موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسير سوره مبارکه ال عمران جلسه193

مدت زمان: 40:00 اندازه نسخه كم حجم: 4.77 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 8.20 MB دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ ?96? فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِنًا وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِيُّ عَنِ الْعالَمينَ ?97?
تحقيقاً اولين خانه‌اي كه براي انتفاع عبادي مردم نهاده شد همان خانه‌اي است كه در سرزمين بكه و مكه است و اين خانه براي اين نهاده شد كه منشأ بركتهاي فراوان و هدايت جهانيان باشد در اين خانه نشانه‌هاي فراواني بر توحيد خداست كه يكي از آن نشانه‌ها مقام ابراهيم (سلام الله عليه) است و هر كس وارد اين سرزمين شد شرعاً در امان است و از طرف خدا بر مردم حج اين خانه لازم است آن مردمي كه قدرت رفتن به سوي خانه را دارند و كسي كه كفر بورزد و در حال استطاعت مكه مشرف نشود و كفر عملي را مرتكب بشود تحقيقاً ذات اقدس الهي از همه جهانيان بي‌‌ نياز است اين آيه ظاهراً ناظر به جواب شبهه دومي است كه از طرف اهل كتاب القا شد آنها به مسلمين مي‌گفتند نسخ گذشته از اينكه روا نيست نمي‌شود چيز باطلي را شما به ابراهيم خليل (سلام الله عليه) و در دين خليل راه بدهيد زيرا قبله بيت المقدس است چه اينكه شما هم قبل از آمدن به مدينه و قبل از دستور تغيير قبله به طرف بيت المقدس نماز مي‌خوانديد الآن از اين حكم خدا برگشتيد به طرف كعبه نماز مي‌خوانيد و خيال مي‌كنيد اين حكم قبله نسخ شد در حالي كه نسخ ممكن نيست هذا اولاً و ثانياً اين را به دين ابراهيم نسبت مي‌دهيد كه ابراهيم را مسلم مي‌دانيد و خود را تابع ملت ابراهيم مي‌دانيد اين دو يعني يك امر باطلي را حق دانستيد و اين را هم به ملت ابراهيم استناد داديد و گفتيد ما پيرو ملت ابراهيم‌ايم و معذلك اين نسخ را مرتكب شديد اين شبهه‌اي كه شامل دو تا محذور است جوابي كه از اين شبهه داده مي‌شود اين است كه نسخ البته جايز است هيچ استحاله‌اي در نسخ نيست ولي حكم اصلي به طرف كعبه بود ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ? قبل از اينكه سليمان (سلام الله عليه) بيت المقدس را در فلسطين بنا كند وجود مبارك ابراهيم خليل (عليه السلام) كعبه را در مكه بنا نهاد و قبل از اينكه بيت المقدس قبله باشد كعبه گذشته از اينكه قبله بود مطاف هم بود پس اگر ما از بيت المقدس به كعبه برگشتيم به همان قبله اولي برگشتيم و اين كار سيره ابراهيم و انبياي ابراهيمي بوده است.
پرسش:...
پاسخ: بله، آن‌گاه به جريان حضرت ابراهيم كه مي‌رسيم مي‌بينيم ذات اقدس الهي جريان حضرت ابراهيم را هم كه شرح مي‌دهد مي‌فرمايد كه حضرت ابراهيم بچه خودش و همسر خودش را آورد در آن سرزمين سوزان غير ذي زرع و گفت خدايا من ذريه‌ام را كنار خانه تو قرار دادم كه از آنجا البته راه براي پيشرفت هم هست فعلاً شبهه اهل كتاب با اين مقدار حل مي‌شود اما معناي اينكه اول بيت است آن بايد توضيح داده شود بنابراين اين دو تا شبهه يكي راجع به نسخ است كه در ?ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ? گذشت يكي اينكه چطور شما به ابراهيم نسبت مي‌دهيد در حالي كه قبله بيت المقدس است هر دو شبهه جواب داده شد ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ? بيت معنايش معروف هست حالا در آنجا چون بيتوته مي‌كنند گفته شد بيت يعني شب مي‌آرمند بالأخره به هر معنايي كه باشد معناي بيت روشن است كعبه اولين خانه‌اي نيست كه روي زمين نهاده شد بلكه اولين معبدي است كه بر روي زمين بنا نهاده شد استفاده اينكه اولين خانه‌اي كه در روي زمين ساخته شد كعبه است از اين آيه مشكل است چون آيه اوليت‌اش را مقيد كرد ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ?
