موضوع: سوره نسا

عنوان: تفسير سوره مبارکه نساء جلسه 182

مدت زمان: 33.58 دقيقه اندازه نسخه كم حجم: 3.88 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 7.77 MB دانلود

رديف
زمان
عناوين جلسه 182
1

اصل و معناي تحيّت
2

سلام و جايگاه آن در قرآن
3

سلام بهترين تحيّت خداوند به بندگان خاص خود
4

شمول سلام خداوند به بندگان در دنيا و آخرت
5

بيان علّت ذكر خدا در صبح و شام
6

تحيت مؤمنين در روز لقاء الله
7

معناي قلب قرآن بودن سوره? مباركه? ‌«‌يس»
8

سلام دائم ملائكه بر مؤمنين
9

سلام، خطاب ملائكه به مؤمنين و كلام بهشتيان نسبت به هم
10

تعليمات قرآني در ادب و مراحل سلم
11

دستور خداوند مبني بر سلام مؤمنين به همديگر
12

حكم سلام در حال نماز
13

علت اداي سلام در پايان نماز
14

سيره رسول الله (صلّي الله عليه و آله و سلّم) در سلام
15

بيان حضرت امير(عليه السلام) در سلام
16

عصاره بحث در خصوص سلام



اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَسِيباً ?86?
اصل و معناي تحيّت
اصلِ تحيّت، يك حُكم فقهي و همچنين ادبِ اجتماعي را به همراه دارد كه از اين آيه مباركه استفاده مي‌شود.
تحيّت كه اصلش تَحِييَه بود، مصدر باب تفعيل است يعني از خدا براي شخص يا گروهي، طلب حيات يا سلامت‌ كردن. قبل از اسلام، درود به صورت «حيّاك الله» بود[1]. با آمدن اسلام، اين تكريم و درود به صورت سلام درآمده است؛ به يكديگر مي‌گويند «سلامٌ عليكم».
سلام و جايگاه آن در قرآن
سلام اسمي از اسماي حُسناي خداي تعالي است. آنچه از خدا مي‌رسد، مايه? سلامت است. اين سلام، بالاتر از آن تحيّت قبل از اسلام است. چون آن تحيّت، اصل حيات را طلب مي‌كرد. اين سلام، گذشته از حيات، سلامت يك انسان زنده را هم طلب مي‌كند. وقتي سلامت، مورد دعاي الهي قرار گرفت، معلوم مي‌شود اصل حيات هم مطلوب است. «سلامٌ عليكم» يعني از طرف ذات اقدس الهي به شما سلامت افاضه و اعطا بشود، اين سلامت، فرع بر اصل حيات است. پس هم حيات را در بردارد، هم كمال حيات را. چون سلام، اسمي از اسماءالله است، آنچه از خداست، مايه? سلامت خواهد بود، اين هم يك مطلب.
سلام بهترين تحيّت خداوند به بندگان خاص خود
خداي سبحان اين سلام را به عنوان بهترين تحيّت و درود بر انبياي خود فرستاد. گاهي به اين صورت فرمود: ?سَلاَمٌ عَلَي نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ?[2]، گاهي به اين صورت ?سَلاَمٌ عَلَي إِبْرَاهِيمَ?[3]، گاهي به عنوان ?سَلاَمٌ عَلَي مُوسَي وَهَارُونَ?[4] و مانند آن.
اين سلامِ خدا اختصاصي به انبيا ندارد، بلكه بر مؤمنين هم خدا سلام مي‌فرستد. گاهي به زبان موساي كليم(سلام الله عليه) بر بندگان صالح و مؤمن سلام مي‌فرستد، مي‌فرمايد: ?وَالسَّلاَمُ عَلَي مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَي?[5] اين كلامِ خداست كه از زبان موساي كليم(سلام الله عليه) صادر شده است و فيضي است كه نصيب همه? بندگان مطيع و تابع خواهد شد كه ?وَالسَّلاَمُ عَلَي مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَي? اين درباره? خداوند.
شمول سلام خداوند به بندگان در دنيا و آخرت
خداوند بر بندگان خاص خود سلام مي‌فرستد و صلوات هم مي‌فرستد. سلام خدا بر بندگان، اختصاصي به بهشت ندارد. در دنيا هم سلام خدا شامل بندگان خاص مي‌شود.


