حضرت امام علي- سلام الله عليه- ميفرمايد:
ان لله تعالي في کل نعمه حقا من الشکر فمن اداه زاده منها و من قصر عنه خاطر بزوال نعمته. [1] .
مر خداي تعالي را در هر نعمتي حقي است از شکر، هر که آنرا به جا آورد، خداوند افزونش کند و هر که تقصير کند از آن خود را مشرف بر زوال نعمت کرده است.
و هم او ميفرمايد: النعمه موصوله بالشکر و الشکر موصول بالمزيد و هما مقرونان في قرن فلن ينقطع المزيد من الله سبحانه حتي ينقطع الشکر من الشاکر .
نعمت پيوسته است به شکر و شکر پيوسته است به زيادتي و هر دو
[ صفحه 218]
همراهند در يک شاخ، پس بريده نميشود زيادتي از خداي سبحان تا اينکه بريده شود شکر از شکرکننده. [2] .
از امام صادق عليهالسلام نقل است که فرمود: في کل نفس من انفاسک شکر لازم بل الف او اکثر. [3] .
هر نفسي از نفسهاي تو را شکري لازم است بلکه هزار شکر و بيشتر.
حضرت امام علي عليهالسلام ميفرمايد: اذا وصلت اليکم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقله الشکر. [4] .
هر گاه کنارههاي نعمتها بر شما رسيد. انتها و تمامي آنها را با کمي شکر فراري ندهيد.
و در مقام و منزلت شکر همين بس که خداوند توفيق آن را ساري و جاري در ميان همهي خلايق قرار نداده و اين گوهر آنچنان در نزد حضرتش نفيس و ارزشمند بوده که به تعداد کمي از بندگان خويش اختصاصش داده و فرموده: و قليل من عبادي الشکور. و کمي از بندگان من شکورند.
بايد دانست که شکر را اقسام و مراحلي است که آدمي حتي وقتي که توفيق نيل به دامنهي اين کوه را يافت، قلههاي متعددي را در پيش رو دارد که پس از صعود بر آنها ميتواند از آنجا بر چکاد شکر يعني عجز از شکر چشم بدوزد.
يک مرحله از شکر، دانستن نعمتها از جانب خداوند است و اين پستترين و پائينترين مرحله شکر است.
[ صفحه 219]
از شيخ ابيسعيد خراز نقل است که: شکر مقر آمدن است مر منعم را و اقرار دادن به پروردگاري خداي عزوجل. [5] .
حضرت داوود (ع) در ضمن راز و نياز با خداوند عرض ميکند:«پروردگارا! آدم را به يد قدرت خود آفريدي و او را پدر همهي پيامبران و اولياء خود قرار دادي و فرشتگان را فرمان دادي که او را سجده کنند. او چگونه شکر تو را گزارد و تو را سپاس گفت؟»
خطاب آمد: انه اعترف ان ذلک من عندي فکان اعترافه بذلک حق شکري. [6] .
آدم اعتراف کرد که همهي اينها از جانب من است و اعتراف اينگونهي او سپاسگزاري من بود.
و امام صادق عليهالسلام در شرح اين مرحله از شکر ميفرمايد: و ادني الشکر رويه النعمه من الله من غير عله يتعلق القلب بهادون الله عز و جل. [7] .
پستترين مرتبهي شکر الهي ديدن نعمتهاست از جانب خداي تعالي و او را منعم حقيقي دانستن و غير او را موجد مستقل در ايجاد هيچ چيز ندانستن.
و نيز ميفرمايد: من انعم الله عليه بنعمه فعرفها بقلبه فقد ادي شکرها. [8] .
خداوند هر نعمتي به بندهاي بدهد و او آن را با قلب خويش بشناسد و
[ صفحه 220]
درک کند شکرش را ادا کرده.
مرحله ديگر شکر عبارت است از نعمتها را در جهت حلال خداوند صرف کردن و به حرام نيالودن. و به عبارتي نعمتهاي خداوند را وسيلهي تقرب به او قرار دادن.
امام صادق سلام الله عليه ميفرمايد: شکر النعمه اجتناب المحارم... [9] .
شکر نعمت، کنارهگيري از حرامهاست.
و هم از اوست که: و الرضا بما اعطي و الا يعصيه بنعمته او يخالفه بشيء من امره و نهيه بسبب نعمته. [10] .
شکر، راضي بودن به آنچه خدا داده و عصيان نکردن اوست به نعمت او، يعني نعمت او را به معصيت صرف نکردن.
نوع ديگر از شکر بخشيدن تمام يا قسمتي از نعمات است به ديگر خلايق.
