موضوع: سوره آل عمران
عنوان: تفسيرسوره مبارکه آل عمران جلسه227
مدت زمان: 40:13 اندازه نسخه كم حجم: 4.92 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 8.66 MB دانلود
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنّا لَكُمُ اْلآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ?118? ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ اْلأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ?119? إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ ?120?
بعد از اينكه روابط داخلي مسلمين را تنظيم فرمود به ?وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا? و خطر اختلاف و تفرقه را بازگو فرمود و اهل كتاب را هم با همه خصوصياتي كه دارند در صورتهاي كلي ترسيم كرد آنگاه فرمود شما با دشمنانتان با بيگانهها رابطه تنگاتنگ نداشته باشيد كه آنها را به درون مسائل سياسيتان راه بدهيد اين تعبير خودي و بيگانه در تعبيرات عربي هم هست فرمود: ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ? يعني از بيگانه چون خود مسلمين و مؤمنين جمعاً خوداند و غير مسلم بيگانه است نفرمود «لا تتخذوا بطانة من غير المومنين» فرمود: ?مِنْ دُونِكُمْ? چون آيات وحدت ثابت كرد كه شما يك واقعيتيد اگر يك واقعيت بوديد غير شما بيگانه است شما خودي هستيد به منزله خود يكديگريد لذا فرمود: ?لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ? چند مطلب را اين بخش قرآن به عهده دارد يكي اينكه دين، دين انزوا نيست نميگويد روابطتان را خواه سياسي فرهنگي اجتماعي خواه اقتصادي و مانند آن از بيگانهها قطع كنيد فقط با مسلمين رابطه برقرار كنيد اين طور نيست چون گذشته از اينكه براي اين آيات شأن نزولي ذكر كردند و آن شأن نزول نشان ميدهد كه محور نهي چيست متن آيات مستدل است دليل و علت آن راز نهي را مشخص ميكند چون دليل و علت همان طوري كه تخصيص ميدهد تعميم هم ميدهد بنابراين از اين آيات استفاده نميشود كه شما با غير مسلمانها اصلاً رابطه برقرار نكنيد غير مسلميني كه داراي اين اوصاف رذيله چندگانهاند از آنها بپرهيزيد آنهم پرهيز به اين معناست كه آنها را بطانه قرار ندهيد رازدارتان قرار ندهيد نه اينكه كلاً رابطه را قطع كنيد اين آيه به انضمام بحثهايي كه قبلاً در همين سوره? مباركه? «آل عمران» گذشت با زمينه آيه? سوره? «ممتحنه» اين خطوط كلي روابط بين الملل را تبيين ميكند در همين سوره? مباركه? «آل عمران» آيه? 28 اينچنين بود ?لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ? يعني مسلمانها مسلمين را رها بكنند بروند به سراغ غير مسلم و آنها را هم اوليا خود قرار بدهند خواه به معناي وليّ و سرپرست خواه به معناي دوستان دروني ?وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ في شَيْءٍ إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً? مگر در حال تقيه باشيد كه مستثناست ?وَ يُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَي اللّهِ الْمَصيرُ? در سوره? مباركه? «ممتحنه» فرمود كه كافراني كه به شما ستم نكردند برقراري روابط دوستانه با آنها مجاز است آيه? هشت و نه سوره? «ممتحنه» اين است ?لا يَنْهاكُمُ اللّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ? كافراني كه درباره دين شما به مقاتله برنخواستند و شما را تبعيدنكردند به تماميت ارضي شما آسيب نرساندند يا شما را از سرزمينتان محجور نكردند خدا نهي نميكند كه نسبت به اينها برّ و نيكي كنيد بلكه برّ و قسط و عدل را نسبت به اينها روا بداريد كه ?إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ? ولي ?إِنَّما يَنْهاكُمُ اللّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلي إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ? نسبت به كافراني كه سوابق سوء داشتند با شما مبارزه كردند قتال كردند شما را از سرزمينتان دور كردند و در تبعيدتان مظاهره و هماهنگي كردند كمك يكديگر بودند پشتيباني كردند خدا نهي ميكند كه آنها را اوليا خود قرار بدهيد با آنها تولي داشته باشيد بلكه موظفايد از آنها تبري داشته باشيد ?وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ? خب پس نسبت به كافران اين دو حكم را به طور تفصيل بيان فرمود و از هم جدا كرد پس دين، دين انزوا نيست كه با بيگانهها رابطه نداشته باشيد بلكه با بيگانههايي كه داراي اين رذائلاند رابطه برقرار نكنيد آنهم در حد بطانه ولي اگر كسي اين رذائل را نداشت ارتباط با آنها جايز است.
