«اما بعد فان الله سبحانه خلق الخلق حين خلقهم غنيا عن طاعتهم» جمله «اما بعد» فصل خطاب است، مطلبي که پس از حمد خدا، يا پس از اين مقدمات، شروع مي‏شود. نخستين کسي که اين کلمه را گفته، داود عليه‏السلام يا کعب بن لوي بود. سبحان. پاک و منزه و مقدس، جمله‏ي فعليه‏ي دعائيه است، يعني پاک و دور است [ صفحه 62] خداوند از زن و فرزند و منصوب علي المصدريه کانه قال ابري الله من السوء برائه. خلق: آفريدن، ابداع کردن و ايجاد نمودن است، به معناي مصدري و خلق: مردم، مردمان، عالم خلق (ناسوت) مقابل امر و آن عالمي که موجود به ماده و مدت باشد، مانند: افلاک، عناصر و مواليد ثلاثه، يعني جمادات، نباتات و حيوانات که اين عالم را عالم شهادت، عالم ملک و عالم خلق مي‏گويند. مولاي متقيان علي عليه‏السلام نخست آفرينش موجودات و خلقت آدميان را، سرآغاز سخن قرار داده مي‏فرمايد: آفريدگار يکتا زماني که انسان و پديده‏ها را آفريد، از اطاعت آنان بي‏نياز بود، يعني انسان و آفريدگان ديگر، خواه از عالم امر يا عالم خلق باشند، همه و همه، در نقص امکاني با هم شريک‏اند که مدام از مبدا فياض بهره مي‏گيرند. چون رابطه‏ي خالق و مخلوق، ربط فيض دهندگي و فيض‏پذيري است، که از يک سوي آن کمال مطلق و از سوي ديگر احتياج محض است، شائبه‏ي نيازي در بين نخواهد بود. بنابراين ايجاد آدميان و غير هم که از فياضيت الهي مايه گرفته، جهت کسب اطاعت و فرمانبري آنها نيست، زيرا خداي متعال، واجب‏الوجود بالذات است و واجب‏الوجود بالذات، واجب‏الوجود من جميع الجهات و الحيثيات مي‏باشد و اينکه گفته‏اند صرف الوجود کل الاشياء، واقعيتش غناي مطلق است و اگر آفريننده‏ي جهان تقدس و تعالي ايجاب طاعت بر بندگان نموده است، تنها به خاطر قصور امکاني آنها است که بدين‏وسيله، از نقص به کمال ارتقاء يابند و در رهگذر عبادت و بندگي حق جل و علا به «العبوديه جوهره کنهها الربوبيه» واصل گردند.