استعمال مي‌شود گاهي به معناي آيتهاي تشريعي هم در قبال آيتهاي تكويني يا اعم از تكويني و تشريعي هم استعمال مي‌شود آنجا كه آيت معني مطلق علامت است در سوره? مباركه? شعراء آمده است كه آيه 128 ?أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ ريعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ? شما در هر منطقه‌اي و هر برجستگي يك قصري كه علامت قدرت و ثروت شماست بنا مي‌نهيد كه گويا مي‌خواهيد دائماً در آنجا بمانيد و زندگي كنيد ?أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ ريعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ ? وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ? كه آيت يعني علامت نظير ?ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها? كه آيت يعني علامت بنابراين اين ?فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ? لازم نيست كه همه آياتي كه درباره مكه گفته شد آيت به معناي معجزه و خلاف عادت و طبيعت باشد بلكه چيزي كه انسان را به ياد حق متذكر كند مشمول اين آيات است
پرسش:...
پاسخ: اين يكي از آنهاست يا خود كعبه را نمي‌شود از بين برد اين معجزه است اما مسئله ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? ?وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ? و امثال ذلك كه ديگران گفتند اين تفصيل بعد از اجمال هست و مصداق آيات بينه است اينها خارق عادت نيستند البته اينها مذكر حق‌اند نشانه الهي‌اند علامت حق‌اند اما خارق عادت نيستند مطلب بعدي آن است كه ايشان مي‌فرمايند اين ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? نظير ?وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ? يك حكم تشريعي است تكويني نيست براي اينكه ما جنگهاي فراواني قتل و غارتهاي فراواني آدم كشي‌هاي فراواني سلب امنيتهاي بيشماري را در تاريخ در خصوص اطراف كعبه نشان داريم پس نمي‌شود گفت كه ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? ناظر به اين امن تكويني است البته مكه شاهد اين جنگ و خونريزيها بود و هست ولي نمي‌شود آن امن تكويني را انكار كرد ايشان مي‌فرمايند اگر يك امني هم هست به لحاظ اين است كه مردم در هر محدوده‌اي كه دستور امن تشريعي را رعايت كنند و مواظب اين حكم شرعي باشند يك امنيتي هم قهراً حاصل مي‌شود وگرنه امن تكويني به آن صورت نيست خب اين جريان سوره قريش كه فرمود: ?لإيلافِ قُرَيْشٍ ? إيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ ? فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ? الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ? كه اينها كه آيات تكويني حق است مردم مكه در گرسنگي به سر مي‌بردند به لطف الهي از گرسنگي و فقر اقتصادي نجات پيدا كردند با اينكه نه جاي دامداري است نه جاي كشاورزي صنعت هم كه در آنجا راه پيدا نكرده ولي همه نعم در آنجا فراوان است اين ?أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ? هم همين طور است حالا اين چون به آيت الهي است ممكن است خداي سبحان اين را بردارد در يك مقطعي اما كار، كار عنايت الهي است در بخشهاي ديگر فرمود كه ?وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ? آيا اين شامل سرزمين مكه نمي‌شود يعني سرزمين مكه اگر ساكنانش هر جنايتي بكنند باز ?أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ? هست؟ يا اذاقهم الله لباس الخوف و الجوع هست در بخشي از آيات ديگر فرمود كه ?وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ? فرمود خدا داستان يك سرزميني را ذكر مي‌كند كه روزي‌اش رغد و فراوان از هر طرف آمد ?فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ? نعم الهي را كفران ورزيدند آن وقت ?فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ? لباس الجوع گرسنگي را لباس گرسنگي را بر پيكر اين مردم پوشاند نظير آنچه كه امير كويت مبتلا شد ?فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ?
پرسش:...
پاسخ: بله عرض كرد كه ?رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدًا آمِنًا? بعد هم عرض كرد ?رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا?
پرسش:...
