موضوع: سوره نسا

عنوان: تفسير سوره مبارکه نساء جلسه 79

مدت زمان: 30.23 دقيقه اندازه نسخه كم حجم: 3.47 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 6.95 MB دانلود

رديف
نوع عنوان
عنوان
1

محرّمات نکاح و اسباب آن
2

حرمت منکوحة­الاب به لحاظ نسبت سببي
3

ظهور منکوحة­الاب بودن در عقد نکاح
4

جريان حکم حرمت به گذشته بلحاظ نص قرآن
5

معناي لطيف فخر رازي از آيه 22
6

نسب، رضاع و سبب اسباب حرمت در آيه 23
7

دلالت آيه به نکاح لغوي مصطلع
8

ادب قرآن و خطاب به مردها
9

علت جمع بيان کردن «امهاتکم» در آيه
10

شمول امهات به مادران بلا­فصل و مع­الفصل
11

محرمات هفت­گانه سببي در نکاح
12

بيان محرمات رضاعي در نکاح
13

بيان گروهاي سببي در حرمت نکاح و بررسي مفهوم ربيبه
14

بررسي معنا و مفهوم ربيبه
15

غالبي بودن قيد «في حجورکم» در آيه



اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?وَلاَ تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِيلاً ?22? حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُم مِن نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيماً ?23?
محرمات نکاح و اسباب آن
اين بخش از آيات، محرّمات نكاح را بيان مي‌فرمايد. حرمت، بر اساس سه سبب هست: يكي نَسب هست؛ يكي رضاع هست؛ يكي مصاهره. اما راه چهارمي هم هست كه آن را در آيه جدا بيان فرمود و آن حرمت زنهاي شوهردار است[1] كه آن در تحت يكي از اين عناوين سه‌گانه مندرج نيست. اين گروههايي كه حرام شدند، از اين سه نوع بيرون نيستند يا نَسبي‌اند يا رضاعي‌اند يا سبب.
حرمت منکوحة­الاب به لحاظ نسبت سببي
آيه‌اي كه قبلاً بحث بود ?وَلاَ تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ?، «منكوحة الأب» بر پسر حرام است اين نسبي است. همان طوري كه مادر، با نسب بر انسان حرام است، نامادري هم با نسب بر آدم حرام است؛ نامادري به منزله? مادر است هم محرم است، هم حرمت نكاح دارد. لذا اين ?لاَ تَنْكِحُوا? يك مطلب زايدي را بيان نمي‌كند كه مثلاً يك عنوان چهارمي باشد، بلكه به عنوان نسب تحريم كرده است.
ظهور منکوحة­الاب بودن در عقد نکاح
اينكه فرمود: ?وَلاَ تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ? ظاهرش همان نكاح يعني عقد است، نه نكاح يعني مقاربت. گرچه فخررازي تلاش كرده است به طور تفصيل ادله? طرفين را ذكر بكند[2]، بعضيها گفتند منظور از نكاح همان معناي لغوي است، بعضيها گفتند منظور از نكاح، عقد است هر كدام به شواهدي استشهاد كردند. آن كه گفت منظور از نكاح، عقد است به «النكاح سنّتي»[3] و مانند آن استدلال كرده است يا به آيات ديگري كه نكاح شرعي به معناي عقد را تفهيم مي‌كند استدلال كرد. آنهايي كه گفتند منظور از نكاح، نكاح لغوي است، به آيه ?حَتَّي تَنكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ?[4] استدلال كردند كه ?حَتَّي تَنكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ? يعني مقاربت كند با شوهرِ جديد در آن سه‌طلاقه ?حَتَّي تَنكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ? در آنجا اين نكاح به معناي لغوي است، آن زوج كه با عقد، زوجيّتش حاصل شده است. ولي ظاهر اين نكاح، عقد شرعي است و اگر نكاح لغوي هم مشمول باشد، به وسيله سنّت و روايات داخل است. پس ?وَلاَ تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ? يعني ازدواج نكنيد با «منكوحة الأب» ولو نكاح لغوي هم نباشد، همين كه نكاح شرعي شد بر شما محرّم است.
پرسش: ...
پاسخ: يعني منكوحةالأب را كسي بخواهد ازدواج بكند، اين تنها مشمول زنا نيست. زنا ?لاَ تَقْرَبُوا الزِّنَي إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً?[5] است؛ اما اينجا كلمه? ?مَقْتاً? هم دارد. اين صِرف اينكه زنا باشد نيست، زناي با ذات المحرم است در حقيقت.
