موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسيرسوره مبارکه آل عمران جلسه324

مدت زمان: 41:34 اندازه نسخه كم حجم: 4.60 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 9.38 MB دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّآتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ?193? رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ?194? فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُم مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَي بَعْضُكُم مِن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُم سَيِّآتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ?195?
درباره? منادي گرچه وجوهي قبلاً بيان شد كه اعمّ از ذات اقدس الهي باشد كه منادي بالاصل است و وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) باشد و قرآن كريم باشد و عترت طاهرين باشند يا علماي راستين كه ورثه? انبيا هستند باشند اينها بيان شد اما درباره? رسول اختصاصي به وجود مبارك پيغمبر ندارد و درباره كتاب هم اختصاصي به قرآن كريم ندارد چون مؤمن مؤظّف است به نداي همه? انبيا پاسخ مثبت بدهد و به دستور همه كتابهاي آسماني عمل بكند منتها آنچه را كه شريعتِ لاحق بيان كرد معيارِ عمل در فروع دين همان شريعت لاحق است وگرنه خطوط كلي كه مربوط به اصول دين است و اخلاق است و فروع دين در شرايع يكسان است پس اين منادي هم مي‌تواند همه? انبيا باشند، هم مي‌تواند همه? صُحف و كتب منزّله باشد اختصاصي به خاتم انبيا(عليهم السلام) يا اختصاصي به خصوص قرآن كريم ندارد زيرا برابر آن آيات پاياني سوره? «بقره» مؤمن مؤظف است به «جميع ما أنزله الله علي الأنبياء» ايمان بياورد ?آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كَلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ? چون وظيفه? هر مؤمن آن است كه به جميع انبيا و به جميع كتب ايمان بياورد قهراً آن منادي اگر بنا شد كه پيغمبر باشد همه انبيا خواهند بود و اگر بنا بود قرآن باشد همه صحف خواهند بود اين يك مطلب قهراً آ‌ن منادي جنس مي‌شود كه شامل همه اين مناديها خواهد بود.
مطلب دوم آن است كه از اين ندا به دعوت ياد شده است خداوند دعوت كرد چون ?وَاللَّهُ يَدْعُوا إِلَي دَارِ السَّلاَمِ? و وجود مبارك پيغمبر هم دعوت مي‌كند كه فرمود: ?أَدْعُوا إِلَي اللَّهِ عَلَي بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي? چه اينكه قرآ‌ن هم دعوت مي‌كند و هدايت مي‌كند، اما از دعوت به ندا ياد كردن اين براي اهميت مطلب است وقتي مسئله خيلي مهم باشد آن منادي، آن داعي به هر وسيله است حرفش را به سمع ديگران مي‌رساند ولو با صداي بلند، ندا در مي‌دهد دعوت گرچه شامل ندا هم مي‌شود ولي آن خصوصيّت ندا را به همراه ندارد ندا يعني فرياد برآوردن، با صداي رسا خواندن.
مطلب ديگر آن است كه گرچه عنوان ندا درباره? انبيا نيامده كه انبيا ندايي دادند ندا را فقط درباره دعا و نيايش و اينها ذكر كردند كه اذ نادي ربه ?وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ? و مانند آن كه اينها با خدا منادات و مناجات داشتند، ولي مصداق ندا در دعوتهاي انبيا هست همين كه مي‌گفتند ?يَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ? ?يَا قَوْمِ?، ?يَا قَوْمِ? اين نداست همين ?يَا أَيُّهَا النَّاسُ?، ?يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا?، ?يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَي كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ? اين نداست، گرچه عنوان ندا در قرآن به كار نرفت كه پيامبري ندا داده باشد كه «نادا قومه» اما فرمود به قومش گفت ?يَا قَوْمِ? اين ?يَا قَوْمِ? همان نداست ديگر اين مصداق نداست گرچه عنوان ندا نباشد پس اينها مناديان الهي‌اند.
پرسش:...
پاسخ: همه اينها چون جنس است منتها اين منادياني كه ما سوي‌الله‌اند بالعرض‌اند، منادي كه ذات اقدس الهي باشد آن بالذات است آن بالاصاله منادي است اينها پيام‌آوران همان منادي بالاصل‌اند.
پرسش:...