پاسخ: نداشت كه دعا كرد كه اين كار تكويني به وسيله كار غيب حاصل بشود اين كار تكويني را از خدا مسئلت كرده است نظير اينكه موساي كليم عرض كرد ?رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ?
پرسش:...
پاسخ: بله قرار بده تكويناً و در كنارش تشريعي مثل اينكه موساي كليم دعا كرد خدايا ?رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ? خدا فرمود كه ?قَدْ أُجيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقيما وَ لا تَتَّبِعانِ سَبيلَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ? ما خواسته‌هاي شما را انجام داديم ما روي مال اينها مهر كرديم روي دل اينها مهر كرديم هم مال اينها گرفته مي‌شود هم جان اينها گرفته مي‌شود اين دعاي خليل (سلام الله عليه) دعايي است جامع تكوين و تشريع يعني تكويناً و تشريعاً اينجا را مأمن قرار بده نه اينكه فقط بر مردم حرام بكني كه كسي را نرنجانند و آزار نكنند نه تكويناً و تشريعاً اينجا را امن قرار بده ذات اقدس الهي هم تكويناً و تشريعاً اينجا را مأمن قرار داد فرمود اينها در جاهليت هم از يك امنيتي برخوردار بودند ?أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ? اما اشكالي كه سيدنا الاستاد (رضوان الله عليه) فرمودند اين است كه ما شاهد جنگها و ناامني‌هاي فراواني در طول تاريخ بوديم مكه حوادث فراواني را پشت سر گذاشت پس معلوم مي‌شود كه اين فقط يك امر تشريعي است نه تكويني جواب اين است كه اينكه وجود مبارك خليل (سلام الله عليه) دعا كرد يا ذات اقدس الهي فرمود من اينجا را حرم امن قرار دادم معنايش اين نيست كه هر كس بيايد اينجا هر كاري بكند آزاد است نه آنجايي كه فرمود: ?وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكانٍ? مگر امن تكويني نبود ?فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ? اين هم اوضاع برگشت اين‌ چنين نيست كه اگر يك سرزميني را ذات اقدس الهي مأمن قرار بدهد اهل آن سرزمين ?فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ? بشود باز خدا نعمتش را حفظ بكند اين ‌طور كه نيست همان طوري كه ?وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ? در مقابلش هم اين است كه ?وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ? هر دويش تكويني است گاهي ممكن است ذات اقدس الهي مهلت بدهد بعد بگيرد چه اينكه الآن گرفت آل سعود پليد را اين ‌طور نيست كه آنها كشتار بيرحمانه حجاج را پشت سر بگذارند و در جريان تونل منا باشد و ظالمي را بر اينها مسلط نكند
پرسش:...
پاسخ: همين ديگر پس اين نشانه تكوين است
پرسش:...
پاسخ: نشانه تكوين است آنجا به بركت اين بيت اين كار را كرد مردمي بودند نظير افراد ديگر در جاهليت به سر مي‌بردند منتها خداي سبحان اين بلد امين را اين بلد امين را به پاس احترام كعبه از امن اقتصادي و سياسي اينها را برخوردار كرد حالا معنايش اين نيست كه اينها هر كاري بكنند ما كسي را بر اينها مسلط نمي‌كنيم اين ‌طور نيست سيدنا الاستاد (رضوان الله عليه) تمسك كردند به حوادث خونيني كه در مكه پيش آمد درست است معناي امن اين نيست كه در آنجا كشتار نمي‌شود كه معنايش آن است كه ما اينجا را مأمن قرار داديم روي لطف خاص اگر اينها بيراهه رفتند خب ما اينها را مي‌گيريم ?إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا? ?إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ?
پرسش:...
پاسخ: مال هر قريه است
پرسش:...
