«قليلا زلله» واژه‏ها زل، يزل: لغزيدن، لغزش «مزله الاقدام» لغزيدن گامها است و ضل، لغزيدن در فکر و انديشه است و گاهي زل در مطلق لغزيدن اعم از لغزش گام و فکر استعمال مي‏شود: «هنا مزال الاقدام» يعني اينجا جايگاه لغزيدن گام فکر است. زلل، جمع زل است، يعني لغزشها. ترجمه: «قليلا زلله» يعني لغزش او اندک است. شرح: از اينرو لغزش پرواپيشه اندک است که واجد ملکه‏ي عدالت بوده و وجود اين ملکه‏ي نفساني، از لغزشهاي او مي‏کاهد. آيا وجود ملکه‏ي عدالت، لغزش و خطا را اساسا از بين نمي‏برد؟ خير، چرا که کارايي ملکه‏ي عدالت، تنها از تعمد جلوگيري نمودن است و نه نابود کردن لغزش. علامه‏ي مجلسي رحمه الله گويد: [ صفحه 391] «و قد عرفت ان زلل العارفين يکون من باب ترک الاولي، لان صدور الخيرات عنهم صار ملکه و الجواذب فيهم الي الزلل و الخطيئات نادره، تکون لضروره منهم او سهو و لا شک في قلته.»: اگر از عارفان و دانايان لغزش و خطايي سرزند، از باب ترک اولي «ترک سزاوارتر» است و اين با ملکه عدالت و حتي با عصمت نيز منافات ندارد، چرا که شخصيت پيامبران با وجود عصمت آنها از اين اندک نقص خالي نبوده و گهگاهي از آنها سرزده است خداوند مي‏فرمايد: «و عصي آدم ربه فغوي»: آدم نافرماني خدا کرد پس گمراه شد. عصيان به معناي تمرد و نافرماني، از امر مولا نبوده، تا با مقام عصمت سازگار نباشد، بلکه مخالفت در امر ارشادي بوده که کيفري بر آن مترتب نيست و اگر خداوند آنها را از عملي نهي کند و آنها مرتکب شوند، نهي مولوي نبوده، تا بر مخالفتش کيفر گردند، بلکه نهي تنزيهي است، يعني اگر مرتکب شوند، ترک اولي کرده‏اند که با شان نبوت منافات ندارد زيرا پرواپيشگان نسبت به صدور خيرات، حائز ملکه‏ي عادت‏اند يعني صفات نفساني، آنها را به افعال پسنديده وادار مي‏کند و اگر گاهي جذب لغزشها و خطاها گردند، اين يا به جهت ضرورت و يا به خاطر سهو و فراموش‏کاري است و صدور اينگونه اعمال، نسبت به کل نادر است و جز به قلت توصيف نمي‏گردد، بنابراين لغزشهاي پرواپيشگان در مجموع عمر، اندک و انگشت شمار خواهد بود. [ صفحه 392]