موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسيرسوره مبارکه آل عمران جلسه278

مدت زمان: 27 اندازه نسخه كم حجم: 3.14 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 6.89 MB دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ?166? وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاِْيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ ?167? الَّذِينَ قَالُوا لإِخْوانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنْتُمْ صَادِقِينَ ?168? وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ?169?
در اين كريمه‌اي كه چند روز بحث شد چند نكته‌اي هم مانده است و آن اين است كه فرمود: ?وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ? وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا? گفتند كه تكرار كلمه ?لِيَعْلَمَ? كه اين جمله‌ها را از هم جدا مي‌كند براي آن است كه نفرمايد «وليعلم المؤمنين والذين نافقوا» اينها را قرين هم ذكر نكند اهميت ايمان اقتضا مي‌كند كه همان طوري كه مؤمن از منافق مرزشان جداست در تعبير هم با دو جمله جداي از هم ياد بشوند بفرمايد: ?وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ? وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا? نفرمايد «وليعلم المؤمنين والذين ‌نافقوا» اين سرّ تكرار كلمه? ?لِيَعْلَمَ?.
و اما اينكه به منافقين گفتند ?قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا? آنها جواب اين‌‌چنين گفتند ?لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَتَّبَعْنَاكُمْ? اين ?لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً? را هم بعضي احتمال دادند به اين معنا باشد كه ما آيين جنگ كردن را نمي‌دانيم، اگر ما آيين جنگ كردن را بلد بوديم مي‌آمديم، البته اين احتمال بعيد است براي اينكه اينها در جنگ بدر شركت داشتند عده‌اي از اينها و در جاهليت جنگهاي فراواني كرده بودند اين‌‌چنين نبود كه اينها بتوانند بهانه‌اي بياورند كه مسموع باشد گرچه اين احتمال را بعضي از مفسّرين ذكر كردند.
نكته بعدي آن است كه از بس اينها از قتال روبرگردان‌اند كه نگفتند «لو نعلم قتالاً لقاتلنا» حالا اين ?لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً? به هر معنايي تفسير شد يا به معناي اينكه ما مي‌دانيم جنگ اتفاق نمي‌افتد و كار با مذاكره حل مي‌شود، اگر بدانيم جنگي اتفاق مي‌افتد ما شركت مي‌كنيم يا اينكه اگر ما بدانيم اين جنگ است يك جنگ برابر هست شركت مي‌كنيم ولي اين جنگ نابرابر هست و القا نفس در تهلكه است اين را نمي‌گويند جنگ اين را مي‌گويند يك‌سره به طرف مرگ رفتن و هر معنايي كه براي ?لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً? ذكر شد مي‌بينيم جواب هماهنگ نيست يعني منافق حاضر نيست كه بگويد اگر مسلّم بشود كه جنگي اتفاق مي‌افتد يا اين جنگ، جنگ برابر باشد من هم مي‌جنگم نگفتند «لو نعلم قتالاً لقاتلنا معكم» گفتند ?لاَتَّبَعْنَاكُمْ? كه باز تحاشي دارند از اينكه كلمه? قتال را نام ببرند با اينكه نظم صناعي اقتضا مي‌كند كه اگر آنها بدانند اين جنگ، جنگ برابر هست و جنگي اتفاق مي‌افتد آنها هم در مقاتله شركت كنند ولي نگفتند ما در مقاتله شركت مي‌كنيم گفتند به دنبال شما راه مي‌افتيم.
پرسش:...
پاسخ: نه، گاهي نگهباني هست، گاهي تكثير سواد هست، زيادي جمعيت بودن هست اما اينها از جنگ خلاصه پرهيز دارند.