پرسش: ...
پاسخ: يمكن كه گفته شد كه مكه اولين سرزميني بود كه از زير آب درآمده ولي اثبات اينكه اين اولين خانه بود از آيه مشكل است آيه نفي هم نمي‌كند چون اين مفهوم ندارد مفهوم وصف، وصف براي او مفهومي نيست يا اينگونه از قيود مفهومي ندارد ولي اطلاق هم ندارد اينكه مي‌گويند وصف مفهوم ندارد يا لقب مفهوم ندارد يعني اگر ما دليل مطلقي داشتيم اين جمله‌اي كه مشتمل بر لقب يا وصف است مقيد آن اطلاق نيست اين معناي عدم انعقاد مفهوم براي وصف و لقب هست نه اينكه اگر گفته شد وصف مفهوم ندارد يا لقب مفهوم ندارد مي‌شود از اين جمله وصفيه يا لقبيه اطلاق ياد كرد و استنباط كرد بين اين دو مطلب فرق است بين مفهوم نداشتن و بين مطلق بودن فرق است جمله‌اي كه وصف در او هست يا لقب در او هست مفهوم ندارد مگر اينكه در مقام تهديد باشد يعني اگر ما دليل خاصي در خارج داشتيم كه مطلق بود اينها مقيد او نيستند اما نه اينكه خود اينها مطلق‌اند و از اينها بشود اطلاق را استفاده كرد ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ? هم اين‌ چنين است اگر يك دليلي در خارج دلالت كرد بر اينكه اولين خانه‌اي كه در روي زمين ساخته شده است بر اساس دحو الارض يا امثال دحو الارض كعبه بود اين آيه مخالف او نيست ولي بخواهيم از اين آيه استفاده بكنيم كه اولين خانه‌اي كه بر روي زمين بنا نهاده شد چه براي عبادت چه براي استراحت كعبه بود اثبات اين مشكل است ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ? اوليت در قرآن كريم موارد فراواني به كار رفت در آن موارد نوعاً يك اوليت نسبي است و اما اين اوليت يك اوليت نفسي است در سوره? مباركه? توبه آيه 108 درباره حضور در مسجد اهل نفاق اين‌ چنين مي‌فرمايد كه ?لا تَقُمْ فيهِ أَبَدًا? يعني آن مسجد زراري كه ديگران اتخاذ كردند در آنجا حضور پيدا نكن ?لا تَقُمْ فيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ? آن مسجدي كه روز اول بر اساس تقوا نهاده شد آن شايسته‌تر است كه تو در او اقامه كني و قائم باشي يعني همان مسجد قبا و مانند آن نه مسجد زراري كه اصلاً براي نفاق ساخته شده اينكه فرمود: ?لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ? اول نسبي است يعني در همان روز ساخت‌اش با تقوا و تقرب ساخته شد منظور از اين بيت هم خصوص كعبه است ?إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ? همان كعبه است كه در سوره مائده آيه 97 به اين صورت بيان شد كه ?جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِيامًا لِلنّاسِ? كه اين قياماً مفعول ثاني جعل است ?جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِيامًا لِلنّاسِ? كعبه‌اي كه اين صفت را دارد بيت حرام است خداوند او را عامل قيام براي همه مردم قرار داد گرچه در اين آيه محل بحث فرمود: ? مُبارَكًا وَ هُدًى لِلْعالَمينَ? اما اين مبارك بودن و پر بركت بودن و هدايت جهاني را هم به دنبال داشتن در آيات ديگر تشريح شد كه چگونه منشأ بركت است چگونه منشأ هدايت است قبل از جريان ابراهيم (سلام الله عليه) اين بيت و سرزمين اين بيت مشخص بود اما حوادث فراواني از قبيل طوفان يا غير طوفان نگذاشت كه آن سرزمين با همان وضع قبلي‌اش بماند و آنچه كه فعلاً بشر تاريخ روشني از او در دست دارد همين ساختن اين بيت است به وسيله ابراهيم خليل (سلام الله عليه) وگرنه قبلاً اين بيت بود در سوره? مباركه? ابراهيم آيه 37 به بعد اين قسمت را به عهده دارد ?رَبَّنا إِنّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ? وقتي همسرش هاجر (سلام الله عليه) و فرزندش اسماعيل (عليه السلام) را به اين سرزمين آورد و در هنگام توديع خواست حركت كند هاجر به ابراهيم (سلام الله عليهما) عرض كرد «الي من تدعني» ما را و مرا به كه مي‌سپاري در اين سرزميني كه هيچ كس نيست فرمود: «الي رب هذه البنيه» بنيه يعني همين سرزمين بنا الي رب هذه البنيه يعني اين بنا لذا عرض كرد ?