موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسيرسوره مبارکه آل عمران جلسه289

مدت زمان: 30 اندازه نسخه كم حجم: 3.33 M دانلود اندازه نسخه پر حجم: 6.70 M دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?وَلاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيْئاً يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ?176? إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوا الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيْئاً وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ?177? وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ?178?
درباره كافران و منافقاني كه توطئه‌هاي فراواني در جريان احد و مانند آ‌ن كرده‌اند ذات اقدس الهي به رسولش تسليت مي‌دهد كه سرعت اينها در كفر مايه حُزن تو نشود اينها ريشه در كفر دارند نه اينكه تازه بخواهند به طرف كفر حركت كنند لذا نفرمود «يسارعون الي الكفر» فرمود: ?يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? اينها در مسير كفر و در حوزه كفر حركت مي‌كنند منتها گاهي سرعت است، گاهي بُطء در مواقع جنگ و امثال جنگ كه كارهاي دين حساس مي‌شود اينها در همين حوزه? كفري كه زندگي مي‌كنند راهشان را سريع‌تر ادامه مي‌دهند.
در مسئله سرعت گاهي با «الي» استعمال مي‌شود، گاهي با «في» آنجا كه مي‌فرمايد: ?سَارِعُوا إِلَي مَغْفِرَةٍ مِن رَبِّكُمْ? يا الي ?جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماوَاتُ وَالْأَرْضُ? و مانند آن براي آن است كه پايان سفر، غير از خود مسير است انسانِ سالك اين مسير را ادامه مي‌دهد تا به پايان برسد در اين‌گونه از موارد كلمه «الي» به كار مي‌رود كه ?سَارِعُوا إِلَي مَغْفِرَةٍ مِن رَبِّكُمْ? يا «الي جنة». اما در مواردي كه اين سالك و اين مسافر در آن مسير هست گاهي اين راه را به تندي طي مي‌كند گاهي به كندي در آن‌گونه از موارد مي‌فرمايند: ?يُسَارِعُونَ? اگر جزء سالكان صالح باشند مي‌گويند ?يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ? و اگر جزء سالكان طالح باشند مي‌گويند ?يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? اين دو نمونه در قرآن كريم هست.
درباره مؤمنين كه آنها را به بهشت دعوت مي‌كند مي‌فرمايد: ?وَسَارِعُوا إِلَي مَغْفِرَةٍ مِن رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماوَاتُ وَالْأَرْضُ? كه اينجا با «الي» است براي اينكه مغفرت و جنّت بعد از انجام سير حاصل مي‌شود، اما آنهايي كه در يك مسير هستند و گاهي آن مسير را به تندي طي مي‌كنند درباره آنها كلمه «في» به كار مي‌رود مواردي از قرآن كريم كلمه? ?يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ? است كه يكي از آنها آيه? 114 همين سوره? مباركه? «آل‌عمران» است كه بحثش قبلاً گذشت فرمود: ?يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ? اينها چون مؤمن‌اند اهل امر به معروف و نهي از منكرند و اقامه نمازند و ايتاي زكات گاهي توفيقي پيدا مي‌كنند كه اين راه را به تندي طي مي‌كنند و بعضي از اينها موفق‌اند كه اين راه را سريعاً طي مي‌كنند هميشه ?يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ?اند.
درباره اهل كفر و نفاق هم فرمود: ?يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? يا ?فَتَرَي الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَي أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ? آنها كه قلباً مريض‌اند اينها سعي مي‌كنند به سرعت در جمع كافران حركت كنند نه اينكه به سوي كافران حركت كنند چون واقعاً كافر هستند در سوره? «مائده» فرمود: ?فَتَرَي الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ? يعني در جمع كافران به سرعت حركت مي‌كنند. اينجا از آن مواردي است كه ذات اقدس الهي فرمود اينها ?يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? اينها تازه نمي‌خواهند كافر بشوند كافر هستند يا منافق هستند ولي وقتي حادثه? جنگ و امثال جنگ پيش آمد اينها راه انحرافي‌شان را تند مي‌كنند همان طوري كه وقتي حادثه? جنگ پيش مي‌آيد مؤمنين راه مستقيمشان را تند مي‌كنند كه ?فَزَادَهُمْ إِيمَاناً? آنها كه ?فَزَادَهُمْ إِيمَاناً? ?يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ? آنها كه ?فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَي رِجْسِهِمْ? ?يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? اين است كه فرمود: ?وَلاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ? گرچه اصل كفر و توطئه زمينه حُزن را فراهم مي‌كند ولي سرعت كافران در توطئه‌ريزي‌شان بهتر و بيشتر زمينه حُزن را فراهم مي‌كند لذا فرمود: ?وَلاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? اين مطلب اول.
