موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسير سوره مبارکه ال عمران جلسه151

مدت زمان: 40:11 اندازه نسخه كم حجم: 5.09 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 10.38 MB دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنيفًا مُسْلِمًا وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ ?67? اِنَّ أَوْلَي النّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنين ?68? وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ ?69? يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ اللّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ?70?
آن معنايي كه براي يهوديت و نصرانيت و نصرانيت تحريف شده است به آن معنا نه تنها ابراهيم‌(سلام الله عليه) يهودي يا نصراني نبود بلكه هيچ كدام از انبيا سلف حتي موسي‌(سلام الله عليه) يهودي نبود و عيسي‌(عليه السلام) نصراني نبود زيرا يهوديت و نصرانيت تحريف شده دين هيچ كدام از انبيا(عليهم السلام) نبود و اين اختصاصي به حضرت ابراهيم ندارد آنچه كه مربوط به حضرت ابراهيم است اين است كه حضرت ابراهيم به خصوصيات ديني كه در دين تورات اصيل آمده متدين نبود بلكه به خطوط كلي متدين بود و به خصوصيات ديني كه در انجيل آمده به آن خصوصيت متدين نبود بلكه به آن خطوط اصلي متدين بود موسي و عيسي‌(عليهم السلام) برابر آن تورات اصيل و انجيل اصيل مؤمن بودند.
پس دو مطلب است يكي اينكه ابراهيم(سلام الله عليه) حنيف مسلم بود و در خطوط كلي مومن بود و به شريعت خاصه خود هم متدين بود و به آنچه با خصوصياتي كه در تورات و در انجيل آمده روي آن خصوصيات كار نمي‌كرد ولي موسي‌(سلام الله عليه) بر اساس خصوصيات تورات كار مي‌كرد عيسي(عليه السلام) روي خصوصيات انجيل كار مي‌كرد اين درباره تورات و انجيل اما درباره يهوديت و نصرانيت تحريف شده نه تنها ابراهيم‌(سلام الله عليه) يهودي يا نصراني نبود بلكه موسي و عيسي‌(عليهما السلام) هم يهودي و نصراني نبودند اين يهوديت محرفه دين حضرت موسي نيست و مسيحيت تحريف شده دين حضرت عيسي نيست در احتجاجهاي امام هشتم‌(سلام الله عليه) نمونه‌اي از اين معارف هست.
پرسش:...
پاسخ: چون يهوديت و نصرانيت معمولاً يك لغت ذم است براي اينكه اين يهوديت رايجه و نصرانيت رايجه با تحريف همراه است لذا موساي كليم‌(سلام الله عليه) اهل تورات بود نه يهودي مصطلح عيسي‌(عليه السلام) اهل انجيل بود نه مسيحيت مصطلح
پرسش: ...
پاسخ: يهوديت مص طلح نبود چون در آن تحريف هست.
پرسش:...
پاسخ: آن مي‌شود تورات اصيل و انجيل اصيل
در احتجاجات امام هشتم‌(سلام الله عليه) نمونه اين معارف هست حضرت در استدلالي كه با جا.. دارد مي‌فرمايد من مومنم به آن عيسايي كه به وجود مبارك رسول خدا‌(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بشارت داده است و به آن عيسايي كه معتقد به رسالت خاتم نباشد و بشارت نداده باشد كافرم «اني مومنٌ بعيسي» كه اين چنين است «و كافر بعيسي» كه آن چنان است اين احتجاج گذشته از اينكه در احتجاجات حضرت هست در پايان كتاب شريف توحيد مرحوم صدوق هست كه اني مومن بعيسايي كه مؤيد و مصدق پيغمبر باشد و كافرم به عيسايي كه مكذب باشد و مبشر نباشد و مانند آن يعني يهوديت و مسيحيتي كه شما داريد اين تحريف شده است و آن موسي و عيسي‌(عليهما السلام) هم به اين ديني هم كه شما ساختيد معتقد نبودند مطلب ديگر آن است كه
پرسش:...
