موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسير سوره مبارکه ال عمران جلسه121

مدت زمان: 47:04 اندازه نسخه كم حجم: 2.72 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 4.48 MB دانلود


اعوذ بالله من الشّيطان الرّجيم
بسم الله الرّحمن الرّحيم
چون در آستانه ماه مبارك رمضان قرار داريم و پايان ايام بحثي است مناسب است كه درباره فضيلت و عظمت اين ماه خدا سخن به ميان بيايد قرآن كريم ماهها را به دوازده قسم تقسيم كرد فرمود: ?إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً? يعني از بدو پيدايش ماهها پيش خدا دوازده تا است اين يك مطلب.
مطلب دوم اين است كه از اين دوازده ماه چهار ماهش مربوط به حرمت جنگ است كه فرمود: ?مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ? كه اينها ?أَشْهُرُ الْحُرُمُ? معروفند اين ?أَشْهُرُ الْحُرُمُ? كه ماه رجب و ذيقعده و ذيحجه و محرم است غير از آن ?أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ? كه در اوايل سوره? مباركه? «توبه» است ?فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ? يعني آن چهار ماهي كه مشركين امان داديد اين چهار ماهي كه در اول سوره? «توبه» است غير از آن ?أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ? است گاهي بعضي از ماهها به عنوان ماه حج در قرآن ناميده شد كه ?الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ? اين هم يك مطلب.
پس در بين اين دوازده ماه بعضي از ماهها به عنوان حرمت جنگ بعضي از اين ماهها به عنوان شهر حج در قرآن مطرح شد ولي نام هيچ يك از اين ماههاي دوازده‌گانه به خصوص در قرآن نيامده مگر ماه مبارك رمضان تنها ماهي كه نام آن در قرآن هست ماه مبارك رمضان است كه فرمود: ?شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ?.
مطلب بعدي آن است كه وقتي خدا بخواهد ماه مبارك رمضان را معرفي كند نظير ماههاي حج نيست كه بفرمايد: ?الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ? آن ماهها به نام ماه حج معروفند چون در آن ماه حج انجام مي‌شود اما ماه مبارك رمضان ماه روزه نيست ماهي نيست كه معرف او صوم باشد نفرمود «شهر رمضان الذي كتب اليكم فيه صيام» معرف ماه مبارك رمضان صيام نيست بلكه معرف ماه مبارك رمضان نزول قرآن است كه فرمود: ?شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ? چون قرآن معارف و احكام و حكم فراواني دارد كه يكي از آن احكام صيام است لذا بايد ماه را ماه قرآن دانست نه ماه صيام و اگر گفتيم ماه مبارك رمضان ماه صيام است اين رسم ناقص است ولي اگر گفتيم ماه مبارك رمضان ماه قرآن است اين حد تام است بين حد تام و رسم ناقص خيلي فاصله است اين هم يك مطلب.
عمده آن است كه اينكه گفته مي‌شود ?شَهْرُ رَمَضَانَ? در روايت دارد كه رمضان اسمي‌ از اسماي الهي است نگوييد رمضان آمد رمضان رفت چون رمضان نام مبارك ذات اقدس الهي است و ذات اقدس الهي آمدن و رفتن ندارد بلكه بگوييد ماه رمضان آمد يا ماه رمضان سپري شد نگوييد رمضان آمد و رمضان رفت اين هم يك مطلب. چون روايتها را يكي پس از ديگري بايد قرائت كنيم چون طبق بعضي از روايات رمضان از اسماي حسناي ذات اقدس الهي است آنگاه معلوم مي‌شود كه چرا در آن خطبه? آخرين جمعه ماه شعبان وجود مبارك رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «قد اقبل اليكم شهر الله» چرا از ماه مبارك رمضان به عنوان ماه خدا نام برد اينكه مي‌فرمايد: «شهر الله» مثل آن است كه بفرمايد: ?شَهْرُ رَمَضَانَ? چون رمضان نامي‌ از نامهاي ذات اقدس الهي است پس ?شَهْرُ رَمَضَانَ? يعني «شهر الله».
