غض طرف: فروخوابانيدن چشم، چشمپوشي، غض بصر از کسي و برگردانيدن چشمها از اوست.
«الغض: النقصان من الطرف و الصوت و ما في الاناء: «قل للمومنين يغضوا من ابصارهم»، «و اغضض من صوتک»، غضضت الاناء نقصت بما فيه.»
راغب اصفهاني ميگويد: غض ناقص گذاردن چشم و آهنگ و در اناء و ظرف است، سپس براي هر يک، به ترتيب شاهد و مثالي نقل ميکند: «قل للمومنين» شاهد اول «و اغضض من صوتک» شاهد دوم «غضضت الاناء» مثال بر مورد سوم است.
طرف: چشم، مژه، گوشه و کنار چشم است.
ضمنا غض البصر و غمض البصر، با هم تفاوت دارند و آن اينکه در غمض، گاهي
[ صفحه 97]
بيميلي و کراهت وجود دارد، ولي در غض چنين نيست، بلکه برعکس ممکن است انسان به چيزي توجه داشته باشد، اما براي احترام به قانون و دستور لازمالاجراء، از آن چيز ديده فروبندد.
بدين جهت، بعضي مفسران کلمه «من» را در آيهي «يغضوا من ابصارهم» براي ابتداي غايت گرفته و گفتهاند ابتداي هر چيز (مثلا زنا) که از نظر شرع مبغوض است، آدمي بايد از مقدمات آن، کنارهگيري نموده تا به حرمت آن گرفتار نشود و شاهد بر اين مطلب، روايتي از امام صادق عليهالسلام در مورد اين آيهي کريمه است که ميفرمايد:
«ان کل آيه في القرآن في حفظ الفروج فهي من الزنا الا هذه الايه فهي من النظر.»: هر جاي قرآن که از حفظ فرج، سخن به ميان ميآيد، مراد خودنگهداري از زنا است، مگر اين آيهي کريمه که مراد از «يحفظوا فروجهم» نگاه کردن ميباشد.
مولا در اين جمله، از پاکي و نزاهت ديده و ديد متقين سخن گفته و ميفرمايد: اهل تقوا از آنچه را که خداوند بر آنها حرام نموده، ديده فروبسته و کناره گرفتهاند که مبادا به حرام بيفتند. تقواي واقعي که منجي انسان از خطرها است ، گام اول آن، ديده فروبستن از محرمات است و نکته مهمتر اينکه اين گروه ممتاز و فضيلت پرور، نه تنها از گناه که از امور مکروه پرهيز ميکنند و حتي قصد امر مکروه هم نمينمايند.
تقواي مصونيتآور، اين است که آدمي خود را، در کنترل شرع قرار دهد و روح و جسم و تک تک اعضا را، در تحت فرمان الهي، قرآن و سنت گذارد، تا به اين مقام عظيم دست يابد.
|