مطلب ديگر آن است كه اين گروهي كه اهل نفاق بودند بر‌اساس آن برنامه‌هاي ديگري كه قرآن كريم ذكر مي‌كنند اينها هم نائي‌اند، هم ناهي. در قرآ‌ن از منافقين تعبير فرمود كه ?وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ? اينها هم ناهي‌اند، هم نائي هم ديگران را نهي مي‌كنند از شركت در مجامع اسلامي و هم خودشان نائي‌اند، دورند. نائي يعني بعيد مي‌گويند حج تمتّع وظيفه نائي است يعني كسي كه دور از مكه است ?وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ? يعني نه خود مي‌روند، نه مي‌گذارند كسي در آن جنگ شركت كند يا در جوامع و مجامع اسلامي شركت كند.
اين يك تعبيري است كه قرآن درباره منافقين دارد، تعبير ديگر اينكه قرآن در سوره? مباركه? «نساء» آيه 72 درباره منافقين دارد اين است كه ?وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَيُبَطِّئَنَّ? بعضي از شما كساني‌اند كه اهل تبطئه‌اند، تبطئه يعني وسيله بُطء را فراهم كردن. كساني كه تلاش و كوشش مي‌كنند تا در ديگران كُندي و بُطء ايجاد كنند مي‌گويند ايناه مبطّئين‌اند. تبطئه در مقابل توطئه است توطئه يعني وسيله فراهم كردن، تبطئه يعني سبب كُندي را فراهم كردن. در اين آيه 72 سوره? «نساء» فرمود: ?وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَيُبَطِّئَنَّ? اينها اهل تبطئه‌اند سعي مي‌كنند خودشان نروند و ديگران را هم گرفتار كُندي بكنند ?فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَعَهُمْ شَهِيداً ? وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَن لَم تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ? اينها كساني‌اند كه سعي مي‌كنند ديگران در جبهه شركت نكنند، اگر آسيبي به مسلمانها رسيد مي‌گويند خدا بر ما منّت نهاد، نعمتي به ما داد، خوب شد كه ما نرفتيم و كُشته نشديم و اگر مسلمانها پيروز مي‌شوند غنيمتي ببرند اينها مي‌گويند اي كاش ما با اينها بوديم ?لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ? اين ?يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً? را منافقين هم داشتند يعني وقتي كه مسلمين پيروز مي‌شدند و فاتحانه از جبهه برمي‌گشتند منافقين مي‌گفتند ?يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً? اين كار نفاق بود.
از اين كار در آيه محلّ بحث در سوره? «آل‌عمران» به صورت مبسوط سخن فرمود. فرمود راه بازداري اينها اين است كه اينها درباره كساني كه رفتند و شربت شهادت نوشيدند درباره آنها مي‌گويند اگر اينها حرف ما را گوش مي‌دادند و به جبهه نمي‌رفتند كُشته نمي‌شدند يا نه، به يكديگر اين منافقين به يكديگر مي‌گفتند درباره? افرادي كه رفتند و شهيد شدند درباره آنها سخن مي‌گفتند اينكه فرمود: ?الَّذِينَ قَالُوا لإِخْوانِهِمْ? دوتا احتمال مي‌دهد ?قَالُوا لإِخْوانِهِمْ? كه اين «لام» يا به معناي «في» باشد يعني «في اخوانهم» درباره برادرانشان. منظور از اين برادران، برادران خاك و خون و امثال ذلك است كه در نژاد و قوميّت شريك‌اند نه برادران ايماني. منافقين درباره كساني كه در مدينه زندگي مي‌كردند و در جنگ اُحد شركت كردند و شهيد شدند درباره آنها مي‌گفتند اگر آنها حرف ما را گوش مي‌كردند و به جنگ نمي‌رفتند كُشته نمي‌شدند. اين در صورتي است كه «لام» به معناي «في» باشد، اما اگر اين «لام» همان «لام»ي است كه روي مخاطب درمي‌آيد ?الَّذِينَ قَالُوا لإِخْوانِهِمْ? يعني اين منافقين بعضيها به بعض ديگر اين حرف را مي‌زدند منتها درباره شهدا و مقتولين اين سخن را مي‌گفتند چون منافق نسبت به يكديگر «الكفر ملة واحدة» اينها برادرند گذشته از اينكه برادر قومي و نژادي و خاك و خون و وطني بر اينها صادق است برادر اعتقادي هم بودند ?الَّذِينَ قَالُوا لإِخْوانِهِمْ? يعني اين منافقين براي برادران همفكر خودشان مي‌گفتند خودشان ?قَعَدُوا? قاعد شدند، قائم في سبيل الله نشدند اينها درباره مقتولين في سبيل الله سخن مي‌گفتند ?قَالُوا لإِخْوانِهِمْ وَقَعَدُوا? يعني خودشان اهل قعود بودند نه اهل قيام مي‌گفتند ?لَوْ أَطَاعُونَا? يعني «لو أطاع» آن مقتولي في سبيل الله، ما را ?مَا قُتِلُوا?.