مطلب ديگر آن است كه علت همان طور كه مخصص است معمم است اگر كسي به ظاهر مسلمان شناسنامهاي بود و از نظر نژاد مسلمان بود ولي به همين دردها و رذائل مبتلا بود آنها را هم نبايد به پستهاي كليدي رساند محرم اسرار كرد چون دليل هم تعميم ميدهد هم تخصيص حالا اگر كسي به ظاهر مسلمان بود ولي ?وَدُّوا ما عَنِتُّمْ? بود ?قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ? بود جزء اين گروه بود باز نميشود اينها را بطانه قرار داد پس ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ? يعني دون شمايي كه مؤمنين راستينايد حالا آن افرادي كه مثل شما نيست خواه مسلمان نباشد يا مسلمان صوري باشد.
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر چون نهي ميكند چون در آيه? هشت فرمود كه از برّ و قسط نهي نميكند در آيه? نه فرمود: ?إِنَّما يَنْهاكُمُ? كه ?أَنْ تَوَلَّوْهُمْ? با اينها رابطه نداشته باشيد نه اينكه اينها را وليّ و سرپرست قرار ندهيد بلكه دوست هم قرار ندهيد البته يك ارتباط بيروني كه آنها از اسرار عالم آگاه نباشند داد و ستد باشد خريد و فروش باشد اما نه در حد تولي آن خوب عيب ندارد.
پرسش:...
پاسخ: نه چون آنجا فرمود آنهايي كه بد نكردند ميتوانيد نسبت به آنها با برّ و قسط رفتار كنيد.
پرسش:...
پاسخ: بله، بله ديگر
پرسش:...
پاسخ: نه اوليا كه به هيچ وجه نميشود اتخاذ كرد اما اگر
پرسش:...
پاسخ: بله اگر گروه عظيمي زير پوشش اينها در اسارت اينها به سر ميبرند و اين رابطه ميتواند دو قشر عظيم مسلمانها را به هم مرتبط كند ميشود با ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ? آن رابطه را هم برقرار كرد چون اگر دو گروهي باشند كه يكي مسلمان باشند و ديگري كافر مشمول همين دليل هست اما اگر دو گروه باشند كه هر دو مسلمانند و يكي از اين دو گروه زير پوشش غير مسلم به سر ميبرد ميتوان در اثر ارتباط غير كليدي آن روابط اسلامي دو گروه را حفظ كرد اصل اينكه غير مسلمان با مسلمان هماهنگ نيست اين را در سوره? مباركه? «مائده» هشدار داد آيه? 82 سوره? «مائده» اين است كه ?لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ قالُوا إِنّا نَصاري ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسّيسينَ وَ رُهْبانًا وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ? پس آنها دشمناند و حرف آنها هم براساس فرصت و انحصارطلبي اين است كه ?لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? اما آيا اسلام هم همين حرف را ميزند كه ?لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? كه اصل بر انزوا و حصر است يا نه اصل بر برقراري روابط است الا ما خرج بالدليل آيه? هشت و نه سوره? «ممتحنه» در تأسيس اصل نقش دارد اصل اين است كه نظام اسلامي با غير اسلامي در رابطه است الا ما خرج بالدليل نه اينكه اصل آن است كه نظام اسلامي با بيگانهها رابطه نداشته باشد الا ما خرج بالدليل صرف اينكه طرف مقابل مسلمان نيست نميشود رابطه را قطع كرد يا نسبت به آنها برّ و قسط روا نداشت بلكه اگر طرف مقابل در صدد ايذاء اسلام يا مسلمين است آنجاست كه بايد هوشيار بود و با آنها رابطه بطانهاي نداشت در بخشهاي ديگر همين سوره? مباركه? «ممتحنه» آنجا هم مشخص كرد فرمود چه گروهي هستند كه نميشود آنها را محرم راز قرار داد در آيه? 51 سوره? «مائده» فرمود: ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصاري أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظّالِمينَ? با آن بيگانهها و در همان سوره? «مائده» آيه? 57 فرمود: ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفّارَ أَوْلِياءَ? خب اين مشخص است كه مركز نهي جايي است كه آنها دين انسان را لهو و لعب اتخاذ كنند حالا اگر كسي كاري