«و لا ينابز بالالقاب»
واژهها
نبز: عيب کردن، لقب نهادن و آن در مورد القاب مستهجن و قبيح شايع است، لقب زشت بر کسي نهادن.
لقب: نامي که دلالت بر مدح يا ذم شخص کند، اسم، عنوان.
ترجمه: او را غيبت کردن و نام بد بر مردم نهادن و کسي را به زشتي ياد نمودن، به دور است.
شرح: چرا که اين عمل اولا مورد نهي قرآن است: «و لا تنابزوا بالالقاب»: به يکديگر نام بد ننهيد و ثانيا موجب کينهتوزي و دشمني است که تفرقهانگيز و بلاي خانمانسوز اجتماع خواهد بود، بنابراين قرآن کريم به شدت از آن نهي کرده است.
[ صفحه 486]
يکي از راههاي دشمني به کار بردن حربهي تبليغاتي است، تا شخصيت طرف مقابل را، به عوض شخص وي هدف گرفته، مکانت و موقعيت اجتماعي او را از بين ببرد، اين نوع عداوت که شخصيت فرد را ميکشد. اساسا از افراد پست و فرومايهاي که در صحنهي اجتماع جايي ندارند، نشات ميگيرد، به اين علت که از مقابله و رويارويي با دشمن ميدان مبارزه ناتوان مانده، تنها تشفي خاطر خود را به القاب سوء ميبيند، تا بدين وسيله، طرف مقابل را شکست دهد، غافل از اينکه اين نوع مخاصمه، جز ملوث نمودن محيط اجتماع و تفرقهاندازي محصول ديگري ندارد.
از اينرو پرواپيشگان الفتپرور که جز به خصال خير توجه ندارند، هرگز با عيبجويي و عيبگويي که نمونهي آن القاب سوء و زننده است، مردم را اذيت ننموده، روح صفا و الفت را از جامعه طرد نميکنند، بلکه برعکس، با لحن احترامانگيزي که حکايت از انسان دوستي آنها دارد، روابط اجتماعي را بيش از پيش، تقويت و تحکيم ميبخشد.
ابيجبير ضحاک گويد: اين آيه دربارهي مردم «بنيسلمه» نازل شد، علت شان نزول اين بود که افراد اين قبيله، کمابيش با چند نام بد که عموما آنها را زجر ميدادند مواجه بودند.
در آن زماني که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به مدينه هجرت نمود، همچنان اين بدنامي و القاب بد، در بين مردم وجود داشت و پيامبر بدون اطلاع قبلي، از بدي اين القاب، افراد آن قبيله را خطاب ميکرد، خدمتش عرض شد، افراد اين قبيله از اين القاب ناراحتند، از آن به بعد، آنان را به اين نامها خطاب نميکرد، سپس اين آيه نازل شد. بعد از نزول آيه هيچکس فردي را با القاب بد ياد نميکرد.
علي بن ابراهيم، شان نزول اين آيه را دربارهي صفيه دختر حيي بن اخطب همسر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل نموده و ميگويد: علت نزول آيه اين بود که عايشه و حفصه او را
[ صفحه 487]
اذيت ميکردند و وي را دختر يهودي ميگفتند، صفيه نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از آنها شکايت کرد، پيامبر فرمود چرا آنها را جواب نگفتي؟ عرض کرد چه بگويم؟ فرمود: اگر از اين به بعد گفتار خود را تکرار کردند، در جواب آنها بگو، پدرم هارون و عمويم موسي بن عمران و شوهرم محمد رسولالله است، آيا انتساب به اين بزرگواران براي من افتخار نيست؟! صفيه در نوبت بعد که آن دو، گفتارشان را تکرار کردند، به فرمودهي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آنها را پاسخ گفت:
آن دو گفتند: اين جواب از تو نيست، حتما پيامبر به تو تعليم نموده است، سپس اين آيه نازل شد.
بيان شان نزول در مورد مردان و زنان به عموميت آيه نظر دارد، گرچه خطاب متوجه مردان است و مراد از القاب بد تنها لقب در برابر کنيه که مصدر به اب و ام باشد، نيست، بلکه هر لفظي را که از آن مذمت فهميده شود، در عموميت آيه، داخل است.
|