خب، اين حرف زمينه? سستي ساير نظاميها را فراهم مي‌كند مصداقي است براي ?يَنْهَوْنَ عَنْهُ? مصداقي است براي ?إِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَيُبَطِّئَنَّ? اينها خودشان نمي‌روند با اين تبليغ سوء سعي مي‌كنند ديگران هم نروند. قرآن كريم ضمن اينكه از اين كار پرده برداشت به اينها پاسخ مُتقني داد فرمود اوّلاً مرگ به دست شما نيست و اين‌‌چنين نيست كه اگر كسي به جبهه برود مرگش يقيني است و كسي كه در منزلش بنشيند و در جنگ شركت نكند ادامه حياتش يقيني است، اين طور نيست. ثانياً اگر شما با اين راهنمايي جلوي مرگ را مي‌گيريد، خب جلوي مرگ خودتان را بگيريد چرا براي ديگران دلسوزي مي‌كنيد شما اگر به سود ديگران حرف مي‌زنيد خودتان كه مقدم هستيد ?فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنْتُمْ صَادِقِينَ? اگر شما راست مي‌گوييد و جلوي مرگ را با انديشه‌هاي خود مي‌توانيد بگيريد، خب جلوي مرگ خودتان را بگيريد ?فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنْتُمْ صَادِقِينَ?.
اين مسئله نجات از مرگ در موارد ديگر هم ذكر شده است در اواخر سوره? مباركه? «واقعه» آيه 84 به بعد اين است فرمود: ?فَلَوْلاَ إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ? وقتي كه روح در هنگام قطع تعلّق به حنجره رسيد ?وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ? و شما اين محتضر را نگاه مي‌كنيد ?وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلكِن لاَ تُبْصِرُونَ ? فَلَوْلاَ إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ? تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ? خب اگر روزِ ديني نباشد كه خدا ?مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ? است دين يعني جزا، اگر روز جزايي نباشد و خدا ديّان يوم الدين نباشد و شما مَدِين نباشيد كه پاداش مي‌يابيد، جزا مي‌يابيد اگر آن روز نيست، خب جلوي مرگتان را بگيريد.
در همين سوره? «واقعه» فرمود ما مرگ را تثبيت كرديم ?قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ? مرگ يك امر قطعي و يقيني است «الموت حقّ» همان طوري كه «إن الجنة حقٌّ إن النار حقٌّ إن الساعة حقٌّ آتية لا ريب يها» «ان الموت حق» مرگ حق است و ثابت هيچ عاملي نمي‌تواند جلوي مرگ را بگيرد. ذات اقدس الهي فرمود من مرگ را مقدّر كرده‌ام تا شما با گذراندن دالان مرگ به صحنه? كيفر و پاداش برسيد ?قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ? اين تقدير ماست ?وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ? ما در اين تقدير و تصميم و در اجراي اين تصميم هميشه سابق هستيم، مسبوق نيستيم كسي جلو نمي‌افتد كه ما را عقب بزند كه ما بشويم مسبوق او بشود سابق، ما بشويم مقهور او بشود قاهر اين طور نيست ?قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ? اين قدرت قاهره? ماست هيچ‌كسي جلو نمي‌افتد چه در مقام تصميم‌گيري، چه در مقام اجراي تصميمي كه گرفته شده. ما سابقيم، مسبوق نيستيم ما قادريم مقهور نيستيم.
