«و انفسهم عفيفه»
واژهها
عفت: به معناي پاکدامني و پارسايي، خويشتنداري، پرهيزکاري از حرام و آبرومندي است.
العفه: حصول حاله للنفس تمنع بها عن غلبه الشهوه... و اصله الاقتصار علي تناول الشيء القليل، الجاري مجري العفافه و العفهاي البقيه من الشيء.
عفت: حصول حالتي در روح است که از هجوم شهوت (به مفهوم وسيع آن) جلوگيري ميکند و اصل آن قناعت نمودن، به چيزي اندک است و جاري مجراي عفافه و باقيماندهي چيزي است.
ترجمه: متقين و پرواپيشگان پارسا و پاکدامند.
[ صفحه 161]
شرح: واژه عفت به مانند واژهي تقوا، داراي مفهوم وسيعي است که عبارت از: خويشتنداري، پرهيز از حرام، پارسايي. مفهوم عفت با تقوا است، اشتراک معنا دارد و اگر عفت به بطن و فرج، اضافه ميشود، نه به خاطر انحصار در اين دو است بلکه به جهت، مصداق بارز و فرد شاخص اين مفهوم ميباشد و نه چيز ديگر، چرا که گاهي به زبان، عفت لسان، اضافه ميشود و به جان، روح و نفس «انفسهم عفيفه» نيز، نسبت داده ميشود.
علامهي مجلسي رحمهالله اليه حديثي در باب «عفاف» نقل نموده که بازگوي عفت زبان است.
«علي بن عبدالله المذکر، عن علي بن احمد الطبري، عن الحسن بن علي بن زکريا، عن خراش مولي انس عن انس قال: خرج رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم علي اصحابه فقال: من ضمن لي اثنين ضمنت له الجنه فقال ابوهريره: فداک ابي و امي يا رسولالله! انا اضمنهمالک، ماهما؟ فقال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم من ضمن لي بين لحييه و ما بين رجليه، ضمنت له الجنه.»: انس ميگويد: پيامبر در جمع اصحاب حضور يافته و فرمود: هر کس دو چيز را براي من ضمانت کند، بهشت را براي او ضمانت ميکنم. ابوهريره که در بين جمع حاضر بود، گفت: يا رسولالله من اين دو را ضمانت ميکنم، بيان فرماييد که آن دو چيست؟ فرمود: هر کس بين دو فکش (زبان) و بين دو پايش (فرج) را از حرام نگهدارد، بهشت را براي او ضمانت ميکنم.
متاسفانه ابوهريره، به اين ضمانت وفادار نبود وگرنه اين همه احاديث دروغ را به پيغمبر، نسبت نميداد. براي صدق اين مدعا و به جهت اطلاع بيشتر، در اين زمينه، به کتاب شيخالمضيره ابوهريره، تاليف محمود ابوريه، مراجعه فرماييد.
علامهي مجلسي، در شرح اين حديث ميگويد: همه مصيبتها از اين دو عضو، نشات گرفته: کفر به خدا، قول زور، بهتان، الحاد در اسماء و صفات خدا، غيبت و نمامي از
[ صفحه 162]
جنايات زبان و عمل منافي عفت و شرف، از عضو ديگر صورت ميگيرد.
شکي نيست که عفت، داراي مفاهيم و مصاديقي است که تقوا نيز، به همان مفاهيم و مصاديق ناظر است و رعايت هر چيزي که در تحقق تقوا ضرورت دارد، رعايت عين همان چيز، در تحقق عفت نيز، ضروري است.
بنابراين، عفت به معناي گستردهاش، يکي از صفات حميدهي هر انسان فضيلتخواه و شرافتمند ميباشد که پرواپيشگان، تجسم عيني و جامع الاطراف اين خصلت بزرگ بوده و هستند.
مگر نه اين است که بيشتر مفاسد اجتماعي، از عدم عفت، نشات گرفته و فضيلت و شرافت انسانيت را، در کام خود ميگيرد؟
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در مورد خطرهايي که بعد از او مسلمانان را تهديد ميکند، فرمود:
«ثلاث اخافهن بعدي علي امتي: الضلاله بعد المعرفه و مضلات الفتن و شهوه البطن و الفرج.»: از سه چيز بر امتم پس از خود خائفم: گمراهي پس از معرفت، فتنههاي گمراهکننده و شهوت شکم و فرج.
علامهي مجلسي پس از نقل اين حديث ميگويد: «و اقول قد وقعت الامه في کل ما خاف صلي الله عليه و آله عليهم الا من عصمه الله و هم قليل من الامه.»: امت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پس از رحلت آن بزرگوار، در هر چه که حضرتش از آن خائف بود، واقع شدند، مگر تعدادي که در عصمت الهي قرار گرفته و بر عهد و پيمان خود، استوار ماندند.
صفحات تاريخ گواه زندهي بر اين گفتار است که دنياطلبان، براي رسيدن به مطامع شخصي خود، چه فتنهها و آشوبها را که برپا نکردند.
[ صفحه 163]
|