پاسخ: نداريم كه آن يهودي بود يا مسيحي بود كه از اينها به عظمت ياد شده است چون اينها اهل كتاب آسماني‌اند و به كتاب آسماني خود عمل كردند.
پرسش:...
پاسخ: نه اين در صدد ذم است كه خوانديم در سوره? مباركه? «بقره» حرف آنها را قرآن نقل كرد كه ?وَ قالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصاري تَهْتَدُوا? آنها گفتند اگر بخواهيد هدايت بشويد يا مسيحيت يا يهوديت آيه?135 سوره «بقره» بود كه بحث‌اش گذشت كه اين حرف را قرآن ابطال كرد ?وَ قالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصاري تَهْتَدُوا? در جواب قرآن فرمود:?قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفًا وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ? يعني محور هدايت ملت ابراهيم است نه يهوديت و نه نصرانيت
مطلب ديگر آن است كه دو تا اشكال در كتاب شريف كنز الدقائق مرحوم ميرزا مشهدي‌(رضوان الله عليه) آمده است كه آن دو تا اشكال با اين تفسيري كه در خلال روزهاي گذشته بيان شد برطرف مي‌شود كه مراجعه خواهيد فرمود و نيازي به تكرار نيست.
امر سوم آن است كه اين جريان سلمان منا اهل البيت اختصاصي به وجود مبارك سلمان‌(رضوان الله عليه) ندارد همه مومنين راستين جزء اهل بيت به شمار مي‌آيند روايتي كه در ذيل همين آيه?محل بحث ?إِنَّ أَوْلَي النّاسِ بِإِبْراهيمَ? از عمر ابن يزيد نقل شده است كه امام ششم‌(سلام الله عليه) به او فرمود «انتم من آل محمد»‌(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود شما از اهل بيت‌ايد و براي تثبيت مطلب سه بار اين جمله را حضرت ذكر كرد كه شما از اهل بيت‌ايد آن‌گاه براي رفع تعجب به اين آيه?مباركه استدلال كرد كه ?إِنَّ أَوْلَي النّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذينَ آمَنُوا? روي اين استدلالي كه امام ششم فرمود و به تعليمي كه به عمر ابن يزيد داد معلوم مي‌شود كه هر مومن موحد حقيقي از اهل بيت به شمار مي‌آيد منتهي چون ايمان سلمان‌(سلام الله عليه) كامل‌تر از ايمان ساير اوساط بود درباره ايشان آمده است كه سلمان منا اهل البيت وگرنه همه شيعيان از اهل بيت عصمت و طهارت به شمار مي‌آيند چون ?إِنَّ أَوْلَي النّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذينَ آمَنُوا? اين پيوند ولاء است كه انسان را از اهل بيت‌(عليهم السلام) به شمار مي‌آورد و كفي بذلك فخرا خب
اما آيه‌اي كه در بحث امروز تلاوت شده است اين است كه ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ? يك سلسله افكاري است كه بين مشركين و منافقين و اهل كتاب ترسيم شده است و آن عداوت با اسلام و مسلمين است درباره اين عداوت مشترك قرآن مي‌فرمايد ? تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ? يا ?يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ? اين اهل كتاب شبيه مشركين سخني دارند يا ?لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا? اين عداوت‌هاي مشترك هست يكي از آن عداوتهاي مشترك در همين آيه ترسيم شده است كه گروهي از اهل كتاب علاقمندند كه شما را گمراه كنند يك بحث در اين است كه اين علاقه به كفر مومنين در نهان و نهاد اهل كتاب هست در درون منافقين هست در دل مشركين هم هست.