بعد فرمود اگر روز دين و جزايي نباشد و خداوند ديّان آن دين نباشد و سخن از قطعيّت حساب نباشد اين روحي كه به حنجره رسيد شما اين را برگردانيد جلوي مرگ را بگيريد ?فَلَوْلاَ إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ? تَرْجِعُونَهَا? اين روح را دوباره برگردانيد به بدن ?إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ? اگر شما قدرتي داريد و صادقيد كه جزايي نيست و آن عالم قطعي در كار نيست، خب اين روح را برگردانيد، جلوي مرگ را بگيريد، و هرگز مقدورتان نيست. ما تنظيم كرديم كه هر كسي بعد از گذراندن مقداري از حيات دنيا بايد منتقل بشود به نشئه? جزا اين يك امر يقيني است نه ما در اين تصميم‌گيري مقهوريم و نه شما قدرت داريد روحي كه به حنجره رسيده است و در شُرف قطع تعلّق از بدن است اين را دوباره برگردانيد ?فَلَوْلاَ إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ? تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ?.
خب، در آيه محلّ بحث فرمود: ?فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنْتُمْ صَادِقِينَ? پس نه حضور در جبهه سند قطعيِ مرگ است، نه تخلّف از جبهه سند قطعي حيات و نه حيات و ممات نقشه‌اش به دست شماست ?فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنْتُمْ صَادِقِينَ?.
پرسش:...
پاسخ: بله، ولي قطعي نيست در ذيل همين جريان نقل كردند كه با آمدن همين آيه هفتاد نفر منافق همان ايام مُردند به عدد شهداي اُحد. غرض آن است كه مرگ و حيات به دست كسي نيست خيليها جبهه رفتند و سالم برگشتند، خيليها نرفتند و مُردند.
پرسش:...
پاسخ: البته، مظنّه اين كار هست، اما با اختيار. اينهايي كه منافقانه مي‌انديشيدند مي‌گفتند كه جبهه رفتن مستلزم مرگ است خب اينها در جنگ بدر رفتند و كسي نمرد از اينها ولو اندكي شهيد شدند در جنگهاي ديگر هم بشرح ايضاً [همچنين] حالا در مسئله اُحد كه ?مِنْ عِندِ أَنْفُسِهِمْ? اين مصيبت دامنگيرشان شد.
پرسش:...
پاسخ: نه، قطعي نيست.
غرض آن است كه همان زماني كه عده‌اي در خطّ مقدم‌اند و در مظنّه موت‌اند عده‌اي هم در منزلهايشان هستند مي‌بينيم و مي‌ميرند اين‌‌چنين نيست كه اگر كسي به طرف جبهه رفت، به طرف موتِ قطعي حركت كرده باشد يا كسي جبهه نرفت به طرف حيات قطعي گام گذاشته باشد اين‌‌چنين نيست.
پرسش:...
پاسخ: خب بله آن هم حفظ مي‌كند چون در مظنّه اين است ولي خود حضرت امير كه در مرحله? كامل از يقين بود گاهي بدون محافظ و بدون زِره وارد صحنه مي‌شد «أي يومين من الموت أفر» از بياناتي است كه منسوب به آن حضرت است. «يوم لم ي.. أم يوم قدر» كه انشاد مي‌كردند اين‌گونه از ابيات را.