پاسخ: چرا? ?آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كَلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ? ما به همه? انبيا و به همه صُحف آنها ايمان داريم و هر چه در آنها هست براي ما محترم است و قابل عمل منتها قرآ‌ن مهيمن بر آنهاست در فروع دين البته شريعت لاحق و شريعت خاتم، خاتم لما سبق است و ناسخ بعضي از شرايع گذشته بعضي از خطوط جزيي و اما خطوط كلي كه هست براي ما حجت است لذا در دستورات مواعظ در روايات ما ائمه(عليهم السلام) فرمودند كه گاهي به صورت احاديث قدسي، گاهي به صورتهاي ديگر فرمود خدا به داود اين‌‌چنين گفت، خدا به موسي اين‌‌چنين گفت اين در روايات ما فراوان است خب همه اينها براي ما نور است و حجت است ما به همه اينها ايمان داريم و به همه اينها هم بايد عمل بكنيم اينكه در روايات دارد خدا به نوح چنين فرمود، خدا به موسي چنين فرمود، خدا به داود چنين فرمود و اين مناجاتها را ذكر كرد اين دستورات اخلاقي را داد خب همه اينها نقل نداهاي انبياي سلف است براي تهذيب ما ديگر.
?رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ? بنابراين اين جنس مي‌شود اختصاصي به شخص معيّن ندارد. ?أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا? وقتي كسي ايمان بياورد چون «الإسلامُ يَجُبُّ ما قَبلَه» همه گناهانش بخشوده مي‌شود آن گناهاني كه در آن شريعت گناه است آن حقوقي كه در آن شريعت حق است وگرنه حقوقي كه اختصاص به آن شريعت ندارد آنها را بايد ادا كند و امتثال كند.
پرسش:...
پاسخ: آنها هم خداست و هم مناديان قبلي برابر همان آيه پاياني سوره? «بقره» كه ?آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كَلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ? هر پيامبري مؤظف است هم به آ‌نچه به خودش وحي مي‌شود ايمان بياورد، هم به عنوان ?مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ? به انبياي سلف مؤمن باشد آنها مناديان او هستند چه اينكه منادي بالاصل هم ذات اقدس الهي است.
خب، اين كسي كه نداي الهي را شنيد و ايمان آورد اگر تازه ‌مسلمان باشد همه? گناهانش بخشوده مي‌شود چون «الإسلامُ يَجُبُّ ما قَبلَه» و اگر در مرحله? بقا باشد نه در مرحله? حدوث يعني مسلماني است كه اين حرفها را مي‌زند البته منظور از اين ?فَاغْفِرْ لَنَا? همان بحثهايي است كه در نوبت ديروز به عرض رسيد.
و اما اينكه گفته شد «الإسلامُ يَجُبُّ ما قَبلَه» قبلاً هم باز بحث شد كه منظور اين نيست كه اگر كسي حقوقي در ذمّه دارد، معاصي‌اي كرده است «أيّة معصية كانت» اين همين كه مسلمان شد همه حقوقش بخشوده مي‌شود و همه معاصي‌اش آمرزيده مي‌شود اين‌‌چنين نيست آن حقوق و معاصي كه از ناحيه شريعت برخاسته است آن حقوق بخشوده مي‌شود مثلاً كسي قبلاً مسلمان نبود، اهل كفّاره، وجوه شرعيّه، خمس و زكات و امثال‌ذلك نبود حالا كه مسلمان شد اين‌‌چنين نيست كه بايد وجوه شرعيه‌اش را بپردازد يا زكاتش را تأديه كند يا كفّارات روزه‌هايش را بپردازد اين‌چنين نيست زيرا اين‌گونه از مسائل حقوقي از ناحيه? اسلام آمده و اين شخص چون قبلاً مسلمان نبود الآن گرچه مكلّف بود ولي مسلمان نبود الآن كه اسلام آورد همه آن حقوق بخشوده مي‌شود، ولي اگر قبل از اسلام با كسي معامله‌اي كرد و فعلاً بدهكار است چيزي را نسيه خريد حق‌الناسي به ذمّه او هست اين‌‌چنين نيست كه بگويد «الإسلامُ يَجُبُّ ما قَبلَه» ديگر لازم نيست من دِيْن مردم را بپردازم زيرا تأديه دِيْن را شريعت خاصّه نياورد اين براساس حُكم عقلي كه خدا به او الهام كرده است و اعطا كرده است واجب است و همه شرايع اين را داشتند.
بنابراين آن‌گونه از حقوقي كه از ناحيه? شريعت آمده بخشوده مي‌شود، ولي آن‌گونه از حقوقي كه از ناحيه شريعت نيامده بلكه براساس همان قواعد اصلي عُقلاست آنها مهفوف است.
پرسش:...
