«ميته شهوته»
واژهها
ميت: مرده، در گذشته جمع، اموات، موتي.
شهوت: ميل، خواهش نفس، ميلي است که شدتش از حد معمول تجاوز کرده اميال ديگر را تحتالشعاع قرار دهد و تمام توجه شخص را منحصر به موضوع خود جلب نمايد.
ترجمه: يعني، ميل نفس و اشتهاي زياده از معمول در وجود او مرده و درگذشته است.
شرح: يکي از قواي چهارگانهاي که بدون وقفه و مستمر، در وجود انسان فعاليت خستگيناپذير، در حد ضرورت دارد نيروي شهوت (قوهي شهويه) است. کاربرد و محصول اين نيرو جلب منافع است، همانگونه که نيروي غضب (قوهي غضبيه)
[ صفحه 416]
همگام با آن، در جهت رفع مضار فعاليت ميکند، از اينرو تمام منافع مادي، در پوشش اين نيرو قرار گرفته و به هنگام فعاليت، اميال ديگر را تحتالشعاع آن قرار داده، تمام توجه شخص منحصرا به موضع اين نيرو جلب ميشود قرآن کريم، تمايل نفساني مردم را به تعدادي امور برشمرده، آنها را زينت حياه دنيا و متاع ذي ارزش آن ميداند.
«زين للناس حب الشهوات من النساء و البنين و القناطير المقنطره من الذهب و الفضه و الخيل المسومه و الانعام و الحرث ذلک متاع الحيواه الدنيا و الله عنده حنسن الماب»
مردم ظاهربين دنياپرست و کوته نظر را آرايش و حب شهوات نفساني که عبارت از ميل به زنها و فرزندان و هميانهاي زر و سيم و اسبهاي نشاندار نيکو و چهارپايان و مزارع و املاک است، در نظر زيبا و دلفريب آيد، اما اينها همه متاع زندگاني فاني دنياست و نزد خداست بازگشت نيکو (که بهشت لقاي الهي و نعمت باقي ابدي است) وجود دارد.
در آيهي شريفه زين، به صيغهي مجهول آمده است، يعني زينت و آرايش داده شد اما زينتدهنده کيست؟ در آيه نشاني از آن وجود ندارد، گروهي از مفسران گفتهاند: زينتدهندهي اين محبت شيطان است و گروهي گفتهاند زينتدهنده خداست، زيرا خلقت شهوت، در وجود آدمي، فعل خداوند و جز او کسي را توان اين خلق نيست و آن چيزي که زينت و آرايش زندگي است محبت به اين امور است نه خود آنها از اينرو شهوات که جمع شهوت است، به امور ياد شده تفسير نموده است، يعني محبت و ميل نفس، نسبت به اين امور زينت و آرايش متاع دنياست و خداوند است که از طريق آفرينش، عشق و تمايل به اين امور را در نهاد بشر قرار داده، تا مورد آزمايش و امتحان قرار گيرند.
بنابراين اگر عشق به اينها موهبت الهي است، چرا اينها را متاع دنياي فاني معرفي
[ صفحه 417]
ميکند و علت عدول از راه حق را اينها ميداند به اين دليل که در پايان آيه ميفرمايد: «و لله عنده حسن الماب» و اگر اينها متاع دنيايند و زودگذر که بايد از آن ديده برگرفت و به بهشت لقاي الهي توجه داشت، با اين عشق که موهبت الهي است چه بايد کرد؟
جواب اين استفهام اين است که هيچگاه خداوند، اصل اين امور را توبيخ نکرده است، به اين دليل که رسيدن به اهداف معنوي بدون توسل به وسايل مادي ممکن نيست، به علاوه آنکه قانون شريعت راهنمايي است براي قانون فطرت و اين قانون هرگز بر ضد آن قيام نخواهد کرد.
بلکه دلبستگي و علاقهي بيرون از حد اعتدال را سرزنش نموده است، چرا که افراط در علاقه، موجب ميشود که اينها را پرستش نموده، از توجه به خدا و پرستش ذات الهي سر باززند.
اما هدفي که پرواپيشگان دنبال ميکنند اين است که نه تنها از شهوات حرام، بلکه از حلال نيز کناره ميگيرند و تمام توجه و کوشش خود را در سير الي الله به کار بسته، تا هر چه سريعتر به ايدهي خود برسند، ناگفته نماند که تمايل به حلال، گرچه از نظر شرع بالامانع است، اما اين امتياز براي اهل تقوا از ديگر افراد، وجود دارد که به طور مطلق لذايذ نفساني را کنار گذارده و به معنويات روميآوردند.
بحراني گويد: لفظ موت، استعاره براي شهوات است، به اين معنا که ملکه عفت در وجود آنها موجب مرگ شهوات گرديده است و يا آنکه مانند مردگان خاموش شهوتاند که در حال حيات، شهوات را در وجود خود نابود مينمايند.
[ صفحه 418]
|