«و علما في حلم» ترجمه: پرواپيشگان دانشمندان بردبارند. به اين معنا که در موقع آموزش به ديگران و در مورد عمل به آن، از بردباري حداکثر استفاده مي‏نمايند شرح: ارتباط اين عبارت با گفتاري که پيش از اين گذشت، در اين است که در وقت آموختن، آزمند و حريص است به شکلي که يک لحظه نيز، از کوشش بازنايستاده و به هنگام تعليم و آموزش دادن، با حوصله و بردباري، اين مسئوليت خطير را به پايان مي‏برد. احتمال ديگري، در اينجا وجود دارد و آن اينکه در وقت آموختن و ياد گرفتن مانند ياد دادن، شجاعانه اقدام نموده و موانع را، از سر راه برداشته و به مقام عالي ارتقا يابد. سقراط از فيلسوفان بزرگ يونان است. وي در 470 پيش از ميلاد، در شهر آتن، چشم به جهان گشود، پدرش مردي نجار بود و سقراط پس از آنکه در ايام جواني، چندي در خدمت وي به سر برد، به دستياري (کربتو) از شغل پدري کناره گرفت و دل [ صفحه 314] بر فلسفه نهاد. او به وجود خداي يگانه، پي برد و کوشش داشت که مردم را نيز، بدين حقيقت رهبري کند، ولي مردم سرانجام او را به بي‏ديني، متهم و به مرگ محکوم ساختند و با آنکه وسيله فرار او فراهم بود. براي محترم شمردن قوانين وطن خويش، مرگ را استقبال کرد و جام «شوکران» را به طيب خاطر نوشيد. سقراط، کارهاي زشت و بد را از اشتباه و ناداني مي‏دانست و مي‏گفت: مردمان از روي عمل و به عمد، به دنبال شر نمي‏روند و اگر خير و نيکي را، تشخيص دهند، البته آن را اختيار مي‏کنند. مثلا بايد ديد شجاعت چيست؟ و عدالت کدام است و پرهيزکاري يعني چه؟ راه تشخيص اين امور، اين است که آنها را به درستي تعريف کنيم. سقراط در سياست معتقد به قهر و زور نبود و با مردم مدارا و اقناع افکار را لازم مي‏دانست. گفتار اين حکيم بزرگ، مصداق واقعي فرموده‏ي مولا است که مي‏فرمايد: «و علما في حلم»