پرسش:...
پاسخ: يعني خود اين كار، اين نكاح، اين عقد فاحشه است.
پرسش:...
پاسخ: آن روايات، احياناً موطوئه? به شبهه يا مزنيه و امثال ذلك را هم داخل كرده؛ اما ?مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ? يعني نامادري ديگر، نامادري يعني كسي كه عقد پدرتان شد ديگر، همسرِ پدر شماست. شما نكاح نكنيد، مثل اين محرّماتي كه الآن دارد مي‌آيد يعني اين نكاح، حاصل نمي‌شود، مثل همه? اينها. حالا نكاح‌الاُخت و نكاح‌البنت و نكاح‌‌الاُم و امثال ذلك، همه همين طور است ديگر.
جريان حکم حرمت به گذشته به لحاظ نص قرآن
اين ?إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ? كه اينجا ياد شد، به اين معنا نيست كه هر چه گذشت فعلاً مسكوت‌عنه هست و حلال، براي اينكه با اين تعليل سازگار نيست، با اين تعليل ?إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِيلاً? سازگار نيست. چه اينكه درباره ربا اينكه فرمود: ?فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ?[6] اين همه تعبير تند درباره ربا دارد ?فَلَهُ مَا سَلَفَ? معنايش اين نيست كه اگر اسناد ربوي قبلاً تنظيم كرديد حالا به قوّت خود باقي است، از اين به بعد ربا نگيريد. بلكه معنايش آن است كه آن رباهايي كه قبلاً گرفتيد آنها عيب ندارد، نه تنها از اين به بعد نمي‌توانيد ربا بگيريد، بلكه اسناد ربوي كه الآن در دست شماست و اشخاصي به عنوان ربا به شما بدهكارند اين مطالبه‌هاي شما لغو است، هيچ طلبي نداريد. پس اين ?فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّهِ فَانْتَهَي فَلَهُ مَا سَلَفَ?[7] نشان مي‌دهد اگر كسي اين نهي را پذيرفت، آن رباهايي كه قبلاً در جاهليت گرفتيد به وسيله اسلام بخشوده شد؛ اما نه تنها از اين به بعد حقّ گرفتن ربا نداريد، اگر اسناد رَبوي نزد شماست يعني قرارداد ربا امضا كرديد، مقداري گرفتيد، مقداري هنوز طلب داريد آن مطالبات رَبوي شما از بين مي‌رود ?فَلَكُمْ رُؤوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ?[8] اصلِ دِيْن را كه داديد، مالي كه قرض داديد مي‌توانيد استرداد كنيد، براي شماست ولي زايدش كه رباست نه.
پس اين‌‌چنين نيست كه ?فَلَهُ مَا سَلَفَ? يعني بيايد آن اسناد ربوي كه هنوز رايج هست آنها را امضا بكند، اين طور نيست. اين ?إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ? هم نمي‌خواهد بفرمايد اگر قبلاً _قبل از نزول آيه_ كسي با نامادري‌اش ازدواج كرده است، اين عيب ندارد در حالي كه همان قصه‌هايي كه به عنوان شأن نزول نقل شده بود، چون آن مرد مُرد و بچه‌ها ارث جاهلي بردند و كسي نامادري را خواست با او ازدواج بكند، آيه آمده نهي كرده[9] يعني آن ازدواجِ شده را به هم زده. بنابراين آنجايي كه آثاري از نظر بقا دارد يك امر ممتدّ است، آن را قطع مي‌كند و اين به معناي آن نيست كه قانون عطف بر ماسبق شد. قانون عطف بر ماسبق نمي‌شود يعني گذشته را حلال مي‌كند؛ اما آنچه كه بقادار است، آن امر بقادار را نهي مي‌كند.
پرسش:...
پاسخ: عيب ندارد اين تأسيس هست؛ اما اين ?إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ? معنايش اين نيست كه اگر چيزي بقادار باشد مرحله بقايش هم جايز است. با اين تعليل، سازگار نيست. تعليلش اين است ?إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِيلاً?، لذا وقتي آ‌ن زن آمده حضور پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) گفت كه اين فرزندهاي شوهرم اين كار را كردند، حضرت لغو كرده است[10].
خب، پس چيزِ بقادار را نفي كرد، مثل اينكه در مسئله ربا بعد از پيروزي مكه فرمود اسناد ربوي همه زير پاي من است: «تحت قَدَمَيّ هاتين» و اوّلين سند ربوي كه من ابطال مي‌كنم، آن اسناد ربوي عموي من عباس است[11]. اين به اين معناست كه رباهايي كه قبلاً گرفته شد آن مورد عفو خداست؛ اما اَسناد ربوي كه بخواهند با او وصول بكنند، آن باطل است ?فَلَكُمْ رُؤوسُ أَمْوَالِكُمْ?[12] فقط.