پاسخ: ربا از قِسم اول است يعني شريعت آورده لذا فرمود اگر كسي قبلاً ربا خورد ?فَانْتَهَي فَلَهُ مَا سَلَفَ? الآن كه توبه كرد گذشته‌ها بخشوده مي‌شود اين تازه ‌مسلمان ?مَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّهِ فَانْتَهَي فَلَهُ مَا سَلَفَ? ?وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ? مسئله ربا را شريعت آورده است.
خب، اينكه فرمود: ?رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا? اين ايمان اگر ايمانِ ابتدايي باشد كه «يَجُبّ ما قَبله» گناهان قبلي بخشوده مي‌شود لذا اگر گفتند ?فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّآتِنَا? در جاي خود قرار مي‌گيرد و اگر ايمانِ ابتدايي نباشد معناي مغفرت و تكفير سيّئات همان است كه در بحث ديروز گذشت.
پرسش:...
پاسخ: بله، كسي كه لُبّ فطري دارد، عقل دارد آيات الهي را بررسي مي‌كند و مسلمان مي‌شود آنها كه عقل نداشتند عقلشان را به كار نبردند آنها با مشاهده? آيات متنبّه نمي‌شوند.
?وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ? يكي از ادعيه اولواالالباب اين است كه ما را با ابرار بميران توفّي با ابرار در حقيقت تعيّش با ابرار را هم دارد چون مرگ، عصاره? زندگي است انسان همان طوري كه زندگي مي‌كند مي‌ميرد اگر مرگِ كسي با ابرار بود معلوم مي‌شود زندگي او هم با ابرار بود در نتيجه حشرش هم با ابرار است. ابرار را قرآن كريم معرّفي كرد كه چه اوصافي دارند قبلاً در سوره? مباركه? «بقره» وصف ابرار گذشت كه ابرار چه گروهي‌اند آيه? 177 سوره? «بقره» اين بود كه ?لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَي الْمَالَ عَلَي حُبِّهِ ذَوي الْقُرْبَي وَالْيَتَامَي وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ الْسَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقابِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَي الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوْا وَأُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ? اين تقريباً عصاره? اوصاف ابرار است كه انسانِ بَرّ هم از نظر عقيده به مبدأ و معاد و وحي و رسالت مؤمن است، هم از نظر اخلاق به آن مَلكات نفساني متّصف است، هم از نظر اعمال به اين عبادات معروف است كه اين كريمه بخشي عقايد داشت، بخش اخلاق داشت و بخش اعمال اين جامع است.
ابرار اوصافشان اين است و اگر كسي توفّي مع‌الأبرار را مسئلت كرد قهراً حيات او با آن عقايد و با آن اخلاق و با آن اعمال مي‌گذرد و از طرفي هم خداوند وعده داد كه اگر كسي مطيع خدا و پيامبر باشد اين با انبيا و صدّيقين و صالحين و شهدا محشور مي‌شود در آيه? 69 سوره? «نساء» فرمود: ?وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً? پس اگر كسي مطيع خدا و پيامبر بود با اين سلسله? جليله محشور خواهد شد اينها در حقيقت مي‌شوند ابرار حالا چه اصراري دارند كه توفّي مع‌الأبرار را طلب بكنند? براي اينكه اگر كسي مع‌الأبرار بود يك حُكم خاصّي دارد براي اينكه به آن حُكم خاص برسند توفّي مع‌الأبرار را طلب مي‌‌كنند قبل از اينكه آن حُكم خاص مشخص بشود ابرار هم بايد معيّن بشود كه چه گروهي‌اند وصف ابرار در سوره? «بقره» مشخّصاً گذشت اما ابرار از نظر گروهي در مقابل فُجّار و در مقابل مقرّبين‌اند.
سوره? مباركه? «مطفّفين» انسانها را در قيامت به سه گروه تقسيم كرده است كه فرمود آيه? شش به بعد ?يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ? همه مردم قيام مي‌كنند يعني وقتي خوابيده بودند در مرقدشان، در بستر مرگشان خوابيده بودند در قبرشان حالا قيام مي‌كنند مي‌شود قيامت ?يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ? مي‌شود رستاخيز، رستخيز، مي‌شود قيامت حالا همه قيام كردند قبلاً خوابيده بودند در مراقدشان حالا زنده شدند و ايستادند قيامت است فرمود: ?يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ?.