با دين آدم نداشت گفت من به دين شما عقيده دارم با داشتن دو عقيده متخالف ما يك زندگي مسالمتآميز داشته باشيم ظاهر اين را گفت و باطن هم خلاف اين از او كشف نشد ميشود با اينها رابطه برقرار كرد اما نه اينكه پست كليدي را آدم بدهد آنها را محرم اسرار خود قرار بدهد پس اصل بر حفظ ارتباط است الا ما خرج بالدليل نه اينكه اصل عدم ارتباط است الا ما خرج بالدليل اين يك مسئله، مسئله ديگر اين است كه در پستهاي كليدي و بطانهگيري اصل بر منع است الا ما خرج بالدليل نه اينكه اصل در جواز باشد الا ما خرج بالدليل دو جور رابطه نظام اسلامي با ديگران دارد يكي روابط بين الملل و عموم كه اين كار به رازداري و آشنايي به اسرار و بطانهگيري و امثالذلك نيست در اينجا اصل بر جواز است الا ما خرج بالدليل يكي اينكه بخواهند اينها را محرم اسرار قرار بدهند رازدار بكنند كارهاي كليدي بدهند مسائل عميق سياسي را با اينها در ميان بگذارند اين اصل منع است الا ما خرج بالدليل خب اينكه در دو قسمت آيات دليل را مشخص فرمود فرمود اينها كه ?اتَّخَذُوا دينَهمْ لَعِبًا و لهواً? با اينها رابطه برقرار نكنيد يا كساني كه ?لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا? كذا و كذا اين دليل را خوب مشخص ميكند بنابراين دين اسلام يك دين انزوايي نيست كه بگويد ?وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دينَكُمْ? بلكه دين آزادي است و زندگي مسالمتآميز و روابط بين الملل را امضا ميكند الا ما خرج بالدليل اين دو مسئله هم جداي از هم است.
پرسش:...
پاسخ: بله، اين اوليا گرفتن به معناي وليّ يا به معناي بطانه خواهد بود
پرسش:...
پاسخ: بله اين يا به معناي وليّ و سرپرست يا به معناي بطانه خواهد بود اين اصل منع است الا ما خرج بالدليل
پرسش:...
پاسخ: وليجه همان بطانه است ولوج همان دخول و ورود است ?يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي اْلأَرْضِ? يعني «يدخل في الارض» در همين آيه محل بحث
پرسش:...
پاسخ: غرض اين است كه در همين آيه محلّ بحث بطانه را به همان وليجه معنا كردند وليجه يعني كساني كه از آنها به عنوان دُخلا ياد ميكنند به تعبير مرحوم شيخ در تبيان يعني كساني كه در اندرون راه دارند وليجه، بطانه، دخيل در اين قسمتها كه فرمود اينها را وليجه قرار ندهيد يعني اينها را رازدار قرار ندهيد يعني بطانه قرار ندهيد اين ناظر به همان مسئله دوم است كه اصل منع است الا ما خرج بالدليل آياتي كه در سوره? «ممتحنه» بود اصل را در تأسيس اصل ميگفت جواز است الا ما خرج بالدليل يعني اصل برقراري روابط بين الملل جايز است الا ما خرج بالدليل ولي اصل رازداري و وليجه و بطانه و دخيلگيري و وليّ اتخاذ كردن و امثالذلك اصل منع است الا ما خرج بالدليل لذا اين دو تا مسئله چون با دو دستگاه تأسيس اصل ميشوند مباين هم هم نخواهند بود.
پرسش:...
پاسخ: بله، يعني چه
پرسش:...
پاسخ: چون دو تا مسئله است ما نبايد مستثنيات يكي از اين دو مسائل را با مسئله ديگر يكجا ذكر بكنيم در هر مسئلهاي يك قيدي دارد و خواهشي هست مسئله آن است كه اصل برقراري روابط با بيگانهها چطور است آيا اصل منع است الا ما خرج بالدليل يا اصل جواز است اين يك مسئله است مسئله دوم بطانهگيري وليجهگيري، رازدار بودن كارهاي كليدي دادن اينجا چطور اينجا اصل منع است الا ماخرج بالدليل يا اينجا هم اصل جواز است الا ما خرج بالدليل
پرسش:...
پاسخ: نه چون رابطه دو جور است ديگر
پرسش:...
پاسخ: نه تنها اعزام سفير نيست ضيافتها هست روابط اقتصادي هست تجاري هست روابط فرهنگي هست همه روابط هست همان طوري كه با يك كشور اسلامي همين روابط را برقرار ميكنند از اعزام دانشجو گرفته تا ضيافتهاي محرمانه همه را دارند ديگر
پرسش:...
پاسخ: تجاوز كردن بله ولي منظور آن است كه
پرسش:...
