در جملهي بعد که عطف به اين جمله است، ميفرمايد: خداوند آنها را در مواضع تعيين شده، در دنيا جاي داد. يعني هر کس به آنچه را که در حکمت بالغهاش صلاح او را ديد، فقر، غنا، اولاد، جاه، صحت، مرض، تثبيت نمود، چرا که قبل از عالم خلق (عالم طبيعت) عوالم ديگر، مانند عالم غيب عالم امر خزائن الله، عقول، ارواح، وجود دارد که مقدرات اين عالم، از آنجا (عالم امر) منبعث گرديده با وساطت علل و اسباب، به مخلوقات ايصال ميگردد.
و به عبارت ديگر، در گسترهي علم الهي، هر چيز و هر کس، بدون حد و قيد و زمان و مکان وجود دارد (نسبت ايجادي) که پس از وصول به عالم دنيا (عالم خلق) که در معرض کون و فساد و خلع و لبس است، در شرايط خاص زمان و مکان و حدود و قيود، قرار ميگيرد و در عالم مثال که عالمي لطيفتر، نسبت به عالم اجسام است، هر چه در اين عالم به نظر ميآيد، نظير آن در آنجا نيز وجود دارد، گواه بر اين گفتار، اشعار ذيل است که ميگويد:
چرخ با اين اختران نغز و خوش زيباستي
صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي
[ صفحه 71]
صورت زيرين اگر بر نردبان معرفت
بر رود بالا همان با اصل خود يکتاستي
در نيابد اين معما هيچ فهم ظاهري
گرچه بونصر ستي گر بوعلي سيناستي
(ميرفندرسکي)
|