در آن روز همين مردم كه قيام كردند به پيشگاه حق‌تعالي سه گروه مي‌شوند گروهي فجّارند كه فرمود: ?كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجّينٍ ? وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ ? كِتَابٌ مَرْقُومٌ ? وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ? در قبال فجّار، ابرارند كه در آيه هيجده فرمود: ?كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ? بعد فرمود: ?وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُونَ ? كِتَابٌ مَرْقُومٌ? در مقابل ابرار، مقرّبين‌اند كه آنها شاهد كتابهاي ابرارند ?كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ? وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُونَ ? كِتَابٌ مَرْقُومٌ ? يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ? كه مقرّبون بالاتر از ابرارند و شاهد صحيفه? عمل ابرار خواهند بود، پس براساس اين ترتيب مردمي كه ?يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ? در پيشگاه ذات اقدس الهي حضور يافتند به اين سه گروه تقسيم مي‌شوند. منظور از اين ابرار و فُجّار اعمّ از زن و مرد است چه اينكه منظور از مقرّبين هم اعمّ از زن و مرد است زيرا ناس اعمّ از زن و مرد است و آيات محلّ بحث در سوره? «آل‌عمران» هم مشخص مي‌كند كه زن و مرد در اين جهت يكسان‌اند چون فرمود: ?فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُم مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَي? از اين جهت فرق نمي‌كند.
خب، ولي در سوره? مباركه? «واقعه» اين تثليث به سبك ديگر بيان شده وقتي ?إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ? لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ? خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ? إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجّاً ? وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسّاً ? فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثّاً ? وَكُنتُمْ أَزْوَاجاً ثَلاَثَةً? سه گروهيد يك عده اصحاب‌المشئمة‌اند كه با شئامت و زشتي محشور مي‌شوند چون اينها با مشئمه زندگي مي‌كردند با گناه به سر مي‌بردند يك عده اصحاب‌الميمنةاند كه با يُمن و بركت محشور مي‌شوند براي اينكه با يُمن و بركت زندگي مي‌كردند يك عده هم مقرّبين‌اند.
مقرّبيني كه در سوره? «واقعه» است اوصافشان كاملاً مشخص شد گرچه برخي از اوصاف از اينها در سوره? «مطفّفين» آمده نه بيش از آن مقدار، ولي اصحاب‌الميمنه و اصحاب‌المشئمه پاداششان و كيفرشان در سوره? مباركه? «واقعه» آمده اما اينها چه مي‌كنند? چه مي‌كردند? كارهايشان در دنيا چه بود? اين را بايد در بخشهاي ديگر جستجو كرد ظاهراً تثليثي كه در سوره? مباركه? «واقعه» هست به همان تثليثي كه در سوره? مباركه? «مطفّفين» است برمي‌گردد و علي وِزان تثليث در سوره? «بقره» و سوره? «مطفّفين» آن حديث معروف حضرت امير(سلام الله عليه) تفسير و تبيين مي‌شود كه فرمود: «النَّاسُ ثَلاَثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَي سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ» آن عالِم ربّاني جزء سابقين مقرّبين‌اند و آن متعلِّم علي سبيل نجات مي‌تواند جزء اصحاب‌الميمنه باشد آن هَمَج رعاع مي‌تواند جزء فجّار كه در سوره? «مطفّفين» آمده و جزء اصحاب‌المشئمه كه در سوره? «واقعه» بيان شده.
اين سه گروه اين‌‌چنين نيست كه در قبال آن سه گروهي كه در سوره? «واقعه» يا سوره? «مطفّفين» آمده، باشد بلكه ظاهراً همان سه گروهي كه در سوره? «مطفّفين» و «واقعه» بيان شده همين صورت است عالمِ ربّاني جزء مقرّبين است البته مقرّبين هم مراتبي دارند كه در پيشاپيش اينها انبيا و اولياي الهي معصومين(عليهم السلام) قرار دارند به دنبال اينها صحابه? خاصّ اينها قرار دارند آنهايي كه خود ائمه(عليهم السلام) مي‌فرمودند: «أنت معي في الجنة» درباره بعضيها اين‌‌چنين مي‌فرمودند: «أنت معي أو بين يديه في الجنة» اينها جزء مقرّبين‌اند منتها به دنباله? معصومين(سلام الله عليه) در همه اوصاف قرآني و كمالي وقتي مطرح مي‌شود پيشاپيش همه، عترت طاهرين قرار دارند در بيانات نوراني حضرت امير در نهج‌البلاغه هست كه «لا يقاسُ بهم أحد» يعني در كمالات، آنها را با افراد عادي مقايسه نكنيد چون هيچ فردي قابل قياس با اينها نيست البته در همه? اين مسائل آنها پيشاپيش‌اند و عده‌اي به دنبال اينها هستند و اگر گفته مي‌شود غير از اينها هم كسي سابق است و مقرّب يعني بالقياس الي سائر الناس سابق است و مقرّب. عالِم ربّاني گرچه بر خود ائمه(عليهم السلام) اطلاق شده است اما به عنوان تطبيق بر مصداق كامل است عالم ربّاني مي‌تواند من السابقين المقرّبين باشد، متعلِّم علي سبيل نجات مي‌تواند جزء ابرار و اصحاب‌الميمنه باشد و هَمج رعاع همان فُجّار و اصحاب‌المشئمه‌اند.