پرسش:...
پاسخ: چون در اين حوزه هست اينكه در اين حوزه هست نمي‌خواهد به سرعت به طرف اين حوزه بيايد اصلاً در حوزه كفر هست منتها در همين حوزه راه را به سرعت ادامه مي‌دهد كه ?يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? مثل اينكه مؤمنين راه خير را انتخاب كرده‌اند نمي‌خواهند به سرعت به طرف اصل ايمان بروند بلكه در حوزه ايمان زندگي مي‌كنند گاهي حوادثي كه پيش مي‌آيد باعث مي‌شود آنها راه را سريع كنند لذا درباره اينها فرمود: ?يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ? نه «الي الخيرات». مطلب دوم آن است كه
پرسش:...
پاسخ: نه، چون آنها ?قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا? آن فطرت خودشان را زنده به گور كردند، دسيسه كردند اصلاً كه اينها به طرف كفر نبودند بعدها به سوء اختيار راه كفر را طي كردند.
مطلب دوم اين است كه چون اينها در شديدترين حالتهاي نياز اسلام به كمك، عليه اسلام توطئه كرده‌اند خدايي كه ارحم الراحمين است اراده كرده است كه هيچ خيري در آخرت به اينها نرسد ?يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الآخِرَةِ? اين خدايي كه ارحم الراحمين است و همه از خيرات او برخوردارند وقتي كه توطئه اينها را ديد اراده كرد كه هيچ خيري در آخرت به اينها نرسد و البته متعلَّق اراده يك امر ثبوتي است حالا اراده كرده است كه فيض را امساك كند يا اراده كرده است كه چنين حُكمي را بكند، اراده فرمود كه حُكم كند ?أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الآخِرَةِ? بالأخره مراد بايد يك امر ثبوتي باشد و اگر مراد يك امر ثبوتي نبود در اين ?يُرِيدُ? بايد تصرّف كرد كه «لا يريد يحصر لهم حظا من الآخرة» نه «يريد ألا يحصر» يا «يريد أن يحصر لهم حظا في الآخرة» نه ?يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الآخِرَةِ?.
مطلب سوم آن است كه اين گروه چون به انواع عصيان تن دردادند هم ?وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ? بود ?وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ? بود هم ناهي بودند، هم نايي بودند هم خودشان در جنگ شركت نمي‌كردند هم عامل بازدارنده بودند، هم توطئه مي‌كردند هم با سران شرك دست‌اندركار بودند و مانند آن چون انواع معاصي را داشتند و ?يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? بودند ذات اقدس الهي هم انواع عذاب را براي آنها مقرّر كرده است گاهي عذاب عظيم دارد، گاهي عذاب اليم دارد، گاهي عذاب مهين دارد در همين بخش چند نوع عذاب را براي اينها مقرّر كرد براي اينكه اينها به چندين توطئه دست زدند در شديدترين حالت نياز اسلام به كمك اينها از پشت خنجر مي‌زدند، اين‌هم يك مطلب.
پرسش:...
پاسخ: نه، اراده خدا «انما امره فعله» است ديگر.
مطلب بعدي آن است كه اينكه ذات اقدس الهي فرمود: ?يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ? يا در آيه?? بعد ?وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ? يا در آيه? بعدتر عذاب مهين اينها همه‌شان به جمله اسميه ياد شده است كه دلالت بر استمرار و ثبوت دارد و شامل حال و استقبال هم خواهد شد يعني هم‌اكنون اينها معذّب‌اند، هم‌اكنون عذاب اينها شروع مي‌شود «الي يوم القيامه» منتها در بعضي از مراحل ظهورش بيشتر است، در بعضي از مراحل ظهورش كمتر.