مطلب بعدي آن است كه حالا چرا اين ماه شده ماه خدا بيان اختصاص اين است كه گرچه تمام مكانها محضر و مشهد حق است ولي بعضي از اماكن خصوصيتي دارد كه به خدا انتساب پيدا مي‌كند نظير كعبه كه مي‌شود بيت الله لذا خداي سبحان به ابراهيم و اسماعيل(عليهم السّلام) دستور مي‌دهد ?أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ? اين مكان خصوصيتي دارد و در اثر آن خصوصيت به خدا اسناد پيدا كرده است چون در بين بعضي از اماكن يك سلسله مكانها خصوصيت زائدي دارد يك اضافه تشريفي به خدا پيدا مي‌كند مي‌شود بيت الله در بين ازمنه هم اين چنين است بعضي از زمانها يك خصوصيت تشريفي پيدا مي‌كند لذا اضافه به الله دارد مي‌شود شهر الله اين هم يك مطلب. وقتي به سراغ آن خصوصيت مي‌رويم كه چرا كعبه شده بيت الله و چرا ماه مبارك رمضان شده شهر الله مي‌بينيم يك جهت مشتركي دارد كعبه آن محدوده آن اقليم خاص مكان نزول وحي است و نزول قرآن ماه مبارك رمضان زمان نزول قرآن است معلوم مي‌شود در آن زماني كه قرآن نازل شد آن زمان شرافتي پيدا مي‌كند به خدا انتساب پيدا مي‌كند آن مكاني هم كه قرآن در آن نازل شده وحي در آن نازل شد خصوصيتي پيدا مي‌كند به الله ارتباط برقرار مي‌كند.
مطلب ديگر آن است كه اين شرافت ارتباط به الله مخصوص يك جاي مشخص نيست يعني تنها كوه حراء يا كعبه اين چنين نيست كه فضيلت داشته باشد بلكه شرف كعبه باعث شد كه كل مكه بلكه مقداري بيرون مكه به عنوان محدوده حرم حرمتي پيدا كند كه هيچ جايي در روي زمين به شرافت حرم نيست يعني هيچ جايي شما در روي زمين پيدا نمي‌كنيد كه به عظمت و احترام حرم باشد زيرا در تمام روي زمين رفت و آمد همه? افراد جايز است مسلمان و كافر مي‌توانند رفت و آمد كنند اما محدوده حرم ورود غير موحد و غير مسلمان ممنوع است و اگر كسي بخواهد در تمام اماكن روي زمين در هر فصلي از سال برود آزاد است ولي حرم خدا اين چنين نيست اگر كسي در تمام ايام سال در هر فصلي از ايام سال بخواهد وارد حرم خدا بشود بدون احرام حق ورود ندارد اين چنين نيست كه اگر كسي دوستي در مكه داشت كاري در مكه داشت خواست در غير فصل حج و در غير موسم حج وارد مكه بشود اين مكه هم نظير شهرهاي ديگر در آن به روي اين شخص باز باشد اين طور نيست هر كس در هر فصلي از سال بخواهد برود وارد مكه بشود كاري دارد بايد احرام ببندد و اعمال احرام را انجام بدهد طواف را انجام بدهد نماز طواف سعي بين صفا و مروه و همه? مراسم را انجام بدهد از احرام بيرون بيايد بعد برود سراغ كارش اين چنين نيست كه نظير شهرهاي متبرك ديگر باشد كه فقط مستحب باشد آنجا كه رفت زيارت بكند اين طور نيست اين عظمت وحي باعث شد كه آن محدوده حرم شرف پيدا كرد درباره زمان هم اين چنين است گرچه مجموعه قرآن در ليله قدر نازل شده است اما اين ليله به آن روز هم شرف داد كه مجموع شب و روز شده شريف كه كه يوم قدر هم به منزله ليله قدر است و آن دهه آخر ماه مبارك رمضان هم شريف شد بعد دهه دوم و دهه اول و كل ماه مبارك رمضان به فضيلت رسيده است بلكه آن عصر آن زماني كه وحي نازل شد يعني آن روزگار آن هم به حرمت رسيده است لذا يكي از مصاديق ?وَالْعَصْرِ ? إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ? همان عصر نزول وحي است كه ذات اقدس الهي به عصر نزول وحي سوگند ياد مي‌كند همان طوري كه به مكان نزول وحي قسم ياد كرد ?لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ? وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ? اگر اين لا لاي زائده است يعني من سوگند ياد مي‌كنم به مكه‌اي كه تو در مكه باشي ?لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ? وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ? يعني من اگر به اين بلد سوگند ياد مي‌كنم يا مي‌گويم نه قسم به اين بلد براي آن است كه تو در اين سرزمين هستي اگر حرم محترم است به پاس احترام نبي است كه وحي دريافت كرده است و اگر به عصر هم سوگند ياد مي‌شود براي آن است كه عصر وحي است و اگر به عصر خاتم اوصيا ولي عصر (ارواحنا فداه) هم سوگند ياد مي‌شود براي آن است كه عصر ولايت هم مثل عصر نبوت است و وجود مبارك آن حضرت هم محيي آثار فراموش شده همين قرآن است وارث همين رسول اكرم(صلي الله عليه و آله و سلم) است اين هم يك مطلب.
پس وحي كه بيايد شعاعش يك منطقه وسيعي را روشن مي‌كند و اگر در همه ادوار قرآن ظهور بكند تا ظهور حضرت مي‌شود عصر.