خب، چرا اينها اصرار مي‌كنند كه ما را با ابرار محشور بكن? براي اينكه برجسته‌ترين مصداق ابرار همان مقرّبين‌اند در نوبت قبل اين نكته به عرض رسيد كه اگر وقتي ابرار در مقابل مقرّبين قرار بگيرد تفصيل قاطع شركت است و شامل مقرّب نمي‌شود وقتي كه گفتند ابرار يعني در مقابل مقرّبين، اما وقتي نظير آيه? محلّ بحث ابرار بالقول المطلق ذكر شد و در مقابلش مقرّبين يا فجّار نبود مي‌تواند مقرّبين را هم شامل بشود ?وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ? يعني «مع المقرّبين والأبرار» چون همه كمالات ابرار را سابقينِ مقرّب دارند با اضافه، بنابراين به استناد همان آيه سوره? «نساء» كه ?وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً? اين گروه مي‌خواهند با انبيا و اوليا و صحابه? آنها باشند ابرار در اينجا در مقابل مقرّبين نيست كه شامل مقرّبين نشود شامل مقرّبين هم مي‌شود حالا معلوم مي‌شود كه چرا اينها اصرار مي‌كنند كه ما را با ابرار محشور بكن.
پرسش:...
پاسخ: نه، ابرارِ مطلق شامل مقرّبين هم خواهد بود آنجايي كه مقرّبين در مقابل ابرارند البته ابرار شامل مقرّبين نمي‌شود و اما آنجايي كه ابرار بالقول المطلق ذكر شد شامل مقرّبين هم مي‌شود چون همه كمالاتي را كه ابرار دارند مقرّبين دارد مقرّب اگر كسي گفت مقرّب، مقرّب شامل ابرار نمي‌شود اما ابرار شامل مقرّب مي‌شود اگر كسي گفت «توفّنا مع المقرّبين» اين شامل ابرار نمي‌شود اما اگر گفت ?تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ? خب اين شامل مقرّبين هم مي‌شود چون همه كمالات ابرار را مقرّبين دارند هر مقرّبي بَرّ و بارّ هست اما هر بارّي مقرّب نيست چون بينشان عموم و خصوص مطلق است و ابرار شامل مقرّبين هم مي‌شود اگر كسي بگويد ?مَعَ الْأَبْرَارِ? مقرّبين را هم شامل مي‌شود.
پرسش:...
پاسخ: چرا?
پرسش:...
پاسخ: معيّت دارند، معيّت كه دارند در آن صحنه كه معيّت دارند فيض به بركت آنها به اين نازلها مي‌رسد با هم هستند اما ملاك معيّت اينها همان مقرّبين است نه اتحاد در درجه باشند همه در يك مجلس هستند اما عالم ربّاني در صدر نشسته است اگر همه زير يك سقف بودند معنايش اين نيست كه منزلت همه يكي است، منزل همه هم يكي است، پذيرايي از همه هم يكي است اين نه عُرفي است، نه عقلي كه مثلاً چنين تلازمي بشود.
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر پس عموم و خصوص مطلق است هر كمالي كه ابرار دارد مقرّب دارد اما بعضي از كمالات است كه مقرّبين دارند و ابرار ندارند چون عموم و خصوص مطلق است اگر گفتيم ابرار، شامل مقرّب مي‌شود اما اگر بگوييم مقرّبين، شامل ابرار نمي‌شود.
