موضوع: سوره آل عمران
عنوان: تفسيرسوره مبارکه آل عمران جلسه307
مدت زمان: 31:26 اندازه نسخه كم حجم: 4.91 MB دانلود اندازه نسخه پر حجم: 8.20 MB دانلود
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
?لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذًي كَثيرًا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُور?186?
گرچه در آيه? سوره? مباركه? «بقره» كه فرمود: ?وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرين? آنجا تا حدودي مسئله امتحان بازگو و بررسي شد اما شايد بعضي از نكات آنجا مطرح نشده باشد يا فعلاً در اذهان نباشد ذكر بعضي از آن نكات بد نيست و آن اين است كه اصل ابتلا كه از ماده? بَلاست و بِلا يعني فرسوده كردن آدم وقتي يك لباسي را چند سال بپوشد اين لباس بِلا و كهنگي پيدا ميكند كهنه ميشود بِلاي به كهنگي ثوب بالي يعني لباس فرسوده اگر كسي لباسي را چند سال بپوشد اين ثوب ميشود بالي و كهنه و فرسوده و صاحب اين لباس كاملاً از وصف اين لباس باخبر است كه آيا رنگش ثابت است يا نه زود از بين ميرود يا نه پارچه دوام دارد يا نه قابل اطو است يا نه اگر لكهاي برداشت لكهاش زود پاك ميشود يا دير پاك ميشود همه خصوصياتي كه در يك لباس هست شخصي كه چند سال اين لباس را پوشيده اين قبا را مثلاً پوشيده او را كهنه كرده به همه خصوصيات اين پارچه آگاه است اين خاصيت ابتلاي ثوبي است كه ثوب بالي ميشود يعني كهنه ميشود اين معناي لغوي در تعبيرات عرف هم وقتي كسي بخواهد بگويد من چندين سال با او رفاقت داشتم و از اوصاف او باخبرم ميگويم من كهنهاش كردم يعني چندين سال با او معاشرت كردم و از او باخبرم اين هم دو مطلب از جمع آن تعبير لغوي به اين تعبير عرفي به دست ميآيد كه در موقع امتحان آن امتحان كننده تا انسان را فرسوده نكند گوهرش ظهور نميكند كه اين چه گوهري دارد اين هم كه گفته شد «في تقلب الاحوال علم جواهر الرجال» در زير و رو شدن حالات گوهر افراد مشخص ميشود گاهي با زشتيها با حوادث ناگوار گاهي با حوادث گوارا گاهي با مقام و نَصب گاهي با عزل و دفع پست گاهي با دادن مال گاهي با گرفتن گاهي با دادن فرزند گاهي با گرفتن گاهي با شهرت گاهي با خاموشي با همه? اينها در همه? شرايط امتحان ميشوند تا خوب انسان فرسوده بشود بعد گوهرش مشخص ميشود تا انسان بالي نشود فرسوده نشود در كشاكش امتحان گوهرش ظهور نميكند اين است كه ذات اقدس الهي به اولياي كودكان فرمود اگر خواستيد اموال ايتام را به آنها بدهيد قبل از بلوغ كه نميتوانيد بعد از بلوغ اگر چنانچه اين رشيد بود ميتوانيد اموال يتامي را به اينها بدهيد ?وَ ابْتَلُوا الْيَتامي? اينها را كهنه كنيد چندين بار بيازماييد در خريد و فروش و مانند آن اينها را بررسي كنيد اينها را كاملا فرسوده كنيد و ببينيد اينها لايقند يا نه ?وَ ابْتَلُوا? اين است همين معنا با حفظ اين خصوصيات اصلي در امتحانهاي الهي هست ذات اقدس الهي بشر را در شرايط گوناگون ميآزمايد تا كهنه كند و فرسوده بشود انسان تا گوهرش مشخص بشود كه چه خواهد بود اين ميشود معناي امتحان چون معناي امتحان اين است لذا خدا فرمود ما انسان را براي آزمون خلق كرديم ?إِنّا خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعًا بَصيرًا? ما چون ميخواهيم او را امتحان كنيم او مبتلاي ما بشود او را از مجاري ادراكي و همچنين تحريكي برخوردار كرديم كه خوب او را بيازماييم لذا وقتي كه ميخواهد بيازمايد در شرايطي گوناگون ميآزمايد بعضيها در حال فشار و مصيبت خوب از عهده امتحان برميآيند صبر خوبي دارند ولي وقتي به رفاه و امكانات رسيدند شكر بدي دارند شكور نيستند گرچه صبورند بعضيها در مواقع امتحان خوش كه به آنها امكانات مالي داده ميشود امتحان خوبي پس ميدهند يعني شكر خوبي دارند بجا صرف ميكنند در راه حرام صرف نميكنند اهل اسراف و اسراف نيستند و مانند آن ولي اگر به تنگدستي بيفتند نميتوانند صبر كنند ذات اقدس الهي همه را در شرايط گوناگون امتحان ميكند لذا اصل آفرينش انسان را با امتحان در سوره? مباركه? «انسان» ياد كرد ?هَلْ أَتي عَلَي اْلإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ? كه ?لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا ? إِنّا خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعًا بَصيرًا? و مانند آن.