مطلب ديگر آن است كه اگر ماه مبارك رمضان محترم است در روايت دارد كه اين ماه به استقبال قرآن رفته آن وقت مردم كه به استقبال ماه مبارك رمضان مي‌روند براي آن است كه او به استقبال قرآن رفته و آن خطبه معروفي كه وجود مبارك رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) براي ماه مبارك رمضان ايراد فرمودند فضايلي كه براي ماه مبارك رمضان ذكر كردند وقتي ما تحليل مي‌كنيم مي‌بينيم وصف به حال متعلق موصوف است يعني اين فضايل مال متزمن است نه مال زمان يعني مال وحي و قرآن است بالاصاله مال اين ماه است بطبع اگر فرمود «قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة و المغفرة» و كذا و كذا و كذا يعني اين رحت و مغفرت و بركت مال قرآن است بلاصاله مال اين زماني است كه آن متزمن را يعني زمان دار را در خود جا داد پس همه فضايل به آن عصر بر مي‌گردد آنگاه وظايفي كه براي انسان در اين ماه است مشخص خواهد شد مرحوم كليني(رضوان الله عليه) در كتاب شريف كافي در فروع كافي جلد چهارم صفحه 65 به بعد ممكن است چاپهاي متعددي شده باشد كافي ولي كتاب الصيام باب فضل شهر رمضان اين يك باب باب ديگري هم كه عنوان كرده‌اند اين است كه «باب في النهي عن قول رمضان بلا شهر» اين دو تا باب است يك باب اين است كه شما اگر خواستيد بگوييد رمضان بگوييد شهر رمضان نگوييد رمضان باب ديگر فضايل ماه مبارك رمضان است اما آن بابي كه عنوانش اين است «في النهي عن قول رمضان بلا شهر» اين روايت اولي از امام صادق(سلام الله عليه) است «ان ابيه قال قال امير المومنين(صلوات الله عليه) لا تقولوا رمضان» نگوييد رمضان بدون مضاف «ولكن قولوا شهر رمضان فانكم لا تدرون ما رمضان» شما نمي‌دانيد رمضان چيست بگوييد ماه رمضان روايت دوم اين باب از امام باقر(سلام الله عليه) كه شايد آن ... بن صدقه باشد يا ديگري كه مي‌گويد «كنا عنده ثمانية رجال» هشت نفر حضور امام باقر(سلام الله عليه) نشسته بوديم «فذكرنا رمضان» ما اسم رمضان را برديم گفتيم رمضان امام باقر(سلام الله عليه) طبق اين نقل فرمود: «لا تقولوا هذا رمضان و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان» نگوييد اين رمضان است يا رمضان آمد يا رمضان رفت «فان رمضان اسم من اسماء الله عزوجل لا يجيع و لا يذهب و انما يجيع و يذهب الزايل» آن چيزي كه زمان دار است و گذرا است او رفت و آمد دارد خدا رفت و آمد ندارد پس نگوييد رمضان آمد «ولكن قولوا شهر رمضان فان الشهر مضافٌ الي الاسم و الاسم اسم الله عز ذكره و هو الشهر الذي انزل فيه القرآن» تا اينجا طبق اين دو سه روايت مشخص شد كه رمضان اسمي ‌از اسماي الهي است و بايد گفت شهر رمضان در ذيل اين روايت دوم آمده است كه «و هو الشهر الذي انزل فيه القرآن جعله مثلاً و عيداً» اين جمله دوم را مي‌شود فهميد چون در اين دعاي وداع ماه مبارك رمضان كه در صحيفه? سجاديه است كه در روز آخر ماه مبارك رمضان خوانده مي‌شود انسان به ماه مبارك رمضان سلام عرض مي‌كند «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ» در آن سلام وداع به ماه مبارك رمضان مي‌گويد سلام بر تو اي عيد كساني كه اوليا الهي هستي اين معناي عيد را مي‌شود فهميد براي اينكه بالاخره انسان در آن ماه مبارك رمضان كمتر آلوده مي‌شود و روزي كه انسان به آلودگي تن در ندهد عيد اوست اما اين مثلاً يعني چه؟ «جعله مثلاً و عيداً» چه متمثل شد اين مثل چيست در اين ماه چه براي آدم متمثل مي‌شود حالا روي اين مثلاً ملاحظه بفرماييد شايد بحثهايي كه بعد مي‌آيد يك مقداري اين را روشن بكند خب اين يك باب.