رَبَّنا إِنّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ? آن‌گاه خواسته خود را هم در اين آيه بيان كرد كه ?رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ? سرزميني است به حسب ظاهر سوزان و غير مأمور من اينها را در اين سرزمين اسكان دادم تا نماز را اقامه كنند و براي اينكه موفق بشوند دلهاي گروهي از مردم را به سمت اينها گرايش بده چون تو مقلب القلوبي و اينها را هم از ميوه‌ها مرزوق كن تا اينها شاكر باشند اين دعا را در يك سرزمين سوزاني كرده است اولاً هيچ اثري از آبادي در اين سرزمين نبود چون اين سرزمين تنها سرزمين بائر نبود اين يك، تنها سرزمين موات مصطلح هم نبود اين دو، چون بائر يا سرزمين موات مصطلح را مي‌گويند لم يرزع، لم يزرع سرزمين غير مزروعي سرزمين لم يزرع به آن سرزميني مي‌گويند كه مي‌شود او را آباد كرد ولي تا حال آباد نشد اما غير ذي زرع به سرزميني مي‌گويند كه نمي‌شود او را آباد كرد يعني از نظر كوهستاني يك مشت سنگ خارا و سنگلاخ بيش نيست و هيچ آب هم ندارد زميني كه آب دارد ولي كسي روي آن كار نكرده زمين لم يزرع است هيچ عدم ملكه است يعني شأنيت آبادي و كشاورزي را دارد ولي كسي روي آن كار نكرده اما سرزميني كه يك مشت سنگ خاراست و اصلاً آب ندارد و ساكن ندارد از او به غير ذي زرع تعبير مي‌شود يعني فوق موات مصطلح اما از آن طرف كه قدرت ذات اقدس الهي بيكران است به حضرت عرض كرد ?رَبَّنا إِنّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ? يعني همه امكانات عادي ممنوع است اينجا هيچ يك از امكانات عادي در آن نيست اما ?عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ? است و تو هر چه بخواهي مي‌تواني نظير دعاهايي كه در بحثهاي قبل داشتيم
پرسش: ...
پاسخ: قبل بود چون هنوز جريان اسماعيل در دوران شيرخوارگي است اولين باري كه فرزندش و همسرش را آنجا به وديعت گذاشت عرض كرد ?رَبَّنا إِنّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ? اما ?عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ? است در همين مقطع چند تا دعا دارد يكي اينكه اينها را خدا موفق بكن كه اقامه نماز كنند ?رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ? گرچه انگيزه است اما مسئلت ضمني را به همراه دارد دلهاي مردم را هم به سمت اينها متوجه بكن كه خواهان اينها باشند اين دو دعا و اينها را هم از ثمرات برخوردار كن اين سه دعا و وظيفه اينها را هم كه حق‌شناسي است گوشزد كرده اين چهار مطلب كه ?لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ? دعاهايي كه در اين مقطع هست در سوره? مباركه? بقره و مانند آن آمده كه عرض كرد ?رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدًا آمِنًا? عرض كرد خدايا اين جا را كه وادي غير ذي زرع است اين را شهر بكن آن هم شهر امان شهر امن ?رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدًا آمِنًا? اين دعا را از همان اول كرد ساليان متمادي گذشت در اثر جوشش آن چشمه زمزم و بركت اين دعا و استغاثه هاجر (عليها السلام) و ناله آن كودك به نام اسماعيل (عليه السلام) كه در همان دوران شيرخوارگي فوراً اين چشمه جوشيد كم كم پرنده و غير پرنده و قافله و اينها آمدند و آنجا شد بلد اين دعا مستجاب شد كه ?رَبِّ اجْعَلْ هذا? اين سرزمين را ?بَلَدًا آمِنًا? بار دوم كه حضرت تشريف آوردند ديدند اينجا ديگر بلد شد وقتي بلد شد آن خواسته قبلي را با تغيير سياق دوباره عرض كرد و آن همان است كه در سوره ابراهيم آيه 36 آمده ?وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا?
پرسش: ...
پاسخ: به همين مناسبت است ديگر
پرسش: ...