پاسخ: نه آنجا اصل‌اش بر امنيت است الا ما خرج بالدليل ولي مناطق ديگر برابر نظم عادي است اگر خوش آب و هوا بود باركنا حولين مي‌شود اگر خوش آب و هوا نبود چيزي گيرشان نمي‌آيد طبق جريان عادي اما يك سرزميني كه غير ذي زرع است همه چيز در آن داشته باشد در حالي كه خودش هيچ چيز ندارد نه جاي دامداري است نه جاي كشاورزي است نه جاي صنعت است هيچ چيز ندارد از خود و همه نعم در آنجا فراوان است اين معلوم مي‌شود كه بركت غيبي است
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر معلوم مي‌شود كه آنها رعايت نمي‌كنند آنها اگر رعايت نكردند آن‌گاه ذات اقدس الهي غضب را بر اينها مسلط مي‌كند خلاصه دو تا مسئله است نه اينكه ما اينجا را طوري قرار داديم كه هيچ كس نمي‌تواند جلويش را بگيرد كه بلد مثل كعبه باشد اين ‌طور نيست درباره خصوص كعبه اين‌ چنين است كه اگر كسي بخواهد كعبه را بردارد قبله و مطاف مسلمين را كان لم يكن بگذارد الآن هم همان جريان ابرهه تكرار خواهد شد هيچ كس نتوانست در طي اين چهار هزار سالي كه تاريخ مسلم دارد كعبه را بردارد اين ‌طور نيست البته حوادث فراواني آمده كعبه را خراب كرده روي سيل و امثال ذلك بازسازي نوسازي و امثال ذلك در خود كعبه راه پيدا كرده اما كسي بخواهد جريان ابرهه بخواهد كعبه را زير و رو كند مقدورش نيست اما درباره بلد درباره بلد يك امنيت خاصي خداي سبحان به مردم اين سرزمين داد اما به اين معنا نيست كه هر كسي هر چه بكند خدا باز اينجا را امن قرار مي‌دهد اين ‌طور نيست
پرسش: استاد دليلي كه اقامه مي‌فرماييد با مدعا سازگار نيست
پاسخ: چرا؟
پرسش: آيه‌اي كه ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? اين مدعاست آنوقت اگر كسي اينجا جنايتي انجام بدهد ما عذابش مي‌كنيم اين دليل با اين مدعا ...
پاسخ: ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? خيلي ظهوري در تكوين ندارد همان طوري كه ايشان فرمود با ?وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ? ممكن است هماهنگ باشد لسانش لسان تشريع و اما آيه 67 سوره عنكبوت كه فرمود ?أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَمًا آمِنًا? كه ?وَ يُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ? مردم در جاي ديگر ربوده مي‌شوند آدم ربايي و قتل و غارت در اطراف مكه هست ولي در مكه مردم يك امنيتي دارند اين يك امر تكويني است يا ?أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ? يك امر تكويني است چه اينكه در سوره انفال به مومنين هم مي‌فرمايد شما يادتان باشد كه يك وقتي گرفتار آ‌دم ربايان بوديد شما را مي‌ربودند اختطاف مي‌كردند ولي الآن در امانيد اين يك كار تكويني است منتها در غير مكه است در سوره انفال فرمود آيه 26 سوره انفال اين است ?وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَليلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي اْلأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النّاسُ فَ‏آواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ? آن اختطاف يك امر تكويني بود اين امنيت مقابل هم يك امر تكويني است اما معناي اينكه خدا حرم را امن قرار داد ?أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَمًا آمِنًا? اين نيست كه هر كس هر كاري در مكه بكند ما كاري به او نداريم
پرسش: اگر چنين باشه چنين چيزي در سراسر بلاد ...