باب ديگر عنوانش اين است باب فضل شهر رمضان كه نوع اين فضيلتها به از باب وصف متعلق به موصوف است روايت اولي? از امام صادق(سلام الله عليه) است كه قال: «?إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ? آنگاه فرمود: «فغرة الشهور شهر الله عز ذكره» پيشانوي ماهها و پيشاپيش ماهها و درخشنده‌ترين و تابنده‌ترين ماهها ماه مبارك رمضان است «و هو شهر رمضان و قلب شهر رمضان ليلة القدر» كه «و نزل القرآن في اول ليلة من شهر رمضان فاستقبل الشهر بالقرآن» در اينكه قرآن چه موقع نازل شده است خب طبق بحثهايي كه ما اماميه داريم آن اوايل آيات در 27 رجب نازل شده است كه مبعث حضرت در آن است كه نزول تدريجي است گفتند و اينها چون چند آيه اول وحي بعد مجموعه قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شد كه انزال دفعي است البته ولي زمينه‌اش از اول ماه مبارك رمضان شروع شد تا ليله قدر كه كل قرآن را حضرت يكجا دريافت كرده است از ليله قدر به نام ليله مباركه ياد شده است ليله‌اي كه ?فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ? ياد شده است.
پرسش:...
پاسخ: آن پيوسته است با 23 سال يعني آن چند آيه‌اي كه در 27 رجب نازل شده است و او پيوسته‌اش و دنباله‌اش چون تنزيل تدريجي است در طي 23 سال نازل مي‌شود اما اين نزول دفعي مقدماتش در ماه مبارك رمضان فراهم شده است تا برسد به ليله قدر
پرسش:...
پاسخ: البته اما معنايش آن نيست كه نزول دفعي هم از ماه رجب شروع شده است تنزيل تدريجي‌اش به اين معنا است كه در طي اين 23 سال اين تنزيل تدريجي به پايان رسيده است اما ماه مبارك رمضان آغاز دريافت آن نزول دفعي است لذا هم در اين روايت آمده است كه در اولين شبش قرآن نازل شده و هم در روايات ديگر كم و بيش اين مسئله تاييد شده است و اساس نزول هم در ليله قدر است «و هو شهر رمضان و قلب شهر رمضان ليلة القدر» است كه «و نزل القرآن في اول ليلة من شهر رمضان فاستقبل الشهر بالقرآن» يعني ماه به طرف ما مي‌آيد اما قرآن همراه اوست اين «استقبل» همان اقبل است يعني با قرآن به طرف ما مي‌آيد اين زمان زمان قرآن است نه با صيام به طرف ما مي‌آيد البته قرآن دستورات فراواني دارد كه يكي از آن دستورات اين است كه ?كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ? يا ?مَن شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ? و امثال ذلك «فاستقبل الشهر بالقرآن» روايت بعدي كه از امام صادق(سلام الله عليه) است اين چنين است كه «يوصي ولده اذا دخل شهر رمضان» اين چنين اولادشان را سفارش مي‌كنند مي‌فرمايد: «فاجهدوا انفسهم فان فيه تقسم الارزاق و تكتب الآيات و فيه يكتب وفد الله الذين يفدون اليه» آن غافله‌هايي كه طرف الله مي‌روند اين مهمانهاي الهي اين هيئات را مي‌گويند وفد اين مهمانهاي الهي اين هيئاتي كه به طرف خدا نيز سفر مي‌كنند وضعشان در ماه مبارك رمضان نوشته مي‌شود البته آنهايي كه زائرين بيت الله‌اند وفداند آنها به گروههاي ديگر وفد‌اند يعني هيئت اند و كساني كه به زيارت الله مي‌روند در ماه مبارك رمضان وضعشان مشخص مي‌شود «فيه يكتب وفد الله الذين يفدون اليه و فيه ليلة كالعمل فيها خير من العمل في الف شهر» كه همان ليلة القدر است روايت بعدي كه از امام صادق(سلام الله عليه) است فرمود: «من لم يكفل له في شهر رمضان لم يكفل له الي قابل الا ان يشهد عرفه» اگر كسي ماه مبارك رمضان بگذرد و خدا از او نگذرد ديگر بخشوده نخواهد شد تا ماه مبارك رمضان بعدي مگر اينكه توفيق داشته باشد عرفه را درك كند كه مشمول رحمت خاصه در عرفه باشد روايت چهارم همين روايتي است كه به صورتهاي گوناگون نقل شده است از امام باقر رسيده است كه «قال خطب رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) الناس في آخر جمعة من