خب، پس منافق حرفي داشت كه قرآن كريم آن حرف را به طور مستدل جواب داد. يك پندار باطلي دارد كه آن پندار باطل را مي‌خواهد جواب بدهد مي‌فرمايد بسيار خب اين جواب اول كه مرگ و حيات در جبهه قطعي نيست چه اينكه حيات براي پشت جبهه هم قطعي نيست. «سلّمنا» بسيار خب اينها كه مي‌روند به طرف مرگ حركت مي‌كنند شما بين اين مرگ في سبيل الله با مرگ عادي چرا فرق نمي‌گذاريد ?وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً? پس جواب اول آن است كه مرگ و حيات به دست شما نيست تا با نقشه عده‌اي را از مرگ نجات بدهيد نشانه‌اش آن است كه نمي‌توانيد خودتان را از مرگ نجات بدهيد. جواب دوم اين است كه «سلّمنا» بسيار خب، بر فرض هم مسئله جبهه با مرگ آميخته باشد مبادا شما شهداي في سبيل الله را مانند ساير افراد اموات تعبيه بكنيد يا مُرده بپنداريدگاهي مي‌فرمايد كه ?وَلاَ تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَات? گاهي مي‌فرمايد: ?وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً? گاهي مي‌فرمايد اينها را مُرده نگوييد، گاهي مي‌فرمايد اصلاً خيال مرگ درباره اينها نكنيد حالا بر فرض اينها رفتند جبهه و مقتول في سبيل الله شدند، اينها زنده‌اند اينها به منزله? غايب‌اند نه به منزله? مُرده لذا بعضي از اهل معرفت اين سؤال را كه طرح كردند كه اگر شهيد زنده است پس چگونه مالش بين ورثه تقسيم مي‌شود و همسرش بعد از عده‌? وفات شوهر مي‌كند گفتند اين در حُكم غايب است ‌مثل اينكه كسي كه غايب بود و محكمه? شرع حكم به طلاق او را ثابت كرده است اين به منزله? عدّه? وفات است نه عده? وفات واقعي اين در حقيقت غايب است نه مرده.
پرسش:...
پاسخ: اجل محافظ مرگ است اجل يعني مدت ديگر تا آن اجل به سر نرسد و منتهي نشود كه مرگ نمي‌آيد كه.
پرسش:...
پاسخ: خب بله اين بحثش قبلاً گذشت كه يك اجل معلّق هست يك اجل قطعي و نه براي خدا مبهم است و نه در جهان واقع. انسان براي او مبهم است نمي‌داند كه پايان كارش چيست هر راهي را كه انتخاب بكند پايانش مشخص است اما چه راهي را انتخاب بكند و سرانجام به كجا مي‌رسد اين براي الله و در لوح واقع محفوظ است اين در اوايل سوره? «انعام» به خواست خدا خواهد آمد چه اينكه قبلاً هم‌چنين بحثي مطرح شد.
پرسش:...
پاسخ: بله همه هر كسي كه مي‌ميرد متوفّاست اما حالا عمده در آن حيات بعدالموت است كه الآن شواهدش را ذكر مي‌فرمايند وگرنه هر كس مي‌ميرد به وسيله فرشتگان الهي متوفّا مي‌شود و اصولاً مرگ به معناي هجرت است و انتقال از نشئه‌اي به نشئه ديگر است به معناي نابودي نيست آنهايي هم كه «ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الطاغوت أمواتا بل احياء في ظلّ قهر الله يعذّب» مگر آنها مُرده‌اند هيچ‌كس نمي‌ميرد عمده درباره حيات و زندگي بعد از مرگ شهداست كه او را با تجليل قرآن ذكر مي‌كند.