بيان علّت ذكر خدا در صبح و شام
در سوره? مباركه? «احزاب» سلام و صلوات خدا با هم ياد شده است كه فرمود خدا بر مؤمنين هم صلوات مي‌فرستد و هم سلام: ?هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلاَئِكَتُهُ?؛ خداوند و ملائكه? خداوند بر شما صلوات مي‌فرستند، كه صلوات خدا بر مؤمنين و صلوات ملائكه خدا بر مؤمنين نازل مي‌شود: ?هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلاَئِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ?؛ تا شما را نوراني كند ?وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً?، اين براي صلوات.
تحيت مؤمنين در روز لقاء الله
بعد فرمود: ?تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً?[6] خب، روزي كه مؤمنين به لقاءالله مي‌روند، تحيّت آنها چيست؟ ?تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ? نه سلامِ انبيا بر آنها يا سلام ملائكه بر مؤمنين، آنها از آيات ديگر استفاده مي‌شود. از اين آيه? سوره? مباركه? «احزاب» برمي‌آيد كه مؤمنيني كه به لقاءالله راه يافتند، تحيّت خدا بر اينها سلام است. همان طوري كه بر انبيا سلام فرستاد، بر مؤمنين هم سلام مي‌فرستد. البته اگر مؤمن بتواند قبل از مرگ طبيعي به لقاءالله راه يابد، سلام‌الله را دريافت مي‌كند ?تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَرِيماً?.
همين مضمون به صورت بازتر در سوره? مباركه? «يس» آمده: ?إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ ? هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلاَلٍ عَلَي الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ ? لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ ? سَلاَمٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِيم?[7] كه اين ديگر جلوي هر گونه احتمالي كه مثلاً در سوره? «احزاب» راه پيدا كند، جلوي اين احتمالات را مي‌گيرد. اين‌چنين نيست كه در يوم‌اللقاء، تحيّت، سلامِ ملائكه باشد، اين‌‌چنين نيست. از آيه? سوره? «احزاب» استفاده شد كه ?تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلاَمٌ? ظاهرش اين است كه سلام‌الله. همين معنا از اين سوره? مباركه? «يس» به صورت واضح‌تر استفاده مي‌شود كه ?سَلاَمٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ?؛ از خدا بر بندگان صالح سلام نازل مي‌شود، اين تحيّت الهي است.
معناي قلب قرآن بودن سوره? مباركه? ‌«‌يس»
احتمالاً سوره? مباركه? «يس» كه قلب قرآن هست، شايد به مناسبت همين جمله باشد كه تقريباً در اواسط سوره? مباركه? «يس» است، چون اين خيلي محتوايش بلند است ?سَلاَمٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِيم? گرچه از سيدناالاستاد مرحوم علامه طباطبايي(رضوان الله عليه) كه خدا ـ ان‌شاءالله ـ او را با صاحب قرآ‌ن محشور كند، امروز كه 24 آبان است، سالگرد رحلت سيدناالاستاد(رضوان الله عليه) است. از ايشان سؤال كرد اينكه از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) نقل شد كه سوره? مباركه? «يس» قلب قرآن است به چه مناسبت است؟ فرمودند ما از استادمان مرحوم آقاي قاضي معروف(سلام الله عليه) از آن عارف بزرگوار سؤال كرديم كه سوره? «يس» [كه] قلب قرآن است به چه مناسبت؟ ايشان فرمودند به مناسبت آن دو آيه‌اي كه در پايان اين سوره است: ?إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ? فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ?[8] كه ملكوت هر شيء، غير از مُلك هر شيء است. اين پايان سوره? «يس» كه ?فسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ? غير از اول سوره? «مُلك» است كه ?تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ?[9]، آنجا با ?تَبَارَكَ? شروع شد، اينجا با تسبيح شروع شد. آنجا با اسماي تشبيهيه است، اينجا با اسماي تنزيهيه است. خيلي بين سبحان و تبارك فرق است، براي اينكه خيلي بين مُلك و ملكوت فرق است.
آن جواب مي‌تواند جواب كافي باشد ولي اين احتمال هم بعيد نيست كه چون در وسط اين سوره سلام‌الله مطرح شد كه سلام خدا بر بندگان صالحش، لذا اين سوره، قلب قرآن نام گرفت.
سلام دائم ملائكه بر مؤمنين
خب، ملائكه نسبت به مؤمنين كاملاً عرض ارادت دارند. صلوات ملائكه بر مؤمنين كه در سوره? «احزاب» مشخص شد كه ?هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلاَئِكَتُهُ?؛ اما سلام ملائكه هم در حال احتضار هست، هم در حال ورود در بهشت. در حال احتضار و در هنگام رحلت [مؤمنين]، سلام مي‌كنند به مؤمنين. آيه? 32 سوره? «نحل» اين است كه ?الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُم تَعْمَلُون? اين در حال توفّي و قبض ارواح مؤمنين، به اينها سلام مي‌كنند.
