موضوع: سوره آل عمران

عنوان: تفسيرسوره مبارکه آل عمران جلسه329

مدت زمان: 40:18 اندازه نسخه كم حجم: 2.91 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 4.48 MB دانلود


اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ?200?
اين آخرين آيه? كريمه از سوره? مباركه? «آل عمران» است عده‌اي از مفسرين ناظر به اين‌ هستند كه اين بخش اخير سوره? «آل عمران» مخصوصاً اين آيه خلاصه? همه? مضامين سوره? مباركه? را در بر دارد چون اين سوره هم درباره? اصول و معارف ديني دستوراتي دارد نظير آيات توحيد ?شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِمًا بِالْقِسْط? يا ?قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاء? و امثال ذلك آيات توحيد كه در بر دارد و هم آيات وحي و رسالت را در بر دارد نظير آيات سوره? مباهله و مانند آن آيه? مباهله و هم مسئله? جهاد را در بر دارد كه بسياري از آيات جهاد در اين سوره است و هم احكام فرعي را قهراً براي فراگيري اين علوم و انجام اين اعمال سه امر لازم است اين سه امر يا چهار امري كه شده است امر به صبر و مصابره و مرابطه و تقوا مخصوصاً سه امر اولي مطلق است همه? اين بخشها را شامل مي‌شود گرچه صبر به سه قسم تقسيم شد صبر در طاعت و صبر از معصيت و صبر عند المصيبت اما طاعت مطلق است فراگيري علوم و درك معارف دشوار است صبر لازم دارد اين هم جزء طاعات ديني است طاعات خواه واجب عيني خواه واجب كفايي صبر لازم دارد مستحبات هم صبر لازم دارد آن بخشي از اصول دين كه تأثيرش واجب عيني است دشواري‌اش را با صبر بايد تحمل كرد آن بخشي كه واجب كفايي است كه فروع دين است آن هم با صبر بايد تحمل كرد مستحبات هم اين‌چنين است يعني درك امور مستحبي كه درك‌اش هم مستحب باشد اما اعمال يا واجب است يا مستحب آنها هم صبر لازم دارد پرهيز از معاصي چون لذتهاي زودگذر نفساني در آنها هست صبر و مقاومت لازم است تا انسان از معصيت نجات پيدا كند اولي صبر بر طاعت است دومي صبر از معصيت است سومي هم صبر عند المصيبت است اين ?وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات? يا ?لَتُبْلَوُنَّ? كه در همين سوره? مباركه? «آل عمران» بحث‌اش گذشت شما مورد آزمايش ابتلاء قرار مي‌گيريد حوادث سختي كه رخ مي‌دهد صبر لازم است پس چون اين آيه هم درباره? علوم و معارف سخن دارد هم درباره? احكام و حكم سخن دارد هم درباره? اعمال و امثال ذلك صبر هم در همه? اين قسمتها مطلق است و اگر در بعضي‌از روايات به دو قسم‌اش يا سه قسم‌اش اشاره شده اين بيان، بيان مصداق است نه حصر اين صبر، صبر در سوره? مباركه? «بقره» مفصل بحث شد مخصوصاً در ذيل آيه? ?وَ الصّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ وَ حينَ الْبَأْس? آنجا در سوره? مباركه? «بقره» مبسوطاً كه بحث شد كه صبر غير از سكوت است صبر آن مقاومت و ايستادگي است در برابر كار، انساني كه مشكل تحصيل علوم را تحمل مي‌كند صابر است مشكل انجام فرايض و نوافل را تحمل مي‌كند صابر است مشكل پرهيز از معصيت را تحمل مي‌كند صابر است مشكل تلخي مصائب را تحمل مي‌كند صابر است جزع نمي‌كند از جا در نمي‌رود جا خالي نمي‌كند ترك مسئوليت نمي‌كند وظيفه را ترك نمي‌كند سِمت را حفظ مي‌كند و آن كار را به خوبي انجام مي‌دهد اين مي‌شود صبر.