فرمود پس اينها با حضور در جبهه نمي‌ميرند بر فرض هم كه كُشته بشوند اين را نمي‌شود موت ناميد ?وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً? اينها را خيال نكنيد مثل ديگران مُرده‌اند يا اصلاً اينها را مُرده به معناي معدوم خيال نكنيد اينها حيّ‌اند يك و عند‌الله زندگي مي‌كنند دو، ارتزاقشان هم عندالله هست سه و از نشاطي برخوردارند كه اثر خون اينها در جامعه بازده مثبتي داشت اين چهار و پنج و فروع فراواني را اين آيه ذكر مي‌كند. مي‌فرمايد: ?وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً? اموات در مقابل احياست خيال نكنيد اينها مُرده‌اند اينها واقعاً زنده‌اند متنها حالا حيات دنيايي را به حيات برزخي تبديل كردند بعد فرمودند اينكه ما مي‌گوييم زنده‌اند نه يعني در قيامت زنده مي‌شوند تا شما بگوييد الآن بالأخره از بين رفتند اين طور نيست هم‌اكنون زنده‌اند الآن كه در برزخ‌اند حيات برزخي دارند و هم‌اكنون زنده‌اند اينها بالفعل زنده‌اند اين .. مشتق در آن متلبّس بالمبدأ حقيقت است و اگر اختلافي هست درباره «من قضي عنه بمبدأ» است وگرنه در «ما يتربّص بعده» كه همه مي‌گويند مجاز است معناي احيا اين نيست كه «سيسير أحياء يوم القيامه» بلكه هم‌اكنون اينها زنده‌اند ?وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ? يعني بالفعل اينها زنده‌اند يك، و عنداللهي‌اند عند رب هستند نظير آ‌نچه در سوره? «قمر» آمده است ?إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ? فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ? عنداللهي‌اند اين دو و آنجا مرتزق‌اند و از رزق خاصّ عند ربه برخوردارند ?يُرْزَقُونَ? اين سه ?فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ? خدا نه تنها با عدل با اينها معامله كرد بلكه با فضل با اينها رفتار كرد، اگر عادلانه با اينها رفتار مي‌كرد هر اندازه كه اينها عمل كردند پاداش مي‌يافتند، ولي اين يك تفضّل با اينها رفتار كرده كه شايد به اينها اضعاف مضاعف مرحمت كرده بيش از مقدار عملشان به اينها پاداش داده. ?فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ? بعد هم اين‌‌چنين نيست كه به شهدا بفرمايد شما زحمت كشيديد حالا در دنيا ناكام شديد در آخرت كامياب باشيد. زحمت شما هدر نرفت عده‌اي هستند كه راهيان راه شماي‌اند پشت سر به شما مي‌رسند شما سعي و تلاشتان اين بود كه عده‌اي را نجات بدهيد به بركت خونتان آنها راهيِ راه شماي‌اند بعد آنها هم به اينجا مي‌رسند و به شما ملحق مي‌شوند به شهدا بشارت مي‌دهند كه راهيانِ كوي شما به شما مي‌رسند ?وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم? ?يَسْتَبْشِرُونَ? يعني شهدا بشارت مي‌يابند، مژده مي‌يابند به رسيدن آن «الذين لم يلحقوا بهم بعد و سيلحقون بهم» ?يَسْتَبْشِرُونَ? به چه كسي؟ به آن ?الَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا?، ?الَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا? چه كساني‌اند؟ آنهايي كه راه شهدا را رفتند ولي هنوز در راه‌اند اين ?الَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا? در بحثهاي قبل هم ملاحظه فرموديد كه عدم مَلكه است كسي كه اصلاً راه نيفتاده به او نمي‌گويند هنوز نرسيد آنكه به راه افتاده و در راه است يا به مقصد رسيده يا در بين راه است اگر در بين راه است مي‌گويند هنوز نرسيد، اگر دوتا اتومبيل از نقطه‌اي حركت كردند يكي سريع‌تر به مقصد رسيد يكي ديرتر در بين راه است و بعد به مقصد مي‌رسند درباره اين اتومبيل دوّمي مي‌گويند او هنوز در راه است، هنوز نرسيد «لم يلحق» ولي اتومبيل سوّمي كه در شهر پارك كرده و اصلاً راه نيفتاده درباره او نمي‌گويند «لم يلحق» مي‌گويند «لم يتحرّك» نمي‌گويند او هنوز نرسيد اين هنوز نرسيد براي آن سالك و راهي است آن كسي كه به دنبال راه شهدا حركت نكرد مشمول اين كريمه نيست به اينها نمي‌گويند ?لَمْ يَلْحَقُوا? اينها «لم يتحرّكوا» است «لم يقوموا» است چون ?قَعَدُوا? آنهايي كه ?قَامُوا? راه افتادند و ايستادند و ايستادگي كردند منتها شربت شهادت ننوشيدند درباره اينها گفته مي‌شود ?لَمْ يَلْحَقُوا? اينها هنوز نرسيدند به شهدا مي‌گويند اولاً خون شما هدر نرفت عده‌اي راهيِ راه خود فراهم كرديد يك، آنها در راه‌اند بعداً به شما مي‌رسند چشمتان روشن مي‌‌شود، خوشحال مي‌شويد دو.
