موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسير سوره مبارکه ال عمران جلسه156

مدت زمان: 40:11 اندازه نسخه كم حجم: 4.42 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 9.52 MB دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَي الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ?72? وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ أَنْ يُؤْتي أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَليمٌ ?73? يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ ?74?
گرچه قبلاً فرمود عده‌اي از اهل كتاب درصدد اضلال شما هستند اما آن معنا را باز كرد فرمود اينها هم ضال‌اند هم مضل و راه اضلالشان هم گاهي به القاي شبهه است حق مقبول را به لباس باطل مردود ارائه مي‌دهند تا كسي حق را نپذيرد و آن حق مقبول را كتمان مي‌كنند هم القاي شبهه مي‌كنند باطل را نشان مي‌دهند و هم آن حق را كتمان مي‌كنند كه اين راه اضلال است و اين دسيسه‌هاي علمي است دسيسه‌هاي سياسي شان هم اين است كه گفتند شما صبح به جمع مسلمين بپيونديد و ايمان بياوريد دسيسه‌هاي سياسي‌شان هم اين است كه گفتند شما صبح به جمع به جمع مسلمين بپيونديد و ايمان بياوريد و عصر همان روز برگرديد و اين‌چنين وانمود كنيد كه ما رفتيم در جمع مسلمين و تحقيق كرديم ديديم حق نبود برگشتيم و اين فتنه شما زمينه ارتجاع و ارتداد ديگران را فراهم مي‌كند ?لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ? آن سه وجهي كه مرحوم شيخ طوسي(رضوان الله عليه) در تبيان بيان كردند و مرحوم امين الاسلام هم كه در مجمع ذكر كردند را هم ملاحظه فرموديد وجه اول همين معناي معروف بين اهل تفسير است.
وجه دوم آن است كه شما به آنچه كه براي مسلمين در اول روز نازل شده است كه مسئله نماز به بيت المقدس باشد آن را ايمان بياوريد و قبول كنيد و آنچه كه در پايان روز آمده به نام رجوع به طرف كعبه آن را كفر بورزيد.
وجه سوم آن است كه آن ايماني كه شما درباره پيامبر داريد و اقرار كرديد و اقرار داريد كه اوصاف پيامبر در عهدين آمده در تورات آمده آن اقرار را كه قبلاً بيان كرديد آن را در اول روز اظهار كنيد و در آخر روز برگرديد بگوييد آن اقرار كه ما كرديم و تحقيق كرديم ديديم مطابق نيست يعني قبلاً شما اقرار كرديد كه اوصافي در تورات آمده كه اين اوصاف بر وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) منطبق است اين معنا را در اول روز اظهار كنيد در پايان روز كتمان كنيد تا مردم برگردند البته اين معناي سوم منطبق مي‌شود با آن كلي كه در معناي اول ذكر شد روحاً با معناي اول مخالف نيست بلكه مصداقي از همان مصاديق معناي اول است برمي‌گردد به دو معنا معناي اول و معناي دوم، معناي دوم از چند نظر بعيد به ذهن مي‌آيد يكي اينكه اگر اين وجه النهار ظرف باشد براي انزل نماز به طرف بيت المقدس كه وجه النهار نازل نشد اين از قبل بود در مكه هم كه حضرت بود به طرف بيت المقدس نماز مي‌خواندند منتها در مكه كه حضرت بودند گفتند طوري نماز مي‌خواندند كه هم كعبه قبله حضرت باشد هم بيت المقدس كه در بحثهاي سوره «بقره» گذشت كه در مسجدالحرام انسان مي‌تواند طوري بايستد كه هم مستقبل كعبه باشد هم مستقبل بيت المقدس چون قدس در جنوب غربي مكه واقع است و اگر به سمتهاي ديگر بايستد البته به طرف بيت المقدس ايستاده است گرچه به طرف كعبه نباشد پس نماز به طرف قدس وجه النهار نازل نشد اين از قبل بود گذشته از اينكه اين معنا مرجع‌اش آن است كه شما به آنچه كه در اول روز اينها عمل كردند يعني نماز به طرف بيت المقدس او را قبول كنيد و آنچه كه در آخر روز عمل كردند كه نماز به طرف كعبه باشد آن را قبول نكنيد بسيار خب اين ديگر زمينه ارتجاع و ارتداد مردم را فراهم نمي‌كند اين چه فتنه‌اي است؟ يعني يهوديها به يكديگر مي‌گفتند يا سياست بازان يهود به همفكرانشان مي‌گفتند نماز به طرف بيت المقدس را قبول كنيد يعني بيت المقدس را قبله بدانيد و كعبه را قبله ندانيد يعني به دين خودتان باقي باشيد اين چه زمينه براي ارتجاع و فتنه و ارتداد مردم فراهم مي‌شود؟
پرسش ...
