«و قصدا في غني» واژه‏ها قصد: راه رفتن، ميانه‏روي، عدالت و حد وسط بين اسراف و تقتير. غني: توانگري، بي‏نيازي و دولتمندي. ترجمه: پرواپيشگان در غنا و بي‏نيازي، ميانه‏رو هستند. شرح: قصد به معناي ميانه‏روي بين «افراط»، زياده‏روي و «تفريط»، کوتاه آمدن است و لازمه‏ي اين معنا، ترک اسراف و ترک تقتير و بخل ورزيدن مي‏باشد. در اين عبارت چند احتمال وجود دارد: 1. آنکه براي دستيابي به توانگري، از حدود اقتصاد و ميانه‏روي، خارج نشده و از حد وسط، تجاوز نمي‏کند، زيرا در صورت تجاوز از حد، در جهت کسب مال و تحصيل ثروت واجباتي از دست انسان مي‏رود که جبران آنها مشکل خواهد بود، چه [ صفحه 318] واجبات مالي و چه بدني، زيرا ثروت اندوزي زياده از حد بيشتر موجب تضييع حقوق واجب و انفاقات خواهد بود و در راه تحصيل ثروت بيشتر افراد از عمل به واجبات بدني، مانند: نماز، روزه، حج و غيره بازمي‏مانند. 2. آنکه با وجود ثروتي که در اختيار دارد، در حرکات، سکنات و خلط آميزش با افراد، از تعادل بيرون نرفته و ثروت خود را به روي ديگران نمي‏کشد. طغيان و سرکشي بر زندگي او حکومت نخواهد داشت، زيرا سرکشي لازمه‏ي خود بي‏نياز ديدن مي‏باشد: «کلا ان الانسان ليطغي ان راه استغني.» حقا که انسان سرکشي مي‏کند همين که خود را بي‏نياز پندارد. چرا انسان از کفر و طغيان بازنمي‏ايستد و سرکش و مغرور مي‏شود، چونکه به غنا و دارايي ناچيز دنيا رسيده است، در حالي که پرواپيشگان عکس اين افراد هستند و نظمي ويژه در رفتار و کردار و در مصرف و امور زندگي او، حاکم خواهد بود. 3. در حال بي‏نيازي در مورد انفاق نمودن، از ميانه‏روي بيرون نمي‏رود، قرآن کريم، در مورد انفاق که در اصل مرغوب است، تعادل را لازم مي‏داند و مي‏فرمايد: «و لا تجعل يدک مغلوله الي عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا.»: و دستت را به گردنت زنجير مکن و بسيار (هم) گشاده دستي منما تا ملامت شده و حسرت زده برجاي بماني. در تفسير اين آيه‏ي شريفه‏ي، روايت است که زني مسلمان، با زني يهودي گرو بست بر اينکه حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم از حضرت موسي عليه‏السلام سخي‏تر است و براي آزمايش، زن مسلمان، دختر خود را نزد آن حضرت فرستاد و آن دختر، نزد آن حضرت آمد و گفت: يا رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم مادرم از شما پيراهني را مي‏طلبد که در بر شماست! حضرت به حجره‏ي خويش رفت و پيراهن خود را بيرون آورد و به وي داد و خود برهنه نشست، بلال اقامه‏ي نماز گفت و صحابه، منتظر بيرون آمدن حضرت بودند، ولي آن حضرت به [ صفحه 319] سبب برهنگي، نتوانست به مسجد برود، آنگاه اين آيه نازل شد. چکيده‏ي سخن مولا اينکه پرواپيشگان خواه در تحصيل مال و يا در رفتار و روش و خواه در انفاق، از حد تعادل بيرون نرفته و ميانه‏رو هستند. آنان نه مانند بخيلان بدبخت که در تفريط هستند و نه مانند مسرفان و مترفان خوش‏گذران که جز به اشباع خويش، به جايي نمي‏نگرند مي‏باشند و مي‏توان گفت اين دو نوع زندگي، شرافتمندانه، نخواهد بود و در اسراف بدتر زيرا به زندگي، حيواني، نزديکتر است تا به زندگي انساني. [ صفحه 320]