«و لولا الاجل الذي کتب الله لهم لم تستقر ارواحهم في اجسادهم طرفه عين شوقا الي الثواب و خوفا من العقاب.»
اجل: گاه، هنگام، زمان، وقت، مرگ، هنگام مرگ، نهايت زمان عمر و اجل موعود است.
کتب: نبشتن، نوشتن، حکم کردن خداي چيزي را، قضاء و تقدير است.
روح: روان و جان. فلاسفه قائل به سه امر شدهاند، قلب، روح بخاري و نفس يا روح مجرد. روح بخاري مرکب نفس است که منشاء ادراکات کليه و تعقلات است و ذاتا مجرد است و بدين ترتيب، روح حيواني، برزخ ميان قلب و نفس ناطقه است و واسطه در تعلق نفس ناطقه، به ابدان است و در مقام تعريف گويند: روح حيواني، عبارت از بخار لطيف شفافي است که منبع آن تجويف چپ قلب است و واسطه در تدبير نفس است و روح انساني، امر لطيفي است که مستند عالميت و مدرکيت انسان
[ صفحه 115]
است و راکب و متعلق به روح حيواني ميباشد.
اجساد، جمع جسد: بدنها، تنها، جسمها و کالبدها است.
طرقه عين: يکبار جنبانيدن پلک چشم، يک چشم بهم زدن است.
شوق: آرزومندي، ميل، رغبت، اشتياق و جمع آن اشواق: آتشي است که خداي تعالي، در دل اولياي خود برافروزد، تا آنچه در دل آنها از خواطر واردات و عوارض و حاجات است بسوزاند.
ثواب: مزد، پاداش هر عملي نيک که از بندگان خداي سرزند و در ازاي آن، بنده استحقاق بخشايش و مزد اجر يابد.
خوف: ترسيدن، بيم داشتن، بيمناک گشتن، انزعاج قلب و انسلاخ او از طمانينه و امن، بتوقع مکروهي ممکنالحصول تالم النفس من المکروه المنتظر و العقاب المتوقع بسبب احتمال فعل المنهيات و ترک الطاعات است.
عقاب: جزاي گناه و عمل بد کسي را دادن، شکنجه دادن، اسم مصدر عذاب، شکنجه.
و اگر نبود مدتي که خداوند براي اهل تقوا نوشته است، جانها و ارواح آنان در اين کالبد خاکي، به اندازهي يک چشم به هم زدن استقرار نداشت، به دليل شوق به ثواب و ترس از عقاب.
شرح:
براي توضيح بيشتر، نخست به معاني شوق، انس، خوف و خشيت اشاره نموده،
[ صفحه 116]
بحث را دنبال ميکنيم.
|