مطلبي كه درباره شهدا هست اين است كه آنها وقتي آن فضل الهي را ديدند مي‌گويند اي كاش اقوام ما و دوستان ما با ما بودند و اين فضل خاصّ الهي را ادراك مي‌كردند. شهيد سوره? «يس» پيامش همين است ?قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ? وقتي اين قيام كرد و مبارزه كرد و شربت شهادت نوشيد وارد بهشت شد، وقتي وارد بهشت شد از همانجا يعني در جنّت برزخي اين‌‌چنين گفت ?قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ? بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ? اي كاش قوم من و قبيله? من مي‌دانستند خدا با من چه كرد آنها هم راه مي‌افتادند اي كاش مي‌فهميدند اينجا چه خبر است مي‌آمدند ?يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ? بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ?. اين ?وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ? يعني مرا با فرشتگان محشور كرده است ظاهراً چون مُكرمين به اصطلاح قرآن كريم همان فرشتگان‌اند كه فرمود در سوره? «انبياء» ?بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ ? لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ?.
پرسش:...
پاسخ: نه، غفران درجاتي دارد اگر هم معصيتي داشته باشد چون لازم نيست هر شهيدي بي‌گناه باشد كه، اگر هر گناهي هم داشته باشد بخشوده مي‌شود.
خب، اينكه فرمود: ?يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ? بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ? اين خواسته براي شهيد هست و چون كسي كه «في روضة من رياض الجنّة» است نبايد متأثر باشد. ذات اقدس الهي براي رفع تأثر و تحسّر او همين مطلب را به بازمانده‌ها اعلام مي‌كند، به راهيان كوي شهدا اعلام مي‌كند كه شما به آنها مي‌رسيد و آنها با ديدار شما خوشحال مي‌شوند. هر نعمتي را كه شهيد مي‌چشد و مي‌گويد اي كاش قوم من مي‌دانستند ذات اقدس الهي همه آن صحنه‌ها را براي بازمانده‌ها تبيين مي‌كند كه شهيد بداند كه هر چه او رسيده است خدا به قومش گفته است اين ?يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ? نه «علموا» به «اعلام الله سبحانه و تعالي» لذا شهيد از اين جهت هم نگراني ندارد. اين مثل دنيا نيست كه در دنيا كسي از گروهي هجرت كرده به جاي امني رسيده كه همه? نعمتها در آنجا فراوان است و خودش وسيله‌اي ندارد كه به قومش اعلام كند كه آنجا چقدر به او خوش مي‌گذرد. يك پيك غيبي هست كه خبر او را به قوم او مي‌رساند هر آرزويي كه شهيد داشته باشد آن آرزو را ذات اقدس الهي به بازماندگانش بيان مي‌كند فرمود: ?فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ? يعني بشارت مي‌يابند همين شهدايي كه حيّ‌اند به ?الَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم? كه ?يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم? به آنها گزاش مي‌رسد كه اين راهيان به شما مي‌رسند و اين راهيان هم بعد از مدتي كم يا زياد به شهدا ملحق مي‌شوند آنها چشمشان روشن خواهد شد.