معناي لطيف فخر رازي از آيه 22
مطلب بعدي آن است كه اين تعبير ?إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِيلاً? را فخررازي به يك وجه لطيفي معنا كرده، گفته كه اين ?فَاحِشَةً? ناظر به آن قُبح عقلي است، اين ?مَقْتاً? ناظر به قُبح شرعي است، اين ?سَاءَ سَبِيلاً? ناظر به قُبح اجتماعي و مردمي است[13]؛ هم در بين مردم يك روش بدي است، هم نزد شرع، مغضوب و مبغوض است، هم در نزد عقل يك كار زشت غليظي است، چون در جاهليت هم اين را بد مي‌دانستند و راهِ بدي هم بود حالا مايه فتنه خواهد شد، عواطف را مي‌شوراند، بين برادرها شقاق برقرار مي‌شود، اينها تالي فاسد‌هايي است كه به دنبال دارد، اينها خلاصه بحث درباره آيه قبل.
پرسش:...
پاسخ: عقل، در يك محدوده خانواده او را به منزله مادر مي‌داند ديگر، عقلِ اجتماعي البته نه عقل نظري.
پرسش:...
پاسخ: آن مي‌شود عُرفي يعني جامعه هم نمي‌پسندد ولو در يك خانواده باشد. جامعه نباشد، يك خانواده باشد هم عقل، تقبيح مي‌كند، آ‌ن را مسئله اجتماعي است.
نسب، رضاع و سبب اسباب حرمت در آيه 23
اينكه فرمود: ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ? اين چندين گروه را زير پوشش چهار عنوان تحريم فرمود: عنوان نسب، عنوان رضاع، عنوان سبب، عنوان زوجيت غير كه عنوان زوجيت غير، در آن ?وَالمحُصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ?[14] است يعني زنهاي شوهردار بر شما حرام‌اند كه آن بحث جدايي دارد. فعلاً در اين مجموعه كه سيزده گروه نام برده شدند، زير پوشش سه عنوان هست: عنوان نَسب هست و رضاع است و سبب.
پرسش:...
پاسخ: خب فرق مي‌كند اين سبب خاص است. سبب، خيلي از عناوين را دارد _از محرّمات سببي_؛ اما رضاع مشخص است كه محدوده‌اش با او فرق مي‌كند. آنجايي كه فرق مي‌كند، زير پوشش سبب عام اگر ما بخواهيم ذكر بكنيم نَسب هم زير پوشش سبب عام است. اما فقه اينها را جداي از هم كرده؛ نَسب هست و رضاع هست و سبب هر كدام دليل خاص دارند و اگر ما بخواهيم يك جامع انتزاعي بگيريم، نَسب هم زير پوشش سببِ عام است.
پرسش:...
پاسخ: نَسب، زير پوشش آن جامع انتزاعي سبب هست؛ اما سبب فقهي نيست. سبب فقهي در مقابل نسب هست و رضاع، در مقابل هر دو، احكام اينها هم فرق مي‌كند.
?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ? اينكه فرمود: مادرهاي شما بر شما حرام است، البته روشن است كه اين ذوات، محرّم نيستند. اين ذات، محرّم نيست. وقتي حرمت به ذات و به عيني اسناد پيدا كرد، آن اثر متوقّع از آن عين مراد است. نظير ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ?[15] كه در سوره? مباركه? «مائده» است يا در جريان بني‌اسرائيل، ذات اقدس الهي به موساي كليم(سلام الله عليه) فرمود: اينها چهل سال بايد سرگردان باشند: ?فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً?[16]، اين ?مُحَرَّمَةٌ? يعني سُكناي بيت‌المقدس براي اينها در فلان مدت حرام است. وقتي گفتند اين زمين، حرام است يعني سكونت در اين زمين و وقتي گفتند مُردار، حرام است يعني خوردنش، اگر گفتند اين زن، حرام است يعني نكاحش حرام است، پس ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ? يعني نكاح.
دلالت آيه به نکاح لغوي مصطلح
منتها يك بحث بعدي در پيش داريم كه آيا صِرف عقد حرام است، نظير نكاح در حال احرام اين‌‌چنين است يا نكاح «ذات العِدّة» اين‌چنين است يا نكاح «ذات البعل» اين‌‌چنين است. زني كه در حال عِدّه است، عقدش حرام است، نه تنها نكاح لغوي، نكاح شرعي هم حرام است. اين محرّمات كه فرمود: ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ? يعني صِرف عقد هم حرام است، نظير عقدِ در حال احرام[17] يا عقد در حال عِدّه يا عقد ذات‌البعل[18] يا نه، نكاح حرام است لغوي، اين بايد علي‌حده [جداگانه] بحث بشود.