در سوره? مباركه? «انسان» آيه? دو به بعد ?إِنّا خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعًا بَصيرًا ? إِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمّا شاكِرًا وَ إِمّا كَفُورًا? براي آزمون فرمود ما انسان را در زميني زندگي داديم كه اين زمين را مزين كرديم به انواع نعمتها در سوره? مباركه? كهف آيه? هفت اينچنين فرمود: ?إِنّا جَعَلْنا ما عَلَي اْلأَرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ? وَ إِنّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعيدًا جُرُزًا? ما انسان را در كلاس امتحان گذاشتيم يعني در روي زميني قرار داديم كه زمين را مزين كرديم او اگر عاقل باشد بين زينت الارض و زينت الانسان فرق ميگذارد اگر فريب بخورد فرق نميگذارد ما آنچه كه در روي زمين قرار ميگيرد خواه روي اصول صنعت خواه روي اصول طبيعت هيچ كدام اينها زينت الانسان نيستند اينها زينت الارضاند و اگر هم دسترسي پيدا كرد به منظومههاي شمسي راه يافت در جهان ستارهها هم بايد بداند كه ?إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ? اين ستارهها هم بالأخره زينت السماءاند نه زينت الانسان پس اگر يك روزي انسان قدرتي داشت و قصرهايي ساخت كه ?لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلاد? يا باغهايي داشت كه گفت ?ما أَظُنُّ أَنْ تَبيدَ هذِهِ أَبَدًا? يا اگر سفر آسماني كرد و در منظومههاي شمسي هم آنجا صاحب باغ و راغ شد در همه اين اطوار بايد بداند كه هيچ كدام از موجودات زميني و موجودات آسماني زينت الانسان نيستند ?إِنّا جَعَلْنا ما عَلَي اْلأَرْضِ زينَةً لَها? نه لكم حالا اگر كسي توانست يك باغ خوبي تهيه كند يك خانه خوبي بسازد يك فرش خوبي بسازد تهيه كند همه اينها زينت هست اما آن منطقه از زمين كه آباد شد به وسيله باغ يا خانه يا فرش آن قسمت از زمين مزين شد نه صاحب خانه بعد هم فرمود اينها پژمرده ميشود حالا اگر چنانچه توانست چند تا ستارهاي را هم به نام خود ثبت بدهد باز هم اين زينت السماء است نه زينت الارض ?إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِب? نه زينا الانسان بر فرض هم انسان مالك شمس و قمر هم بشود باز مزين نشده زينت الانسان همان است كه در سوره? «حجرات» مشخص كرد فرمود: ?حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اْلإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ? پس زينت الانسان همان ايمان است و لا غير فرمود ذات اقدس الهي ?حَبَّبَ إِلَيْكُمُ اْلإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ? پس ايمان ميشود زينت الانسان و لا غير هر چه بيرون از محدوده جان آدمي است به حساب زينت انسان نخواهد آمد در موقع امتحان آنكه عاقل است بين زينت الانسان و زينت الارض فرق ميگذارد بين زينت الانسان و زينت السماء فرق ميگذارد آنكه عاقل نيست به دام ?زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ? ميافتد بين زينت الارض و زينت الانسان فرق نميگذارد و زينت الارض را زينت انسان ميپندارد و خود را مزين ميكند ?فَخَرَجَ عَلي قَوْمِهِ في زينَتِه? اينچنين ميشود در حقيقت آن مركوب مزين شد آن لباس مزين شد نه قاروني كه ?خَرَجَ عَلي قَوْمِهِ في زينَتِهِ? امتحان براي آن است كه انسان درست اين راهها را تشخيص بدهد چيزي كه بيرون از جان اوست او را زينت خود نپندارد و چيزي كه در درون ذات خود اوست او را زيور بپندارد و لا غير مطلب بعدي آن است كه.