مطلب ديگر هم آن است كه درجات اين عداوت و بغضاء را قرآن كريم در سه طايفه ترسيم مي‌كند مطلب ديگر آن است كه آنجا كه جاي عدل و انصاف است قرآن رها نمي‌كند همه اهل كتاب چون اين رذيلت را ندارند بلكه بعضي از اهل كتاب از فضيلت برخوردارند حرمت آن بعض را هم قرآن كريم حفظ مي‌كند اما اينكه اظهار عداوت دشمنان دين نسبت به اسلام و مسلمين در چند قسم ترسيم مي‌شود اين است كه در بخشي از آيات آمده است كه اينها علاقمندند كه اصلاً خيري به شما نرسد خيري نازل نشود نه اينكه اين خيري كه داريد از شما گرفته بشود آنها علاقمندند كه خيري به شما نرسد اين علاقه اختصاصي به يهوديها يا مسيحي‌ها و مانند آن ندارد آيه?105 سوره «بقره» كه بحث‌اش قبلاً گذشت ين بود كه ?ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ? آنها علاقمندند كه اصلاً خيري به شما نرسد چه خير ظاهري چه خير باطني چه مشركين و چه اهل كتاب علاقه‌شان اين است كه شما خير نبينيد خيري نصيب شما نشود ?ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ? اما ?وَ اللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ? كليد خزائن خير كه به دست اينها نيست خدا هر كه را بخواهد از خير خاص خود برخوردار مي‌كند اين يك طايفه.
طايفه ديگر اين است كه آنها علاقمندند شما دست از دينتان برداريد اما چه كسي شما را منحرف بكند در آن طايفه ثانيه نيست فقط علاقمندند كه شما كفر بورزيد نظير آيه?دوم سوره «ممتحنه» كه دارد ?إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ? اين گرچه درباره اهل كتاب نيست درباره مشركين است اما طايفه دوم را ترسيم مي‌كند يعني آنها علاقمندند كه شما كافر بشويد ?وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ? مشابه اين درباره منافقين هم آمده است آيه?89 سوره «نساء» اين است كه فرمود ?وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا? آنها علاقمندند همان طوري كه خودشان كفر ورزيدند شما هم كافر بشويد ـ معاذ الله ـ ?فَتَكُونُونَ سَواءً? شما با آن كفار و منافقين همسو و همسان باشيد اين طايفه دوم طايفه سوم همين است كه محل بحث است كه آنها علاقمندند شما را كافر كنند ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ? آنها علاقمندند كه با هر دسيسه سياسي يا فرهنگي شد شما را كافر بكنند از اين طايفه سوم همان است كه در سوره? مباركه? «بقره» قبلاً بحث‌اش گذشت آ يه 109 سوره «بقره» است ?وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفّارًا? آنها علاقمندند كه شما را كافر كنند يعني با تبليغات سوءشان يا با تبشير مسيحيت يا با تبليغ سوء يهوديت يا با تبليغات ديگر علاقمندند كه شما را از دينتان مرتد كنند پس اين سه طائفه و منشأ اين همان طوري كه در آيه?109 سوره «بقره» آمد اين است ?وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفّارًا? كه يردونكم كفاراً چرا ود؟ ?حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ? بنابراين آنها از هيچ دسيسه‌اي باكي ندارند و تلاش و كوشش مي‌كنند كه مسلمانها را گمراه كنند در آيه?محل بحث هم فرمود ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ?.
