الخير منه مامول و الشر منه مامون به او اميد خير مي‏رود و از او بيم شر نمي‏رود. مردمان به حق، نيکي‏اش را دل بسته‏اند و از گزندش مصون و مامونند. به نيک سيرتي شهره است و ملجا و مرجع حاجات درماندگان و نيازمندان. بدي را کسي از او تجربه نکرده است که در هراس از تکرار آن باشد. حب الدنيا راس کل خطيئه، سر منشاء همه گناهان، حب دنياست و متقي که دلش تهي از اين علقه است، انگيزه‏اي براي اذيت و آزار و گناه ندارد. و از آن سوي چون رضاي خالق در قضاء حاجت مخلوق يافته است تمام همش مصروف جلب رضايت، در مسير قرب الي الله است. اشارت: خداوند به حضرت داوود وحي مي‏فرمايد که: يا داوود ان العبد من [ صفحه 262] عبادي لياتيني بالحسنه يوم القيامه. فاحکمه بها في الجنه. اي داوود! بنده‏اي از بندگان من وقتي وارد قيامت مي‏شود، کار نيکي به همراه دارد که من او را به واسطه‏ي آن عمل در بهشت حاکميت مي‏بخشم. داوود عرض مي‏کند: پروردگارا! کدام است آن بنده و تو به واسطه‏ي کدام حسنه در بهشت، حکومتش مي‏بخشي؟ خداوند مي‏فرمايد: عبد مومن سعي في حاجه اخيه المسلم، احب قضائها قضيت او لم تقض. الخلق عيالي فاحبهم الي الطفهم بهم و اسعاهم في حوائجهم. [1] . بنده‏ي مومني است که در برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش کند و دوست بدارد که مشکلش را بگشايد، چه آن حاجت برآورده گردد و آن مشکل گشوده شود و چه نشود. بندگان عيال منند و محبوبترينشان در نزد من کسي است که نسبت به آنها مهربانتر و در راه انجام حوائجشان کوشاتر باشد. امام صادق- سلام الله عليه- به عبدالله بن جندب مي‏فرمايد: يا ابن‏جندب! الماشي في حاجه اخيه کالساعي بين الصفاء و المروه و قاضي حاجته کمتشحط بدمه في سبيل لله يوم بدر و احد. و ما عذب الله امه الا عند استهانتهم بحقوق فقراء اخوانهم. [2] . اي پسر جندب! آنکه در انجام حاجت برادرش گام زند، همچون کسي است که ميان صفا و مروه سعي کند و برآورنده‏ي حاجتش چون کسي است که روز بدر و احد در راه خدا به خون غلطيده باشد. و خدا هيچ مردمي را [ صفحه 263] عذاب نکرده مگر هنگام بي‏اعتنائي به حقوق فقراء خودشان. و هم او به ابن‏جندب مي‏فرمايد: يا ابن‏جندب! کل الذنوب مغفوره سوي عقوق اهل دعوتک و کل البر مقبول الا ما کان رئاء.... [3] . اي پسر جندب! در درگاه خدا تمام گناهان بخشودني است مگر نارضايتي همدينانت و تمام خوبيها پذيرفتني است، مگر رياء آلوده‏هايش. چه سري است در خدمت به خلايق که حاکميت در بهشت را به دنبال دارد و منزلتي چونان مقام شهداي بدر و احد؟ چه رازي است در رضايت خلق الله و برآوردن حاجاتشان که بي‏اعتنايي به آن و سر پيچاندن از آن نابخشودني‏ترين گناه قلمداد شده و سخت‏ترين عذاب را در پي خود دارد؟ امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد:«هر کس مسلماني نزد او آيد و درخواست حاجتي نمايد و او علي‏رغم قدرت، در انجام آن کوتاهي کند، خداوند روز قيامت او را مورد سرزنش و نکوهش قرار داده و به او مي‏فرمايد: اتاک اخوک في حاجه جعلت قضاءها في يدک فمنعته اياها، زهدا منک في ثوبها، و عزتي و جلالي لا انظر اليک في حاجه معذبا کنت او مغفورا لک. [4] . برادر مومنت حاجتي نزد تو آورد و با آنکه برآوردنش را من در دست تو قرار داده بودم تو ثوابش را ناچيز شمردي و حاجتش را برنياوردي. به عزت و جلالم سوگند که به تو نگاه نمي‏کنم و هيچ خواسته‏ات را پاسخ نمي‏گويم، خواه بهشتي باشي، خواه جهنمي.» [ صفحه 264] امام حسن سلام الله عليه به جعيد بن همدان مي‏فرمايد: ان الناس اربعه: فمنهم من له خلاق و ليس له خلق و منهم من له خلق و ليس له خلاق و منهم من ليس له خلق و لا خلاق، فذاک اشر الناس و منهم من له خلق و خلاق فذاک افضل الناس. [5] . مردم، چهار گروهند: گروهي خيرخواهند و خوي خوش ندارند. گروهي خوي خوش دارند و خيرخواه نيستند. گروهي نه خوي خوش دارند و نه خيرخواهند، اين گروه بدترين مردمانند. گروهي هم خوي خوش دارند و هم خيرخواهند، اين گروه برترين مردمانند. نقل است از امام موسي بن جعفر عليه‏السلام که: من قصد اليه رجل من اخوانه مستجيرا به بعض احواله فلم يجره بعد ان يقدر عليه فقطع ولايه الله عز و جل. [6] . هر که مردي از برادرانش آهنگ او کند و به او پناهنده شود و از او استمداد کند و او علي‏رغم قدرت در انجام خواهشش، آن را برآورده نسازد، ولايت خداي عزوجل را از خود بريده است. امام رضا- عليه الاف التحيه و الثناء- مي‏فرمايد: لا يتم عقل امرء مسلم حتي تکون فيه عشره خصال: الخير منه مامول و الشر منه مامون. يستکثر قليل الخير من غيره و يستقل کثير الخير من نفسه لا يسام من طلب الحوائج اليه و لا يمل من طلب العلم طول دهره، الفقر في الله اليه احب من الغني و الذل في الله احب اليه من العز في عدوه و الخمول اشهي اليه من الشهره ثم قال: العاشره ما [ صفحه 265] العاشره، قيل له ما هي؟ قال: لا يري احدا الا قال: هو خير مني و اتقي. [7] . عقل مرد مسلمان به کمال نمي‏رسد مگر اينکه اين ده خصلت را دارا شود: از او اميد خير باشد و از بدي‏اش درامان باشند. خير اندک ديگري را بسيار شمارد و خير بسيار خود را کم پندارد. هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. در طول عمر از طلب علم خسته نگردد. فقر در راه خدا برايش از توانگري محبوبتر باشد. خواري در راه خدا را بيشتر از عزت با دشمني خدا دوست بدارد. گمنامي را از شهرت دوست‏تر داشته باشد. سپس مي‏فرمايد: دهم و چه دهمي! از ايشان سئوال مي‏شود که چيست؟ مي‏فرمايد:«احدي را ننگرد جز اينکه بگويد که او از من بهتر و پرهيزگارتر است.» و امام علي- عليه‏السلام- مي‏فرمايد: عليکم باعمال الخير فتبادروها، و لا يکن غيرکم احق بها منکم. [8] . بر شما باد انجام کارهاي خير که در آن پيشي بگيريد، هيچ کس شايسته‏تر از شما به انجام کار خير نيست. [ صفحه 269]

[1] حديث قدسي. [2] تحف‏العقول. [3] تحف‏العقول. [4] حديث قدسي. [5] کلمه الامام حسن. [6] اصول کافي- جلد 4. [7] تحف العقول. [8] غررالحکم- جلد 4.