اگر به اين معنا باشد كه اين عقد، حرام است آ‌ن وقت با استثنايي كه در پيش داريم، قدري هماهنگ نيست. چون سيزده گروه در اين آيه نام برده شدند و زنهاي شوهردار كه گروه چهاردهم‌اند در اول آيه بعد نام برده شد، بعد استثنا فرمود: ?إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ?[19]. اين ?إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ? در مِلك يمين كه عقد نيست تا ما بگوييم اين چهارده گروه، عقدش حرام است، آن ?مَا مَلَكَتْ? مستثناست. چون در مِلك يمين، فقط نكاح لغوي است نه عقد، احتياج به عقد نيست. پس اگر بفرمايد اين چهارده گروه بر شما حرام است ?إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ?، چون در ?مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ? عقد نيست فقط نكاحِ لغوي است، آن وقت اين استثنا با مستثني? منه هماهنگ نيست، زيرا از مجموعه اين مستثنا و مستثني? منه اين صورت درمي‌آيد كه عقد اين چهارده گروه حرام است، مگر نكاحِ لغوي مِلك يمين، چون در ملك يمين كه عقد نيست. از اينكه فرمود: ?إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ? معلوم مي‌شود كه ما براي حفظ انسجام، بايد اين ?حُرِّمَتْ? را به همان نكاحِ لغوي معنا كنيم.
پرسش:...
پرسش:...
پاسخ: نه؛ حالا ما مي‌خواهيم بگوييم همين است يا حُكم تكليفي هم دارد. عقدِ در حال احرام؛ كسي بخواهد عقد بكند، خود اين عقد حرام است[20] ولو آن معقوده، عقدش حلال باشد ديگري مي‌تواند عقد بكند ولي اين حال، اين شخص نمي‌تواند عقد بكند، خودِ اين عقد حرام است يا عقد ذات‌البعل يا عقدِ در حال عِدّه اين عقد حرام است[21]، نه تنها نكاحِ لغوي، خودِ اين عقد حرام است، خود اين نكاح حرام است، نكاح شرعي حرام است.
پرسش: ...
پاسخ: خب، حالا ببينيم مي‌شود جامع گرفت، حالا اگر محذوري نداشت، هر كدام از اينها محذوري نداشتند آن مقدم است. اگر محذوري داشته باشد، به فكر چاره بايد بيفتيم. پس اين ?حُرِّمَتْ? فعلاً محذوري دارد تا برسيم به اين ?مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ?[22] ببينيم چه راه‌حلّي مي‌توان گرفت.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ اَيمان يعني مِلك يمين، چون انسان با دست مالك مي‌شود و يمين هم كنايه از قدرت است، از اين جهت گفتند: ?إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ? يعني «اِمائكم».
ادب قرآن و خطاب به مردها
خب، اينكه فرمود: ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ? خطاب به مردهاست؛ هم آن ادبِ قرآني كه عفّت است محفوظ شد، به زنها خطاب نفرمود بر شما اين چهارده گروه مرد حرام‌اند، بلكه به مردها مي‌فرمايد اين چهارده گروه زن بر شما حرام‌اند. سه طور تعبير ممكن بود: هم ممكن بود به زنها خطاب بشود كه اي زنها! اين چهارده گروه مردها بر شما حرام‌اند و مردهاي ديگر بر شما حلال‌اند. چه اينكه درباره? مردها همين تعبير شد كه مي‌فرمايد اين چهارده گروه بر شما حرام‌اند و زنهاي ديگر بر شما حلال، اين يك طور ممكن بود ولي نشد.
فرض ديگر اين بود كه بفرمايد اين چهارده گروه مرد و زن با يكديگر حرام‌اند، اين را هم نفرمود فقط خطاب به مردهاست. براي اينكه هم عفّت را حفظ بكند، هم مرد را به آن عفّت ديني دعوت بكند و هم براي اينكه غالباً يعني بناي ازدواج و پيشنهاد از طرف مردهاست. اين مجموعه نكات باعث مي‌شود كه خطاب به مردها متوجه بشود، نه مشترك باشد و نه به خصوص زنها، لذا فرمود: ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ?.
پرسش:...
پاسخ: درست است ما وقتي نكته‌اش را به دست بياوريم اين مُجمل، مفصّل مي‌شود. ما به طور اجمال مي‌دانيم اين افصح است و ابلغ ولي وقتي نكاتش مشخص بشود، آن وقت آن مُجمل، مبيّن مي‌شود كه نكته فصيح‌بودن تعبير قرآني چيست.