اگر اين حالت، حالت توفّي و قبض ارواح است، آن‌گاه آن ?ادْخُلُوا الْجَنَّةَ?[10] مي‌شود جنّت برزخي. ولي در سوره? مباركه? «زمر» ديگر درباره? آن جنّت نهايي است، آيه? 73 سوره? «زمر» اين است: ?وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَي الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّي إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِين? و جواب و جزا حذف شده است، براي اهميّت مطلب كه آن جواب به قدري مهم است كه به وصف نمي‌آيد، ديگر ذكر نشد. ولي قبل از اينكه به آن جزاي محذوف برسيم، سلام ملائكه را دريافت مي‌كنيم، فرمود: ?وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا? خَزَنه بهشت، به بهشتياني كه مي‌خواهند وارد بشوند، مي‌گويند ?سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِين?. چه اينكه در بهشت چيزي جز سلام نيست، چون آنها تحيّتي كه [با] يكديگر دارند سلام است و آنچه هم كه تلقّي مي‌كنند از ملائكه، آن هم با سلام است.
پرسش:...
پاسخ: سلام، تكريمي است [و] مايه? ترفيع درجات است، چون از طرف ذات اقدس الهي يك سلامت خاصّه‌اي افاضه و نازل مي‌شود.
[در] سوره? «فرقان» آيه? 75 فرمود: ?أُولئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلاَماً?. خب، چه اينكه برخورد اين مؤمنين با يكديگر هم سلام است.
پرسش:...
پاسخ: درخواست سلامت است از طرف خدا بر مؤمنين، اگر خدا خودش بفرمايد سلام، اين وصف فعلي حق است، اين افاضه? سلامت است.
پرسش:...
پاسخ: بله، در بهشت هم ترفيع درجه است، آن كسي كه درجه را ندارد از اين جهت ناقص است، آن وقت درجه‌اي برتر و فيضي تازه‌تر كه برسد يك سلام جديدي است. چه اينكه در خود دنيا، وقتي به يكديگر سلام مي‌كنند تكريمي است، تجليلي است، حالا خواه همراه با نعمتهاي ديگر باشد يا نباشد همين تجليل و تكريم، يك نحوه ادبي است و يك نحوه حظّ و بهره‌اي است.
پرسش:...
پاسخ: آنجا احساس امنيّت مي‌كنند؛ اما دوام امنيّت، با همين افاضات الهي است. يعني وقتي خدايي كه سلام است، از طرف خداي سلام اين نعمت سلامت افاضه مي‌شود، اين امنيّت دوام دارد اين‌‌چنين نيست كه خود بهشت هم ذاتاً مأمن باشد. بهشت، با افاضه? سلام الهي در امان است، تنها شيئي كه مأمن بالذات است، فقط ذات اقدس الهي است.
سلام، خطاب ملائكه به مؤمنين و كلام بهشتيان نسبت به هم
خب، پس آنچه از ملائكه به بهشتيها مي‌رسد، آن هم سلام است. آنچه خود بهشتيها نسبت به يكديگر دارند، اين هم سلام است. آيه? ده سوره? «يونس» اين است كه ?دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ? در ذيل اين آيه? ده سوره? «يونس» اين مضمون هست، روايتي به اين مضمون هست كه بهشتيها وقتي چيزي را مي‌خواهند ادّعا بكنند، طلب بكنند، ميوه‌اي را بخواهند ادّعا بكنند و بخواهند، مي‌گويند «سبحانك اللهم» همين كه گفتند «سبحانك اللهم» براي آنها حاصل مي‌شود[11]. هر چيزي را كه بخواهند و ادّعا داشته باشند، با تسبيح حاصل مي‌شود. چون تسبيح، اعتراف به نقص خود و اذعان به نزاهت خدا از هر نقص است كه خب، ما محتاج به اين نعمتهاي بهشتيم و خدا هم منزّه از حاجت است. با «سبحان الله» مطلوب اينها حاصل مي‌شود ?دَعْوَاهُمْ فِيهَا? يعني «في الجنة»، ?سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سلام? وقتي كه نعمتهاي بهشتي را مصرف كردند، آخرين دعوا و طلب اينها ?الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ? است.
تعليمات قرآني در ادب و مراحل سلم
خب، در سوره? «يونس» فرمود: ?دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ?[12] پس هم ذات اقدس الهي بر بندگان سلام مي‌فرستد، هم ملائكه بر بندگان صالح سلام مي‌فرستند. اما رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) او هم مأمور شد كه بر بندگان خاص سلام بفرستد. گذشته از آن ادب اجتماعي كه از سيره? حضرت نقل شد كه هيچ كس در سلام، بر حضرت سبقت نگرفت، گذشته از آن سيره? آموزنده، تعليم قرآن كريم هم اين است كه وقتي طالبان علوم الهي به محضر تو آمدند كه از تو چيزي ياد بگيرند، به آنها سلام بكن، اين در سوره? مباركه? «انعام» است، آيه? 54 ?وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ?؛ وقتي وارد مسجد شدي، مؤمنين كه آمدند نزد تو آيات الهي و علوم ديني را ياد بگيرند، به آنها سلام بكن.