مطلب بعدي آن است كه اينها چون چندين گناه داشتند، به چندين نوع عذاب مبتلا هستند براي آن است كه جزا موافق با عمل هست ?جَزَاءً وِفَاقاً? البته اين جزا كه موافق عمل است درباره سيّئات است نه درباره حسنات اينكه فرمود در سوره? «نبأ» ?جَزَاءً وِفَاقاً? اين فقط درباره كافران و تبهكاران است وگرنه درباره مؤمنين و صالحين نيامد ?جَزَاءً وِفَاقاً? درباره آ‌نها دارد ?مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا? يا ?فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا? و مانند آ‌ن. آن جزايي كه موافق عمل است نه بيشتر آن درباره معاصي است لذا درباره معاصي و كفر وارد شده است ?جَزَاءً وِفَاقاً? چنين آيه‌اي كه درباره مؤمنين نيامده، اگر كسي اهل ايمان و عمل صالح بود جزا لازم نيست موافق عمل باشد گاهي اضعاف و مضاعف عمل است ولي درباره كفر يقيناً موافق هست بيشتر نيست ممكن است كمتر باشد ?وَيَعْفُوا عَن كَثِيرٍ? اما يقيناً بيشتر نيست اينكه فرمود: ?جَزَاءً وِفَاقاً? جزا موافق عمل هست چون عمل اينها چندين جهت دارد، جزا هم چندين جهت دارد. عمل اينها هم توطئه فراوان هست كه گفتند ?إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ? و واقعاً هم همين كار را كردند يك گروه فراواني با عِدّه و عُدّه‌شان حركت كردند در برابر ?قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ? يك عذاب عظيمي بايد باشد چون اين سيل فراواني كه حركت كردند عليه اسلام و مسلمين جزاي وِفاق اينها عذاب عظيم است و از آن جهت كه مايه? تعلّم مسلمين شدند هم اينها را مُثله كردند عده‌اي را و هم دلهاي عده‌اي را به درد آوردند بايد يك عذاب اليم داشته باشند يعني عذاب دردناك كه ناظر به كيفيت است نه كمّيت آن عذاب عظيم ناظر به كمّيت است اين دو.
و چون مستكبرانه، متعزّزانه برخورد مي‌كردند و اگر اينها را به خير موعظة مي‌كردند ?أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ? درباره اينها صادق مي‌شد اينها مي‌شدند عزيز بي‌جهت كسي كه مستكبر هست و متكبّر هست و متعزّز بي‌جهت هست و اگر او را به تقوا نصيحت كرديد آن عزّت دورغين او مانع پذيرش مي‌شود ?أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ? چنين انساني عزيز بي‌جهت است، بزرگ بي‌جهت است اگر چيزي بزرگي‌اش يا كسي بزرگي‌اش بي‌جهت بود كوچكي‌اش باجهت است، اگر كسي عزّتش بي‌جهت بود، ذلّتش باجهت است اين طور ممكن نيست كه عزيز بي‌جهت باشد، ذليل بي‌جهت اين طور نيست اگر كسي بي‌جا عزيز شد همان شخص در همان حال به‌جا ذليل است چون دو طرف كه كاذب نيست اگر عزّتش دورغ بود ذلّتش راست است و اگر مستكبر و متكبّر بود بزرگي او دروغ است كوچكي او راست است ديگر ممكن نيست هم بزرگي‌اش دروغ باشد هم كوچكي‌اش دروغ باشد اين اگر بزرگي‌اش دروغ است كوچكي‌اش راست است، اگر عزّتش بي‌جاست ذلّتش به‌جاست و روز قيامت آنچه حق است و به‌جاست ظهور مي‌كند آنچه بي‌جاست رخت برمي‌بندد و در محكمه? عدل الهي آنچه حق است ظهور مي‌كند و آنچه باطل است از بين مي‌رود.
اين گروه كه متعزّز بي‌جهت بودند، متكبّر و مستكبر بي‌جا بودند ذلّت اينها به‌جاست و كوچكي اينها به‌جاست لذا درباره اينها مي‌فرمايد عذاب مُهين دامنگيرشان مي‌شود يعني عذابي كه اينها را خوار و فرومايه مي‌كند اينها احساس فرومايگي دارند گاهي مي‌فرمايد: ?عَذَابَ الْهُونِ? هون يعني همان خواري و فرومايگي اين عذاب هون را در قرآن به عنوان وعيد مستكبران ياد كرده است اين يك اصل كلي است كه اگر كسي بي‌جا بالا آمد به‌جا او را پايين مي‌آورند ديگر صحيح نيست كه هم پايين‌آمدنش بي‌جا باشد هم بالارفتنش به‌جا باشد اين طور نيست.