اما درباره? مصابره چند تا احتمال هست اين مصابره چون باب مفاعله است نوع مفسرين براي حفظ اين هيئت باب مفاعله يك طور معنا كردند و سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) طرز ديگر معنا مي‌كند هم درباره? مصابره هم درباره? مرابطه ايشان تقريباً پانزده عنوان كه به نوبه خود پانزده فصل از مسائل علمي است ذيل همين آيه? مباركه دارد كه به منزله عصاره? سوره? «آل عمران» است و بحثهاي جامعه شناسي و رابطه فرد و جامعه را هم مفصل بحث كردند اين پانزده فصل را پانزده عنوان حتماً ملاحظه فرماييد به خواست خدا بحث مي‌شود مسئله? ولايت فقيه و حكومت اسلامي را هم در ذيل همين آيه بحث كردن شايد در حدود ده، بيست صفحه باشد اين پانزده عنوان را به طور دقيق مباحثه بفرماييد تا اينجا به تفصيل بحث بشود ان‌شاء‌الله تا معلوم بشود اين حرف تازه‌اي دارد ايشان نوعاً مفسرين اين مصابره و مرابطه را براي اينكه با مفاعله هيئت‌اش محفوظ بماند يك طوري بيان كردند خواه زمخشري در كشاف خواه امام رازي در مفتاح خواه امين الاسلام(رضوان الله عليه) در مجمع آنها گفتند به اينكه صابروا يعني باب مفاعله است همان طوري كه دشمنان شما در صحنه? نبرد صابرند شما هم صابر باشيد مثل قاتلوا آنها صابرند شما هم صابر باشيد كه طرفين صبر يك طرف مسلمان است يك طرف غير مسلمان رابطوا هم اين‌چنين است يعني همان طوري كه آنها اهل رباط‌اند شما هم اهل رباط باشيد رباط هم اين است كه اسبها را در مرزها محكم ببنديد و آماده باشيد يكجا حمله كنيد كه جلوي تهاجم آنها را بگيريد نظير آيه? شصت سوره? «انفال» كه فرمود ?وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ? ?رِباطِ الْخَيْلِ? بستر اسب در مرزها كه انسان مرزدار باشد مواظب باشد كه تا بيگانه تهاجم نكند خب همان طوري كه آنها اهل رباط‌اند شما هم اهل رباط باشيد منتها آنها بر باطل شما بر حق براي اينكه هيئت باب مفاعله محفوظ باشد.
اما زمخشري در كشاف يك لطيفه‌اي را هم دارد كه در ديگر تفاسير نيست يا كم است و آن اين است كه ايشان به نكته‌اي توجه كرد كه گرچه اين هيئت، هيئت مفاعله است اما امر هم هست در باب قتال بالأخره قتال باب مفاعله است امر هم شده بايد اين امر توجيه بشود كه اين فعل دو طرفه چگونه مورد امر است حالا اينجا كه مصابره هست اين مصابره مأمور بها است مصابره يعني دو طرف يكي كه باطل است ديگري حق آيا مصابره? بين دو طرف مورد امر است مرابطه? بين دو گروه مورد امر است در حالي كه گروه باطل‌اند و منهي‌اند عن الصبر و الرباط براي اينكه اين شبهه پيش نيايد زمخشري در كشاف مي‌گويد كه اين باب مفاعله به عنوان مغالبه است «صابروا‌ اي غالبوهم في الصبر رابطوا ‌اي غالبوهم في الرباط» يعني دشمن شما اهل صبرند شما صابرتر باشيد دشمنان شما اهل رباط و مرزداري‌اند شما مرابطتر باشيد اگر اين مصابره به معناي مغالبه در صبر باشد و همچنين مرابطه يعني مغالبه در رباط باشد مي‌تواند مأمور بها باشد ولي اگر مصابره همان فعل بين‌الطرفين است اين فعل بين‌الطرفين مورد امر نيست چون يك طرف منهي است پس اين معاني كه اين بزرگان ذكر كردند يا صابروا را به همين معنا گرفتند كه همان طوري كه آنها صبر مي‌كنند شما صبر كنيد و در رابطه گفتند همان طوري كه آنها اهل رباط‌اند شما هم اهل رباط باشيد يعني اسبها را ببنديد منتظر دفاع باشيد يا نه مرابطه كنيد يعني مغالبه? در رباط مصابره كنيد يعني مغالبه در صبر.