پاسخ: خب اين مي‌شود همان معناي اول
پرسش ...
پاسخ: نه اگر اول و آخر به كفر برگردد نه ?وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ? يعني «واكفروا بالذي انزل آخره» شما بياييد دست از آن برداريد كه مي‌شود آخره ظرف براي وكفروا وجه سوم براي تأييد آن است كه اگر اين وجه النهار ظرف باشد براي انزل آن ?وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ? هم بايد چيزي در تقدير باشد يعني «وكفروا بالذي انزل علي الذين آمنوا آخر النهار» كه اين ?آخره? ظرف باشد براي ?انزل?‌اي كه مقدر هست ولي بنا بر آن تفسير معروف نيازي به اين تقدير نيست و منشأ همه اين خلاف ظاهر‌ها همان روايت ضعيفه‌اي است كه ابي جارود نقل كرده كه اعتدادي به آن روايت نيست.
پس معناي كريمه اين خواهد شد كه عده‌اي از اهل كتاب بر اساس دسيسه گفتند صبح برويد ايمان بياوريد و عصر برگرديد.
نكته چهارمي كه در تضعيف آن فرمايش است اين است كه وجه النهار يعني اول روز آخر النهار يعني پايان روز خب حالا ما بر فرض قبول كرديم كه صلاة صبح اول النهار است و منظور از اين نهار از همان آن طلوع فجر است نه طلوع شمس چون اگر نهار از طلوع شمس باشد نماز صبح به طرف بيت المقدس اول النهار نيست اين در بين طلوعين است نه اول نهار بر فرضي كه منظور از نهار از طلوع فجر باشد نه طلوع شمس آن‌گاه نماز صبح كه به طرف قدس خوانده شد صادق است كه وجه النهار به طرف بيت المقدس خوانده شد اگر اين را قبول بكنيم ?آخره? يعني آخرالنهار بر نماز ظهر منطبق نيست شما براساس آن روايت نقل كرديد كه در هنگام نماز ظهر دستور استقبال عوض شد بايد به طرف كعبه استقبال كنند نه به طرف بيت المقدس آن وقت صلاة ظهر كه آخر النهار نبود اين في وسط النهار است نه در آخر النهار بنابراين آن روايت منطبق بر اين آيه نيست البته آن روايت بر فرضي كه صحيح باشد در موطن خود هست يعني يك چنين دسيسه‌اي هم آنها كردند يعني سياست بازان اسرائيلي و همفكرانشان گفتند همان كه مسلمانها به طرف قدس نماز مي‌خواندند آن اصل است نه به طرف كعبه آن يك مطلبي است كه در جاي خود واقع شده نه اينكه اين آيه را بخواهد تفسير كند
پرسش ...
پاسخ: نه چون در موقع ظهر برابر اين روايت ابي الجارود قبله برگشت
پرسش ...
پاسخ: عصر كه بعد از آمدن دستور است
پرسش ...
پاسخ: معمولاً حضرت بين الصلاتين تفريق مي‌كرد و اين دستور تعويض قبله برابر آن روايت ابي الجارود در صلاة ظهر بود پس آن چه كه به طرف كعبه دستور رسيد في وسط النهار بود نه في آخر النهار بنابراين طبق اين چهار جهت و هم چنين احياناً جهات ديگر عمل كردن به آن روايت دشوار است و حق با مرحوم شيخ طوسي است كه آن راه را انتخاب كرده و اكثر مفسرين آن را بيان كردند.
پرسش ...
پاسخ: «وكفوا بالذي علي الذين آمنوا آخر النهار» آن بايد تقدير باشد ديگر
پرسش ...
پاسخ: يعني محذوف هست تقدير هست منتها «و حذف ما يعلم منه جائز»
پرسش ...
پاسخ: نه همه جا اين طور نيست اضرب زيداً و اكرم عمراً اين كه چيزي‌اش حذف نشد
پرسش ...