خب، چرا اينها اصرار دارند كه با ابرار محشور بشوند براي اينكه اينها الآن چندجا سخن از حفظ حيثيت مطرح است در آن آيه قبل گفتند ?رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلْظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ? باز هم در جمله? بعد دارند كه ?وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ? اينها از خِزي خيلي مي‌ترسند خِزي يعني رسوايي، هوان يعني خواري، ذلّت. اينها از خِزي مي‌ترسند چون بالأخره انسان به استثناي معصومين نقطه‌ ضعفهايي دارد حالا اگر بنا شد آن روز ?مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ? وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ? عمل بشود چه اينكه چنين روزي است آن وقت همه در معرض خطرند كسي كه معروف به صلاح و سَداد هم هست او بيشتر در معرض خطر است چون كسي كه هيچ ذرّه‌اي از ذرّات گناه را مرتكب نشده باشد اين غير از معصومين كسي جرأت چنين كاري را ندارد. آن‌گاه اگر بنا شد كه تمام پرده‌ها كنار برود آن روز، روز رسوايي است اين است كه اينها خيلي از آن خِزي مي‌ترسند با سه راه از ذات اقدس الهي نجات از رسوايي را مسئلت كردند دو راهش بالصراحه گفتند ?رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ? يكي هم آن بود يكي هم ?وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ? اين دو راه كه بالصراحه است راه سوم هم اين است كه ?تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ? كه اين ?مَعَ الْأَبْرَارِ? بالقول المطلق شامل مقرّبين هم مي‌شود و فقط ذات اقدس الهي كساني را به عنوان مصون‌العِرض معرفي كرد كه با پيغمبر باشند ?يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ? خدا اين گروه را رسوا نمي‌كند، خب كه در سوره? مباركه? «تحريم» آيه? هشت اين بود ?يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ? كه ?نُورُهُمْ يَسْعَي بَيْنَ أَيْدِيِهمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ? و اين منافات ندارد با ?مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ? چون در روايات معاد هست كه ذات اقدس الهي اگر آبروي كسي را بخواهد حفظ بكند طوري او را در ملأ عام محاكمه مي‌كند كه همه اعمال خود را مي‌بيند و همه حرفهاي خدا را مي‌شنود و همه سؤالها را هم جواب مي‌دهد بدون اينكه آن كسي كه پهلوي او هست ببيند يا بشنود اين هست. يك وقت است كه نه، آ‌ن پرده? رقيق را كنار مي‌برد ديگران هم مي‌فهمد كه اين چه چيزي شنيد و چه چيزي گفت، پس آن كريمه‌اي كه دارد ?مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ? وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ? معنايش اين نيست كه «يراه و يراه غيره» معنايش اين است كه خودش مي‌بيند آن‌گاه مي‌فهمد كه غير او كسي نمي‌بيند اوست و خداي او، ولي اگر مبتلا به خِزي شد همان سؤال و جواب علني مي‌شود اين است كه اولواالالباب از خِزي آن روز به خدا پناه مي‌برند مكرّر سؤال مي‌كنند آبروهاي ما را حفظ بكن، آبروي ما را نبر ?وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ? همان آخرين دعاي اينهاست ?وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ? هم براي اينكه برسيم به همان مصداق آيه هشت سوره? «تحريم» كه ?يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ?.
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر «آمنوا معه في الدنيا» اينها چه گروهي‌اند? كساني كه «آمنوا معه في الدنيا»، «آمنوا معه في الدنيا» چه گروهي‌اند? همانهايي كه ?وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ? هستند، ?رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ? هستند، ?تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً? اين معنايش است وقتي اين معنايش بود برابر آيه سوره? «نساء» ?مَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم? اين ?مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم? كه مخصوص دنيا نيست اين شامل دنيا و آخرت مي‌شود فرمود: ?وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً? در راه هم با اينها هستند يعني در حال انتقال از دنيا به آخرت هم در اين مسافرت هم اينها رفيق خوبي‌اند.
خب، و به استناد آيه سوره? «نساء» معلوم مي‌شود آنهايي كه «آمنوا معه في الدنيا» و خصوصيت ايمان مع‌النبي في الدنيا هم در سوره? «فتح» مشخص شد كه ?وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ? هستند، ?رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ? هستند، ?تَرَاهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً? هستند، ?سِيَماهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ? است اينها اطاعت خدا و پيامبر كردند ?وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم? وقتي مع اينها شدند ?يَوْمَ لاَ يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ? خدا اينها و همراهانشان را رسوا نمي‌كند يعني كساني كه با اينها در دنيا بودند رسوا نمي‌كند رسوايشان نمي‌كند اين است كه اولواالالباب اين را زياد اصرار مي‌كنند و مسئلت مي‌كنند.
پرسش:...
