در آثار ديني به ويژه در نهجالبلاغه که فوقالعاده، روي کلمهي تقوا تکيه شده است، همه جا تقوا به معناي آن ملکهي مقدس که در روح آدمي پيدا ميشود و به روح قوت، قدرت و نيرو ميدهد و نفس اماره و احساسات سرکش، آن را رام و مطيع ميسازد، به کار رفته است، در خطبهي 112 ميفرمايد:
«ان تقوي الله حمت اولياء الله محارمه و الزمت قلوبهم مخافته حتي اسهرت لياليهم و اضمات هواجرهم»: تقواي خدا، دوستان خدا را در حمايت خود قرار داده و آنها را از تجاوز به حريم محرمات الهي نگهداشته است و خوف خدا را ملازم دلهاي آنها قرار داده است، تا آنجا که شبهاي آنها را زنده و بيدار نگهداشته و روزهاي آنها را قرين تشنگي (تشنگي روزه) کرده است.
در اين جملهها، با صراحت تقوا، به معناي حالت معنوي و روحاني ذکر شده که حافظ و نگهبان از گناه است و ترس از خدا را به عنوان يک اثر، از آثار تقوا در کنار آن آورده است.
|