پاسخ: نه، دو تا مسئله جداي از هم است مسئله آن است كه اسلام ميگويد با هيچ كس رابطه برقرار نكن و منزوي باش الا ما خرج بالدليل يا اصل برقراري روابط است الا ما خرج بالدليل اين يك مسئله است كه آيات سوره? «ممتحنه« در تأسيس اين اصل ميگويد اصل جواز است مسئله دوم اين است كه اگر كسي خواست كارهاي كليدي را با بيگانهها در ميان بگذارد بدهد آنها را وليجه آنها را بطانه آنها را وليّ اتخاذ بكند آيا اصل منع است الا ما خرج بالدليل يا اينجا هم اصل جواز است الا ما خرج بالدليل اينجا اصل منع است اينجاست كه مرتب آيات سوره? «بقره» آيات سوره? «مائده» آيات سوره? «آل عمران» و آيات ساير سور نهي است ?لا تتخذوا... اولياء? ?لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَكُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا? اين نهي است و دليل اين نهي هم ما را به آن نكته اين كار آشنا ميكند و آن اين است كه اينها به اين اوصاف چندگانه پليد مبتلايند حالا اگر كسي از يك سلامت سريرهاي برخوردار بود حالا يا براي اينكه حق براي او روشن نشد يا اينكه توانست نسبت به مسلمين بيتفاوت بماند هيچگونه عداوتي بغضايي با اسلام و مسلمين ندارد او را هم به عنوان يك دين دارد نگاه ميكند و كينهاي در او نيست سعي ميكند محبت متقابل داشته باشد نه يك جانبه اين را خب اين آيات نميگيرد چون علت همان طوري كه مخصص است معمم هم هست چه اينكه اگر كسي به ظاهر از نظر نژاد مسلمان هست ولي اين رذائل را داراست آيات او را هم ميگويد كه شما كار كليدي ندهيد بطانه نگيريد وليجه نگيريد و مانند آن چرا؟ چون ?لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً? و مانند آن خب پس اين دو تا مسئله و دو تا اصل در تأسيس اين دو مسئله
پرسش:...
پاسخ: چون اين حكم در مدار قتال است اگر قتال بود و حالا نيست
پرسش:...
پاسخ: بسيار خب لذا در همان سوره? «ممتحنه» دارد كه اگر با كسي بديد يك راه آشنايي و آشتي را هم حفظ بكنيد ?عَسَي اللّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً? شايد يك وقتي رابطهتان خوب شد حالا كه رابطهتان بد است تمام عداوت را اعمال نكنيد بالأخره شما در يك خانواده داريد زندگي ميكنيد شما كه نميتوانيد دورتان را احصار كنيد كه اگر با كسي هم قطع رابطه كرديد اينچنين نباشد كه تا آن آخر اين عداوتان را اعلام و اعمال بكنيد يك راهي براي آشتي و آشنايي داشته باشيد آيه? هفت سوره? «ممتحنه» اين است كه ?عَسَي اللّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الَّذينَ عادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً?
پرسش:...
پاسخ: در همين آيه? هفت سوره? «ممتحنه» است نه آنكه بحثاش گذشت به تأسيس اصل غرض اين است كه اسلام نميگويد حالا كه رابطه را قطع كرديد براي هميشه رابطه را قطع كنيد شما بشريد ناچاريد روي زمين زندگي بكنيد خيلي از مواهب طبيعي است كه در ديار آنهاست چه اينكه در ديار شما هم مواهب طبيعي هست بالأخره بايد با هم زندگي كنيد و اگر رابطه باشد احياناً شما ميتوانيد پيامتان را به آنها برسانيد اينچنين نباشد كه بالكل همه انحاي پيوند را قطع كنيد خب پس در اصل ارتباط اصل جواز است الا ما خرج بالدليل اما در آن مسئله دوم كه كارهاي كليدي و رازداري و بطانه و وليجه و دخيل و وليّ و امثالذلك است اين اصل منع است الا ما خرج بالدليل خب اينكه فرمود: ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ? اين كلمه ?مِنْ دُونِكُمْ? نشان ميدهد كه مسلمين خودياند آنها بيگانهاند ?لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً? اين «الا» يعني «قصر» قصور كرد كوتاهي كرد در سوره? مباركه? «نور» كه فرمود: ?وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ? آيه? 22 سوره? «نور» كه فرمود: ?وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبي وَ الْمَساكينَ? يعني آنها كه داراي فضل هستند يعني ما به آنها روزي زائد داديم رزق آنها را توسعه داديم حالا رزق ظاهري يا معنوي اينها كوتاهي نكنند كه به مساكين و ذوي القربي ندهند بلكه اهل بلوغ باشند نه اهل قصور و مساكين و فقرا را زير پوشش بگيرند اين ?لا يَأْتَلِ? از همين ماده «الا» است يعني قصر ?