پاسخ: بله، آنجا كه مقرّبين و ابرار را مقابل هم قرار دادند شامل نمي‌شود نظير همان سوره? «مطفّفين» و نظير همين جمله? معروف كه حَسنات ابرار، سيّئات مقرّبين است و اما آنجا كه ابرار در مقابل مقرّب قرار نگرفت ابرار بالقول المطلق قرار گرفت چون ابرار عام است و مقرّب خاص هر مقرّبي ابرار هست ولي هر بَرّي مقرّب نيست اگر هر مقرّبي ابرار هست و ابرار شامل مقرّبين هم مي‌شود اگر قرينه تقابل نباشد كلمه? ابرار عند الاطلاق ذكر بشود شامل مقرّبين هم مي‌شود.
پرسش:...
پاسخ: آنجا همان در مقابل مقرّبين است ديگر در همان سوره? «مطفّفين» فرمود: ?إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُوراً? يا كذا و كذا يعني مقرّبين را خالص و ناب مي‌دهند ولي ابرار را خالص نمي‌دهند ?كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً? يا ?عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ? بعد فرمود: ?مِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ? كه در سوره ديگر تسنيم يك چشمه ديگر است چشمه? بالاتري است چند قطره در آب تسنيم را در قَدَح مقرّبين مي‌ريزند ممزوج مي‌كنند به اينها ناب نمي‌دهند ناب براي مقرّبين است خودِ آن چشمه براي مقرّبين است اما مقداري از چشمه? تسنيم را در كاسه? ابرار مي‌ريزند هر وصفي كه براي ابرار باشد مقرّب دارد و لا عكس آن جاها كه ابرار در مقابل مقرّبين‌اند البته شامل مقرّب نمي‌شود اما در آيه? محلّ بحث سوره? «آل‌عمران» كه فرمود: ?وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ? بالقول المطلق ذكر كرد و در مقابل مقرّب قرار نگرفت شامل مقرّبين هم مي‌شود يعني افراد مي‌توانند بگويند ما را ?مَعَ الْأَبْرَارِ? محشور بكن، ابرار مي‌توانند بگويند ما را ?مَعَ الْأَبْرَارِ? محشور بكن كه آن ?مَعَ الْأَبْرَارِ? شامل مقرّبين مي‌شود.
پرسش:...
پاسخ: در آخرت كه اين‌‌چنين نيست در دنيا، در دنيا انسان طلب مي‌كند ديگر طلب‌ كردن يعني خدايا ما را به مقامي برسان كه به اينها ملحق بشويم «اللهم أحينا حيات محمد وآل محمد(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و أمتنا مماتهم(صلوات الله عليهم أجمعين)» خب اين دعاست ديگر يعني با اينها محشور بشويم اين درست است. در قيامت جا براي نقل و انتقال نيست اين گروهي كه اولواالالباب‌اند و در دنيا مي‌گويند خدايا ما را با ابرار بميران اين ابرار بالقول‌ المطلق شامل مقرّب هم مي‌شود لذا اين دعا را همه مي‌توانند بگويند حتي خود ابرار، خب اين خلاصه? دعاها.
بعد گفتند ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ? خدايا آن وعده‌هايي كه تو به انبيا دادي به زبان انبياي‌ات به ما رساندي آن وعده‌ها را انجاز بفرما ما از انبيا شنيديم كه اگر كسي ايمان بياورد و عمل صالح بكند تو به او پاداش خير مرحمت مي‌كني اين وعده را به زبان آنها به ما دادي خدايا ما انتظار داريم به اين وعده‌ها عمل بكني. اين نشانه آن است كه آن ?مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ? شامل همه انبيا مي‌شود اين يك احتمال.
احتمال ديگر آن است كه ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ? كه اين ?عَلَي رُسُلِكَ? برابر احتمال اول يعني «علي تصديق رُسلك» تو گفتي اگر به پيغمبران ايمان بياوريد اين‌‌چنين به شما پاداش مي‌دهيم ما هم اين پيغمبران كه مناديان از طرف تو بودند حرف اينها را شنيديم و ايمان آورديم پس آنچه را كه وعده دادي گفتي اگر كسي پيغمبران را تصديق بكند و به آنها ايمان بياورد پاداش معيّن دارد آن پاداش را به ما برساني اين احتمال اول كه اين احتمال اول تأييد مي‌كند كه آن ?مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ? منظور مطلق انبياست.
احتمال دوم همان است كه قبلاً ذكر شد و آن اين است كه ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ? يعني آنچه را كه به زبان انبياي‌ات به مؤمنين وعده دادي انبيا از طرف تو پيام وعده را رساندند كه اگر كسي ايمان بياورد و عمل صالح بكند چه پاداشي دريافت مي‌كند خدايا ما ايمان آورديم و عمل صالح انجام داديم به توفيق تو، آ‌ن وعده‌هايي كه به زبان انبيا در كتابهاي آسماني دادي آن وعده‌ها را به ما بده اين احتمال دوم.