اما بياني كه سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) دارد اين است كه اين صابروا مستقيماً متوجه به خود مسلمين است و رابطوا مستقيماً متوجه مسلمين است نه با هم صبر كنيد صبرهايتان را با هم تبادل كنيد همان طوري كه ?وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا? دستور مي‌دهد كه با هم مسلمان باشيد نه همه مسلمان باشيد چون در بحث ?وَ اعْتَصِمُوا? ملاحظه فرموديد كه ?وَ اعْتَصِمُوا? دستور به ايمان جمعي مي‌دهد مثلاً الآن اگر چنانچه روي زمين كه بيش از يك ميليارد مسلمان است حالا فرضاً يك ميليارد مسلمان در روي زمين باشد و اين يك ميليارد همه اينها مسلمان باشند موحد باشند اما كارهاي هماهنگ نداشته باشند با هم نباشند هيچ كدام اينها به اين آيه عمل نكردند چون آيه نمي‌گويد مسلمان باشيد مي‌گويد با هم مسلمان باشيد با هم مسلمان بودن غير از مسلمان بودن است ?وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا وَ لا تَفَرَّقُوا? همه? شما با هم مسلمان باشيد اگر مسئله? نظري فكري است تبادل كنيد اگر مسئله? عملي است تعامل كنيد اگر مسئله جنگ است مجاهدت و مرابطه و مصابره داشته باشيد با هم بكنيد يك ميليارد مسلمان بي ‌هم هيچ كدام به اين آيه عمل نكردند با هم مسلمان بودن غير از اينكه هر كدام مسلمان باشد خب اگر ?وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَميعًا? معنايش اين است كه با هم مسلمان باشيد و اين هم يكي از بحثهاي رسمي همين سوره? مباركه? «آل عمران» بود اين صابروا و رابطوا هم به اين مسلمين خطاب مي‌كند كه با هم اهل صبر باشيد چون صبر هر كسي محدود است و هر كسي هم در برابر هر كاري حساسيت دارد زود مي‌رنجد ديگري در آن امر نمي‌رنجد درباره? كار ديگر مي‌رنجد اگر اين صبرها روي هم گذاشته بشود با هم صبر كنند آنجا كه يكي رنجيد ديگري ترميم مي‌كند يا يكي خسته شد ديگري جبران مي‌كند يا يكي لرزيد يا لغزيد ديگري مرمت مي‌كند و بالعكس با هم صبر كردن غير از اينكه تك تك صابر باشد اين هم هيئت مفاعله محفوظ ماند و هم هر دو طرف‌اش حق است نه نياز به آن معنايي است كه امام رازي كرد و امين الاسلام پذيرفت و براي حفظ هيئت باب مفاعله اين معناي دقيق را از دست دادند كه بالأخره مصابره‌اي كه مورد امر شده است يك طرف‌اش كه منهي است يك طرف‌اش كه حرام است كجا مصابره امر شده نه آن معناي باطلي است كه در تفسير امام رازي است و امين‌الاسلام پذيرفته نه آن معناي با تكلفي است كه زمخشري دارد كه «صابروا‌ اي غالبوهم في الصبر» خطاب به مؤمنين است ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا? با هم صبر كنيد خب شما در همين جريان جنگ و دفاع هشت ساله ملاحظه فرموديد در هر كار اشتباهي هم همين طور است در لجنه و يك گروه ده نفري هم مي‌بينيد همين طور است هر عضوي از اعضاي اين لجنه و گروه درباره? امري زود مي‌رنجد ديگري ترميم مي‌كند و ديگري درباره? مطلبي مي‌رنجد و همين شخص مرمت مي‌كند اين مي‌شود مصابره با هم صبر كردن صبر‌ها را روي هم ريختن ضعف كسي را با صبر خود ترميم كردن مي‌شود مصابره.
در آن مسئله? مرابطه هم ايشان حرف تازه‌اي دارند.
پرسش:...