لا يَأْتَلِ? يعني «لا يقتصر» كوتاهي نكنند دشمنان دين كوتاهي نميكنند در ايجاد خَبل و خبال در سوره? مباركه? «توبه» فرمود اينها اگر به سراغ شما بيايند خبال ايجاد ميكنند يعني فساد ايجاد ميكنند در جنگ اگر شركت كنند اين طور است آيه? 47 سوره? «توبه» اين است كه ?لَوْ خَرَجُوا فيكُمْ? يعني در جمع شما باشند ?ما زادُوكُمْ إِلاّ خَبالاً? جز بينظمي و فساد كاري از اين به ظاهر مسلمان صادر نخواهد شد اينها منافق حقيقياند و در روز خطر خودشان را به كفر ميكشانند منافق چون باطناً كافر است و ظاهراً مسلم اينچنين نيست كه انسان دو تا اصل داشته باشند يكي ظاهر و ديگري باطن خب اصل همان باطن اوست و ظاهر فرع است نه اصل لذا روز خطر اصل بر فرع غالب ميشود اگر ظاهر هم مثل باطن اصل بود خب ممكن بود در روز خطر وضع اينها روشن نشود كه به كدام سمت گرايش دارند ولي چون اصل انسان همان لب اوست اين «اصل المرء لبه» در تحفالعقول از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) رسيده است كه براساس اصالت روح و اصالت قلب و عقل انسان را معرفي ميكند كه انسان يك اصل دارد كه روح او و قلب اوست و يك فرع دارد كه اعضا و جوارح او هستند چون هر دو اصل نيستند و يكي اصل است منافق از نظر اصل كافر است و از نظر فرع مسلم لذا در روز خطر به سمت آن اصلاش كه قلب است گرايش پيدا ميكند لذا فرمود وقتي حادثه رخ داد ?هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِْلإيمانِ? يعني امروز كه روز خطر هست اينها به سمت كفر نزديكاند چون قلباً كافرند و از نظر اعضا و جوارح مسلمان و چون «اصل المرء لبه» ?هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِْلإيمانِ?
پرسش:...
پاسخ: اينها چون ترسويند ديگر منافقاند از آنها برنميآيد ولي مسلمين را تضعيف ميكنند خب اين ?لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً? را بعضي خواستند بگويند دو تا مفعول گرفته يكي كُم يكي خبالاً نظير آيه? چهار سوره? «توبه» كه فرمود: ?إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا? «نقصه شيئاً» كه اينجا دو تا مفعول گرفته اينجا هم ?لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً? يعني «لاينقصونكم خبالاً» يعني در ايجاد خبال و فساد قصور و نقصي را روا نميدارند ولي خب ديگران گفتند اين ?خبالاً? تميز است و مانند آن نه مفعول ثاني و اگر مفعول ثاني باشد اين ?لا يَأْلُونَكُمْ ? بايد تضمين بشود يعني «لايمنعونكم خبالاً» يا تضمين نظير قصور معناي نقص را داشته باشد نظير آيه? چهار سوره? «توبه» كه ?لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا? اينجا هم ?يَأْلُونَكُمْ خبالاً? يعني در برقراري خبال و ايجاد فساد هيچ قصوري را روا نميدارند خب ?لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً? كه اين گذشت ?قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ? از دهان اينها حالا دهان اينها منظور تنها گفتار نيست بلكه رفتار و نوشتار اينها هم هست اين كلمه دهان كنايه از ساير جوارح هم هست مثل اينكه كلمه قول كنايه از همه كارهاست اينكه ما ميگوييم حرف اينها چيست نه يعني فقط آنچه را كه ميگويند چيست آنچه را كه ميگويند آنچه را كه مينويسند آن خط مشي را ميگويند حرف اينكه فرمود از افواه اينها بغضاء ظهور ميكند از دهان اينها اين دهان كنايه از ساير اعضا و جوارح است يعني هر چه از دستشان برميآيد همان شراره بغض و غضب است خواه به صورت گفتار باشد خواه به صورت رفتار نوشتار و مانند آنها ?قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ? اين دو سه قيد چون ?وَدُّوا ما عَنِتُّمْ? هم بود اين ?وَدُّوا ما عَنِتُّمْ? در سوره? مباركه? «بقره» كلمه «عنت» و ?لَوْ شاءَ اللّهُ َلأَعْنَتَكُمْ? و امثالذلك آنجا اين بحث گذشت آيه? 220 سوره? «بقره» اين بود كه ?وَ لَوْ شاءَ اللّهُ َلأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ? كه «عنت» يعني ضرر و مشقت «اعنات» يعني به ضرر و مشقت انداختن در اينجا فرمود آنها ?وَدُّوا ما عَنِتُّمْ? يعني «ودوا عنتكم» مشقت شما را دوست دارند همين معنا در آيه بعد بازتر شد پس اولين رذيلت آنها اين است كه ?لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً? دوم اين است كه ?وَدُّوا ما عَنِتُّمْ? سوم اين است كه ?قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ? چهارم آن است كه ?وَ ما تُخْفي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ?