خب، استبشار براي انسان زنده است پس هم تعبير به ?أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ? نشانه آن است كه شهدا زنده‌اند هم تعبير به ?يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم? نشانه آن است كه اينها زنده‌اند چون به مُرده كه بشارت نمي‌دهند همان طوري كه مُرده فرحناك نيست، مُرده مرزوق نيست، مُرده زنده نيست اين سه تعبير نشانه? حيات شهيد است مرده مورد استبشار هم نيست اين چهار، پس ?أَحْيَاءٌ? يك تعبير، ?عِنْدَ رَبِّهِمْ? دو، ? عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ? سه، ?فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ? چهار، ?يَسْتَبْشِرُونَ? پنج كه همه اينها نشانه تعبير است.
و اما اينكه اصلاً هيچ‌كس نمي‌ميرد به معناي اينكه نابود نمي‌شود آن هم از قرآن و روايات به خوبي برمي‌آيد از قرآن درباره قوم نوح اين‌‌چنين برمي‌آيد كه فرمود: ?أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً? يعني قوم نوح همين كه غرق شدند در آتش فرو رفتند يعني آتشِ برزخي در دريا هم هست نه اينكه «اغرقوا ثم ادخلوا نارا» «ثم» و امثال ذلك نيست كه ترتيب را بفهماند با «فاء» .. بدون فصل اين مسئله تفهيم شد يعني اينها در طوفان غرق شدند و در همان جايي كه غرق شدند مستقيماً وارد آتش شدند آن آتش برزخي در دريا هم هست اين‌‌چنين نيست كه اگر كافري در دريا غرق شد «حفرة من حُفر النيران» نداشته باشد.
خب، پس ?أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً? اين يك، درباره آل‌فرعون هم فرمود: ?النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوّاً وَعَشِيّاً وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ? فرمود اليوم كه برزخ است و آل‌فرعون مُردند هنوز قيامت، قيام نشده صبح و شام آتش افروخته? برزخ در جاي خود هست و آل‌فرعون را در معرض اين قرار مي‌دهند يعني آل‌فرعون را به تماشاي آتش مي‌برند ?النَّارُ يُعْرَضُونَ? اين آل‌فرعون ?عَلَيْهَا? بر آن نار ?غُدُوّاً وَعَشِيّاً? اينها نشانه‌هاي حيات برزخي است. در همان جريان جنگ بدر هم وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بالاي آن .. و چاه بدر رفتند و با كُشته‌هاي مشركين گفتگو كردند فرمود خداوند آن وعده‌اي كه من داد «وجدتُ حقّا هل وجدتم ما وعدتم ربكم حقا» بعضيها به پيغمبر عرض كردند شما با مُرده‌ها سخن مي‌گوييد؟ فرمود نه، اينها حرفها را مي‌شوند «ما أنتم بأسمع لما أقولوا منكم» يا به تعبير ديگر «هم أسمع لما أقولوا منكم» آنها از شما شنواترند خب اين را درباره مشركين حجاز كه در جنگ بدر «قتيل في سبيل الطاغوت» بودند فرمود. هر كس مي‌ميرد در حيات برزخي زنده است حالا يا «حفرة من حُفر النيران» جاي اوست يا «روضة من رياض الجنة» نشانه? اينكه در آيه محلّ بحث فرمود: ?وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم? براي مسئله برزخ است نه براي مسئله قيامت اين است كه در قيامت همه با هم‌اند?إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ ? لَمَجْمُوعُونَ إِلَي مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُوم? ديگر ?لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم? نيست تنها نشئه‌اي كه يك عده سابق‌اند‌ و يك عده لاحق «و لم يلحقوا» هستند همان مسئله برزخ است اين است كه در جواب ثاني ذات اقدس الهي به منافقين فرمود اصلاً اينها مُرده نيستند.
«و الحمد لله رب العالمين»