پاسخ: نه در سراسر بلاد فرمود ما مهلت مي‌دهيم مهلت مي‌دهيم تا در قيامت بگيريم و مانند آن اما اين‌ چنين نيست كه در خصوص مكه يك كسي بتواند خونريزي بكند و خداوند در كوتاه مدت او را گرفتار نكند اين‌ چنين نيست در جاهاي ديگر ممكن است در دراز مدت ?وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْرٌ ِلأَنْفُسِهِمْ? ممكن است ساليان متمادي يك حكومتي بتواند ظالمانه دوام بياورد اما در سرزمين مكه اين‌ چنين نيست ما بگوييم سرزمين مكه هيچ خصوصيت تكويني ندارد هيچ امن تكويني ندارد همه امن‌ها به تشريع برمي‌گردد اين ‌طور نيست در حالي كه مسئله ?أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ? اصلاً كاري به تشريع ندارد يك امر تكويني است يعني خداي سبحان اينها را از امنيت برخوردار كرده است
پرسش:...
پاسخ: چرا معنايش اين نيست كه اصلاً واقع نمي‌شود نظير بهشت ?لا لَغْوٌ فيها وَ لا تَأْثيمٌ? معنايش كه آن نيست كه معنايش اين است كه اين سرزمين با جاهاي ديگر فرق دارد و شارحش هم همين است ?مَنْ يُرِدْ فيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ? مگر جاهاي ديگر خدا ظالم را نمي‌گيرد اما زود به حياتش خاتمه بدهد اين ‌طور نيست در خصوص بلد امين است كه فرمود: ?مَنْ يُرِدْ فيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ? اين يك خصيصه‌اي دارد وگرنه خب ظالم را خدا همه جا مي‌گيرد ديگر ?وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ? ?إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ? كذا و كذا اينكه فرمود اگر كسي در مكه ظلم بكند ملحدانه و ظالمانه ما او را از عذاب اليم برخوردار مي‌كنيم معلوم مي‌شود خصيصه‌اي در اين سرزمين است ديگر
پرسش:...
پاسخ: ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? هم محفوف است به جريان مقام ابراهيم كه آيت تكوين است هم به ?وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ? كه يك آيت تشريع است اما آن آيه سوره عنكبوت آيه سوره قريش و امثال ذلك را ما نمي‌توانيم فقط بر امر تشريعي محض حمل بكنيم لذا ذات اقدس الهي تهديدي كه درباره بلد امين دارد در جاي ديگر ندارد و اما اينكه دعاهاي خليل (سلام الله عليه) را مستجاب كرد معنايش اين نيست كه هر كس در مكه هر كاري بكند ما به او كاري نداريم اين ‌طور نيست ?فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ? اين‌ چنين مي‌شود هر دو نعمت را خدا مي‌گيرد يعني ?أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ? را با آن ?ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ? هر دو نعمت را ?فَأَذاقَهَا اللّهُ? از آنها گرفته تازه چشانده يك مختصر كه عذاب الهي بيايد فراگير است مختصرش عذبهم نفرمود فرمود و اذاقهم يك مختصري كه اينها بچشند كافي است كه سقوط بكنند بنابراين ظاهراً امنيت تكويني هم هست ?فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً? آنچه كه در سوره? مباركه? «ذاريات» آمده آن با جريان ?وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ? تطبيق شده آنجا دارد ?فَفِرُّوا إِلَى اللّهِ? مولاكم الحق آن ?فَفِرُّوا? يعني حُجوا حج كنيد ?فَفِرُّوا إِلَى اللّهِ إِنّي لَكُمْ مِنْهُ نَذيرٌ مُبينٌ? آيه 50 سوره ذاريات ?