شعبان» آخرين جمعه ماه شعبان حضرت اين خطبه را قرائت كرده [است] حالا قبل از اينكه خطبه مبارك را بخوانيم يكي دو تا روايت در همين باب است آن را هم بخوانيم تا به اين خطبه برسيم در همين باب از امام باقر(سلام الله عليه) رسيده است كه فرمود «كان رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) يقبل بوجه الي الناس فيقول يا معشر الناس اذا طلع هلال الشهر رمضان غلت مردة الشياطين» اين «كان رسول الله» معلوم مي‌شود كه هر سال كه ماه مبارك رمضان مي‌آمد حضرت اين چنين مي‌فرمود كان نشانه استمرار است اما آن خطبه معلوم مي‌شود كه قضية في واقعه بود يعني در يك سالي اين خطبه را خوانده است اما اين بيان دارد «كان رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) يقبل بوجه الي الناس فيقول لا معشر الناس» معلوم مي‌شود كه هر وقت ماه مبارك رمضان نزديك بود در هر سال حضرت اين جمله‌ها را مي‌فرمود مي‌فرمود: «اذا طلع هلال الشهر رمضان غلت مردة الشياطين» آنها در غل قرار مي‌گيرند شيطان مارد است چون متمرد است «و فتحت ابواب السماء و ابواب الجنان و ابواب الرحمة و غلقت ابواب النار» حالا همه اين فضايل را وقتي بررسي مي‌كنيم مي‌بينيم نوع اينها از باب وصف به حال متعلق موصوف است يعني به بركت قرآن ماه مبارك رمضان اين فضايل را پيدا كرده است مثل اينكه به بركت وحي حرم و مكه اين حرمت را پيدا كرده است در رواياتي كه وظيفه زائرين اين است كه وقتي كعبه را زيارت كردند حج را انجام دادند به حضور امامشان مشرف بشوند آنجا از امام باقر(سلام الله عليه) است كه فرمود مردم «انما امر ان يطوف الكعبه» يا «ان يزور البيت» كه «من تمام الحي لقاءنا» بيايند پيش ما وگرنه اين كعبه اين سنگ و گل «حجر لا يضرو و لا ينفع» فرمود از اين سنگ كاري ساخته نيست مردم مامور شدند از راههاي دور و نزديك بيايند كعبه را زيارت بكنند كه بعد بيايند پيش ما عرض ولايت كنند دينشان را ياد بگيرند وگرنه «هذا حجر لا يضرو و لا ينفع» نشانه‌اش آن است كه آنها كه طواف دارند ولي ولايت ندارند «لا يضرو و لا ينفع» سود نمي‌برند.
پرسش:...
پاسخ: ما به دست مي‌رويم با فشار او را از بند آزاد مي‌كنيم مثل اينكه الان الان در نظام جمهوري اسلامي‌در جهنم بسته است با همه امر به معروف و نهي از منكري كه شما آقايان داريد ديگران دارند گشت كميته و سپاه دارند اگر كسي بخواهد معصيت كند بايد با فشار در جهنم را باز كند به روي خود و گرنه درهاي جهنم بسته است اينها با اصرار من اين شيطان بسته را زنجيرش را باز مي‌كنند با فشار فرمود: «اذا طلع هلال الشهر رمضان غلت مردة الشياطين و فتحت ابواب السماء و ابواب الجنان و ابواب الرحمة و غلقت ابواب النار» يعني دو قفله سه قفله چهار قفله وقتي كه تغليق هم تكثير و هم شدت را نشان مي‌دهد اين باب تفعيل يعني چند قفله است خلاصه كسي بخواهد گناه بكند به جهنم برود چون تمام راههاي گناه بسته است به روي او او عمداً با فشار مي‌رود در جهنم را باز بكند «واستجيب الدعا و كان لله فيه ان كل فطر او فطر اتقاع يعتقم الله من النار و ينادي مناد كل ليله هل من سائل هل من مستغفر» بعد همان فرشته‌ها مي‌گويند «الله اعط كل منفق خلف و اعط كل ممسك .. حتي اذا طلع هلال شوال» وقتي شب عيد فطر مي‌رسد «نودي المومنون عن اقدو الي جوائزكم» شب عيد را ليلة الجوائز مي‌گويند روز عيد فطر را يوم الجوائز مي‌گويند.
پرسش:...
پاسخ: اطلاع دارد منتها ديرتر در ليله فطر مي‌گويند «اقدوا» زود برويد قدوه بامداد زود برويد جايزه‌هايتان را بگيريد «فهو يوم الجائزه ثم قال ابو جعفر(عليه السّلام) اما و الذين نفسي بيده ما هي بجائزة الدناني و و لدراهم» منظور از اين جايزه كه روز عيد فطر مي‌دهند درهم و دينار نيست.
پرسش:...
پاسخ: بله آنها حصر نيست البته.
پرسش:...