پرسش:...
پاسخ: آن در همين اوايل سوره? مباركه? «آل عمران» بحث شد كه اگر هم شيطان مزين هست شيطان از مجاري قدرت ذات اقدس الهي هست در حد امتحان دارد اين كارها را ميكند مگر اينكه كساني تحت ولايت شيطان باشند كه خداوند شيطان را بر آنها مسلط ميكند و بفرمايد ?إِنّا جَعَلْنَا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ لِلَّذينَ لا يُؤْمِنُون? يا ?أَنّا أَرْسَلْنَا الشَّياطينَ عَلَي الْكافِرينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا? خب.
پرسش:...
پاسخ: ميخواهد گوهر افراد مشخص بشود وگرنه ذات اقدس الهي جز لطف چيز ديگري ندارد.
پرسش:...
پاسخ: گوهر بد بدان معلوم بشود گوهر خوب خوبان هم معلوم بشود ?لِيَميزَ اللّهُ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّب? تا امتحان نشود خوبي خوبان روشن نميشود همه انبيا و اوليا و مردان الهي به وسيله امتحان به اين مقام منيع راه يافتند و راه براي ديگران هم باز بود ولي به سوء اختيار خود پيدا كردند اگر امتحان نباشد بين عاقل و جاهل فرقي نيست بين مهذب و ملوخ فرقي نيست اين امتحان است كه ?لِيَميزَ اللّهُ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّب? امتحان چيز بسيار خوبي است.
مطلب ديگر آن است كه در بحث ديروز آيه? سوره? «انبيا» اشاره شد كه فرمود ما انسان را ?نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً? در سور ديگر هم همين مسئله هست كه ما گاهي با حسنات انسان را ميآزماييم تا ببينيم شاكر است يا نه گاهي با سيئات ميآزماييم كه ببينيم صابر است يا نه گاهي در جمع غافلان انسان را ميآزماييم ببينيم ذاكر است يا نه گاهي در جمع جاهلان ميآزماييم ببينيم اهل فكر و علم است يا نه مسئله? شكر، مسئله? صبر، مسئله فكر، مسئله ذكر همه? اينها در شرايط گوناگون امتحان ميشود تا انسان شكور صابر ذاكر از غير اينها مشخص بشود لذا ميفرمايد كه ما ?بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئات? نه تنها با سيئات ميآزماييم گاهي با حسنات گاهي با سيئات آيه? 168 سوره? «اعراف» اين است كه ?وَ قَطَّعْناهُمْ فِي اْلأَرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون? گاهي با خوبيها اينها را ميآزماييم بلكه برگردند و شاكر باشند گاهي با ناگواري و دشواري اينها را امتحان ميكنيم بلكه در اثر صبر برگردند و صابر باشند در همين سوره? «اعراف» آيه? 163 جريان قوم يهود را بازگو ميكند فرمود: ?وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِمْ كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ بِما كانُوا يَفْسُقُون? اينهايي كه در كرانه آن دريا زندگي ميكردند امتحان شدند به اينكه روز شنبه صيد نكنند اين تكليف الهي بود كه شنبه تعطيل باشد صيد نكنند اينها ميديدند روز شنبه كه صيد نميكنند ماهيها شارعاند يعني بارزاند شُرَّعاند يعني بارزينند همه اين ماهيها به دم دست به دم تور ميآيند نزديكند فراوانند زيادند اما روز يكشنبه به بعد ماهي فراوان نيست خداوند فرمود ما اينها را امتحان كرديم از آن طرف گفتيم روز شنبه صيد نكنيد از آن طرف ماهيها روز شنبه فراوان و دم دست بودند ?وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِم? روزي كه روز سبتشان نيست روز تعطيلشان نيست روز كار هست ماهي فراوان نيست ما اينها را اين طور امتحان كرديم خب ماهيها براساس آيه? سوره? «هود» كه ?ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها? هر جنبندهاي بخواهد در هر شرايطي حركت كند زمام او به دست ذات اقدس الهي است چه كسي اين ماهيها را جلو ميآورد و در روز تعطيلي اينها را فراوان نشان ميدهد چه كسي اينها را در روز كار دستور ميدهد يك قدري فاصله بگيريد فرمود ما اين كارها را كرديم ديگر ما از اين طرف به اينها ميگوييم روز شنبه صيد نكنيد در روز تعطيلي صيد نكنيد از اين طرف در روز تعطيلي ماهيها هم فراوانند اينها امتحان شدند و يك عدهاي در امتحان ناكام ماندند آمدند و با حيله شرعي بالأخره روز شنبه از ماهيها هم استفاده كردند.
پرسش:...
پاسخ: آن هم باز امتحان هست يعني تمام اجر در دنيا داده نميشود هر چيزي كه در دنيا نصيب انسان شد ولو نسبت به گذشته اجر و پاداش باشد نسبت به آينده امتحان است اگر چيزي را خدا به انسان داد اين تمام اجر نيست تمام اجر فقط در قيامت است كه ?إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَة? كه آنجا اجر است و حسابي و اعمالي ديگر در كار نيست اما در دنيا هر چه به انسان برسد بالأخره همراه با يك تكليف است كه امتحان است مسئله ديگر آن است كه اگر چنانچه مشابه اين را در جريان صيد محرمان فرمود فرمود: ?لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ? در حال احرام صيد بر شما حرام است خب اينهايي كه احرام صيد بر اينها حرام است نيازمند هم هستند به مواد غذايي از آن طرف هم ذات اقدس الهي ميفرمايد ما در حال احرام شما را امتحان ميكنيم ?لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْديكُمْ وَ رِماحُكُمْ? خب از آن طرف ميفرمايد در حال احرام ?لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ? وقتي محرميد صيد نكنيد از آن طرف آهوان بالاي كوه را دستور ميدهد كه به دامنه كوه سرازير بشود و در تيررس اينها و در دسترس اينها قرار بگيرند تا اينها را بيازمايد وگرنه كسي كه محرم شد و صيد بري بر او حرام شد و صيد در دسترس او نيست موفق شدن در اين امتحان كار سهل است آنجا امتحان دشوار است كه انسان نيازي به مواد غذايي داشته باشد و بهترين غذاها كه همان گوشتهاي حيوانات مثل آهو و اينهاست در دسترس باشد و در تيررس باشد و او نكند پس از اين طرف ميفرمايد ?لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ? از آن طرف ميفرمايد ?لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْد? به قدري كه ?تَنالُهُ أَيْديكُمْ وَ رِماحُكُمْ? با دست هم ميتوانيد بگيريد اين ميشود امتحان خب پس در موارد امتحان گاهي به امور گواراست گاهي به امور ناگوار.
پرسش:...