مرحوم كليني(رضوان الله عليه) در كتاب شريف كافي نقل مي‌كند كه ظاهراً امام صادق(سلام الله عليه) است مي‌فرمايد: «إيّاك والمرتقي السَّهل إذا كان منهدرهه وعرا» فرمود آن بالارفتن آساني كه پايين آمدنش سخت است نرويد وارد كاري نشويد كه به حسب ظاهر لذيذ است ولي وقتي از دستتان گرفته مي‌شود خيلي تلخ‌كام خواهيد شد كلّ زخارف دنيا اصولاً اين طور است فرمود: «إيّاك والمرتقي السهل» آن بالارفتن آسان كه منهدرش و انهدارش و پايين‌آمدنش سخت است اينهايي كه عزيز بي‌جهت شدند مرتقايشان سهل بود ولي انهدارشان سخت.
بنابراين اين گروه منافق و مرتد كه در جريان احد و غيراحد دست از توطئه برنمي‌داشتند عزيز بي‌جهت بودند درباره اينها در آيه بعد مي‌فرمايد: ?وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ?، خب.
پرسش:...
پاسخ: دوجا مي‌نويسند نه دوجا جزا بدهند اين دوجا مي‌نويسند براي اينكه ?إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ? كِرَاماً كَاتِبِينَ? هر كسي مسئوليت خودش را دارد اما «ان الناقد بصير» آنكه حساب است او يكي حساب مي‌كند فرمود: ?وَجَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا? همين.
پرسش:...
پاسخ: آن خصوص وقت اين است چه دوبار بنويسند يا يك‌بار گناه در مكانهاي متبرّكه عذابش شديدتر است، گناه در زمانهاي متبرّك عذابش شديدتر است چه دوبار بنويسند چه يك‌بار آن‌كه عذاب مي‌كند ذات اقدس الهي آن ناقد بصير است فرمود: ?وَجَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا? همين و حصر هم فرمود، فرمود: ?لاَ يُجْزَي إِلَّا مِثْلَهَا? در چند جاي قرآن به صورت حصر ذكر كرده است ولي درباره حَسنه نفرمود ما جزاي حَسنه را به اندازه حَسنه خواهيم داد اگر دوبار يا سه‌بار بنويسند جزا بالأخره يك‌بار است.
مطلب بعدي آن است كه اينكه فرمود: ?يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ? اين به استناد سوء سريره و سوء سابقه همين مردم است وگرنه ذات اقدس الهي بدئاً اراده نفي حظ نخواهد كرد. اين دو آيه پشت سر هم كه ?إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوا الْكُفْرَ? اين يك تأويل عام است آن ?وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا? يك تحليل خاص.
نتيجه بحث اين مي‌شود كه فرمود: ?وَلاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? چرا؟ براي اينكه ?إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيْئاً? خب پس اين كارهايشان چيست؟ اين كارهايشان خدا اينها را گرفته ?يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِي الآخِرَةِ? البته اينكه گفتند ?لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيْئاً? يعني اصل كيان دين با معصيتِ معصيتكاران از بين نمي‌رود و نور الهي خاموش نمي‌شود اما حدود دين، احكام دين را ممكن است عده‌اي تضييع كنند خود ذات اقدس الهي در مواردي از قرآن كريم فرمود اينها نماز را ضايع كردند يا نماز را به مسخره گرفتند حدود الهي را تعطيل كردند در سوره? «مريم» آيه? 59 مي‌فرمايد يك عده نماز را ضايع كردند ?فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ? در بخش ديگري از قرآن مثل سوره? «مائده» آيه? 58 مي‌فرمايد: ?وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَي الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواًوَلَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَعْقِلُونَ? اينها وقتي شما مناديتان، مؤذّنتان دعوت به نماز مي‌كند و نداي نماز سرمي‌دهد اينها مسخره مي‌كنند به بازي مي‌گيرند، خب بازي گرفتن احكام الهي، تضييع احكام الهي اين ضرر به بعضي از احكام الهي هست اين‌هم در اثر كوتاهي مسلمين است اگر مسلمين هر اندازه كه هستند به وظيفه? خاصّ خودشان عمل بكنند و قيام بكنند ?أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَي وَفُرَادَي? در آن‌گونه از موارد ?كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ? هست يك و ?إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ? هست دو و هيچ آسيبي هم به احكام الهي نمي‌رسد چه اينكه به اصل كيان دين يا نورانيت دين آسيبي نمي‌رسد اين سه و اگر مسلمين تماشاگر باشند، خب احكام الهي آسيب مي‌بيند لذا وجود مبارك سيدالشهدا(سلام الله عليه) فرمود مگر نمي‌بينيد به حق عمل نمي‌شود «أولا ترون أن الحق لا يعمل به و أن الباطل لا يتناهي عنه» مگر نمي‌بيند و وجود مبارك حضرت امير(عليه‌السلام) در آن خطبه‌اي كه در يكي از روزها در همين‌جا خوانده شد استدلال مي‌كند به اصحابش خطاب مي‌كند مي‌فرمايد ما كه جزء اصحاب پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بوديم اگر آن روش را مي‌داشتيم كه شما آن روش را داريد هرگز شاخه‌هاي دين سبز نمي‌شد «لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لاَ اخْضَرَّ لِلإِيمانِ عُودٌ» هرگز شاخه‌اي از شاخه‌هاي درخت ايمان سبز نمي‌شد و هرگز ستوني از ستونهاي دين استوار نمي‌شد مردم اگر به وظيفه‌شان عمل نكنند و قائد باشند و منتظر مصلح جهاني باشند البته دين آسيب مي‌بيند و ذات اقدس الهي فرمود من مي‌توانم دين را آزاد كنم و ياري كنم و هيچ احتياجي هم به شما نيست براي اينكه مي‌خواهم شما به كمال برسيد ?وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنْهُمْ وَلكِن لِيَبْلُوَا بَعْضَكُم بِبَعْضٍ? فرمود اگر خدا بخواهد از كافران انتصار مي‌گيرد يعني انتقام مي‌گيرد خدا مي‌تواند اما مي‌خواهد شما را امتحان كند ببيند كه شما براي حفظ دين تا چه اندازه اهل نثار و ايثاريد.
بنابراين اينكه فرمود: ?لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً? هرگز به انسان درس سكوت نمي‌دهد كه بالأخره دين صاحبي دارد يك وقت كسي حرفي را طبق هر مصلحتي بود زد و آن عبدالمطلب بود كه گفت «أنا ربّ الإبل و للبيت ربّ» حالا چه كسي به او القا كرد «بلغ في محلّه» و اين‌چنين هم بود و للبيت رب بود و از او هم كاري ساخته نبود، اما اين‌‌چنين است كه انسان در هر عصري بگويد «أنا ربّ الإبل و للبيت ربّ» چنين چيزي مجاز است بگويد يا نه، اگر گفت «أنا ربّ الإبل و للبيت ربّ» مسئله ?إِذَا نَادَيْتُمْ إِلَي الصَّلاَةِ? و ?وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ? مي‌شود ?إِذَا نَادَيْتُمْ إِلَي الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً? مي‌شود «اولا ترون ان الحق لا يعمل به و أن الباطل لا تناهي عنه» مي‌شود و مانند آن تا ?قَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ? همين مي‌شود ديگر.
بنابراين اينكه ذات اقدس الهي فرمود: ?لَن يَضُرُّوا? حوزه خطاب و فضاي آيه فضاي مبارزه است يعني به پيغمبري كه عمويش را مُثله كردند و دندانش را شكستند و مسلميني كه گروهي از آنها ارباً اربا [پاره پاره] شدند ولي دست از حمايت برنداشتند در جريان حمراءالأسد به اينها مي‌فرمايد شما محزون نباشيد خب اينها هيچ آسيبي نمي‌رسانند و درست هم بود. حالا اگر آن حوزه تعطيل شد و عده‌اي چون وجود مبارك امام غايب است سنگ او را به سينه مي‌زنند و اگر حضرت ظهور كند اول كسي كه از اطراف آن حضرت فاصله مي‌گيرد همين منتظران دورغين‌اند چون غايب است به او ايمان دارند كه مي‌گويند حضرت بايد بيايد اصلاح كند، اگر هم حضرت بيايد اصلاح كند اينها حرف بني‌اسرائيل را مي‌زنند ?اذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَا هُنَا قَاعِدُونَ? تو و خدايتان برويد بجنگيد ما اينجا نشسته‌ايم.