پاسخ: بله ديگر اول كه بدون الف لام آورد براي اينكه وادي غير ذي زرع بود عرض كرد خدايا ?رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدًا? اينجا را بلد قرار بده بار دوم و سفر دوم كه تشريف آوردند دعاي اول مستجاب شده بود اينجا شد بلد لذا با الف و لام ذكر كرد عرض كرد ?رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا? اين ديگر با الف و لام است اما امن را در هر دو حال از خدا خواست هم آنجا عرض كرد ?رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَدًا آمِنًا? هم در بار دوم عرض كرد ?رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا? اين امر را هم ذات اقدس الهي انجام داد خواست او را فرمود كه مگر نمي‌بينيد كه همه جا قتل و غارت هست و آدم كشي هست مگر در سرزمين مكه كه ?يُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللّهِ يَكْفُرُونَ? ?أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنّا جَعَلْنا حَرَمًا آمِنًا? كه ?يُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ? بيرون شهر مكه جاي اختطاف و آدم ربايي است خطفه يعني همان ربودن آن كاري كه كركس و شاهين نسبت به گنجشك و كبوتر مي‌كنند اينها را خطفةً و غفلةً ناآگاهانه مي‌ربايند مي‌گويند اختطاف فرمود: ?يُتَخَطَّفُ النّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ? جريان آدم ربايي در اطراف مكه فراوان است اما اينجا امن است ما اينجا را امن كرديم خب اين به دعاي ابراهيم خليل (سلام الله عليه) است كه از طرف حكم فقهي هم همين است كه من دخله كان آمناً و روي استجابت دعا هم اين‌ چنين است كه مكه مأمن شد همه مردم حرمت مكه را نگاه مي‌داشتند اينها به بركت دعاي حضرت ابراهيم استجابت شد خب در اين بخش كه حضرت عرض كرد ?عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ? معلوم مي‌شود كه قبل از ابراهيم (سلام الله عليه) كعبه به عنوان يك بيت حرام سابقه داشت حالا حوادث فراواني قبل از ابراهيم آمده چه اينكه حوادث فراواني هم بعد از آن حضرت آمده چندين بار كعبه ويران شده با سيل ويران شده با حوادث گذشته ويران شده وگرنه اين سنگهاي سياه همان سنگهاي چند قرن قبل كه نيست كه و در زمان ظهور اسلام وجود مبارك حضرت امير كه بر بالاي دوش رسول خدا (صلّي الله عليهما) پا نهاد و آن بتها را فروريخت آن وقت معلوم مي‌شد كه به حسب ظاهر به جريان طبيعي تقريباً به قد دو انسان بود يعني دو برابر قد يك انسان چون آن جريان معنوي كه حضرت فرمود من وقتي پا روي دوش مبارك پيغمبر گذاشتم دستم به هر جا كه مي‌خواست برسد آن يك حساب ديگري دارد اما روي جريان عادي وقتي كه حضرت پا روي دوش پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) گذاشت كه بتها را از پشت بام كعبه به دور بيندازد معلوم مي‌شود كه دو برابر قد يك انسان متعارف «مستوي الخلقه و مستوي القامه» بود و الآن خب چند برابر هست چندين بار اين كعبه خراب شد ساختند سيل آمد خراب كرد با منجنيق حجاج پليد كعبه ويران شده از بالاي كوه ابوقبيس و مانند آن
پرسش: ...
پاسخ: همانجا بود ديگر بعد سر جايش مي‌گذاشتند حجر الاسود هم از آيات الهي است كه با اينكه تلاشها و كوششهاي فراواني شده است كه اين حجر را از جا بردارند يا مثلاً اختفا كنند مقدورشان نبود آن‌گاه خداوند در ساختن جريان كعبه به ابراهيم خليل دستور دارد ?وَ إِذْ بَوَّأْنا ِلإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ? يعني ما مهندسي كعبه را خودمان به عهده گرفتيم نقشه كعبه را ما تنظيم كرديم كجا كعبه ساخته بشود مكانش كجا باشد آن را هم ما نشان ابراهيم خليل داديم ?وَ إِذْ بَوَّأْنا ِلإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ? وقتي كه اين كار را كرديم در سوره حج آيه 26 به بعد آن‌گاه ابراهيم شروع كرد به ساختن كعبه ?وَ إِذْ بَوَّأْنا ِلإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ? آن‌گاه در همان زمان گفتيم ?أَنْ لا تُشْرِكْ بي شَيْئًا وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ? هم معبد باشد هم قبله باشد و هم مطاف
پرسش: ...