پاسخ: در جايي كه هست آنجا هم مثل همين است «و حذف ما يعلم منه جائز» اينجا محذوف است چون معلوم است و حذف خلاف است اگر ما طرزي آيه را بيان كنيم كه حذف نباشد عدم الحذف اولي? عمده همان دسيسه است كه سياق آيات دارد ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ? را شرح مي‌دهد كه چگونه اهل كتاب درصدد اضلال‌اند معلوم شد كه هم آن مشايخ سوءشان عالمانه درصدد ضلالت و اضلال بودند هم سياست بازانشان عالمانه درصدد ضلالت و اضلال بودند هم علمايشان حق را در لباس باطل عرضه مي‌كردند تا كسي نخرد و اصل حق را كتمان مي‌كردند و هم سياست بازانشان اين دسيسه را به كار مي‌بردند
پرسش ...
پاسخ: چون گرچه نقل شده است كه عده‌اي از يهوديها تواطع كردند ولي ممكن است هر دو گروه باشد آنچه كه الآن اين هيئت تبشير مسيحيت به راه افتاده اينها هم كم از يهوديت ندارند چون الآن هر دو را يك سياست دنيايي دارد اداره مي‌كنند ديگر.
آن‌گاه اين آيه قرائت شده است ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ أَنْ يُؤْتي أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَليمٌ? ظاهراً اين كريمه مقول همين اهل كتاب است يعني همان گروه اهل كتاب گفته‌اند ?آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَي الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ? ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? يك امري كردند و يك نهي‌اي كه همه اينها دسيسه است ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? يعني ايمان نياوريد مگر به كسي كه يا براي كسي كه دينتان را قبول دارد كسي كه همين حرفي كه ما داريم همين حرف را آورده قبول كنيد و غير از اين را آورد قبول نكنيد مشايخ سوء و علماي يهود به پيروانشان گفتند كه ?إِنْ أُوتيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا? كه اين بحث قبلاً در سوره? مباركه? «بقره» در مناسبات و آيات ديگر گذشت آنها يك فتوايي را به هر نحوي بود از عهدين استنباط مي‌كردند بعد به مردم مي‌گفتند اگر اين كسي كه آمده و داعيه اسلام دارد حرف‌اش همين است كه ما گفتيم قبول كنيد غير از اين است قبول نكنيد ?إِنْ أُوتيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا? در اين‌گونه از مقاطع قرآن آيه نازل كرده فرمود اگر هم معيار تورات باشد آنچه را كه ما گفتيم مطابق با تورات است منتهي شما تورات را كتمان كرديد ?قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ? اگر شما واقعاً صادقيد و حامي توراتايد آن تورات‌اي كه در خانه‌ها كتمان كرده‌ايد آن را ارائه بدهيد ببينيم حرف ما در تورات هست يا نه پس دو بيان هست يكي اينكه تنها معيار تورات نيست چون تورات كتاب حق است اما همه حق در تورات نيست چون آخرين كتاب نيست حرف دوم اين است كه بر فرض معيار تورات باشد چه اينكه در بعضي از مسائل معيار تورات است تورات را هم كه بياوريد همين حرف ما را دارد ?فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ? برابر همان حرفي كه علماي سوء به پيروان اهل كتاب مي‌گفتند كه ?إِنْ أُوتيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا? الآن هم همان فتوا را دادند ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? شما ايمان نياوريد مگر به كسي كه گفتند اين لام، لام زائده است نظير ردف لكم يعني ردفكم ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? يعني لا تصدقوا الا ما صدقكم مگر كسي كه دين شما را امضا كند و كسي هم كه دين شما را امضا نكرده و دين جديد عرضه كرده او را تصديق نكنيد و به او ايمان نياوريد چرا؟ ?أَنْ يُؤْتي أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ?، ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? كه ?قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ? پيدا است كلام الله است و در وسط جمله معترضه قرار گرفت كه جواب است آنها گفتند ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ أَنْ يُؤْتي أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتيتُمْ? يعني شما مبادا تصديق كنيد كه كسي چيزي از خدا دريافت كند نظير آنچه را كه شما دريافت كرديد چون اگر شما به پيغمبر اسلام اعتقاد پيدا كنيد معنايش آن است كه به پيغمبر چيزي داده شده است كه به موساي كليم داده شد امت اسلامي چيزي دريافت كردند كه شما‌ها كه امت موساي كليم‌ايد دريافت كرديد مبادا يك چنين چيزي بشود يا مبادا شما حرف آنها را تصديق كنيد كه آنها بتوانند در قيامت پيش خدا احتجاج كنند بگويند كه اين گروه حرف ما را پذيرفتند و حقانيت ما را قبول كردند ولي ايمان نياوردند فهميدند و ايمان نياوردند ?أَنْ يُؤْتي أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ? مبادا شما ايمان بياوريد كه اين تالي فاسدها مترتب بشود.
