«و حاجاتهم خفيفه» واژه‏ها حاجت: ضرورت، احتياج، نياز، اميد، آرزو و قبله‏ي حاجتها. جمع حاجات، حوائج. خفيف: سبک در مقابل سنگين، چابک در عمل و حرکت، خوار و بي‏مقدار. جمع اخفاء خفاف، اخفاف. ترجمه: يعني حاجت و نياز آنها در دنيا سنگين نيست و در حد ضرورت، به معيشت اندک اکتفا نموده و سبک‏بارند. شرح: پرواپيشگان که پايان عمر را با ديده‏ي عبرت، نگريسته‏اند، در رهگذر دنيا سبک‏بار و خفيف المئونداند. احتياجات زندگي را، بدون طول و عرض و در حد ضرورت، تامين و به ساخت و پرداخت دنيا نياز ندارند. [ صفحه 155] آنها مي‏دانند، هر اندازه در فکر لذايذ ناچيز و زودگذر دنيا قرار گيرند، فرصتهاي پرفايده، سريعا از دستشان مي‏رود، از اين جهت به فکر زرق و برق زندگي نيستند. تنها فکر آنها اين است که براي آخرت آخرين منزل زاد و توشه، تهيه نمايند و اين هم بدون اعراض از زخارف دنيا، هرگز فراهم نمي‏شود. انسان که داراي ابعاد گوناگون و جهات متعدد است، به هر جهتي که توجه نمايد، به همان راه مي‏رود و از ديگر جهات غافل مي‏شود، اگر به لذتهاي مادي روي آورد و در فکر تهيه‏ي وسائل آن باشد، از معنويات و عمده‏ي صفاي باطن خبري نيست. او که نمي‏خواهد کاخ‏نشين باشد و کوخ‏نشيني هم که مونه‏ي زيادي لازم ندارد. هميشه زبانش گوياي اين است: کوخي که معنويت و فضيلت از درون و برون آن مي‏تابد، با کاخ کاخ‏نشينان، قابل قياس نيست و از اين جهت، هميشه قلبش آرام و مطمئن است که در جاي ديگر حساب نخواهد داشت.