پرسش:...
پاسخ: ...بله
پرسش:...
پاسخ: درست است آنهم همين طور است آن منظور كلام تنها گفتار نيست رفتار و نوشتار هم هست آن نيت پليدي كه انسان دارد از لابلاي مكتوب او هم ظهور ميكند از نوشتههاي او از رفتار او هم مشخص ميشود لذا در سوره? 47 كه به نام مبارك حضرت(سلام الله عليه) بود آنجا فرمود كه ?أَمْ حَسِبَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللّهُ أَضْغانَهُمْ? آنها كه ضغن و حقد و كينه اسلام و مسلمين را در دل دارند خيال ميكنند كه ذات اقدس الهي آن كينه مستتر را ظاهر نميكند ميكند حالا گاهي به صورت قول است گاهي به صورت فعل است گاهي به صورت كتابت است و مانند آن منتها قول يك امر رايج است مثل همان آيه? سوره? «ق» كه فرمود: ?ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ? اينكه اختصاصي به قول ندارد كه خب حالا انسان هر حرفي كه ميزند فرشتهها مينويسند خب هر چيزي را كه مينويسد چطور هر قدمي كه برميدارد چطور هر جايي را كه نگاه ميكند چطور او هم همين طور است ديگر ?ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ? شامل ميشود «ما ينظر من شيء، ما يسمع الي شيء و لا يأكل شيئاً و لايبصر شيئاً و لايكتب شيئاً» ?إِلاّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ? ديگر قول در اينگونه از موارد كنايه از مطلق تصرف است خب اينكه فرمود: ?قَدْ بَيَّنّا لَكُمُ اْلآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ? نوعاً فرمودند كه منظور از اين آيات يعني نشانههاي دشمنشناسي را ما براي شما تبيين كرديم كه منظور از اين آيات، آيات الهي نيست نظير ساير موارد بلكه آيات معناي لغوي خود را دارد يعني علامات و نشانهها، نشانههاي دشمنشناسي را ما مشخص كرديم و هر جا اين نشانه بود شما اينها را وليجه و بطانه اتخاذ نكنيد اين معنا حق است اما ميشود گفت كه آيات الهي كه تولي و تبري از بارزترين آيات الهي است و دستورات الهي است ذات اقدس الهي اينچنين براي شما مستدل ميكند مبين ميكند كه با چه كسي وليّ باشيد و چرا و از چه كسي تبري كنيد و چرا خب اين بحث هنوز تمام نشد چهار رذيله از رذائل كساني كه نبايد آنها را كارهاي كليدي داد يا در مديريت اينها كه الآن در نظام تلاش و كوشش ميكنند كه شرايط مديريت، اوصاف مديريت آفات مديريت اخلاق كارگزاران آداب كارگزاران و امثالذلك را بنويسند اين آيات خوبي است كه ذات اقدس الهي ما را راهنمايي ميكند كه كارهاي كليدي را به چه كسي بدهيد محرمداري را چه اينكه مسائل خصوصي هم همين طور است هر كسي در مسائل اجتماع خودش هم اگر بخواهد دوستي داشته باشد رفيقي كه محرم راز است داشته باشد بايد اينها را شناسايي كند اين آداب زندگي است اينها انسان را زنده ميكند هم در مسائل زندگي فردي و هم در مسائل اجتماعي و هم از نظر مسائل كلي كه در يك نظام حاكم است فرمود رذيله? ديگر اين است كه ?ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ? شما در اثر آن صفاي ضمير به عنوان اينكه اصالت الصحه قائلايد حمل ميكنيد فعل كسي را بر صحت و اصل را بر محبت قرار ميدهيد اينها را دوست خودتان قرار ميدهيد به اينها علاقهمنديد دوست اينهاييد اما دوستيتان يك جانبه است شما دوست اينهاييد ولي آنها دوست شما نيستند اين كلمه ?ها أَنْتُمْ أُولاءِ? در همين سوره? مباركه? «آل عمران» به سبك ديگر گذشت در اينجا فرمود: ?ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ? اين ?ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ? آيه? 66 سوره? «آل عمران» اين بود كه شما همانهايي هستيد اين شما همانهايي هستيد كه ?ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فيما لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فيما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ? اين در صدر آيه گاهي قرار ميگيرد تا مخاطب را هشدار بدهد اين«ها» گاهي روي اسم اشاره قرار ميگيرد ميشود هولاء گاهي تنها ذكر ميشود مثل همين آيه فرمود: ?