پرسش: ...
پاسخ: اينكه حرف خودشان هست در آنجا
پرسش: ...
پاسخ: چون وجه دوم با آيه هماهنگ نيست آيه سياقش اين است كه اينها دسيسه كردند براي ارتداد وجه دوم كه دسيسه براي ارتداد نيست وجه دوم اين است كه شما دين خودتان را داشته باشيد آيه دارد كه اينها دسيسه كردند تا مسلمين را مرتد كنند نظير آن سه طائفه‌اي كه قبلاً خوانده شد ?لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ? كه سه طائفه بود قبلاً گذشت آنها علاقمندند تا مسلمين مرتد بشوند اگر آيه برابر وجه دوم تفسير بشود معنايش اين است كه شما قبله خودتان را داشته باشيد آنچه كه بر مسلمين نازل شده است كه قبله‌اش بيت المقدس نيست و كعبه است اين را قبول نكنيد يعني لكم دينكم و لهم دينهم اين ديگر ?لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ? ندارد كه ولي آيه دارد فتنه سياست بازان اسرائيلي را دارد شرح مي‌دهد كه اينها زمينه ارتداد را فراهم كردند كه اين شرح بخشي از آن سه طايفه است كه ?لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ? ?وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ? و امثال ذلك خب اينكه فرمود: ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? به دو محذوف چرا شما فقط كساني را تصديق كنيد كه پيروان شمايند؟ براي اينكه مبادا كسي به چيزي برسد كه شما رسيديد بر كسي چيزي نازل بشود كه بر شما نازل شد ?أَنْ يُؤْتي أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ? مبادا شما ايمان بياوريد و تصديق كنيد حرف مسلمين را زيرا اينها در روز قيامت عليه شما پيش خدا احتجاج مي‌كنند مي‌گويند اين يهوديها با اينكه فهميدند حق با ما بود بر يهوديتشان اصرار داشتند براي اينكه اين دو محظور ظهور نكند شما فقط دينتان را حفظ بكنيد فقط كساني را تصديق بكنيد كه پيرو دين شمايند ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? در اينجا خداي سبحان جواب مي‌دهد مي‌فرمايد كه ?قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ? اين يك مطلب چون ?وَ كَفي بِرَبِّكَ هادِيًا وَ نَصيرًا? تنها هادي خدا است اگر تنها هادي خدا است تنها هدايت هم هدايت الله است كه اين لسان لسان حصر است ?إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ? اين لسان لسان حصر است چون هادي فقط خدا است و غير او هادي نيست ?وَ كَفي بِرَبِّكَ هادِيًا وَ نَصيرًا? اگر هدايت فقط هدايت خدا است و تنها هادي خدا است ببينيم خدا چرا هدايت كرده چرا دستور هدائي فرستاده است؟ پس به دست شما نيست مطلب اول اين است كه تنها هدايت هدايت خدا است مطلب دوم اين است كه ?إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ?
پرسش: ...
پاسخ: بله درست است امام رازي اعتراف كرده كه اين آيه از آيات مشكله قرآن است حالا به اين وجوه مي‌رسيم ببينيم هم چه دشواري كه ايشان اصرار كرده است كه آيه از آيات مشكل قرآن است اين چنين نيست يك سبك روان و يك سياق رواني دارد اگر خود آيه شاهد داخلي دارد ديگر به آن دشواري كه امام رازي و ديگران پنداشتند نيست اين ?قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ? پيدا است كه حرف خدا است هم تصديق به كلمه قل هم مضمون،هم مضمون حق است هم لفظ شاهد است كه ?قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ? اين كلام الله است و هم چنين ?قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ? اين هم كلام الله است چون هم مضمون حق است و هم دستور رسيد كه بگو و بايد اين دو جمله با سخنان قبلي ارتباط داشته باشد اگر ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? كلام الله باشد ديگر ?قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ? لازم نبود ظاهر آن ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? كلام همان‌ها است و تتمه سخنان اهل كتاب است كه اهل كتاب طايفه‌اي از اهل كتاب دو تا دستور دادند يكي امر ديگري نهي امرشان اين بود كه ?آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَي الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ? نهي‌شان اين بود ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? دليل آن امر و نهي هم اين است ?أَنْ يُؤْتي أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتيتُمْ أَوْ يُحاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ? اين صدر و ساقه سخنان آنهاست جواب اين دسيسه اين است كه ?قُلْ إِنَّ الْهُدي هُدَي اللّهِ? تنها هدايت، هدايت خدا است و تنها هادي خدا است.
