«حريزا دينه» واژه‏ها حرز: جاي استوار، پناهگاه، بهره، حظ و نصيب، دعايي که بر کاغذي نويسند و با خود دارند، بازوبند، چشم آويز. الحرز بالکسر، الموضع الحصين و سمي التعويذ حرزا. الحريز: الشي‏ء المحرز و المحرز، ما لا يعد صاحبه مضيعا. حريز به وصف فاعل: نگهدار و به وصف مال نگهداري شده، درآيد و المحرز به گونه‏اي است که نگويند صاحب مال آن را ضايع کرد. ترجمه: پرواپيشه دين خود را در جاي استوار و پناهگاه محکم قرار داده، تا از دستبرد تشکيک‏کنندگان محفوظ بماند، خواه در عقيده باشد و يا در عمل. شرح: پرواپيشگان در عقيده باشد و يا در عمل. شرح: پرواپيشگان در عقيده چنان استوارند که شبهه‏ها و وسوسه‏ها (هر اندازه که باشند) در آنان کمتر اثري نخواهند گذارد، چرا که ايمان او به حد يقين کامل رسيده [ صفحه 410] است و شبهه‏پذير نخواهد بود و اگر زماني شيطان صفتان بي‏ايمان، با القاي شبهات، ايمان او را تهديد کنند به مقابله برخاسته و با سلاح برهان، شبهات خصم را دفع نموده همچنان در پايگاه عقيده، ثابت قدم و استوار خواهد ماند. اما در مورد عمل، نيز با تمام توان مي‏کوشد، تا حرکت منافي ايمان از او سر نزند. دروغ، سخن‏چيني، غيبت، شهادت زور، کتمان شهادت، ظلم، تندخويي و جز اينها در قاموس حيات پرواپيشگان واژه‏اي ندارد، تعهد به انجام واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات، ويژه‏برنامه‏ي آنان مي‏باشد و اساسا در نظام تشريع خللي ايجاد نمي‏کنند، زحمات پيامبران و مشعلداران هدايت، در گسترش نظم شريعت را ارج نهاده و حتي يک چشم به هم زدن، فرمانهاي الهي را تمرد نکرده و به مناهي دين نزديک نمي‏شوند، چرا که سنت الهي در تشريع و احکام شريعت، همان سنت در تکوين است. همبستگي و تطابق اين دو خواست پروردگار مي‏باشد، مثلا ترتيب عليت و معلوليت در نظام تکوين، به گونه‏اي که اختلاف بين اين دو موجب به هم خوردن نظم تکوين خواهد بود و عين همين مطلب، در تشريع نيز وجود دارد. از باب مثال، قطع رحم، علت کوتاهي عمر است در نظام تکوين و همين مبغوض خداوند است که به آن نهي نموده و وصل، علت وفور رزق و طول عمر است که خداوند به آن امر فرموده است، بنابراين، احکام تشريعي به دنبال نظام تکوين، روانه است و آن را تاييد مي‏کند و سرپيچي از نظام شريعت، در حقيقت مبارزه با نظم تکوين است که به گونه‏اي برخورد خصمانه، با سلطنت مطلقه‏ي الهي، در مجموع نظام هستي خواهد داشت و اگر «حريز» به صفت مفعولي (محرز) باشد، به اين معناست که مومن با اتکا به هدايت خاصه‏ي الهي، دينش محفوظ مانده، از هدايت عامه، به هدايت خاصه راه يافته و با اين موفقيت، خطري متوجه ايمان او نمي‏شود، چرا که رهبري مقام امامت همان هدايت خاصه است و تا وصول به مقصد، انسان را همراهي مي‏کند.