«و يصل من قطعه»
واژهها
وصل: پيوستن چيزي را به چيزي، رسيدن به کسي (به ويژه به معشوق) در مقابل هجر، پيوند دهي در قبال فصل، «و يسعتمل الواصل في المعاني و الاعيان»، وصل در معاني و در اعيان خارجي استعمال ميشود.
قطع: بريدن، جدا کردن، قطع علاقه، ترک علاقه کردن، قطع طريق، راه را طي کردن، بر کسي چيره شدن است.
ترجمه: پرواپيشه و پارسا با کسي که رابطهي مودت و محبت را از او بريده ارتباط برقرار ميکند.
شرح: انسان پرواپيشه از اين عمل لذت ميبرد، زيرا انسانهاي با فضيلت و بزرگ همت، هيچگاه در صدد معاملهي به مثل و انتقام نبوده و نيستند و تيرگي روابط را در حد توان، با علاقه و محبت (که گوياي نوع دوستي است) اصلاح مينمايند، گرچه در اين
[ صفحه 440]
جمله، از معناي «من» سخني به ميان نيامده است، اما با توجه به آيات و تصريح پارهاي از روايات، مراد از قاطع و واصل، ارحام و خويشاوندان است که پيوند و خويشاوندي، موجب ارتباط آنها شده است و خويشاوندان، در اين جا معناي وسيعي دارد که بعضي به حقيقت و برخي به مجاز در تحت اين معنا قرار ميگيرند. قطع و وصل به ترتيب، خطرات و فوايدي را در بر دارند که در احاديث، به آنها اشاره شده و قطعکنندهي رحم را از اين عمل برحذر و آنکه صلهي رحم به جا آورد مورد تشويق قرار دادهاند.
«(عن اميرالمومنين عليهالسلام في خطبه): اعوذ بالله من الذنوب التي تعجل الفناء، فقام اليه عبدالله بن الکواء اليشکري، فقال: يا اميرالمومنين! او يکون ذنوب تعجل الفناء؟ فقال: نعم و يلک، قطيعه الرحم.»:
اميرالمومنين عليهالسلام در طي خطبهاي فرمود: به خدا پناه ميبرم از گناهاني که در نابودي تعجيل ميکنند،! عبدالله بن کواء، برخاست و پرسيد: يا اميرالمومنين! آيا گناهاني که در نابودي تعجيل کند وجود دارد فرمود: آري، واي بر تو آن قطع رحم است که قطعکنندهي رحم را نابود ميکند.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «ان الرحمه لا تنزل علي قوم فيه قاطع الرحم.»: رحمت الهي، بر گروهي که در بين آنها قطعکنندهي رحم وجود داشته باشد، نازل نميگردد.
حديث ديگر از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم:
«ان اعمال بنيآدم تعرض علي الله عشيه کل خميس ليله الجمعه، فلا يقبل عمل قاطع رحم.»: به درستي که اعمال آدميان، در هر پنجشنبه شب (شب جمعه) بر خداوند عرضه ميشود. تنها عملي که قابل قبول نيست، عمل قطعکنندهي رحم است که پيوند خويشاوندي را بريده است.
[ صفحه 441]
|