«فقسم بينهم معايشهم و وضعهم من الدنيا مواضعهم» معيشت: زيست، زندگي، آنچه بدان زندگي کنند از خوردني و آشاميدني و پوشيدني و جز آن ماده حيات، زمان يا مکان که در آن زندگي کنند جمع معايش. وضع: نهادن چيزي را بر جاي. موضع جايگاه، جمع مواضع و از همين ماده به معناي ديگر، فروافکندن از درجه، کم کردن بر غريم چيزي از مال يافتني- وضع يده في الطعام- خوردن آن، منها نمودن، وديعت نهادن و جز اينها آمده است. «فاء» در فقسم جهت تفريع است، يعني اين جمله، متفرع است بر «خلق الخلق» که پس از آفرينش موجودات و آدميان، معيشت و وسايل زندگي را، بين آنان تقسيم نموده و هر يک را بر حسب مصلحت، از اين ماده‏ي حياتي، بهره‏مند ساخته است و به عبارت ديگر پس از فيض خالقيت، رزاقيت الهي نيز، همه را در پوشش کشيد. [ صفحه 69]