فِرُّوا? يعني حُجوا حج كنيد گرچه دو باب براي حَجّ يَحُجُّ ذكر شده است يكي به معناي قصد يكي به معني غلب في الاحتجاج يكي از حُجت است يكي از حِجت ولي يك جامعي دارند بالأخره هم قاصد بيت الله قصد دارد و هم بر دشمن درون پيروز مي‌شود علي اي حال هم حِجت است و هم حُجت و جامع هر دو حج است كه به معني قصد خواهد بود و اين را به صورت ?فَفِرُّوا إِلَى اللّهِ إِنّي لَكُمْ مِنْهُ نَذيرٌ مُبينٌ? ذكر شده سخنان خوبي سيدنا الاستاد دارد كه خب لابد ملاحظه فرموديد ايشان اين ?آياتٌ بَيِّناتٌ? را در تطبيق ?آياتٌ بَيِّناتٌ? بر مقام ابراهيم و ?وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا? و ?وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ? يك بيان لطيفي دارند كه اين نظير بدلي نيست كه نوع مفسرين گفتند اين بدل آن آيات و بينات است طرزي حرف مي‌زند كه بدل را نشان دهد ولي استدلال بر بدل هست يعني در او اين احكام هست اين حكم هست و اين آيات مي‌شود آيات بيّن سرگذشت مكه فراوان است عمده بحثي كه الآن هست البته اينجا جاي آن نيست و در فرصت مناسب بايد بحث بشود اين است كه حالا كه اين كعبه و حرمي پيدا كرده است از همان اول ذات اقدس الهي فرمود كه اين خانه براي همه مردم است وقتي كه فرمود براي همه مردم است حريمش هم به التزام مشخص كرده يك وقت است يك كسي مسجد مي‌سازد براي ده هزار نفر بيست هزار نفر خب مساحتش مشخص حريم كل شيء بحسبه آن هم مشخص اما يك وقتي از همان اول خدا مي‌فرمايد ما اين را براي مردم قرار داديم به خليل‌اش (سلام الله عليه) هم فرمود تو اعلان عمومي كن ?وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجِّ عَميقٍ? پس اعلان عمومي داد خانه هم براي مردم ساخته شد قهراً گاهي ممكن است حريم او كيلومترها باشد اگر توسعه پيدا كرد حكومت اسلامي به لطف الهي در آنجا پياده شد كل سرزمين مكه يعني اين خانه‌ها ويران شد حلال و طيب و طاهر خواهد بود براي طائف و زائر چون از همان اول فرمود اين براي مردم جهانيان است آن وقت حريم او به اندازه حريم خانه جهاني است مشخص نيست چند كيلومتر حريم اوست اين‌ چنين نيست نظير حريم مسجدهاي بزرگ باشد كه بگوييم حالا خيلي خب حالا مسجد چون توسعه دارد حريم او ده متر بيست متر سي متر صد متر اين ‌طور نيست كه بقيه بشود غصب از همان اول اين سرزمين فرمود اين بيت وضع للناس است بعد هم به خليل (سلام الله عليه) دستور داد تو اعلان كن تا ?مِنْ كُلِّ فَجِّ عَميقٍ? بيايند بعد هم فرمود اينجا جا براي همه هست ?سَواءً الْعاكِفُ فيهِ وَ الْبادِ? اينجا معلوم مي‌شود كه هر اندازه‌اي كه مردمي كه از اقطار عالم مي‌آيند در آنجا بخواهند زندگي كنند همه جزء حريم بيت حساب مي‌شود اين يك مطلب.
مطلب ديگر اين است كه اين تابع خصوصيتهاي اقليمي و تقسيم جغرافيايي نيست كه حالا بگوييم آل سعود پليد كليد‌دار كعبه‌اند «ان اوليائه الا المتقون» اين‌ چنين نيست كه حالا اين در آنجا قرار گرفته نظير معدن نفت باشد كه مال مردم مكه باشد يا نظير كوههاي ديگر باشد كه مال مردم مكه باشد اين ملك احدي نيست ولايت او هم فقط اولياي متقيان سراسر عالم دارند «ان اوليائه الا المتقون» مردان باتقوا متوليان اين كعبه‌اند نه مردان با تقوايي كه در خصوص حجاز زندگي مي‌كنند اين ‌طور نيست اين بيت عتيق است يعني آزاد است از اينكه زير پوشش قانوني از قوانين بين الملل قرار بگيرد اين خانه نه در اختيار آل سعود است عتيق است ‌آزادتر از آن است كه كسي داعيه توليت آن را داشته باشد «ان اوليائه الا المتقون» به اميد آن روز ان شاء الله.
«و الحمد لله رب العالمين»