آيا خودت به آنها سلام بكن يا سلام ما را به آنها برسان؟ آنها كه اوساط محضرند، سلام را از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) دريافت مي‌كنند. آنها كه اوحدي از اهل محضرند، سلام را از خدا به وسيله? رسول دريافت مي‌كنند ?وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ?. يك وقت است انسان، وارد مسجد يا مجلس علم مي‌شود، سلام مي‌كند، اين يك ادب اجتماعي است كار خوبي است در دستور هم است. يك وقت است نه، نشسته است قبل از ديگران آمده، ديگران بعد از او آمدند حالا اين شروع به سخنراني مي‌خواهد بكند، اين است كه خطيب جمعه سلام مي‌كند از همين باب است، اين‌‌چنين نيست كه كسي از خارج برسد و سلام بكند. فرمود وقتي شاگردان تو آمدند، مومنين آمدند كه آيات الهي را از تو ياد بگيرند بگو: ?سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ?، ?وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ?[13].
خب، پس اين هم ادب رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) طبق تعليم قرآن كريم. پس اول، سلام ذات اقدس الهي است، بعد سلام ملائكه است، بعد سلام انبياست كه الگوي همه? آنها وجود مبارك خاتم است(عليهم الصلاة و عليهم السلام).
پرسش:...
پاسخ: بله؟ خب البته فرق مي‌كند، براي اينكه سلامي كه به طالبان مجلس علم مي‌شود، غير از سلامي است كه در كوي و برزن به رهگذرها حتي به كودكان پيغمبر سلام مي‌كرد، خب اينها خيلي فرق مي‌كند.
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر، اينها ?إِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا?، ?جَاءَكَ? براي چه چيزي آمدند؟ آمدند حضور تو كه چيزي گوش بدهند ديگر، نه اينكه برخورد كردي. يك وقت است كه مي‌فرمايد وقتي برخورد كردي با مؤمنين، سلام بكن، اين يك ادب اجتماعي است. يك وقت است كه نه، اينها مي‌آيند در محضر تو، چون اين ?إِذَا جَاءَكَ? در دو قسمت قرآن آمده: يك قسمت، هشداري است. فرمود كه اي رسول من، يك عده كه حرفهاي تو را قبول ندارند مي‌آيند كه فقط با تو جدال بكنند كه حرفهاي خودشان را بزنند: ?وإذا جاءك الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِنا? حُكمشان اين است و اين است و اين، آنها نمي‌آيند كه از تو چيز ياد بگيرند [بلكه] مي‌آيند كه حرف خودشان را بزنند، آنها هيچ، اينها كساني‌اند كه ?جاءك الذين يجادلون في آياتنا? اينها براي جدال مي‌آيند، نه براي بحث. اما اينها كه مي‌آيند چيز ياد بگيرند: ?وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ?.
دستور خداوند مبني بر سلام مؤمنين به همديگر
خب، مطلب بعد آن است كه بعد از سلام خدا و سلام ملائكه و سلام انبيا(عليهم الصلاة و عليهم السلام) دستوري داده شد كه ما يكديگر را كه مي‌بينيم به يكديگر سلام بكنيم و آن در سوره? مباركه? «نور» است كه بسياري از آداب خانوادگي و اجتماعي آنجا ياد شده. آيه? 61 سوره? «نور» فرمود: ?فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَي أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً? در ذيل اين آيه آمده است اگر كسي وارد اتاق شد كسي در اتاق بود كه خب به او سلام مي‌كند، كسي در اتاق نبود به خودش سلام مي‌كند: «السلامٌ علينا من عند ربّنا»[14] خب كه انسان، مأمور مي‌شود سلام خدا را به خودش ابلاغ بكند.
وقتي كه ادب ديني اين شد كه انسان وقتي وارد شد سلام بكند: ?فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَي أَنفُسِكُمْ? در حقيقت شما يك مجموعه هستيد، يك واحديد و يك نفريد و بيگانه نيستيد، آن‌گاه آيه? محلّ بحث، زمينه? خود را باز مي‌يابد و آن اين است كه ?وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا?. اگر برابر آيه? 61 سوره? «نور» ادبِ ديني اين است كه كسي وارد اتاق شد سلام بكند، چون اين ديگر اختصاصي به اتاق ندارد، حالا مسجد باشد، مراكز ديگر باشد و حتي مَعبر باشد عمده، سلام است. اگر كسي به شما سلام كرد، شما هم مثل آن يا بهتر از آن را بايد پاسخ بدهيد: ?وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا? پس تحيّت، قبل از اسلام چيز ديگري بود[15]، بعد از اسلام به صورت سلام درآمده و اين سلام، پاسخ مي‌خواهد و اين پاسخش هم واجب است، براي اينكه در اينجا امر كرد، فرمود: ?إِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا? اين امر است و مفيد وجوب است. اما آن امر اوّلي كه ?فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَي أَنفُسِكُمْ?[16] به قرينه? روايات، حمل بر استحباب شده است. چون خود آن سوره? مباركه? «نور» هم بعضي از احكامي كه جزء سُنن و آداب است به همراه دارد. آن امر، حمل بر استحباب شد، چون در روايات است كه «صارالسلامُ سنّةٌ والرد فريضة»[17] يا «السلامُ نفلٌ والجواب فرضٌ» اين امر، به وجوب خود باقي است ?فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا?. اصل جواب، واجب است؛ انسان مخيّر است به جواب مُماثل يا جواب به احسن.