علت جمع بيان کردن «امهاتکم» در آيه
اما اينكه فرمود: ?أُمَّهَاتُكُمْ? جمع آورد، نفرمود «اُمّكم» فرمود: ?أُمَّهَاتُكُمْ? اين هم آن بياني را كه در الميزان آمده است[23]، آن را تبيين مي‌كند، براي اينكه خطاب به جميع است يعني هر فردي، حق ندارد با مادر خود ازدواج بكند. چون افراد زيادند، مادرها هم زيادند، قهراً مي‌شود امّهات. مثل ?أَوْفُوا بِالْعُقُودِ?[24]، ?أَوْفُوا بِالْعُقُودِ? يعني هر كسي بايد به عقد خود وفا كند، نه اينكه بر هر فردي واجب است به جميع عقود وفا كنند. اگر اين طور باشد كه منظور، امّهات حرام باشد معنايش اين است كه نكاح حرام است، براي اينكه بالأخره اين زنها يا اُمّهات‌اند يا اخوات‌اند يا بنات‌اند يا عمّات‌اند يا خالات‌اند، منظور اين نيست كه هر كسي مادر شد، نكاح با او حرام است ولو مادرِ غير، اين‌‌چنين كه نيست يا هر كسي خواهر شد يا دختر شد، بلكه منظور اين است كه هر كسي با مادرِ خود نمي‌تواند، با دختر خود نمي‌تواند اينها جزء محارم‌اند، اين يك نكته.
شمول امهات به مادران بلا­فصل و مع­الفصل
نكته ديگر اين است كه همان طوري كه امّهات، شامل مادرهاي بلافصل مي‌شود، شامل مادرهاي مع‌الفصل هم خواهد شد يعني جدّه؛ مادر است خواه جدّه? پدري، خواه جدّه? مادري. الآن اين شخص داراي سه مادر هست: مادر بلافاصله كه مادر خود اوست، مادرِ پدرش و مادرِ مادرش، اينها همه امّهات اويند و بر او محرّم‌اند، پس بر هر كسي امّهات او محرّم است كه جدّات را هم شامل مي‌شود.
به همين دو بيان، ساير جمعها هم تبيين خواهد شد ?حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ?؛ مادرها و دخترها ?وَأَخَوَاتُكُمْ? يعني خواهرها ?وَعَمَّاتُكُمْ?؛ عمّه‌ها، عمّه‌ها هم مثل مادرها و دخترها اعمّ از بلافاصله و مع‌الفاصله است؛ منتها عمّه? مع‌الفاصله معنايش اين نيست كه عمّه? عمّه، چون عمّه? عمّه گاهي ممكن است نكاح او جايز باشد. عمّه يعني خواهرِ پدر، اگر خواهرِ پدر بود مي‌شد عمّه، خواهر جدّ بود مي‌شد عمّه? ديگر، خواهر جدّ ديگر بود مي‌شد عمّه? سوم، اينها را مي‌گويند عمّات، نه عمّه و عمّه? عمّه نظير مادر و مادرِ مادر نيست يا نظير دختر و دخترِ دختر نيست. عمّه يعني خواهرِ پدر، عمّه يعني خواهرِ جدّ، عمّه يعني خواهرِ جدّ جد، اينها عمّات‌اند همه اينها را عمّه مي‌گويند، لذا مي‌شود گفت: ?عَمَّاتُكُمْ? خالات هم همين طور است.
اينكه فرمود: ?وَخَالاَتُكُمْ? يعني خواهرِ مادرتان، خواهرِ جدّه‌تان، خواهرِ مادرِ پدرتان، خواهرِ مادرِ مادرتان. خواهرِ مادر و خواهرِ جدّه اينها خاله شما هستند، نه خاله? خاله، گاهي خاله? خاله بيگانه است.
محرمات هفت­گانه سببي در نکاح
خب، اينكه فرمود: ?وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ? اين چند گروه يعني مادر و دختر و خواهر سه، عمّه و خاله و بنات‌الأخ و بنات‌الأخت چهار، اين هفت گروه، گروه نسب‌اند.
بيان محرمات رضاعي در نکاح
اما بخش دوم اين آيه، رضاعيات را شامل مي‌شود [كه] فرمود: ?وَأُمَّهَاتُكُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَكُمْ? اينها جزء تأسيسات شرع است. در جاهليت، بنايشان بر اين بود كه اين محارم را گرامي مي‌داشتند، با اينها ازدواج نمي‌كردند. البته گروهي در جاهليت، با نامادري ازدواج مي‌كردند؛ اما اين چند گروه يادشده يعني اين هفت گروه نَسبي را معمولاً ازدواج نمي‌كردند[25]. حالا عقدشان به رسم جاهلي بود ولي با اين ذوات، ازدواج نمي‌كردند ولي رضاع جزء ابتكارات شرع است. فرمود: ?وَأُمَّهَاتُكُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَكُمْ?؛ مادرهايي كه شما را شير دادند.