مطلب ديگر آن است كه گر چه در آيات ديگر فرمود اهل كتاب مايل‌اند يا به صورت جمع ذكر فرمود اما اين آيه?مباركه محل بحث يعني آيه?69 سوره? مباركه? «آل عمران» دارد ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ? نه يعني همه اهل كتاب اين چنين‌اند گروهي از آنها اهل عدل و انصاف‌اند در صدد اضلال و تبليغ سوء نيستند حق آنها را هم قرآن كريم حفظ كرده است در همين سوره «آل عمران» كه بحثش بعداً خواهد آمد آيه?113 اين چنين است كه ?لَيْسُوا سَواءً? همه اهل كتاب يكسان نيستند ?مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصّالِحينَ? اگر اهل كتابي در صدد اضلال و ايذاء اسلام و مسلمين نباشد از او قرآن به نيكي ياد مي‌كند كه فرمود همه اهل كتاب يكسان نيستند براي اينكه بعضي‌ها اهل احياء ليل‌اند و اهل تلاوت آيات خودشان‌اند و مانند آن چه اينكه در سوره? مباركه? «مائده» آيه?66 هم از گروهي از اهل كتاب به نيكي ياد كرده است فرمود ?وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ اْلإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ َلأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ? اگر اهل كتاب تورات و انجيل را و آنچه [را] كه از ذات اقدس الهي براي هدايت اينها نازل شده است نظير قرآن اين را اقامه مي‌كردند از روزيهاي بالا و پايين برخوردار بودند اما ?مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ? بعضي از اينها ميانه‌رو‌اند بعضي بدرفتار پس همه اهل كتاب ميانه رو نيستند چه اينكه همه آنها هم بدرفتار نيستند اگر در بعضي از آيات آمده است كه اهل كتاب مايل‌اند يا به صورت جمع ذكرشد آن آيات يا در حد اهمال است و اطلاق ندارد به نحو في الجمله بيان مي‌كند نه بالجمله و اگر هم اطلاق داشته باشد با اين مقيدات تقييد مي‌شود چون صريح اين بخش از مقيدها اين است كه همه اهل كتاب يكسان نيستند ?لَيْسُوا سَواءً? يا در همين آيه?66 سوره «مائده» مي‌فرمايد ?مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ? روي اين تحليل معلوم مي‌شود كه چرا در آيه?محل بحث فرمود ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ? نفرمود «ود اهل الكتاب» همه يهوديها اين چنين نيستند همه مسيحي‌ها اين چنين نيستند كه در صدد اضلال و تبليغ سوء باشند لذا فرمود ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ?
پرسش: ...
پاسخ: اهل كتاب ديگر
پرسش: ...
پاسخ: اما مسيحي‌هايي كه جدا مي‌كند فرمود ?وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنّا نَصاري ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّيسينَ وَ رُهْبانًا وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? اما اگر مستكبر شدند مثل يهوديان فرق نمي‌كنند استدلالي كه قرآن كريم دارد براي اينكه مسيحيت به اسلام نزديك است سه تا دليل است اين سه تا دليل دو تايش مشترك است يكي‌ مخصوص يهوديها است فرمود ?لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا? كذا و كذا نصارا را شما نزديكترين گروه به مسلمانها مي‌يابيد آن‌گاه سه تا برهان ذكر فرمود چرا نصارا به مسلمانها نزديكتر از يهوديها هستند؟ و چرا يهوديها مثل مشركين دشمني سرسختي نسبت به اسلام و مسلمين دارند؟ چرا اين مسيحيت نزديك است براي اينكه ?ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ? يعني در بين مسيحيت بعضي از علمايشان بعضي از افراد مسيحي اين‌چنين است ?قِسّيسينَ وَ رُهْبانًا وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? اين قسيس و رهبان را هم با تفاوت گوناگون يهوديها هم دارند اگر آنها كشيش دارند اينها هم براي خودشان علماء و اهبار و رهبان دارند داشتن كشيش و رهبان مسئله را حل نمي‌كند ?ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّيسينَ وَ رُهْبانًا وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? اين ?وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? اگر برگشت به «انهم يستكبرون» شد آن‌گاه مسيحيت همان عداوت را دارد كه يهود دارد همان طوري كه يهود يعني اسرائيل مسلمانهاي فلسطين اشغالي را شهيد مي‌كند اين ماروني‌ها مسلمانهاي لبنان را فرق نمي‌كند اين ?وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? وقتي به «يستكبرون» درآمد به همين صورت در بيايد از آن طرف شما سري به كليساها مي‌زنيد مي‌بينيد هر چه حرف دارند مي‌گويند عشق به خدا عشق به خلق خدا از آن طرف هم سلاح به دست ماروني مي‌دهد اين پيدا است كه اين يك مسيحيت آمريكائي است روح مطهر امام را خدا آن به آن با روح و ريحان خاص خودش غرق بكند كه اين اسلام را مشخص كرد اسلام آمريكائي چيست و اسلام ناب چه الان واتيكان و همه مسيحيت بايد اين رسالت را انجام بدهند كه اين مسيحيت غرق آمريكايي را از آن مسيحيت ناب عيسوي جدا كنند آنچه كه انسان در كشورهاي غرب مي‌بيند يك مسيحيت مسخ شده آمريكائي است از آن طرف با هر كه نشستيم و صحبت كرديم دم از عشق به خدا و خلق خدا است از آن طرف سلاح پشت سر هم در اختيار مسيحيت ماروني هست هيچ فرقي نيست از آن جهت كه حزب الله كشته مي‌شود يا مسلمانهاي لبنان شهيد مي‌شوند يا از آن طرف فلسطيني‌ها مسلمانهاي فلسطين شربت شهادت مي‌نوشند فرق نيست حالا يا از آستين اسرائيل است يا از آستين ماروني اين ?وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? عوض شده است اگر واقعاً اين ?وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? باشد «يستكبرون» نباشد ?لا يستكبرون? باشد البته قرآن حق شناس است حق كسي را هم تضييع نمي‌كند.
پرسش:...
پاسخ: نه چون اينها كمتر از آنها بودند آثار اينها محسوس نبود و مقدار رقمشان هم اين چنين‌اند ديگر اينها رقمشان خيلي كمتر از آنهاست گرچه خطرشان كم نيست اما رقمشان كم است ممكن است چهار تا يهودي هم در چهار تا گوشه دنيا اين‌چنين باشد ?مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ? اين چنين است منتها حالا جمعيت اينها كم است اگر چهار تا آدم خوب هم در آنها باشند قرآن آن چهار تا خوب را بالاخره تشويق مي‌كند منتهي اكثريت با مسيحي‌ها است الان بيش از يك ميليارد را اينها مسخ كردند ديگر در حقيقت اكثريت با همين مسيحيت آمريكائي است.
پرسش:...
پاسخ: براي اينكه بر مسيحيت اشد نيست ?أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنّا نَصاري? مسيحيت اشد نيست قرآن مي‌فرمايد مسيحيت اشد نيست اما اين چنين نفرمود مسيحيت دشمن اسلام نيست يا دوست مسلمين است برهان اقامه كرد ?ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّيسينَ وَ رُهْبانًا وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? اما اگر قسيس و رهبان را خود آنها تراشيدند ?وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? شده «انهم يستكبرون» ديگر ?أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنّا نَصاري? نيست قرآني كه مي‌گويد ?أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا? كساني‌اند كه ?قالُوا إِنّا نَصاري? سه تا دليل ذكر مي‌كند كشيش دارند حساب شده، رهبان دارند حساب شده و خودشان هم مستكبر نيستند اما كشيش و رهباني كه جاسوسي اينها را به عهده بگيرد كه ديگر ?أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا? نيست آنها اين طور است ديگر
پرسش:...
پاسخ: نه كار خودشان را انجام مي‌دهند در صدد ايذاء نيستند حالا يا مسايل برايشان حل نشد يا نرفتند تحقيق كنند علي‌اي‌حال هم در سوره «مائده» هم در سوره «آل عمران» از اين گروه خاص با عظمت و تجليل ياد كرد فرمود ?مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ? لذا فرمود ?لَيْسُوا سَواءً?
پرسش:...
پاسخ: نه ديگر با حفظ موضوع مي‌فرمايد اينها آدمهاي خوبي‌اند.
پرسش:...