پاسخ: اين هم امتحان است نسبت به گذشته همه اگر كيفر است نسبت به آينده اگر بد بود اگر خوب بود فقط امتحان است اگر انسان خوبي بود فقط امتحان است اگر انسان بدي بود ?فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ? است اما ذات اقدس الهي ميفرمايد كه ما اينها را ميگيريم ?فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا? در همين زمينه است ميفرمايد كه ما اينها را در فشار قرار داديم چرا آنها تضرع نكردند ما اصلاً براي اينكه اينها به ياد حق بيفتند و تضرع كنند اينها را در فشار آورديم ديديم كه نه لايق فشار نيستند فشار را از آنها گرفتيم نعمتهاي فراوان به اينها داديم ?إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا? تا كاملاً پروار شدند و در نعمت غرق شدند ?أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً? ما بهترين نعمت را به اينها داديم كه اينها بگويند يا الله ديديم لايق نيستند اين فشار نعمت الهي است فرمود: ?فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا? وقتي بأس ما آمد چرا ناله نكردند چرا تضرع نكردند ديديم لايق نيستند اينها را به حال خودشان رها كرديم آن وقت در بحبوحه? نعمت اينها را گرفتيم علياي حال امتحان در همه? اين موارد هست بعضي از موارد را ذات اقدس الهي خيلي روشن ذكر ميكند ميفرمايد كه وقتي به ذي القرنين اين همه نعمت رسيد يا به وجود مبارك سليمان آن همه نعمت رسيد گفت اين نعمت را خدا به من داد تا ببيند من شاكرم يا نه درباره? سليمان(سلام الله عليه) آيه? چهل سوره? «نمل» اين است وقتي فرمود كه ?أَيُّكُمْ يَأْتيني بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُوني مُسْلِمين ? قَالَ? كذا و كذا ?قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبّي لِيَبْلُوَني ءَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ? خب اين فضل خداست كه نصيب ما كرده است تا ما را امتحان كند ببيند ما شاكريم يا نه آن فشارها براي روشن شدن صبر است و اين خوشحاليها براي روشن شدن شكر پس معلوم ميشود گاهي ذات اقدس الهي كسي را كه در حد سليمان(سلام الله عليه) است به وسيله? آن مقامي كه يكي از شاگردان او ميگويد ?أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ? ميآزمايد اين ميشود امتحان الهي در بخشهاي ديگر اينها خوب از عهده امتحان برميآيند عده? ديگر توان آن را ندارند پس امتحان گاهي به صورت ?وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات? است اين حوادث ناگوار گاهي در حد ?هذا مِنْ فَضْلِ رَبّي لِيَبْلُوَني ءَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُر? است كه اين درباره حوادث گواراست مقامات اجتماعي هم باز به شرح ايضاً[همچنين] در پايان سوره? «انعام» آمده كه آخرين آيه? سوره? «انعام» اين است ?وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ اْلأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُم? اين تفاوتي كه در جامعه هست بعضي رئيساند بعضي مرئوس نه روي لياقت ذاتي رئيس است نه روي محروميت ذاتي مرئوس گاهي عوض ميشود اين ?رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجات? اين ?لِيَبْلُوَكُمْ? است هم ليبلو الرفيع را هم ليبلو الوزير را براي هر دو امتحان است ببيند اين صابر است يا نه آن فخرفروش است يا نه براي هر دو امتحان است.
پرسش:...