خب، اينجا هم جمع با همان دو بيان تام است. هم به لحاظ تعدّد مورد تام است، هم اينكه مادرِ رضاعي اگر زني كودكي را شير بدهد آن زن، مادرِ رضاعي اين كودك است بر او محرم. مادرِ اين زن مرضعه هم بر اين كودك، محرم [است] بنابراين قابل جمع هست كه مي‌فرمايد: ?أُمَّهَاتُكُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَكُمْ?. بعد ?وَأَخَوَاتُكُم مِنَ الرَّضَاعَةِ? خواهرهاي شيري شما، همشيرهاي شما هم بر شما حرام‌اند. اين‌‌چنين نيست كه حالا اگر برادر بود بشود همشير، خواهر بود بشود همشيره، چون فارسي كه ديگر «تاء» برنمي‌دارد. به هر تقدير، هر دو همشيرند؛ هم برادر همشير است، هم خواهر همشير، نه اينكه حالا خواهر شد بشود همشيره.
اينكه فرمود اخوات رضاعي، بنات رضاعي را به طريق اُولي? شامل مي‌شود. اگر مادرِ رضاعي محرم است، خواهر رضاعي محرم است، دخترِ رضاعي هم يقيناً محرم هست. خواهرِ رضاعي كه محرم شد، از راه ارتباط مادر است؛ اما دخترِ رضاعي يك ارتباط تنگاتنگ با خود شخص دارد. پس مادر رضاعي، خواهر رضاعي منصوص است در قرآن، دختر رضاعي هم به اولويت فهميده مي‌شود؛ اما بقيه را البته بايد با نص ثابت كرد، به اطلاق «يحرُم مِنَ الرَّضاع ما يحرم مِنَ النَّسَب» آن همه? اين هفت مجموعه را شامل مي‌شود وگرنه آنچه از خود قرآن مي‌شود استنباط كرد درباره محرّمات بالرضاع، همين سه صنف‌‌اند. آن چهار صنف ديگر را از نصوصي از قبيل «يحرُم مِنَ الرَّضاع ما يحرم من النَّسَب»[26] مي‌شود استفاده كرد تا آنجايي كه از اين حديث، منزلت استفاده مي‌شود.
بيان گروههاي سببي در حرمت نکاح و بررسي مفهوم ربيبه
اينها خلاصه? سخن در بخش دوم؛ اما براي بخش سوم كه گروه شش‌گانه ديگرند كه براي سبب هست. فرمود: ?وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ?؛ مادرِ همسرِ شما، مادرزن اين بر شما حرام است و اين هم جمعش به دو اعتبار است هم تعدّد مورد و هم آن امّهاتي كه در طول يكديگرند يعني اگر اُمّ‌الزوجه حرام است، اُمّ اُمّ‌الزوجه هم حرام است.
بررسي معنا و مفهوم ربيبه
?وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُم مِن نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ?، «رَبيبه» يعني آ‌ن تربيت‌شده و مربوب دامن شما. اگر كسي با زني ازدواج بكند كه اين زن از شوهر قبلي دختري دارد، آن دختر را مي‌گويند «ربيبه» براي اينكه آن دختر، غالباً تحت كفالت و تدبير اين شوهر جديد قرار مي‌گيرد. اين هم غالب هست وگرنه اگر او بزرگ باشد و خودش يك زندگي جدايي داشته باشد، آن ربيبه نيست به اين معنا كه تحت تدبير و تربيت اين باشد ولي حُكم او را دارد. اين ربيبه گفتنش براي غالب‌بودن است يعني منظور، دخترهاي زنهايي كه با اين زنها ازدواج كرديد، پس ربيبه‌ گفتنش اين نكته است، اين يك مطلب.
غالبي بودن قيد «في حجورکم» در آيه
دوتا قيد ديگر هم در آن هست: يكي اينكه فرمود: ?فِي حُجُورِكُم?؛ كه در دامن شما باشند اين قيد، قيد غالبي است كه در كتابهاي اصولي نوعاً به آن مثال زدند، اين معلوم است ?مِن نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ? اين قيد سوم يعني اين ربيبه? زني باشد كه نه تنها با او ازدواج كرديد او همسر شما شد، بلكه نكاح لغوي هم حاصل شد، اين قيد سوم.
پس عنوان ربيبه بودن، قيد غالبي است. عنوان ?فِي حُجُورِكُم? بودن قيد غالبي است؛ اما عنوان اينكه نكاحِ لغوي شده باشد قيد غالبي نيست مفهوم دارد، براي اينكه خودش در كنارش فرمود: ?فَإِن لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ?؛ اگر با زني ازدواج كرديد، نكاح شرعي حاصل شد، عقد حاصل شد ولي نكاح لغوي حاصل نشد، ازدواج با آن ربيبه عيب ندارد، حالا جمعاً حرام است[27]، عيناً حرام نيست. پس اين سه قيد يكي عنوان ربيبه‌بودن است، يكي عنوان في حجور بودن است، يكي عنوان اينكه مدخول‌بها. اين مدخول‌بها شرط حرمت است، اگر اين شرط نبود حلال است براي اينكه خودش فرمود: ?فَإِن لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ?.
«و الحمد لله ربّ العالمين»