پاسخ: مگر آنهايي كه همان دعاي كميل را استثنا كرد ديگر چون خدا قسم خورد كه معاندين را آنجا مخلد كند همان در دعاي كميل است كه اگر تو يك سوگند ياد نكرد چون قرآن گفت ?لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ? فرمود اگر تو سوگند ياد نكرده بودي «ما كانت لاحد فيها مقر و لا مقاما و لكنك اقسمت ان تملاها» و كذا و كذا آنها مخلدي در نارند ندارند.
پرسش:...
پاسخ: در همان روايت هم يك عده زيادي استثنا كرده «الا ...» صاحب شطرنج و كذا و كذا اينها را استثنا كرده است خب مثلاً همين جا دارد كه در روايت بعدي دارد كه «ان لله عزوجل في كل ليلة من شهر رمضان اتقاع و تلقاع من النار الا من افطر علي مذكر» كه امثال مذكر هم مي‌گيرد اين تعيين نيست اين حصر حصر اضافي است «فاذا كان في آخر ليلة منه اعتق فيها مثلما اعتق في جميع» خب حالا برسيم به سراغ آن خطبه? معروف آن خطبه در اين جوامع روايي مرحوم شيخ يك جور نقل كرد مرحوم كليني يك جور نقل كرد دو سه تا نقل است يكي اينكه در آخرين جمعه رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) اين خطبه را ياد كرد يكي اينكه «لمّا حضر شهر رمضان و ذلك في ثلاث بقين من شعبان» سه روز مانده به آخر ماه شعبان يعني روز 27 شعبان حضرت اين خطبه را ياد كرد اين روايت با آن روايت قابل جمع است شايد همان سه روزي كه مانده روز جمعه بوده ولي در بعضي از نقلها دارد كه آخر ماه شعبان مگر اينكه آخر عرفي باشد نظير اول عرفي يعني اواخر ماه شعبان اين سه طايفه كه بعضي از اينها دارد كه در آخرين جمعه شعبان در بعضي از روايات دارد كه سه روز مانده به آخر شعبان در بعضي از روايات دارد كه آخر شعبان اينها قابل جمع است آنچه كه مرحوم كليني نقل كرده دو طايفه است يك طايفه اين است كه در آخرين جمعه شعبان يك طايفه اين است كه سه روز مانده به آخر ماه شعبان اينها قابل جمع است و آنچه را كه مرحوم صدوق(رضوان الله عليه) نقل كرده و ديگران نقل كرده‌اند بيش از آن مقداري است كه مرحوم كليني در كافي نقل كرده ما چون آنچه را كه ديگران نقل كرده‌اند يك مقدار جامع‌تر هست و مرحوم فيض در وافي از ذيل همين روايت كافي آن را هم نقل كرده است و آن جريان شهادت حضرت امير(سلام الله عليه) را در بر دارد و همان را مرحوم شيخ بهايي در كتاب شريف اربعين‌اش به عنوان حديث نهم با سند خودش كه متصل است به مرحوم ابن بابويه قمي‌نقل كرده است ما آن را بخوانيم مرحوم شيخ بهايي در كتاب شريف اربعين‌ا‌ش در حديث نه مي‌فرمايد «و به سندي المتصل الي الشيخ جلي ثقة لااسلام محمد ابن بابويه» اين هست آن حديث را آن وقت نقل مي‌كند تا به ابن بابويه برسد بعد مي‌رسد با سند معتبري كه خودش دارد تا به امام رضا(سلام الله عليه) «ان ابيه الكاظم موسي بن جعفر ان ابيه الصادق جعفر بن محمد ان ابيه الباقر محمد بن علي ان ابيه زين العابدين علي بن الحسين ان ابيه سيد الشهدا الحسين بن علي ان ابيه سيد الوصيين امير المؤمنين(صلوات الله عليهم اجمعين) قال» كه رسول خدا اين چنين فرمود حالا اين بيان از حضرت امير است كه حضرت امير فرمود: «عند رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) خطبنا ذات يوم فقال ايها الناس» يك روزي حالا آخرين جمعه شعبان بود يا آخر شعبان بود يا سه روز مانده به آخر شعبان اينها قابل جمع است «فقال ايها الناس انه قد اقبل اليكم شهر الله» اين شهر الله اقبال كرده آمده و به همراه خودش بركت و رحمت و مغفرت دارد كه اينها همه اوصاف قرآن است «قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة و الرحمة والمغفرة شهر هو عند الله افضل الشهور» چون افضل كتابها در اين ماه آمده به نام قرآن «و ايامه افضل ايام و ليالي افضل ليالي و ساعاته افضل ساعات» در روايات هم سيد الشهور آمده و هم قرة الشهور آمده هم راس السنه آنچه