پرسش:..
پاسخ: مي گويد: «السلام علينا»[18]؛ آن «مِن رَّبِّنَا»[19] تعليل است آن تعليل مسئله است وگرنه مي گويد: «السلامٌ علينا»، مثل اينكه در پايان نماز مي‌گوييم «السلامُ علينا و علي عباد الله الصالحين» ما از طرف خدا مأمور شديم كه بر خودمان سلام بكنيم.
اين سلام، عده‌اي ‌گفتند كلام آدمي است و نماز را باطل مي‌كند. ولي بعضي از فقها، نظر شريفشان اين است كه اين سلام، اگر به قصد قرآن گفته بشود، چون در قرآن دارد ?سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ? امثال ذلك به عنوان قصد قرآن، قصد قرآن بكند آن وقت آن معنا را هم در نظر داشته باشد، اين مُبطِل نيست. ولي مشكلي كه در نماز هست اين است كه در نماز گفتند «تَحريمُها التكبير و تَحليلها التسليم»[20] و فتوايي كه معروف است اين است كه نمازگزار بخواهد به كسي سلام بكند يا به خودش سلام بكند، چون اين سلام، كلامِ آدمي است نمازش باطل مي‌شود. سلام غير از صلوات است، سلام دعا نيست، درود است. چون درود است و دعا نيست و تحيّت است و دعا نيست، اگر كسي در وسط نماز به كسي سلام بكند، اگر عمداً سلام كرد كه نماز او باطل است، سهواً سلام كرد كه سجده? سهو دارد، چون كلام بيجاست. بر‌اساس همان حساب، اگر كسي خواست از نماز خارج بشود، گفتند «تحليلُها التسليم». چون صلات، مناجات با خداست كه «المصلّي يُناجي ربَّه»[21]. چون نمازگزار با خدا مناجات مي‌كند، پس نمازگزار در جمع مردم عادي نيست. آنچه هم كه معروف است «الصلاة معراج المؤمن»[22] بر فرض هم سند نداشته باشد؛ اما مطلب، حق است.
علت اداي سلام در پايان نماز
برابر روايت «المصلّي يُناجي ربّه»[23]؛ نمازگزار نزد خداي خود است [و] با او دارد مناجات مي‌كند، وقتي اين معراجش تمام شد، مناجاتش تمام شد حالا مي‌خواهد برگردد، مثل انساني است كه تازه مي‌خواهد به جمع عده‌اي ملحق بشود. وقتي تازه مي‌خواهد به جمع عده‌اي ملحق بشود، ادب اجتماعي اقتضا مي‌كند كه چون انسان، تازه وارد مي‌شود بگويد سلامُ عليكم. اين بزرگان اهل معرفت، مي‌گويند ما كه در نماز حواسمان نزد خدا نيست، با خدا مناجات نكرديم و نمي‌كنيم، از مردم جدا نشديم، ما هميشه موقع سلام خجالت مي‌كشيم. مثل اينكه الآن چند نفر دورِ هم نشستند، يكي برگردد به ديگري سلام بكند. خب، اين خجالت دارد ديگر، الآن جاي سلام نيست اينجا. شما كه غيبت نكردي، جاي ديگر نرفتي، با هم بودي خب، چه سلامي دارد بكنيد.
در بحث سلام اين نكته هست كه چطور نمازگزار سلام مي‌كند، حالا يا به طرف يمين اشاره مي‌كند يا به طرف يسار اشاره مي‌كند. با اينها بود و الآن دارد به اينها سلام مي‌كند يا با اينها نبود؟ اگر با اينها بود كه ديگر سلام ندارد. معلوم مي‌شود كه در نماز با اينها نيست، از اينها هجرت كرده است، با خداي خود خلوت كرد، حالا كه اين قوسش تمام شد و عروجش تمام شد و دارد از معراج برمي‌گردد نزد مردم مي‌آيد، مي‌گويد «سلامٌ عليكم». معلوم مي‌شود كه انسان در حالت نماز، از همه? آنها خداحافظي كرده. حالا كه دارد برمي‌گردد به موجوداتي كه در يمين يا يَسار او هستند سلام مي‌كند.
پرسش:...
پاسخ: آن سلام توديع، در پايان سوره? مباركه? «زخرف» اين‌‌چنين آمده: ?فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلاَمٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ?[24] اين سلام، دعوت الهي را به همراه ندارد. فرمود اينها كه حرفتان را گوش نمي‌دهند سلامِ خداحافظي بكن؛ اما اينجا كه مي‌گوييم «السلامُ علينا و علي عباد الله الصالحين» با خودمان خداحافظي مي‌كنيم؟ بعد [به] ديگران هم كه مي‌گوييم «سلامٌ عليكم و رحمة الله و بركاته»، باز هم خداحافظي مي‌كنيم؟