پاسخ: بله، نه قبل از اينكه شروع به ساختن بكند قبل از اينكه اركان و پايه‌ها را بالا بياورد نقشه كشيدن و جاي كعبه را نشان دادن با مهندسي حق انجام شد
پرسش: ...
پاسخ: قبلاً كه بود و معلوم هم بود كه اينجا سرزمين مكه است و كعبه در اين سرزمين است اما اين سرزمين وسيع كجا جاي اين كعبه است اين كعبه را هم كه كعبه گفتند چون مكعب شكل است يعني يك بناي شش ضلعي است چون مكعب شكل است شده كعبه خب اين در آن سرزمين وسيع يك جاي مشخصي داشت با آمدن سيلها و طوفانها و امثال ذلك جايش ديگر مشخص نبود فقط روي علم غيب بايد مي‌فهميدند كه كجا جاي كعبه اصلي و اصيل است خدا مي‌فرمايد ما مكان اين كعبه را نشان ابراهيم خليل داديم بعد او شده معمار و فرزندش اسماعيل (سلام الله عليه) هم شده دستيار او مهندسي اين بيت را خدا به خود اسناد مي‌دهد چطور بسازد در كجا بنا كند اين را به خودش نسبت داد ?وَ إِذْ بَوَّأْنا ِلإِبْراهيمَ مَكانَ الْبَيْتِ? يعني آن بيت الحرام و بيت محرم معروف جايش را به او نشان داديم اين هم شروع كرد آن را ساختن آنجاست كه ?وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ? كعبه در همان روزهاي اول هم معبد بود هم قبله بود و هم مطاف لذا به ابراهيم فرمود كه ?أَنْ لا تُشْرِكْ بي شَيْئًا وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ? بيت المقدس با همه قداستي كه دارد اما ديگر در قرآن ذات اقدس الهي او را به خود اين‌ چنين اسناد نداد فقط كعبه است كه به خدا مستند است فرمود بيتي خانه من بيت الله است بيت الله الحرام است يا ?طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ? بعد به ابراهيم خليل (سلام الله عليه) هم فرمود كه تو اعلام بكن مردم هم مي‌آيند از تو گفتن باشد ولي حضور مردمي مسلم است ?وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً? اين يَأْتُوكَ جواب است ديگر يعني مي‌آيند بالأخره و هر وضعي كه باشد مي‌آيند ?يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ? هم رجالاً رجلاً پياده مي‌آيند و هم ?وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ? مي‌آيند معلوم مي‌شود آنهايي كه استجابت دعاي ابراهيم را دارند يا پياده‌ها هستند يا اگر مركوب دارند مركوب لاغر و ضامر البته آنكه امكانات بيشتري دارد سوار است و مركوب فربه دارد كمتر توفيق پيدا مي‌كند ولي از اين آيه پيداست كه پيروان ابراهيم خليل بالأخره يا پياده‌ها هستند يا كساني كه مركب ضامر دارند
پرسش: ...
پاسخ: نه ?وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ? نه اينكه بد مي‌آيند لاغر آنهايي كه امكانات دارند مركب هم عوض مي‌كنند ?يَأْتينَ مِنْ كُلِّ فَجِّ عَميقٍ? بنابراين اين مراحل را ابراهيم خليل به دستور ذات اقدس الهي طي كرد اول اين سرزمين معلوم بود كه سرزمين مكه است ولي جايش شناخته شده نبود بعد ابراهيم فرزندش را و همسرش را آنجا گذاشت و از خدا خواست كه اينجا را بلد امن قرار بدهد بار دوم كه تشريف آوردند ديدند اينجا بلد شد ولي مأمن بودن را دوباره مسئلت كرد دستور رسيد كه اين خانه را بايد نوسازي كني و بازسازي كني و جاي اين خانه را هم خدا نشانش داد او هم بازسازي كرد و نوسازي كرد خلاصه جايش مشخص بود ولي به تشخيص الهي و ايشان شروع كردند به ساختن آنجاست كه در حين ساختن عرض كرد كه ?تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ? خداوند درباره اين كعبه‌اي كه حالا ساخته شد در آيه 97 سوره مائده فرمود: ?جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِيامًا لِلنّاسِ? نه تنها خود كعبه را قيام مردم و محرم كرد بلكه آن محدوده وسيع را و آن ماهي كه حج در آن ماه انجام مي‌شود همه آنها را به عنوان شعار و قيام مردمي قرار داد ?جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِيامًا لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ? همه اين كارها را خدا قرار داد براي قيام مردمي ?ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي اْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ?.
«و الحمد لله رب العالمين»