مطلب دوم اين است كه خدايي كه تنها هادي او است و هدايت هم تنها هدايت او است كليدش را به دست شماي اهل كتاب نداد تا شما كليد هدايت را داشته باشيد در مخزن را براي يك عده باز كنيد براي يك عده باز نكنيد ?قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ? نظير اينكه گروهي از مردم جاهلي در جاهليت گفتند ?لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلي رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ? چرا مسئله وحي و رسالت بر يكي از بزرگان مكه يا طائف نازل نشده است؟ جواب آمده ?أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ? مگر توزيع رحمت حق به دست اينهاست كه بگويند چرا نبوت بر فلان شخص يا بر فلان شخص نازل نشد؟ رحمت به دست خداست هر كه را مصلحت بداند ?اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ? اينجا هم مشابه همان سخن است كه اهل كتاب گفتند مبادا ايمان بياوريد تا اين چنين نشود جواب دادند كه تنها كسي كه هدايت به دست او است خداست و خدا هم فضلش را به هر كه بخواهد اعطاء مي‌كند و خاص به مسلمين اعطاء كرد ?قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَليمٌ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ? مشابه اين مضمون در سوره? مباركه? «بقره» قبلاً گذشت يعني آيه 75 و 76 سوره «بقره» اين بود كه ?أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ? شما طمع بكنيد كه اهل كتاب ايمان بياورند؟ همين كه به شما آسيب نرسانند خوشحال باشيد طمع نكنيد كه يك يهودي مسلمان بشود مخصوصاً علمايشان ?قَدْ كانَ فَريقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ? نه تنها ايمان نمي‌آورند بلكه آن ايماني را كه خودشان دارند دستكاري كردند كلام الهي را عالماً عاقلاً عامداً مختاراً تحريف كردند حالا شما مي‌خواهيد به كلام خدايي كه بر شما نازل شده است ايمان بياورند؟ ?وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلي بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ? ?وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا? همان كاري كه منافقين داشتند يهوديها هم داشتند اين يهوديها وقتي به مومنين رسيدند مي‌گفتند ما ايمان آورديم ?وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلي بَعْضٍ? وقتي به يكديگر رسيدند گفتند چرا يك چنين حرفي زديد؟ مبادا يك هم چنين حرفي بزنيد بگوييد ما ايمان آورديم وگرنه آنها احتجاج مي‌كنند ?وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلي بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ? آنچه را كه خدا بر شما نازل كرد شما مي‌دانيد پيغمبر اسلام حق است و قرآن حق است آنچه را كه مي‌دانيد اگر براي مسلمين اظهار كنيد آنها احتجاج مي‌كنند چرا اين كار را كرديد؟ ?أَ فَلا تَعْقِلُونَ? آن‌گاه خدا مي‌فرمايد: ?أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ? مگر خدا در قيامت نمي‌تواند احتجاج كند و آنچه را كه شما عالماً كتمان كرده‌ايد؟ مگر نمي‌دانيد كه سر و علن شما پيش خدا علن است؟ ?أَ وَ لا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ? اين نظير آن آيه است چه اينكه در همين جرياني كه يهوديها مي‌گفتند مبادا آنچه را كه بر امت يهود نازل شده است بر مسلمين نازل شده است آنچه را كه بر موسي نازل شد بر پيغمبر اسلام(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نازل بشود جواب آمد كه ?قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ? مشابه همان آيه 142 سوره? مباركه? «بقره» است كه در هنگام تعويض قبله يهوديها اين چنين گفتند ?سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتي كانُوا عَلَيْها? چرا دست از آن قبله قبلي برداشتند؟ ?قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ? مشرق و مغرب به دست خداست تنظيم قبله هدايت است هدايت هم به دست خداست هر كه را خدا بخواهد هدايت مي‌كند پس چه اصراري داريد كه شما به يك سمت بشر عبادت كند؟ الآن خدا مصلحت در اين ديد كه قبله را كعبه قرار بدهد ?قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلي صِراطٍ مُسْتَقيمٍ? آيه محل بحث هم تقريباً شبيه همان است كه ?قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَليمٌ?
«و الحمد لله رب العالمين»