امام علي- سلام الله عليه- در اين باره ميفرمايد: اذا انعمت بالنعمه فقط قضيت شکرها. [11] .
هر گاه انعام کني به نعمت، شکر آن را به جاي آوردهاي.
محمد غزالي عمل شکر را به دل، زبان و تن ميداند و ميگويد:«شکر به دل آن بود که همهي خلق را خير خواهد و در نعمت بر هيچ کس حسد نکند. و اما به زبان آنکه شکر ميکند و الحمدلله ميگويد و در همهي احوال و شادي به منعم اظهار ميکند... و اما عمل به تن آن است که همه اعضاء
[ صفحه 221]
نعمت است از جهت وي، اندر آن به کار داري که براي آن آفريده است و همه را براي آخرت آفريده است و محبوب وي از تو آن است که بدان مشغول باشي. چون نعمت وي در محبوب وي صرف کردي، شکر گزاردي.» [12] .
از ديگر مراحل شکر «غايب گشتن است از شکر به ديدن منعم. يعني نعمت به ذات خويش بزرگ نيست، بزرگي نعمت اندر بزرگي منعم است.» [13] .
بالاترين و کاملترين مرحلهي شکر اظهار عجز است از سپاسگزاري نعمات خداوند، چه نعماتي که خود او شمردنش را براي آدميان محال ميداند. و خلايق را عاجز ميداند از احصاء آنها، [14] شکر آن نعمتها و سپاسگزاري آن مستوجب عجز و ناتواني بيشتري است. خداوند به موسي (ع) وحي فرمود: يا موسي اشکرني حق شکري.
اي موسي! آنچنان که شايسته است مرا شکر گزار!
موسي عرض کرد:«خدايا تو را چگونه سپاس بگزارم؟ هر شکري که تو را بنمايم آن هم نعمتي است از جانب تو.»
و خداوند فرمود: الان شکرتني حين قلت: ان ذلک مني. [15] .
الان شکر مرا بجا آوردي که گفتي آن هم از جانب من است.
امام صادق عليهالسلام ميفرمايد: و تمام الشکر اعتراف لسان السر
[ صفحه 222]
خاضعا لله تعالي بالعجز عن بلوغ ادني شکره...
و تمام شکر و شکر تمام و کامل اعتراف از اعماق قلب است از روي عجز و انکسار به عاجز بودن خود از رسيدن به کمترين پايه از مراتب شکر.
و اني يلحق شکر العبد نعمه الله؟ و متي يلحق صنيعه بصنيعه؟ و العبد ضعيف لا قوه له ابدا الا بالله. [16] .
کجا ميرسد، شکر بندهي ضعيف به پايهي نعمت جسيم عظيم الهي؟ و کي ميتواند رسيد کار بنده که شکر باشد به کار الهي که نعمت باشد؟ چرا که بنده حقير و ضعيف است و در نهايت ناتواني و براي او ابدا هيچ قدرتي و تواني نيست مگر به مدد خداوند.
بعضي بزرگان در مناجات گفتهاند:«خداوندا تو همي داني عجز من از جايگاه شکر تو، پس تو نفس خود را شکر آر از من، يعني هر چيزي که بنده بدان ماخوذ است و از گزاردن آن عاجز آيد به حقتعالي بازگردد تا آن بار از وي بردارد.
چنان چون صلوات مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم. چون امت عاجز بودند به خداي عزوجل حواله کردند و گفتند: اللهم صل علي محمد و علي آل محمد» يعني ما صلوات به سزاي وي نتوانيم آوردن، تو صلوات فرست مر او را.
و لا محاله چون از گزارد صلوات مخلوقي عاجز باشند از گزارد شکر حقتعالي عاجزتر باشند.
اوليتر آن باشد که شکر او را هم به وي همي حواله کنند.
و از اين معني حقتعالي آغاز کتاب خويش به حمد نهاد و گفت:
[ صفحه 223]
«الحمد لله رب العالمين».
نيابت داشت به گزارد حق شکر تا شکر وي مر خود را مکافات منت وي باشد». [17] .
پس گفتن «الحمد لله رب العالمين» اظهار عجز بنده است از سپاسگزاري خداوند و برداشتن حمد و سپاس است از دوش خود و واگذاردن به خود خداوند متعال.
اين است که امام صادق سلام الله عليه ميفرمايد:... و تمام الشکر قول الرجل «الحمد لله رب العالمين». [18] .
و نهايت شکر، گفتن «الحمد لله رب العالمين» است.
چرا که نشاندهنده و نمايانگر نهايت عجز آدمي است از سپاسگزاري خداوند جل و علا.
[ صفحه 227]
|