ها أَنْتُمْ أُولاءِ? نفرمود «ها انتم هولاء» نظير آيه? 66 همين سوره? «آل عمران» نيست كه اينها به روي اسم اشاره هم آمده باشد فرمود «ها» اين حرف تنبيه است آگاه باشيد شما همانهايي هستيد كه روي سادهلوحيتان اينها را دوست داريد ولي اينها دوستان شما نيستند هوشيار باشيد سادهلوح نباشيد ?ها أَنْتُمْ أُولاءِ? شما همانهايي هستيد كه ?تُحِبُّونَهُمْ? اين دشمنانتان را دوست داريد اما ?وَ لا يُحِبُّونَكُمْ? پس اين رذيلت پنجم كه به جاي اينكه جزاي احسان را به احسان بدهند جزاي احسان را به اسائه ميدهند جزاي محبت را به محبت بدهند جزاي محبت را با ترك محبت ميدهند ?ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ? اما ?وَ لا يُحِبُّونَكُمْ? اين ميشود ارتباط يك جانبه نه دو جانبه رذيلت ششماش اين است كه ?وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ? شما به همه كتاب و به كتابهاي همه ايمان داريد به كتابهاي همه? انبيا و به همه مطالب كتاب خودتان ايمان داريد اين دو تا موجبه كليه است شما به تمام كتابهاي آسماني به كتاب همه انبيا و به همه مطالبي كه در كتاب خودتان هست ايمان داريد ?وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ? اما آنها اينچنين نيست آنها به كتابهاي همه انبيا مؤمن نيستند براي اينكه به قرآن ايمان ندارند نسبت به كتاب خودشان هم ?نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ?اند كه ?وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً? اينها دو تا موجبه جزئيه دارند شما دو تا موجبه كليه داريد خب شما با اينها خيلي فرق ميكنيد اين فضيلتي است براي شما و رذيلتي است براي آنها به عنوان ششماين عامل پرهيز هفتم ?وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ اْلأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ? اينها دو چهرهاند شما هم بايد از دو چهره اينها باخبر باشيد اينها وقتي با شما هستند ميگويند ما حرفهاي شما را تصديق داريم حالا ذيل آيه گرچه ناظر به منافقين است اما اين تعليل آن روحش را حفظ ميكند ذيل آيه راجع به منافقين است چه اينكه از شأن نزول بعضي از نقلهاي تاريخي برميآيد ولي حالا اگر كسي جزء منافقين ديني نبود ولي جزء منافقين سياسي بود ظاهراً در اين روابط و برخوردها ميگويد ما به تماميت ارضي شما طمعي نداريم اما باطن تصميم ديگر ميگيرد خب آن را هم آيه شامل ميشود اينچنين نيست كه دليل او را نگيرد فرمود كه اينها كساني هستند كه وقتي با شما هستند برخورد كردند ?قالُوا آمَنّا? ما حرف شما را تصديق داريم ?وَ إِذا خَلَوْا? از شما خالي شدند به جمع خودشان رفتند ?عَضُّوا عَلَيْكُمُ اْلأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ? «انمله» يعني اثر انگشت اين سر انگشتشان را گاز ميگيرند روي شدت غضب كه اين كنايه از ?عَضُّوا عَلَيْكُمُ اْلأَنامِلَ? يعني انسان متاثر يعني انسان غضبناك كه دستش به جايي بند نشود يا به عنوان سبابه متندم اين انگشت سبابه را ميگزد يا انامل ديگري را گاز ميگيرد اين نشانه غضب هست در قرآن كريم فرمود كه كافر تمام تلاشها و كوششها را در دنيا انجام ميدهد كه به مقصد برسد وقتي مرد ميبيند كه دستش خالي است و همه آن خدماتي كه انجام داده است رخت بربست و سراب شد آن وقت ?يَعَضُّ الظّالِمُ عَلي يَدَيْهِ? هر دو دستش را گاز ميگيرد اين نشانه شدت تحسر اوست و شدت عصبانيت و غضبناكي اوست ?يَوْمَ يَعَضُّ الظّالِمُ عَلي يَدَيْهِ? كه ?يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً ? يا وَيْلَتي لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَليلاً? و مانند آن اينجا هم ?عَضُّوا? يعني گاز ميگيرند عليه شما انگشتان خودشان را از شدت غيظ و غضب كه نميخواهند شما مستقل باشيد نميخواهند شما از رفاه برخوردار باشيد آنگاه همان طوري كه در پايان آيه? قبل فرمود: ?قَدْ بَيَّنّا لَكُمُ اْلآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ? در اينجا هم ميفرمايد كه ?قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ? اين يك فرمان است اين ?قُلْ مُوتُوا? نه اينكه در برخورد بعدي به اينها بگوييد ?مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ? اين معنايش نيست كه معنايش اين است كه شما شر اينها را از ذات اقدس الهي مسئلت كنيد كه برطرف كند به اينها بگوييد در باطن به اينها بگوييد در غيظتان بميريد ما همين وضع مستقلي كه داريم داريم اين يك، و از خدا هم بخواهيد كه شر اينها را به خود اينها برگرداند و ريشهكن بشوند دو، ?قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ? نه اينكه حالا در جلسه بعد به اينها بگوييد برويد از شدت غضب بميريد تا آنها بگويند ما غضبي نداشتيم ?إِنّا مَعَكُمْ? ?إِنّا آمَنّا? خب رابطهتان با خدا اين باشد كه سقوط آنها را طلب كنيد و بدانيد هم كه اينها در غياب شما خشمگيناند و سقوط شما را طلب ميكنند و اينكه شما با خدا اين رابطه را برقرار كنيد سرّش اين است كه ?إِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ? ذات اقدس الهي به آنچه كه ذات الصدر است ميداند يك وقت است انسان چيزي را در جيب خود پنهان كرده يا چيزي را در دست دارد خب خدا ميداند چيزي را در دل دارد آن خاطراتي كه در دل مستتر است آن خاطرات را ميگويند ذات القلب يعني اوست كه در دل است اوست كه در صدر است او ذات الصدر است ذات القلب است ذات البطن است ?وَ اللّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ? يعني و الله عليم به خاطراتي كه اين خاطرات داراي دلاند يعني در دل مستقرند نه اينكه به صدر عالم است به صدر كه عالم است به خاطراتي هم كه در دل مستقرند و مستتر آنها را هم عالم است چون از آنها عالم است شما را باخبر كرده كه قلبشان اينچنين است آنگاه رذيلت بعدي كه از اينها ياد ميكند اين است كه ميفرمايد: ?إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها? آنها اينچنيناند كه حالا اگر از دست خود آنها آسيبي به شما نرسيد ولي طبق علل و عواملي حالا يا روي مشكلات دروني شما يا از جاي ديگر به شما كمترين آسيبي برسد اينها خوشحال ميشوند يا كمترين رفاهي برسد اينها نگران ميشوند درباره رفاه تعبير به «مَس» كرد فرمود: ?إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ? «مَس» آن حسنه كم كه فقط برخورد بكند يعني تماس داشته باشد نه اصابه كمي هم حسنه و رفاه به شما برسد اينها نگران ميشوند به خير كم شما هم راضي نيستند هيچ راضي نيستند به شما خيري برسد ?إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ? بدشان ميآيد.
پرسش:...
پاسخ: بله، نه اين كل اين فرازها كل اين مقطع زمينه است تا وارد بشويم در سرفصل بعد فرمود: ?وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّي الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ? اين بدون اينكه نامي ببرد با ضمير هم سخن ميگويد معلوم ميشود كه درباره همان اسم ظاهري است كه قبلاً گذشت وگرنه اين يك سرفصل جدايي نيست كه با ضمير شروع بشود اول فصل با ضمير شروع نميشود اينكه فرمود: ?إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ? معلوم ميشود اين ?تَسُؤْهُمْ? به همان ?الذين.. مِن دونكم? برميگردد همه اين ضماير به آنها برميگردد فرمود كه ?إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ? بدشان ميآيد اما ?وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ? اگر مصيبتي به شما كه ناگوار است برسد ?يَفْرَحُوا بِها? فوراً خوشحال ميشوند خب حالا سؤال ماييم و دشمنان بيگانه كه داراي اين همه رذائلاند بعضي رذائل اخلاقياند بعضي رذائل سياسياند بعضي رذائل فرهنگياند كه اگر اينها باز بشود مشخص ميشود كه به چند رذيلت برميگردد خب ما با اينها چه كنيم فرمود: ?إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ? صبر و استقامت داشته باشيد پيروزيد.
«و الحمد لله رب العالمين»
|