پرسش:...
پاسخ: خب، با هم كه معراج داشتند كه آنجا بودند، يكديگر را اگر ديدند آنجا، كه باز جا براي هجرت تامّه نبود، معلوم مي‌شود همه‌شان به فكر يكديگر بودند. اگر يكديگر را نديدند خب، بله جا براي سلام هست يعني اينها غيبت داشتند از هم تا نمازشان كه تمام شد، حالا آمدند در جمع نمازگزارها در جمع افرادي كه در اين مسجد يا غير مسجدند، دارند به اينها سلام مي‌كنند، اين راه دارد.
اينكه فرمود: ?إِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا? اين درباره? مؤمنين است. درباره? اهل كتاب گفتند همان طوري كه آنها سلام كردند، شما سلام بكنيد.
سيره رسول الله (صلّي الله عليه و آله و سلّم) در سلام
كسي آمده حضور رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) سلام عرض كرد، گفت: «السلامُ عليك» حضرت فرمود: «و­عليك السلام ورحمة الله». ديگري آمد گفت «السلامُ عليك ورحمة الله»، حضرت فرمود: «و عليك السلامُ ورحمة الله وبركاته». سوّمي آمد و گفت «السلامُ عليك ورحمة الله وبركاته»، حضرت فرمود: «وعليك» ديگر چيزي اضافه نكرد. به حضرت عرض كردند شما براي ديگران اضافه فرموديد، فرمود اين ديگر چيزي براي ما نداشت كه ما اضافه كنيم[25].
بيان حضرت امير(عليه السلام) در سلام
بعضيها طبق نقل مرحوم كليني به حضرت امير(سلام الله عليه) عرض كردند: «السلامُ عليك ورحمة الله وبركاته ومغفرته و رضوانه» حضرت فرمود كه شما از آن حدّي كه قرآن كريم مشخص كرده است تعدّي نكنيد، چون در قرآن كريم در جريان آمدن فرشته‌ها كه سلام براي اهل‌بيت آوردند تا مرحله? بركات و رحمت آمده است؛ اما مغفرت و رضوان نيامده. آيه? 73 سوره? «هود» اين است كه ?قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ? حضرت فرمود حدّاكثر كه احسن است، همين دو جمله است، شما ديگر از قرآن تعدّي نكنيد[26]. معلوم مي‌شود اصل اين تحيّت، به وسيله? فرشته‌ها در دينِ حنيف ابراهيمي(سلام الله عليه) ثبت شده است كه از آنجا، انبياي ابراهيمي(عليهم السلام) اين را عمل مي‌كردند به پيروانشان هم تعليم مي‌دادند. اين برابر نقل مرحوم كليني است كه فرمود بيش از آن مقداري كه فرشته‌ها مشخص كردند، شما از آن حدّ تعدّي نكنيد و فرشته‌ها چه در دنيا، چه در آخرت، مرتّب از هر دري وارد مي‌شوند و به مؤمنين سلام مي‌كنند، اين را در سوره? مباركه? «رعد» دارد. آيه? 23 و 24 سوره? «رعد» اين است كه ?جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِن كُلِّ بَابٍ ? سَلامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدَّارِ?.
عصاره بحث در خصوص سلام
رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) هر سال مي‌رفت در مزار شهداي اُحد مي‌ايستاد، مي‌فرمود: ?سلامٌ عليكم بما صبرتُم فَنعم عُقبي الدار?[27] اين را خود رسول خدا، در مزار شهداي اُحد مي‌فرمود. ملائكه هم از هر دَري وارد مي‌شوند و به بهشتيها سلام مي‌كنند. منظور آ‌ن است كه اين سلام، تحيّتي است كه به وسيله? فرشته‌ها در دين حنيف ابراهيم خليل(سلام الله عليه) تثبيت شد و از آنجا مانده است و جوابش هم كه واجب است، اگر گوينده، مؤمن باشد، جواب ‌دهنده مخيّر است بين مثل و احسن و اگر غير‌مسلمان باشد، فقط به همان مثل اكتفا مي‌كند.
«و الحمد لله ربّ العالمين»