خب، اين حرف اگر باشد آن آياتي است كه ?أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ? هست، ?وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَي الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً وَلَعِباً? هست، «اولا ترون ان الحق لا يعمل به و أن الباطل لا تناهي عنه» هست و اگر مثل پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و اصحاب ايثارگرشان باشند اين ?وَلاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيْئاً? است بنابراين فضاي هر آيه بايد مشخص بشود اين طور نيست كه انسان در زمان غيبت هر كاري از دست بربيايد بكند بگويد انتظار داريم و حضرت ظهور مي‌كند و دين به دست آ‌ن حضرت اصلاح مي‌شود شما وقتي روايات وضع آن حضرت را ملاحظه بفرماييد مي‌بينيد كه مهمترين برنامه آن حضرت همين جنگ و نبرد و دفاع است، خب.
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر آن‌هم شارح صحيفه? سجاديه مرحوم آقاسيد علي بزرگوار اينكه با 28 حلقه سلسله به اين خاندان مي‌رسد و سندش را ذكر مي‌كند بعد مي‌گويد اينها مفاخر من هستند «اولئك آبائي فجأني بمثلهم إذا جمعتنا» يا «جرير الكلام» در همان صحنه مي‌گويد نقل مي‌كند در ذيل همين جريان دوتا روايت معتبر و صحيح نقل مي‌كند كه امام صادق(سلام الله عليه) در آن جريان فرمود اگر من به اندازه همين چندتا گوسفند ياور و معين مي‌داشتم قيام مي‌كردم و هر كس قيام بكند و دعوت به خود بكند طاغوت است نه هر كس قيامت بكند و دعوت به الله بكند.
پرسش:...
پاسخ: هر قيامي، بله.
پرسش:...
پاسخ: مي‌شود بله در حالي كه بعد از امام سجاد(عليه‌السلام)، امام صادق(عليه‌السلام) فرمود من اگر به اندازه اينها اين صحيحه هم هست دوتا روايتي است صحيح اگر من به اندازه اين هفده‌تا گوسفند ياور مي‌داشتم قيام مي‌كردم.
پرسش:...
پاسخ: همين جمعش اين است اگر كسي ياور نداشته باشد جايي مثلي خود حضرت امير، حضرت امير اين تحليل نظامي، سياسي را در نهج‌البلاغه دارد فرمود من اتمام حجت كردم، سخنراني كردم، پيام فرستادم، مناظره كردم، نامه نوشتم، دعوت كردم ديدم هيچ‌كس نيست مگر همين چند نفر من ماندم و اهل‌بيت «فَضَنِنْتُ بِهِم» من ضنّت ورزيدم حاضر نشدم اينها كُشته بشوند. اين نه براي آنكه ـ معاذ الله ـ حسين‌بن‌علي اشجاع يا اصفاي از علي‌بن‌ابي‌طالب است مرحوم كاشف‌الغطاء مي‌فرمايد حضرت امير اشجع از حسين‌بن‌علي است ولي حسين‌بن‌علي شمشير دستش بود مي‌كُشت و كُشته شد ولي وجود مبارك حضرت امير چهل شمشيردار مسلّح آمدند اين در رختخواب خوابيد فقط براي شهادت آماده بود.
پرسش:...