[1] - سوره? نساء، آيه? 24
[2] - التفسير الكبير، ج 10، ص 16- 21
[3] - جامع الاخبار، ص 101.
[4] - سوره? بقره، آيه? 230
[5] - سوره? اسراء، آيه? 32
[6] - سوره? بقره، آيه? 279
[7] - سوره? بقره، آيه? 275
[8] - سوره? بقره، آيه? 279
[9] - الدر المنثور، ج 2، ص 134
[10] - الدر المنثور، ج 2، ص 134
[11] - الكشاف، ج 3، ص 339
[12] - سوره? بقره، آيه? 279.
[13] - التفسير الكبير،ج 1، ص 22
[14] - سوره? نساء، آيه? 24
[15] - سوره? مائده، آيه? 3
[16] - سوره? مائده، آيه? 26
[17] - تحرير الوسيله، ج 1، ص 420
[18] - مفاتيح الشرايع، ج 2، ص 243
[19] - سوره? نساء، آيه? 24
[20] - تحرير الوسيله، ج 1، ص 420
[21] - مفاتيح الشرائع، ج 2، ص 243
[22] - سوره? نساء، آيه? 24
[23] - الميزان، ج 4، ص 263
[24] - سوره? مائده، آيه? 1
[25] - جامع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص 217
[26] - الكافي، ج 5، ص 437
[27] - المبسوط، ج 4، ص 206