پاسخ: تواصي به صبر يك ديگر را به صبر دستور دادن هست اما اين خودش صبر كردن است در كار‌ها تواصي به حق تواصي به صبر در مقابل ايمان و عمل صالح است آن سوره? مباركه? چهار ركن را اشاره كرد و كساني كه واجد آن اركان اربعه هستند از خسارت مصونند ?وَ الْعَصْرِ ? إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ ? إِلاَّ الَّذينَ? كه اين چهار چيز را داشته باشد ?إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا? مسائل اعتقاديشان درست بشود ?وَ عَمِلُوا الصّالِحات? اعمالشان درست باشد همان طوري كه اين ركن اول و دوم را دارند اين ركن اول و دوم را هم به ديگران ياد بدهند ?وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ? معارف را به ديگران توصيه كنند ?وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر? چون عمل صالح صبر طلب مي‌كند دو تا ركن مال خودشان است همين دو تا ركن را به ديگران هم توصيه كنند بشود چهار ركن كساني كه داراي اين اركان اربعه هستند از خسارت مصون‌اند اما اين مصابره مال خودشان است جزء ?عَمِلُوا الصّالِحات? است خب ?وَ رابِطُوا? هم گذشته از اينكه رباطهاي با هم را در بردارد ايجاد مرابطه را هم دارد حالا رابطه? فرد با فرد آحاد امت با يكديگر رابطه? امت با امام چون يكي از رواياتي كه در ذيل همين كريمه آمده است اين است كه «رابطوا مع امامكم» در بخشي از .. دارد كه مع امامك المنتظر خب اينها به عنوان مصداق است البته بهترين مصداق مرابطه ايجاد ارتباط با وجود مبارك حضرت حجت(سلام الله عليه) است بعد هم كساني كه جانشين اويند پس هم رابطه‌هاي فردي مطرح است كه افراد با يكديگر رابطه برقرار كنند و هم رابطه‌اي كه بين امت و امام برقرار بشود اينها مطالبي است كه در ضمن پانزده فصل به عنوان پانزده عنوان يك تا پانزده ايشان مطرح كردند حالا شما تفاسير ديگر را هم ملاحظه فرماييد اين تفسير هم ملاحظه فرماييد ببينيد كه فاصله چقدر زياد است.
پرسش:...
پاسخ: نه تواصي و صبر موردش اين است كه ديگران را به صبر واردار كردند مصابره اينكه خودش در موقع صبر نقص ديگري را ترميم مي‌كند آنجا كه ديگري جزع دارد او صابر است چه اينكه در جايي كه خودش جزع مي‌كند ديگري صابر است.
پرسش:...
پاسخ: نه ماده‌اش جمع است اما صيغه‌اش صيغه? جمع است اما هيئت‌اش هيئت باب مفاعله كه نيست اين تحليلي است نظير ?أَوْفُوا بِالْعُقُودِ? نظير ?أَقيمُوا الصَّلاةَ? كه هر كسي موظف است صبر كند و اقسام سه‌گانه صبر اما صابروا كه هيئت باب مفاعله است با هم صبر كردن است در كارهاي اجتماعي با هم صبر بكنيد يعني صبرها را روي هم بگذاريد اگر صبرها را روي هم گذاشتيد در كارهاي اجتماعي موفقيد در كارهاي فردي خود انسان موظف است صبر كند در كارهاي اجتماعي ضعف هر كسي را ديگري بايد با صبر خود ترميم بكند ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا? گرچه صدر اين آيه خطاب به مؤمنين است اما براي اينكه توهم نشود اينگونه از امور و اوامر سه‌گانه ياد شده مربوط به مسائل دنيايي است مسئله? تقوا را بازگو فرمود ?وَ اتَّقُوا اللّهَ? تا روشن بشود كه چه در صبر چه در مصابره چه در مرابطه تقواي الهي بايد مطرح باشد كه هم خير دنيا باشد و هم خير آخرت و از مجموع اين خيرين تعبير به فلاح مي‌شود ?لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ? خب ممكن است كه كسي صابر باشد رنج و كوشش را تحمل كند اما فقط براي منافع دنيا اين مشمول اين اصبروا نيست چون اين اصبروا در سايه? تقوا است ممكن است كسي براي تحصيل درآمد خيلي هم اهل استقامت و ايستادگي باشد او صبر كرده است اما براي تأمين وسايل رفاهي خود اين ديگر به فلاح نمي‌رسد كسي به فلاح مي‌رسد كه در اين امور ياد شده اهل تقوا باشد ?وَ اتَّقُوا اللّهَ? قهراً گاهي نبايد مقاومت كند بايد تسليم بشود انسان با تقوا نبايد در جايي كه حق براي او روشن شده است مقاومت كند فوراً بايد تسليم بشود اگر تقوا است دو نفر دارند بحث مي‌كنند براي او معلوم شد كه حق با طرف بحث او است نخواهد حتماً حرف خودش را تثبيت كند اينجا ايستادگي جاي بسيار بدي است صبر مذموم است اين صبر نيست در حقيقت جدال است و لجاج اينجا دارد مقاومت مي‌كند اما تقوا در او نيست حتماً مي‌خواهد بگويد كه من هم مطلب صحيحي داشتم اين كم كم او را لجوج و مجادل بار مي‌آورد در مصابره هم اين‌چنين است در مرابطه هم اين‌چنين است بنابراين تقوا روي اين سه اصل ياد شده است ?يا أَيُّهَا الَّذينَ?.
پرسش:...
پاسخ: بسيار خب آنها اقسام سه‌گانه است اما حصر كه نيست آنها به عنوان تطبيق ياد مي‌شود صبر در مصيبت هم اين‌چنين است گاهي انسان در برابر مصيبت صبر مي‌كند ايستادگي مي‌كند ولي متنبه نمي‌شود جزع نمي‌كند نظير صبري كه مشركين در جريان جنگ بدر داشتند گفتند اصلاً كسي حق ندارد براي كشته‌هاي خود گريه كند تا ما بعدها جبران كنيم كه آن عقده‌ها را در جنگ احد ترميم كردند شد «آكلة الاكباد» اين هم صبر بود ولي صبر عند المصيبت بود ولي مذموم بود ممكن است كسي يك حادثه‌اي تلخي به او رخ بدهد كه براي بيداري او است او جزع نمي‌كند اما متنبه هم نمي‌شود ولي تقوا اگر در كنارش باشد متنبه مي‌شود.
بنابراين چون صبر مطلق است همه اين اقسام را مي‌گيرد و در بعضي از اين اقسام سخن از تقوا نيست لذا كلمه? ?وَ اتَّقُوا اللّهَ? را به عنوان اصل ضامن اين سه اصول ذكر فرمود تا به فلاح برسد.
پرسش:...
پاسخ: بله چون با هم صبر كردند ديگر در كارهاي فرديش صابر هست اما در كارهاي اجتماعي نظرات ديگران را نتوانست تحمل بكند چون خودش نظري دارد.
پرسش:...
پاسخ: در كارهاي فردي، در كارهاي خودش صابر هست اما در كارهاي جمعي بايد نظرات ديگران را هم تحمل بكند.
پرسش:...
پاسخ: اگر كسي در مسئله? فردي مربوط به مسائل شخصي خود صابر بود معنايش اين نيست كه در مسائل جمعي هم صابر است در مسائل جمعي بايد نظرات گوناگون را بشنود و تحمل كند ده نفر كه نشسته‌اند اينها ده تا نظر دارند وقتي ده‌ تا نظر داشتند نبايد كه شخصي بگويد حتماً نظر من بايد اجراء بشود كه اين بايد نظرات ديگران را هم تحمل كند تصميم‌گيري يك هيئت و لجنه رابطه‌اي دارد حالا اگر او نظرش مؤافق نبود بايد اينجا تحمل بكند چون توافق آراء كه ممكن نيست با تك راي هم كه نمي‌شود مملكت را اداره كرد كه كارهاي جمعي را انجام داد بايد نظرات ديگران را تحمل كرد اين مصابره در بين خود مسلمين است و چيز خوبي هم هست با هم صبر كردن است و اگر كسي نظرات ديگران را تحمل كرد ديگران هم اين توفيق را دارند كه نظرات او را تحمل بكنند چون معلوم مي‌شود به اينكه او مي‌خواهد با تقوا كار كند اين مصابره او بر‌اساس تقوا بود نخواست رأي خود را تحميل كند.