پاسخ: آن اگر شد عناد مي‌شود اما الان درصدد اين راه نيستند اصلاً دين خودشان را بدون تحريف دارند عمل مي‌كنند حالا يا برايشان نرفتند تحقيق بكنند يا تحقيق كردند و برايشان ثابت نشده و مانند آن اما اهل عناد نيستند مي‌گويند خب شما هم برحقيد ما هم برحقيم و در يك فروع جزئي اصلاً اختلاف داريم و مانند آن لذا فرمود ?مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ? يا ?لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ? بنابراين روي اين دسته بندي طوائف آيات مشخص مي‌شود كه چرا فرمود ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ? پس همه اهل كتاب اين چنين نيست ?لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ? خب اينها علاقمندند كه نه تنها خيري براي شما نازل نشود نه تنها علاقمندند كه شما دست از دين برداريد بلكه علاقمندند كه با تبليغات سوء شما را گمراه كنند ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ? اما ?وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ? گفتند در اينجا شأن نزولي است و آن اينكه عده‌اي از يهوديها حذيفه را و معاذ را و عمار را به يهوديت دعوت مي‌كردند آنها هم اجابت نكردند و اين آيه?نازل شده است عمده اين است كه فرمود ?وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ? اينها فقط خودشان را گمراه مي‌كنند يعني اصلاً اضلال آنها تأثير ندارد نظير آنچه كه درباره پيغمبر‌(صلّي الله عليه و آله و سلّم) آمده است يا تأثير دارد ولي تأثيرش علتهاي اعدادي است نه علتهاي اصلي بيان ذلك اين است كه مشابه اين تعبير درباره خود پيغمبر‌(عليه آلاف التحية والثناء) است در سوره? مباركه? «نساء» كه اينها علاقمندند تو را گمراه كنند كه اما كه ?لو يُضِلُّونكَ? اما ?وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ? از آنها كاري ساخته نيست آنها نه مي‌توانند به تو ضرر برسانند و نه مي‌توانند تو را گمراه بكنند اين تعبير درباره رسول خدا درست است كه آنها مي‌خواهند تو را گمراه كنند ?لو يُضِلُّونكَ? اما ?وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ? اين درباره پيغمبر درست است ولي درباره غير آن حضرت چطور؟ درباره غير آن حضرت ممكن است درباره حواريين آن حضرت خلص اولياي آن حضرت هم تام باشد كه اثر تبليغات سوء منفي باشد نتوانند اين اولياي الهي را منحرف كنند اما اين تحليل درباره همه مسلمين و مؤمنين است كه ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ? كه خطاب به مسلمين است آنها اصلاً نمي‌توانند اضلال بكنند و در تبليغات سوء شان موفق نيستند اينكه مي‌بينيم خب برخلاف است عده‌اي از مسلمين ساده لوح را همين مهاجرتهاي زيانبار پاپ و امثال پاپ اينها را برمي‌گرداند مسيحي مي‌كند ?وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ? اينها هيچ كاري نمي‌توانند بكنند فقط خودشان را مي‌توانند گمراه بكنند اين با مشهودات خارج مطابق نيست گذشته از اينكه با بعضي از آيات ديگر مطابق نيست در بعضي از آيات دارد كه مستضعفين در قيامت به خداي سبحان مي‌گويند ?إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ? آنها ما را گمراه كردند ما پيرويشان را كرديم آنها ما را بيراهه بردند يا نوح‌(سلام الله عليه) به خدا عرض مي‌كند كه اين قوم ديگر ايمان نمي‌آورند اينها را از بين ببر براي اينكه اينها اگر باقي بمانند جز اضلال اثر ديگري ندارند گذشته از اينكه ?