كه مرحوم كليني نقل كرد قرة الشهور است اما دو طايفه از رواياتي است كه مرحوم فيض همه اينها را در ذيل اين باب جمع كرده است يكي راس السنه است يكي سيد الشهور لذا مرحوم ابن طاووس مي‌فرمايد آنها كه سال تهذيب سير و سلوكي دارند اول سالشان ماه مبارك رمضان است يعني از ماه رمضان تا ماه مبارك رمضان بعدي حساب سال دارند كه به چه درجه‌اي رسيده‌اند در اين دعاهاي روز اول ماه مبارك رمضان هم كه مرحوم محدث قمي‌ و ديگران نقل كرده‌اند در آن دعاي روز اول ماه مبارك رمضان يا دعاي شب اول ماه مبارك رمضان مسئله راس السنه مسئله قرة الشهور يا سيد الشهور بودن آمده «هو شهر دعية فيه الي ضيافت الله» مهمان خداييد «و جعلتم فيه من اهل كرامت الله انفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادت» گاهي انسان نفس مي‌كشد عبادت است اين دم چه طور مي‌شود عبادت چه طور «نفس المحموم لحملنا تسبيح» گاهي انسان در مجلس عزا مي‌نشيند حالا اشك نريخت يك آهي كشيد حضرت فرمود: «نفس المحموم لظلمنا تسبيح» اين طور است« انفاسكم فيه تسبيح و نومكم فيه عبادت و عملكم فيه مقبول و دعاعكم فيه مستجاب فسال الله» حالا كه اين چنين است «فسال الله بنيات صادقه بقلوب طاهره» چه سؤال كنيد «ان يوفقكم لصيامه و تلاوت كتاب» آن صيامش هم تازه مقدمه است براي تلاوت كتاب «فان شقي من حرم غفران الله في هذا الشهر العظيم» بعد فرمود: «وذكروا بجوعكم و عطشكم فيه جوع يوم القيامت و عطشه» اين اساس كار است نه اينكه انسان در ماه مبارك رمضان سحر يا افطار آن مقداري را كه روز نخورده است جبران بكند اين چنين نباشد «و تصدق علي فقرائكم و مساكنيكم و وقروا كباركم ورحموا سقاركم و صلو ارحامكم وحفظوا السنتكم و غضوا ابصاركم اما لا يحلل نظر اليك و هحنن علي ايتام الناس كما يتهنن علي ايتامكم» يعني همان طوري كه علاقمنديد بعد از مرگ شما به ايتام شما با تهنن و مهرباني رفتار بشود شما هم هم اكنون به باز ماندگان يتيم با تهنن و رافت رفتار كنيد «و توبو الي الله من ذنوبكم ورفعوا اليه ايديكم بالدعاء في اوقات الصلواتكم فانها» يعني اين اوقات صلوات افضل الساعات است با اينكه ماه مبارك رمضان ساعاتش افضل ساعات است «ينظر الله تعالي فيها بالرحمه علي عباده» در حال صلوات «يوجيبهم اذا ناجوعهم» وقتي با او مناجات بكنند خدا جوابشان مي‌دهد «و ينبيهم اذا نادوه» اگر خدا را ندا كردند خدا لبيك مي‌گويد «ويستجيب اذا دعاه» آنگاه فرمود: «ايها الناس ان انفسكم مرهونة باعمالكم» فرمود اين چنين نيست كه هر كسي هر چه كرد كرد انسان وقتي خلاف كرد بدهكار است وقتي بدهكار است بايد گرو بسپارد و گرو در مسائل ديني خانه و مال نيست خود انسان را گرو مي‌گيرد اين است كه در قرآن در اين دو بخش قرآن آمده است كه ?كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ? يا ?كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ? خود انسان را گرو مي‌گيرد فرمود شما در گروييد بنابراين «ان انفسكم مرهونة باعمالكم ففكوها باستغفاركم» فك رهن استغفار است طلب مغفرت است «و ظهوركم صغيرة من اوزانكم» پشتتان از بار گناهتان احساس سنگيني مي‌كند «فخففوا انها به طور سجودكم» اين سجده‌هاي طولاني آن بار را سبك مي‌كند «وعلموا ان الله تعالي جل ذكره اقسم بعزته الا يعذب المصلين و الساجدين» كجا قسم خورد فرمود خداي سبحان به عزتش قسم خورده است كه نمازگزارها و سجده كننده‌ها را عذاب نكند خب اينها جزء احاديث قدسيه است پيغمبر مي‌فرمود خدا قسم خورد در قرآن كه نيست «اقسم بعزته الا يعذب المصلين و الساجدين و لا يربعهم بالنار يوم يقوم الناس لرب العالمين» نه تنها عذاب نكند نترساند اصلاً قسم خورده كه نمازگزارها را نترساند البته در اين‌ باره يك عده‌اي فرمود: ?لاَ يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ? و ?