خب ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ? مطلبي كه حالا در اين امور به خواست خدا مطرح مي‌شود اين است كه وقتي سخن از وجود جامعه است كه جامعه وجود دارد يا نه؟ اين بحث مبسوطي است كه شايد از بعضي از آياتي كه سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) استنباط كردند استنباط بشود با نقدي كه متوجه است.
اما حالا جامعه به عنوان امر اعتباري قرارداد جمعي اين هست تا برسيم به اصل وجود حقيقي جامعه يك سلسله احكام مال فرد است يك سلسله احكام مال جمع رواياتي هم كه در ضمن اين آيه آمده است بعضي مال مسائل اجتماعي است بعضي مثل مسائل فردي، آنچه كه مربوط به مسائل فردي است انتظار نماز بعد از نماز جزء مرابطه است رباط يعني انتظار الصلاة بعضي از مفسرين خواستند اين آيه را بر همين معنا حمل كنند و اختصاص بدهند گفتند چون در زمان خود رسول اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) مرابطه به اين معنا كه نبود يعني مرزداري بود بستن خيل در مرز و امثال ذلك كه نبود پس بنابراين اين رابطوا كه در اينجا است يعني انتظار الصلاة بعد از صلات نظير همين كاري كه فعلاً در حجاز و غير حجاز است آنقدر مي‌نشيند تا موقع نماز بعدي و اين هم به حساب فضيلت مي‌شمارد در حالي كه قرآن كريم دارد ?فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي اْلأَرْضِ? برويد دنبال كارتان كارهايي انجام بدهيد بعد موقع نماز بياييد حالا اگر كسي زائر بود مسافر بود توفيقي داشت آنجا بنشيند منتظر نماز بعدي باشد طوبي له و حسن مآب اما نظام بر اين نيست كه انسان سه‌ چهار ساعت وقت را مرتب در مسجد بگذراند و بعد هم در ساير كارها محتاج به ديگران باشد كه اين طور نيست ?فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي اْلأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ? اين ?وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ? معلوم مي‌شود كار صحيح توليد صحيح و مانند آن است وگرنه آن فرض به معناي .. مستحبي كه در مسجدها آسان تر است كه ?فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي اْلأَرْضِ? ولو روز جمعه ?وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ? اگر بخواهيد دستتان در كنار سفره? ديگران دراز باشد برويد كار كنيد فضل خدا فراوان است ولو در نماز جمعه بعد از روز نماز جمعه آنها مي‌گفتند به اينكه چون رباط به اين معناي بستن اسب در مرزها نيست لذا معني انتظار صلات بعد از صلات است در حالي كه آيه? شصت سوره? «انفال» هم ?وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّه? آمده حالا اصل آمده ولو آن زمان، زمان امتثال‌اش نباشد هر وقتي كه زمان امتثال شد اين آيه در حكم وجوبي را به همراه دارد آنچه كه مهم است اين است كه انسان وظيفه فردي دارد كه همين سوره بيان كرد نظير نماز و روزه و امثال ذلك يك وظيفه جمعي دارد آن وظيفه‌ فردي را هم با اين وظايف جمعي انجام بدهد نمازش را با جماعت بخواند در عين حال كه نماز يك وظيفه فردي است آن را با جماعت بخواند ?وَ ارْكَعُوا مَعَ الرّاكِعينَ? باشد و مانند آن ربط فرد به مجتمع را اين آيه تثبيت مي‌كند اين يكي از آن فصول پانزده‌گانه‌اي است كه سيدنا الاستاد امام(رضوان الله عليه) عنوان كردند اصل جامعه را حالا چه نحو وجودي دارد بايد كه بعد بحث بشود ولي يك وجود و قرارداد اجتماعي هست و قرآن كريم خطابي كه به جامعه دارد براي جامعه كتاب باز مي‌كند يعني براي امت كتاب باز مي‌كند انسان در قرآن به دو محاسبه دعوت مي‌شود يك محاسبه فردي كه نامه اعمال او را بر‌اساس آن محاسبات فردي او تنظيم مي‌كند يك نامه? اجتماعي هم دارد كه كارهاي اجتماعي او در آن نامه جمعي نوشته مي‌شود كارهاي فردي او در يك كتاب خاص تنظيم بشود كه ?وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ ? كِرامًا كاتِبينَ? آنها هم مي‌نويسند اما كارهاي اجتماعي او در كتاب جمعي نوشته مي‌شود كه «لكل امة كتاب» اين «لكل امة كتاب» يا ?هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنّا كُنّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون? آن كريمه ظاهراً ناظر به كتاب جمعي است يعني دستورات جامعه در آن كتاب جمعي نوشته مي‌شود ممكن است كسي نامه اعمال‌اش در مسائل فردي سفيد باشد سياه نباشد ولي در مسائل جمعي نام سفيدي نداشته باشد يعني بعد از اينكه محاسبه فردي او تمام شد وقتي به بخش محاسبه جمعي مي‌رسند مي‌بينند او در مسائل اجتماعي ره‌آوردي ندارد ?هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنّا كُنّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ? «لكل امة كتاب» چه اينكه «لكل امه اجل» نشان مي‌دهد كه انسان سلسله وظايف جمعي دارد كه در نامه? امت نوشته مي‌شود در كتاب امت نوشته مي‌شود چه اينكه يك سلسله وظايف فردي دارد كه در كتاب شخص نوشته مي‌شود آن آياتي كه دارد كه يك عده‌اي كتابشان به يمينشان يك عده‌اي كتابشان به يسارشان يك عده‌اي كتابشان به وراء ظهرشان داده مي‌شود ظاهراً كتابهاي فردي است اما آن بخشي كه گويي در سوره? مباركه? «جاثيه» و مانند آن باشد كه براي هر امتي كتاب هست آن ديگر اين‌چنين تقسيم نمي‌شود كتاب مال او نيست حالا اگر امتي تبهكار بود كتاب را به وراء ظهر آن امت بدهند يا به يسارشان بدهند اين چگونه قابل تصوير است و اگر امتي اهل فلاح بود و پرهيزكار كتاب را به دست راستشان بدهد اين چگونه قابل تصوير است هر كدام علي حده بايد بحث بشود منظور آن است كه يك سلسله اعمال فردي است كه كتاب فردي دارد و در صحنه تطاير كتب به انسان اعطا مي‌كند يك سلسله اعمال جمعي است كه در كتاب ديگر نوشته مي‌شود در نامه? اعمال ديگر نوشته مي‌شود ?يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ?.
خب پس اصل جامعه به عنوان يك وجود قراردادي فعلاً هست كه قرآن اين‌چنين مي‌گويد حالا حقيقي يا اعتباري‌اش بايد بحث بشود و رابطه? فرد و جامعه را هم ?وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه? و امثال ذلك كه بحث‌اش گذشت به عهده دارد و اين رابطوا هم تثبيت مي‌كند يعني با يكديگر رابطه بر قرار كنيد نه اسب را در مرزها ببنديد آن يك مصداق از مصاديق اين رابطوا است بستن اسب در مرزها به عنوان نگهداري اين مال گروهي خاص است در زمان مخصوص اما آن رابطوا مال همه مردم است در همه? عصر‌ها پس برقراري رابطه و ساختن جامعه اولين وظيفه است نبايد ما بگوييم كه جامعه‌اي نيست جمعي نيست تا ما به آن جمع بپيونديم ما بايد جمع بسازيم اگر كسي گروهي ندارد، جمعي ندارد بايد جمع بسازد و جمع ساخته را حفظ بكند هم اصل جمع وظيفه است كه فرمود ?وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه? و رابطوا و هم بعد الجمع آن صبر دسته جمعي هم وظيفه است به عنوان صابروا حالا عناويني كه مطالعه مي‌فرماييد در اين چند صفحه از همين ذيل اين آيه? مباركه ايشان از الانسان و الفرد و المجتمع شروع مي‌كنند تا به آن فصل پانزدهم كه اسلام دين غالب است.
«و الحمد لله رب العالمين»