پاسخ: عبارت روايت حضرت امير دارد كه من حاضر نشدم اينها كُشته بشوند چون ديدم خون اينها هدر مي‌دهد اين در نهج‌البلاغه است «فَضَنِنْتُ بِهِم» من ضنّت ورزيدم كه اين اهل‌بيت كُشته بشوند من ماندم و حسنين ماندند و چند نفر از اصحاب خاصّ خودمان «فَضَنِنْتُ بِهِم» من ضنّت ورزيدم ديدم اينجا جاي خون دادن نيست زيرا 25 سال صبر كردم و وجود مبارك حضرت سيدالشهدا ديد حالا وقت خون دادن است، حالا اين خون اثر مي‌كند همانها بودند جمعيت كه بيشتر نبود چند نفري هم از خارج به اينها پيوستند براي اينكه شهيد بشوند نه براي اينكه پيروز بشوند چون مي‌دانستند پيروزيشان در شهادت است و دين وقتي زنده مي‌شود كه آنها شهيد بشوند وگرنه مي‌دانستند كه اين جنگ، جنگ نابرابر است منتها حضرت امير فرمود من اگر با اين بچه‌ها مي‌رفتيم خون مي‌داديم خونمان هدر بود لذا صبر كرديم. جريان سيدالشهدا وقتي كه پيش آمد حضرت فرمود الآن خون هدر نمي‌رود الآن ما مي‌رويم وآن «عند الله شاء ..أن قتيلا» الآن وقتش است.
دوتا روايت معتبر شارح صحيفه? سجاديه نقل كرده البته مثل همان سيزده سال اول پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) كه اگر شرايط مساعد نباشد خب آدم آرام مي‌نشيند اما وقتي شرايط مساعد شد ولو گروه كم ?لاَ تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ? ولو آدم يك نفر باشد ولو وقتي كه شرايط مساعد شد ولو آدم يك نفر باشد بايد قيام بكند هم قرآن كريم فرمود: ?لاَ تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ? كه ظاهرش حصر است و هم در جريان حمراءالأسد و بعد از احد وجود مبارك پيغمبر فرمود قسم به ذات كسي كه جانم در دست اوست اگر هيچ‌كس نيايد من تنها مي‌روم.
پرسش:...
پاسخ: نه، اگر ?وَلاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ? معلوم مي‌شود كه دليلش اين است كه ?لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيْئاً? حالا آنجا دارد كه ?لَن يَضُرُّوا اللّهَ شَيْئاً? چيست آنجا كه احكام الهي را تضييع مي‌كند چه؟ فرمود: ?فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ? اين‌‌چنين است اگر فرمود استدلال حضرت امير در نهج‌البلاغه اين است كه ما اگر مثل شما بوديم كه دين سبز نمي‌شد «لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لاَ اخْضَرَّ لِلإِيمانِ عُودٌ» فرمود ما اگر مثل شما آدمهاي كم‌همّتي بوديم هرگز ستوني از ستونهاي دين استوار نمي‌شد و شاخه‌اي از شاخه‌هاي ايمان سبز نمي‌شد ما رفتيم جان داديم، تلاش كرديم، كوشش كرديم تا معلوم شد راست مي‌گوييم «فَلَمَّا رَأَي اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بَعدُوِّنا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنا النَّصْرَ» در همان خطبه است فرمود گاهي ما كُشته مي‌داديم، گاهي دشمن مخالف ما كُشته مي‌داد اينها «يَتَصَاوَلاَنِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ» اينها شاخ به شاخ مثل دوتا قوچ جنگي به جان هم مي‌افتادند كه «يَتَخَالَسانِ أَنْفُسَهُما أَيُّهُما يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ» اينها مي‌خواستند اختلاس كنند، بربايند ببينيم اين ديگري رقيب خودش را كاسه? مرگ مي‌چشاند يا رقيبش او را كاسه? مرگ مي‌چشاند «أَيُّهُما يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ» تا اينكه معلوم شد كه ما راست مي‌گوييم «فَلَمَّا رَأَي اللَّهُ صِدْقَنَا» آ‌ن وقت «أَنْزَلَ بَعدُوِّنا الْكَبْتَ» اين را به اصحاب خود در حال اعزام به جبهه فرمود ديگر.
پرسش:...
پاسخ: بله، شواهدش فرق مي‌كند و خود حضرت سيدالشهدا چون مرتب دارد ناله مي‌كند كه چرا ما را ياري نكرديد خب اگر هر قيامي تا آ‌ن وقت محكوم به شكست است چرا حضرت گِله مي‌كند اگر همه هم مساعد او باشند باز محكوم به شكست است چرا گِله مي‌كند چرا فرمود شما ياور ما نبوديد معلوم مي‌شود كه اگر ياور باشند دين پيروز خواهد شد.
پرسش:...
پاسخ: بله، همان ديگر وقتي قيام بي‌جا باشد اين است وگرنه ?إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ? يا ?كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً? يك اصل كلي است.
«و الحمد لله رب العالمين»