الحمدلله رب العالمين و الصلاه و السلام علي محمد خاتم المرسلين و آله الطاهرين و اللعن علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
احمده حمد عبد معترف بالعجز و التقصير و اشکره علي ما اعان عليه من قصد و يسر من عسير. و اشهد ان سيدنا محمدا عبده و رسوله البشير النذير صلي الله عليه و آله و سلم صلاه يفوز قائلها من الله بمغفره و اجر کبير، و ينجوبها في الاخره من عذاب السعير. و حسبنا الله و نعم الوکيل نعم المولي و نعم النصير.
خطبهي شريفهي متقين که شريف رضي رضوانالله عليه در نهجالبلاغه نقل نموده است شراح به شمارههاي 194-193-192-186-184 ياد کردهاند.
علت اين اختلاف وجود ارتباط اين خطبه، با ساير خطبهها است.
عدهاي بر اين عقيدهاند که اين خطبه، بعد از خطبهي معروفهي «القاصعه» با اندک فاصلهاي و با تفکيک، از ماقبل و مستقلا وجود دارد و شماري گفتهاند که اين خطبه، به جوابي که به برج بن مسهر طائي داده است ارتباط دارد و با خطبهي قاصعه پايان يافته
[ صفحه 26]
است.
به هر حال نظر به اهميت خاصي که اين خطبه از ساير خطبهها دارد و از آنجا که متقين، اين گروه ممتاز خلقت خصال حميده و فضائل و صفات نمونهاي دارا هستند، از اينرو توجه شما را به افرادي که در کتابهايشان اين خطبه را ياد کردهاند، جلب مينمايم:
1. ابان بن ابي عياش از سليم بن قيس هلالي، در کتاب سليم بن قيس، ص 211، ضمن اينکه کسي غير از ابان، از سليم بن قيس، اين خطبه را نقل نکرده و علماي رجال وي را از جملهي ضعفاي در نقل حديث بر شمرده و اضافه کردهاند که کتاب سليم بن قيس را که او وضع نموده، به سليم منتسب نيست.
2. صدوق المحدثين (ره) در کتاب امالي، ص 340، مجلس 84، حديث 2 از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام اين خطبه را با تفاوت چشمگيري که با عبارات نهجالبلاغه دارد، نقل نموده است.
3. ثقهالاسلام کليني، در کافي، بابالمومن صفاته و علامته حديث 1، ص 226.
4. ابنقتيبه پيش از کليني و صدوق پارهاي از اين خطبه را در کتاب زهد از عيونالاخبار، ياد نموده است.
5. علامهي مجلسي رحمهالله عليه در مرآت العقول که شرح بر کافي است ج 9، ص 202، بيان کرده است.
[ صفحه 27]
6. ابن شعبهي حراني که معاصر با صدوق قدس سرهما است در تحفالعقول، ص 107، ضمن رواياتي که از اميرالمومنين عليهالسلام جمعآوري نموده، مرسلا نقل کرده است.
اين چند تن از دانشمندان بزرگ که به نام و کتابهايشان اشاره شد، پيش از سيد رضي قدس سره خطبه را ذکر کردهاند و اگر در جمع دانشمنداني که پيش از سيد بودند، نام علامهي مجلسي ديده ميشود به خاطر شرح او بر کافي است.
اما دانشمنداني که پس از سيد اين خطبه را نقل نمودهاند، نام و کتابهاي آنان به اين شرح است:
1. محمد بن علي الکراجکي، (متوفي 449 ق) در کنزالفوائد، ص 31.
2. کمالالدين محمد بن طلحه شافعي (متوفي 652 ق) در مطالب السئوال، ج 1، ص 151.
3. سبط بن الجوزي يوسف بن قراوغلي (متوفي 654 ق در تذکره الخواص مرفوعا از مجاهد از ابنعباس، ص 148.
4. علامهي مجلسي (متوفي 1111 ق) در کتاب بحارالانوار، ص 315 و 341 و 365 از جلد 67 چاپ جديد و در جلد 68، ص 192 و جلد 78، ص 38.
تا اينجا از کساني که خطبه را نقل کردهاند و کتابهاي آنان نام برديم، بيمناسب نيست کساني که اين خطبه را از نظر اهميت چشمگيري که دارد و مستقلا شرح کردهاند، نيز نام ببريم:
1. شرح خطبه الهمام (متقين) از محمد تقي بن مقصود علي مجلسي (متوفي 1070 ق).
2. شرح خطبه الهمام (متقين) از ميرزا ابوالقاسم بن ميرزا احمد شيخالاسلام اصطهباناتي.
3. شرح خطبه الهمام (متقين) از سيد علاءالدين گلستانه (متوفي 1110 ق).
4. شرح خطبه الهمام (متقين) از تقي بن حسين علي هروي اصفهاني حائري
[ صفحه 28]
(متوفي 1299 ق)
5. شرح خطبه الهمام (متقين) از شيخمحمد جواد بن علي بن الشيخجعفر التستري متوفي 1335 ق).
6. شرح خطبه الهمام (متقين) از ميرآصف قزويني (متوفي 1136 ق) در اصبهان.
7. شرح خطبه الهمام (متقين) از علامهي مجلسي قدس سره (متوفي 1111 ق).
8. شرح خطبه الهمام (متقين) با عنوان نغمه الهي که به لغت گجراتي است و در هند چاپ شده است.
9. شرح خطبه الهمام (متقين) از مهدي بن ابيالحسن قمشهاي در 207 بيت فارسي.
10. شرح خطبه الهمام (متقين) از انصاري (متوفي 1405) به نظم فارسي.
[ صفحه 29]
|