«تجاره مربحه يسرها لهم ربهم» واژه‏ها تجارت: بازرگاني کردن، داد و ستد کردن و معامله کردن است. ربح: سود بردن است. رب: خداوند، مالک، صاحب، محذوم، پروردگار، جمع ارباب است. ترجمه: يعني از تجارت سودمندي که خداوند، براي آنها فراهم نمود، بسي فايده بردند. شرح: ربط اين جمله، با عبارت سابق، در اين است که در آنجا از تحمل سختيها در ايام کوتاه عمر و در پي داشتن راحت طولاني نامحدود سخن مي‏گفت و در اينجا از [ صفحه 175] نوعي تجارت و سوداگري که حاصل آن روزهاي سخت است بحث مي‏کند، مبني بر اينکه پرواپيشگان مجموعه‏ي عمر را با تحمل سختيها، سرمايه‏گذاري نموده‏اند، تا سودي را که راحت طولاني است کسب نمايند. اينگونه تجارت که سرمايه‏اش، نه چندان زياد اما سودش فراوان و نامحدود است، مورد تمايل و رغبت همگان بوده، از اينرو پرواپيشگان، را تحصيل آن تاکيد دارند، اما در کيفيت سوداگري، پرواپيشگان با ديگر مردم فرق دارند، مردم، مال را سرمايه قرار داده‏اند تا سود برند. سود در اينجا، لذت، خوش‏گذراني، تن‏پروري، سلطه‏گري و مانند اينهاست مي‏دانند که در حقيقت خسران است و نه ربح و نقد عمر از کف دادن است و نه سوداگري ولي پرواپيشگان با سرمايه‏ي عمر، سودي مي‏برند که مانند ندارد و آن آسايش، امنيت، خلود در بهشت جاويدان، رضوان الهي و لقاي پروردگار است، آيا همه‏ي مردم به اين تجارت موفق مي‏شوند؟ نه. اين سوداگري، سرمايه ويژه‏اي دارد و آن عمر با تقوا، عمر با محنت و رنج و عمري که با خدا و خواست الهي، در ارتباط است مي‏باشد، بنابراين يگانه مشخصه‏ي اين تجارت، عنايات رباني و امدادات الهي است که جمله‏ي «يسرها لهم ربهم» به آن اشاره دارد. «ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا في التوراه و الانجيل و القرآن و من اوفي بعهده من الله فاستبشروا ببيعکم الذي بايعتم به و ذلک هو الفوز العظيم.»: خدا جان و مال اهل ايمان را، به بهشت خريداري کرده است. آنها در راه خدا جهاد مي‏کنند، تا دشمنان دين را بکشند، يا خود کشته شوند. اين وعده‏ي قطعي است بر خدا و عهدي است که در تورات، انجيل و قرآن ياد فرموده است و از خدا باوفاتر به عهد کيست؟ اي اهل ايمان شما به خود در اين معامله (خريداري بهشت ابد به جان و مال) بشارت دهيد که اين [ صفحه 176] معاهده، با خدا در حقيقت سعادت و پيروزي بزرگي است. در اين آيه‏ي مبارکه، خطوط تجارت سودآفرين مومنان را بيان نموده، خريدار و فروشنده، کالاي تجارت، بها و ارزش کالا و کيفيت تجارت و در آيه‏ي بعد اوصاف سوداگران را معرفي مي‏کند. خداوند به جهت احترام و تکريم اهل ايمان و ترفيع مقام آنان، خود را خريدار توصيف مي‏نمايد با اينکه «العبد و ما في يده کان لمولاه» و بنده و هر چه را که در اختيار دارد، از آن مولاي اوست و او را فروشنده مي‏نامد. کالاي تجارت (مثمن) جان و مال و دارايي آنان، بها و ارزش کالا (ثمن) بهشت، سود و تجارت، راحت طولاني رهنما و واسطه در بين پيامبران، زمان تجارت، دوران عمر و مکان، دنيا، کيفيت سوداگري، قتال در راه خدا، کشتن و کشته شدن و سود گرفتن آن، در عالم قيامت خواهد بود. اين تجارت از هر جهت تضمين شده است، چرا که خداوند با مومنان، پيمان بسته و در کتب پيشين و قرآن، اين عهدنامه وجود دارد و با تاکيد، به اينکه خداوند، حتما به اين عهد وفادار خواهد بود. جاي هيچ نگراني وجود ندارد. اما اوصاف خريداران مومن اين است که مي‏فرمايد: «التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله و بشر المومنين.»: توبه‏کنندگان، پرستشگران، ستايش‏کنندگان، رهروان، رکوع‏گذاران، سجده‏کنندگان، امرکنندگان به نيکي و بازدارندگان از بدي، نگهبانان مرزهاي خدا و بشارت ده مومنان. يعني خداي متعال، پيمان داد و ستد را، با اين گروه که مومنان واقعي هستند بسته، سود را بر آنان تضمين مي‏کند. مشخصات جمعيت توبه‏کنندگان، يعني رجوع از غير، به سوي خدا و صفت ممتازه‏ي عبادت‏کنندگان، اين است که زبانشان به حمد پروردگار [ صفحه 177] مشغول و با قدمها به سوي مساجد و معابد ديني روانه مي‏شوند و با بدنها رکوع گذار و سجده کننده‏اند، اين شان فردي و حالت انفرادي آنهاست، اما در ميان اجتماع، امرکنندگان به نيکي و معروف و بازدارندگان از منکر هستند و اينان نگهبان مرزها و حدود الهي، در حال انفراد و اجتماع، خلوت و آشکار مي‏باشند، خداوند اوصاف مومنان را به ترتيب: توبه، عبادت، رهروي راه حق، رکوع و سجود در حال انفراد و وظيفه‏ي اجتماعي امر به معروف و نهي از منکر و حالت فردي و اجتماعي با هم، حفظ حدود الهي، در نهان و آشکار، ترسيم نموده است.