اينک، به بحث ديگر تقوا که «حراست تقوا» است مي‏پردازيم، تا ببينيم که تقوا، با آن همه اعتبار و امتياز عالي که دارد، موجب غرور و غفلت بعضي نگردد و خيال نکنند که انسان متقي معصوم از خطاست! و آنگاه توجه به خطرات بنيان‏کن تقوا ننمايند. آدمي در عين اينکه بايد در حمايت و حراست تقوا زندگي کند، بايد خود نيز، حافظ و حارس تقوا باشد و اين مطلب به اصطلاح «دور» نيست. مانعي ندارد يک چيز وسيله‏ي حفظ و نگهداري ما باشد و در عين حال موظف باشيم که او را حفظ کنيم! مثلا لباس، آدمي را از سرما و گرما نگه مي‏دارد و انسان هم بايد، حافظ و نگاهبان آن باشد، تا آن را از خطر دستبرد دزد، پارگي و آلودگي محافظت نمايد. اگر بپرسند، آيا از تقوا بايد کمک گرفت براي رسيدن به خدا و مقام قرب الهي، يا از خدا بايد کمک خواست براي تحصيل تقوا؟ مي‏گوييم هر دو. به کمک تقوا بايد به خدا نزديک شد و از خدا بايد مدد خواست که براي تقواي بيشتر ما را موفق بفرمايد. [ صفحه 50] امير مومنان عليه‏السلام در آنجا که از حراست تقوا سخن مي‏گويد، مي‏فرمايد: «عبادالله! اوصيکم بتقوي الله فانها حق الله عليکم و الموجبه علي الله حقکم و ان تستعينوا عليها بالله تستعينوا بها علي الله.» يعني شما را به تقواي الهي، سفارش مي‏کنم، چرا که تقوا حق خداوند است، بر عهده‏ي شما و موجب ثبوت حق شماست، بر خدا و اينکه از خدا براي رسيدن به تقوا کمک بخواهيد و از تقوا براي رسيدن به خدا کمک بگيريد. به هر حال با توجه به مفهوم تقوا و حقيقت آن و اينکه تقوا محدوديت نيست، بلکه مصونيت است و آدمي را حراست مي‏کند و انسان هم بايد آن را نگهداري نمايد، به اين نکته بايد توجه داشت که تحقق تقواي واقعي که اين همه فوايد و آثار بر آن مترتب است و تجسم آن در يک فرد کار آساني نيست. از امام صادق عليه‏السلام درباره‏ي حقيقت تقوا سوال شد، فرمود: «لا يفقدک حيث امرک و لا يراک حيث نهاک»: (حقيقت تقوا اين است که) به هنگام امتثال اوامر و در وقت افتخار فرمانبري، بايد حضور فعال داشته باشي و در کنار منهيات هرگز تو را نبيند.