وَ لا يَلِدُوا إِلاّ فاجِرًا كَفّارًا? آنها را اگر تو باقي بگذاري ?يُضِلُّوا عِبادَكَ? اين دو پس از نظر آيات مي‌بينيم كافران مشركين يا اهل كتاب يا امثال اينها درصدد تبليغ سوء بودند و موفق هم شدند عمل خارجي را هم كه ما مي‌بينيم و خطاب هم درباره همه مؤمنين است اين كه قرآن مي‌فرمايد ?وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ? يعني چه؟ اينها فقط و فقط خودشان را گمراه مي‌كنند ?وَ ما يُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ? نوع مفسرين اينجا يك بياني دارند كه اين بيان به اين برمي‌گردد كه مسلمانها بالاخره در عقائدشان راسخ‌اند آنها نمي‌توانند بر مسلمين نفوذ كنند خب اين سخن ناتمام است براي اينكه هم مشهود خارج برخلاف است و هم اطلاقات آن آيه?بعضي‌ها خواستند بگويند اين گروه گرچه تبليغ سوء دارند ولي وبال و عذاب اين كار در قيامت دامنگير خودشان مي‌شود چون اينها عده‌اي را گمراه كردند اين في نفسه حق است كه البته اگر كسي تبليغ سوء كرد و عده‌اي را منحرف كرد در قيامت عذاب‌اش مضاعف مي‌شود هم عذاب ضلال دارد هم عذاب اضلال ولي اين آيه?مي‌گويد اصلاً آنها غير از خودشان احدي را گمراه نمي‌كنند سيدنا الاستاد‌(رضوان الله عليه) يك بياني دارد در ظرف دو سطر كه اين هم از آن سخنان بلند ايشان است كه مي‌فرمايد اين اصل قرآني است جزء معارف قرآنيه است كه بر اساس توحيد افعالي تنظيم مي‌شود و آن اين است كه هر كاري كه دشمن مي‌كند تا خدا اذن ندهد او نمي‌كند در جهت تشريع البته اضلال حرام است و معصيت اما در جهات تكويني آيا آنهايند كه راه ديگران را مي‌بندند و ديگران را گمراه مي‌كنند يا آنها مقدمات اعداديه را فراهم مي‌كنند و اگر كسي خواست مرتد بشود ـ معاذ الله‌ـ يا كفر بورزد مشمول قهر خدا خواهد بود چيست آن؟ نظير اين در اوائل سوره? مباركه? «بقره» گذشت در خدعه‌هايي كه منافقين داشتند آيه?نه سوره «بقره» اين بود كه ?يُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا? اما ?وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ? اين خدعه‌اي كه منافقين داشتند و دارند اين خدعه در بعضي از موارد اثر كرد نسبت به مسلمين، مسلمين را يا شهيد كرد يا عده‌اي را گمراه كرد عده‌اي را متضرر كرد و مانند آن پس خدعه اينها درباره مؤمنين اثر كرد اما خدا فرمود اينها فقط خودشان را فريب مي‌دهند ?وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ? اين سلسله از آيات يك جمع بندي مي‌طلبد كه اصلاً غير خدا نمي‌تواند كاري را در ديگري انجام بدهد تكويناً مگر به اذن خدا يا نه غير خدا مي‌تواند در ديگري يا ديگران كاري را انجام بدهد چه خدا بخواهد چه خدا نخواهد؟ بر اساس توحيد افعالي هم آيه?نه سوره «بقره» و هم اين آيه?محل بحث سوره «آل عمران» مي‌فرمايد آنها تمام تلاش و كوشش‌شان اضرار به خودشان است در درون خودشان دارند ضرر ايجاد مي‌كنند و اضلال چون تبليغ سوء خودش ضلال است و ادامه اين راه فرورفتگي در ضلالت و اما آنچه كه ديگران مبتلا مي‌شوند آن با قهر الهي است با اذن تكويني حق است گر چه تبليغ سوء به عنوان يك علت معده زمينه را فراهم مي‌كند پس آنها اساس كارشان به خودشان برمي‌گردد و فروعات و سايه اين كار درباره مومنين رسوخ مي‌كند كه اين را با ساير آيات وقتي در كنار هم بگذاريم به عنوان يك نتيجه‌اي مي‌شود استنباط كرد منتها چون مطلب مهم است بايد يك مقداري بيشتر روي آن فكر بكنيد به خواست خدا.

«والحمد لله رب العالمين»