سوم آن است كه ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ? اين انبياي گذشته همه‌شان نسبت به مؤمنين دعا كردند نوح دعا كرد، ابراهيم دعا كرد، ساير انبيا دعا كردند نوح گفت ?رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمنَ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً? ما هم داخل بيت نوح شديم آن بيت ولايت او، بيت نبوّت او ما را هم جا داد يا ابراهيم خليل گفت كه پروردگارا مرا بيامرز ?وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ? و تو هم ما را فرزندان خليل‌الرحمان معرّفي كردي فرمود: ?مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ? و مانند آن. اين دعاهايي كه انبيا كردند گفتند خدايا مؤمنين را بيامرز يا فرزندان ما را بيامرز و ما را تو به عنوان فرزند انبياي سلف معرفي كردي اين وعده‌ها را به ما بده اين سه احتمال اينها مي‌تواند معناي ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ? باشد.
خب، حالا اگر كسي ايمان آورد يك خِزي قبلي دارد كه آن را بايد برطرف بكند آن دفع قبل از اين جذب است يك خِزي بعدي حالا اگر كسي مؤمن شد ممكن است ـ معاذ الله ـ نتواند ايمان را حفظ بكند مي‌گويند ?وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ? يعني اين وصف را همچنان ادامه بده كه ما با حفظ حيثيت باشيم ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ? كه باز آن عظمت عذاب روحي در اينجا مطرح است.
حالا سؤال در اينجاست كه خدايي كه ?لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ? است و ما هم يقين داريم او خُلف وعده نمي‌كند ممكن است خُلف وعيد بكند كه مذموم نيست ولي خلف وعده نمي‌كند زيرا مذموم است و برهان مسئله هم اين است كه ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ? خب چرا از او بخواهيم كه به وعده عمل كند او كه مي‌كند كه اگر خداوند به وعده عمل مي‌كند و خلاف وعده يقيناً نمي‌كند چرا از او طلب مي‌كنيم مي‌گوييم ?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ? اين يا تعجيل در عمل به وعده است خدايا آن وعده‌ها را زود به ما برسان يا به اين معناست كه شما وعده‌اي كه دادي هم در دنيا هم در آخرت، هم در دنيا به ما بده هم در آخرت يا به اين معناست كه خدايا ما را مشمول اين وعده‌ها قرار بده نظير آ‌ن دعايي كه در سوره? «هود» از نوح(سلام الله عليه) نقل شده است نوح در هنگامي كه ديد فرزندش دارد غرق مي‌شود اين‌‌چنين عرض كرد آيه? 45 سوره? «هود» ?وَنَادَي نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ? خدايا يقيناً تو خُلف وعده نمي‌كني تو گفتي من اهلت را نجات مي‌دهم اين هم كه اهل من است در آنجا به خدا عرض نكرد كه تو وعده‌ات را عمل بكن روحِ اين دعا به آن برنمي‌گردد، روح اين دعا به اين برمي‌گردد كه اين را هم مشمول وعده‌ات قرار بده، خدا فرمود نه اين مشمول وعده نيست براي اينكه اين اهل نيست اولواالالباب كه به خدا عرض مي‌كنند ?وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ? يعني خدايا آن توفيق را به ما بده كه ما مشمول وعده‌هاي انبيا باشيم انبيا از طرف تو وعده آوردند كه اگر كسي مؤمن باشد عمل صالح بكند بهشت مي‌رود خدايا آ‌ن توفيق را به ما بده كه ما مشمول اين وعده‌ها باشيم يعني مؤمنِ با عمل صالح باشيم، بنابراين محذوري از اين جهت ندارد.
?رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَّنَا عَلَي رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ? آخرين جمله اين است كه در تفسير أبي‌الصعود كه خود ايشان از مفسّرين قرن ده است از علماي سنّت است نقل كرد كه از امام صادق(صلوات الله و سلامه عليه) رسيده است كه اگر «إذا حَزَنه أمرٌ» كسي غمگين شده است، حُزني متوجّه او شد پنج‌بار بگويد «ربّنا» اين غمّش برطرف مي‌شود و آنچه را كه مي‌ترسد از او زايل مي‌شود و آ‌نچه را كه اميدوار است خدا به او مي‌دهد بعد اين آيات را قرائت كرد در اين قسمت پنج‌بار كلمه? «ربّنا» تكرار شده است.
«و الحمد لله ربّ العالمين»