پاسخ: بله؟ يعني اينكه در اين منزله او را قرار داد اين جعل الهي است اينكه او را در اين حد قرار داد ?رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْض? يك عده را در پايين قرار بدهد يك عده را در بالا قرار ميدهد اينها اينچنين نيست كه كار به دست غير حق تعالي باشد اين نظم، نظم امتحاني است نظم پاداشي در بهشت است كه ?لَهُمْ دَرَجاتٌ? يا ?غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ? و امثال ذلك اما نظم دنيايي نظم آزموني است ?رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُم? در هر دو حال پس امتحان در همه شرايط هست و گوناگون هم هست منتها آنچه كه در سوره? مباركه? «بقره» آمد مخصوص حوادث ناگوار است در موارد ديگر عام اما آيه? محل بحث كه ميفرمايد ?لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ? اين ناظر به امتحان به حوادث ناگوار است حالا يا ناگوار تشريحي مثل اينكه بر انسان پرداخت بعضي از مسائل مالي واجب است بر انسان شركت در جنگها لازم است اينها تشريحي است يا تكويني است نظير مسائلي كه در مال و جان وارد ميشود آيه? سوره? «بقره» كه فرمود: ?وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوع? اين ناظر به آن حوادث و امتحانهاي تكويني است غالباً اما اينكه فرمود: ?لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذين? هم تشريع را شامل ميشود هم تكوين را ولي تشريعش بيشتر به ذهن ميآيد براي اينكه در فضاي همان جنگ احد يا بعد از احد هست و مزين هم هست به اين جمله محفوف است به اين جمله ?وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذًي كَثيرًا? كه اينها يك آزمونهاي تشريعي است يعني شما از اين جهت كه مسلمانيد مورد هتك و اهانت و افك و امثال ذلك هستيد اينها آزمونهاي تشريعي است هر دو را شامل ميشود.
مطلب ديگر آن است كه اين ?وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ? كه يك جنگ رواني است وحوادث نفساني است اگر زير پوشش ?وَ أَنْفُسِكُم? باشد يعني ?لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُم? اين ?أَنْفُسِكُم? اين مسائل جنگ رواني را هم شامل بشود تحمل اهانتها را هم شامل بشود آن وقت اين از باب ذكر خاص بعد از عام چون اهميتي داشت ياد شده است و اگر منظور از آن ?أَنْفُسِكُم? خصوص مسئله? جهاد و امثال جهاد باشد اين ?وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ? مطلب جديدي است كه بر آن مطلب قبلي عطف شده است از باب ذكر خاص بعد از عام نيست مسئله نفس را در سوره? مباركه? 47 كه به نام وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است آنجا هم ياد كرده است در آيه? چهارم سوره? 47 اين است كه فرمود خداوند اگر بخواهد ميتواند از دشمنان دين انتقام بگيرد ?وَ لَوْ يَشاءُ اللّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُم? ?لاَنْتَصَرَ? يعني «لانتقم منهم» ?وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْض? شما را با يكديگر امتحان ميكند بعضي را زمينه بلوا و امتحان بعضي ديگر قرار ميدهد تا ببيند شما چه ميكنيد وگرنه خدا ميتواند چون ?كَتَبَ اللّهُ َلأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلي? ميتواند دشمنان دين را منكوب كند ولي شما را ميخواهد بيازمايد كه دين به دست شما زنده بشود اينكه فرمود: ?لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُم? اگر منظور از اين انفس همان مسائل تشريعي باشد كه در سوره? 47 آمده آن ?وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ? يك امر خاصي خواهد بود اگر اعم از تشريع و تكوين باشد اعم از رواني و غير رواني باشد ديگر آن ذكر خاص بعد از عام است و براي اهميت ياد شده در موارد ديگر اين كلمه بلوا و ابتلا را با انحاي گوناگون ذات اقدس الهي يادآور شد خب حالا اين محور بحث مسئله ابتلا و موارد ابتلا و فوايد ابتلا و امثال ذلك هيچ چيز در جهان نيست مگر اينكه ابتلا و امتحان الهي است حتي براي انبيا و اوليا هر مقامي كه ذات اقدس الهي به اينها داده است جزء نعمتهاست و ?لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم? شاملش ميشود اين جزء اطلاق است و اينها بايد از عهده امتحان بربيايند اما اينكه فرمود شما در اينگونه از موارد صابر و متقي باشيد براي آن است كه در موقع امتحان يك وقت است انسان زود از جا درميرود در امتحان موفق نخواهد بود ولو نسبت به كافران البته ?وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذًي كَثيرًا? اما شما چه كار كنيد بعضي از شما هم مستقيماً مقابله به مثل بكنيد بعضي از كارهاست كه اصلاً مقابل به مثل ندارد نظير غزو اگر زيد عمرو را غزو كرد عمرو نميتواند زيد را غزو كند بعضي از كارهاست كه ?مَنِ اعْتَدي عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدي عَلَيْكُمْ? خب در مسائل جنگ وقتي نوبت به جنگ رسيد مسئله ?قاتِلُوهُمْ حَتّي لا تَكُونَ فِتْنَةٌ? ?وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً? ?أَشِدّاءُ عَلَي الْكُفّارِ? است و مانند آن، آن براي مسئله جنگ است اما قبل از اينكه مسئله? جنگ برسد و موارد امتحانهاي ابتدايي در مسائل آزمون رواني و غير رواني وظيفه مسلمين چيست وظيفه مسلمين آن است كه اگر يك فحشي شنيدند فوراً فحش بگويند؟ يا ?إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ? است. صبر معنايش سكوت نيست چون اگر كسي ساكت باشد كه دشمنان دين با او كاري ندارند صبر براي انسان مقاوم است يك كسي كه در ميدان است با او كار دارد اگر كسي كه منزوي است كه كسي كاري به او ندارد خب گرچه وقتي نوبت به جنگ رسيد ?أَشِدّاءُ عَلَي الْكُفّار? باشيد ?وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً? باشيد ?شَرِّدْ بِهِمْ? باشيد ?قاتِلُوهُمْ? باشيد ?حَتّي لا تَكُونَ فِتْنَةٌ? ?أَشِدّاءُ عَلَي الْكُفّارِ? باشيد ?جاهِدِ الْكُفّارَ وَ الْمُنافِقينَ? باشيد و مانند آن اما قبل از اينكه به مرز جنگ برسد شما به مجرد شنيدن اذيت و آزار از لساني يا غير لساني فوراً بايد مشتعل بشويد يا راه بهتري هم دارد البته راه بهتري هم دارد در پايان سوره? مباركه? «نحل» نرسيده به سوره? «اسراء» آن آيهاش اين است آيه? 126 سوره? «نحل» اين است كه ?وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ? شما اگر خواستيد عقاب كنيد عقوبت كنيد به اندازهاي كه رنج ديديد معادل آن عقوبت كنيد اما ?وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصّابِرينَ? اگر اهل صبر باشيد و دست از عقوبت بكشيد اين بهتر است اگر بخواهيد مقابل به مثل كنيد اين عدالت است چون ?مَنِ اعْتَدي عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدي عَلَيْكُمْ? اگر خواستيد از باب ?إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرامًا? باشد اين بالاتر از عدل است كه احسان است كه ?إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسان? كه احسان بالاتر از عدل است اگر كسي در عدل موفق شد آنگاه دست به احسان ميزند اگر كسي در كلاس عدل موفق نشد سر از احسان درآورد اين دارد اسراف ميكند خيال كرده احسان ميكند انسان اول بايد در سن عدل بالغ بشود وقتي كاملاً عادل شد آن گاه از آنجا ميتواند به بالاتر از عدل كه احسان است سر در بياورد در همين آيه? پاياني سوره? «نحل» فرمود: ?وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ? كه ميشود عدل اما ?وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصّابِرين? كه ميشود احسان و بالاتر از عدل است حالا شما اگر يك اذيتي از ديگران شنيديد بايد نستوهانه مقاومت بكنيد در او حرفي نيست اما با فحش و دهان كجي يا نه ?ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ? يا نه ?قُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّنًا? يا نه ?قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيّامَ اللّهِ? طبق اين آيات نشان ميدهد كه انسان اول كريمانه برخورد كند اولي? است اگر برخورد كريمانه سودي نكرد آنگاه نوبت به ?وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً? ميرسد چه اينكه موسي و هارون(عليهم السلام) همين كار را كردند چه اينكه وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) همين كار را كرده است ولي تا به آن نصاب برسد مسئله، مسئله? صبر است كه انسان اگر صابرانه اين مسائل را تحمل بكند وقتي هم كه به مرحله ?أَشِدّاءُ عَلَي الْكُفّار? رسيد اينجا هم موفقانه پيروز ميشود.
«و الحمد لله رب العالمين»
|