لاَ يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ? «ايها الناس من فطرمنكم صائما مؤمنا في هذا الشهر كان له بذلك عند الله عتق رقبة و مغفرة لما مضي من ذنوبه» آنگاه يكي از حاضران در مجلس عرض كرد «يا رسول الله و ليس كلنا يقدر علي ذلك» همه ما قدرت آن را نداريم كه مهماني بدهيم افطاري بدهيم «فقال(صلي الله عليه و آله و سلم) اتقوا النار و لو به شق تمرة» و لو به يك نصف خرما اين هم مسائل اقتصادي آن روز «اتقوا النار و لو به شربت من ماء» و لو به يك آب خوردن كه شد كمك بكنيد به ديگران «ايها الناس من خفف منكم في هذا الشهر اما ملكت يمينه» نسبت به زير دستانتان هر كسي بار را سبك كرد «خفف الله اليه حسابه» حالا لازم نيست منظور بردگان باشند كارگران خدمتگزاران اينها بالاخره زير دست‌اند ديگر «و من كف فيه شره كف الله انه غضبه يوم‌ يلقاه و من اكرم فيه يتيم اكرمه الله يوم يلقاه و من وصل فيه رحمه وصله الله برحمته يوم ‌يلقاه و من قطع في رحمه قطع الله انه رحمته يوم‌يلقاه و من تتوع فيه به صلاة كتب الله له برائت من النار و من ادا فيه فرضا كان له ثواب من ادا ثبعين فريضتا في ما سواه من الشهور و من اكثر فيه من الصلوات عليه» صلوات بر وجود مطهر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) در ماه مبارك رمضان از فضايل بيشتري برخوردار است «سقل الله ميزانه يوم تخفف الموازين و من تلا فيه آيت من القرآن كان له مثل عجز من ختم القرآن في غيره من الشهور» آنگاه فرمود: «ايها الناس ابواب الجنان في هذا الشهر مفتح فسال ربكم ان لا يقلقها عليكم و ابواب نيران مغلقه فسال ربكم ان لا يفتحها عليكم و الشياطين مغلوله فسال ربكم ان لا يصلتها اليكم» تا اينجا مضموني است كه در غير اين روايت هم تا حدودي هست آنگاه اميرالمومنين مي‌فرمايد كه «فقمت و قلت يا رسول الله» شما فضايل فراواني براي ماه مبارك رمضان ذكر كرديد «ما افضل الاعمال في هذا الشهر» كدام كار بهتر از ساير كارهاست «فقال يا ابو الحسن افضل الاعمال في هذا الشهر الورع عن محارم الله عن محارم الله عز و جل ثم بكي» حضرت امير مي‌فرمايد كه بعد رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) گريه كرد «فقلت ما يبكيك» عرض كردم چه شما را به گريه آورد يا رسول الله «فقال ابكي ما يستحل منك في هذا الشهر» آنچه كه براي تو نازل مي‌شود و حلول مي‌كند و بر تو روا داشته مي‌شود من مي‌گريم «كاني بك و انت تصلي لربك» من گويا مي‌بينم كه تو در حال نمازي «و قد انبعث اشغل اولين و الآخرين شقيق عاقر الناقد الصمود ... ضربتا علي قرنك فخضبت منها لحية» سر مطهرت را با شمشير آن اشقا مي‌زند و محاسنت با خون سرت خضاب مي‌شود «فقلت يا رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) و ذلك في سلامت من ديني» آيا در لحظه شهادت دين من سالم است «فقال(صلي الله عليه و آله و سلم) في سلامت من دينك ثم قال يا علي ان قتلك فقد قتلني و من ابغضك فقد ابغضني لانك مني كنفسي و تينتك» اين «مني كنفسي» غير از «حسين مني و انا من حسين» است اين بالاتر از اوست مشابه اين معنا روايتي است كه مرحوم اميني(رضوان الله عليه) در الغدير نقل كرده است آن تعبيري كه درباره حضرت امير هست درباره حضرت سيد الشهدا پيدا نكرديم اين نه براي آن است حسين ابن علي فرزند اوست اينها چون يك نورند اين چنين‌اند «لانك مني كنفسي» اين برابر «كنفسي» همان آيه? ? مباهله است «و طينتك من طينتي وانت وصي و خليفتي علي امتي» اين حديث شريف را مرحوم شيخ بها(رضوان الله عليه) مبسوطاً بيان مي‌كند و شرح مي‌كند يك شرح مفصلي هم دارد در بخش ديگري از اين روايات هست كه چگونه تو صبر مي‌كني حضرت عرض كرد اگر دينم سالم مي‌شود در حال سلامت دين هست اين جاي شكر است نه جاي صبر صلوات الله اليهم اجمعين.
«و الحمد لله رب العالمين»