1. التفسير الكبير، ج10 ،‌ص161
1. سوره صافات،‌آيه 79
2. سوره صافات، آيه 109
3. سوره صافات، آيه 120
4. سوره طه ، آيه 47
1. سوره احزاب ، آيات 43 و 44
2. سوره يس ، آيات 55-58
1. سوره يس، آيات 82 و 83
1. سوره ملك ،‌آيه 1
2. سوره نحل، آيه 32
1. الكافي،‌ج8 ، ص100
1. سوره يونس ،‌آيه 10
1. سوره انعام،‌آيه 54
1. تفسير نورالثقلين ،‌ج3 ،‌ص628
1. التفسير الكبير ،‌ج10 ،‌ص161
2. سوره نور، آيه 61
3. الانوار، ‌ص9
1. تفسير نورالثقلين ،‌ج3،‌ص628
3. تفسير نورالثقلين ،‌ج3،‌ص628
3. الكافي ،‌ج3،‌ص69
4. بحارالانوار،‌ ج68 ،‌ص216
1. التفسير الكبير، ج1، ‌ص226
2. بحارالانوار،‌ ج68،‌ص216
1. سوره زخرف، آيه 89
1. ر.ك: الكشاف ،‌ج1،‌ص544
2. الكافي،‌ج2 ،‌ص646
1. الغدير،‌ج5،‌ ص258