(م 4118 - ح 1) - (بحار ج 43 ص 240): عن علي بن الحسين (ع) قال: ان فاطمة (ع) عقت عن الحسن و الحسين (ع) واعطت القابلة رجل شاة و دينارا. حضرت علي بن الحسين زين العابدين (ع) فرمود: حضرت فاطمه‏ي زهرا سلام الله عليها از براي حضرت امام حسن و حسين (ع) عقيقه داد و ران گوسفند عقيقه را باضافه يک دينار طلا به قابله عطا فرمود. (م 4119 - ح 2) - (بحار ج 43 ص 228): عن فاطمة بنت الحسين (ع) عن فاطمة الکبري (ع) قالت: قال رسول الله (ص): کل بني ام ينتمون الي عصبتهم الا ولد فاطمة (ع) فاني انا ابوهم و عصبتهم. حضرت فاطمه دختر امام حسين (ع) از حضرت زهرا (ع) روايت کرده که فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: تمام فرزندان مادران منتسب به خويشاوندي و پيوند پدران ميباشند جز فرزندان فاطمه (ع) که من پدر ايشانم و آنان بمن پيوند دارند. (م 4120 - ح 3) - (بحار ج 43 ص 231): عن محمد بن مروان قال: قلت لأبي‏عبدالله (ع): هل قال رسول الله (ص): ان فاطمة احصنت فرجها فحرم الله ذريتها علي النار؟ قال: نعم، عني بذلک الحسن و الحسين (ع) و زينب و ام‏کلثوم (ع). محمد بن مروان گويد: بحضرت امام صادق (ع) عرض کردم: آيا رسول خدا (ص) فرموده است که: (چون) براستي فاطمه (ع) دامن خود را از آلايش حفظ فرموده است خداي تعالي فرزندانش را بر آتش جهنم حرام کرد؟ فرمود: آري، مقصود رسول اکرم (ص) حضرت امام حسن و [ صفحه 381] امام حسين و حضرت زينب و ام‏کلثوم علهيم‏السلام بود. (م 4121 - ح 4) - (فرائد السمطين ج 2 ص 99 و بحار ج 43 ص 263): عن جعفر عن ابيه (ع) قال: قال رسول الله (ص): الحسن و الحسين (ع) سيدا شباب اهل الجنة و ابوهما خير منهما. حضرت امام صادق (ع) بنقل از پدرش فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: حضرت امام حسن و امام حسين (ع) سرور جوانان اهل بهشتند و پدرشان از آنان بهتر است. (م 4122 - ح 5) - (عيون اخبار الرضا ج 2 ص 62): قال النبي (ص): الحسن و الحسين خير اهل الأرض بعدي و بعد ابيهما، و امهما افضل نساء اهل الأرض. رسول اکرم (ص) فرمود: حضرت امام حسن و امام حسين (ع) بعد از من و پدرشان، بهترين اهل زمين هستند، و مادر آنها برترين زنان ساکنان زمين است. (م 4123 - ح 6) - (بحار ج 43 ص 263): عن علي (ع) قال: بينما الحسن و الحسين يصطرعان عند النبي (ص) فقال النبي: هيأ يا حسن! فقالت فاطمة: يا رسول الله (ص)! تعين الکبير علي الصغير؟ فقال رسول الله (ص): جبرئيل يقول: هيأ يا حسين! و انا اقول هيأ يا حسن. حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمود: حضرت امام حسن و امام حسين (ع) در محضر رسول اکرم (ص) کشتي گرفتند، رسول خدا (ص) فرمود: جانم حسن شتاب کن، حضرت فاطمه زهرا (ع) عرض کرد: يا رسول الله (ص) بزرگتر را عليه کوچکتر اعانت و تشجيع ميکني؟ فرمود: (فاطمه جان!) جبرائيل (ع) ميگويد: حسينم! شتاب کن و من نيز حسن را ياري و تشجيع ميکنم. (م 4124 - ح 7) - (بحار ج 43 ص 263): قال رسول الله (ص): اما الحسن فانحله الهيبة و العلم، و اما الحسين فانحله الجود و الرحمة. رسول خدا (ص) فرمود: من، هيبت و علم (خود) را بحسن (ع) مي‏بخشم، و جود و بخشش و رحمتم را بحسين (ع). (م 4125 - ح 8) - (بحار ج 43 ص 281): قال رسول الله (ص): الولد ريحانة، و الحسن و الحسين ريحانتاي من الدنيا. رسول خدا (ص) فرمود: فرزند ريحانه (گياهي است خوشبو) است، و حسن و حسين دو ريحانه‏ي من از دنيا ميباشند. [ صفحه 382] (م 4126 - ح 9) - (بحار ج 43 ص 264): عن ابي‏هريرة، قال سمعت رسول الله (ص) يقول: من احب الحسن و الحسين فقد احبني، و من ابغضهما فقد ابغضني. ابوهريره گفت: شنيدم رسول خدا (ص) ميفرمود: هر کس حسن و حسين (ع) را دوست بدارد مرا دوست داشته است، و هر کس با آنها دشمني کند با من دشمني کرده است. (م 4127 - ح 10) - (بحار ج 43 ص 266): عن الرضا (ع)، عن آبائه (ع) قال (ع): ان الحسن و الحسين (ع) کانا يلعبان عند النبي (ع) حتي مضي عامة الليل ثم قال (ص) لهما: انصرفا الي امکما فبرقت برقة فمازالت تضي‏ء لهما حتي دخلا علي فاطمة (ع) و النبي (ص) ينظر الي البرقة فقال: الحمدلله الذي اکرمنا اهل البيت. حضرت امام رضا (ع) از پدران بزرگوار خود عليهم‏السلام روايت فرمود که: امام حسن و امام حسين (ع) در محضر رسول خدا (ص) بازي ميکردند تا اينکه پاسي از شب گذشت، آنگاه بآنها فرمود: اکنون بسوي مادرتان برگرديد، در آن وقت برقي درخشيد و همچنان روشنائي ميداد تا آن دو بخدمت مادر خود حضرت فاطمه (ع) رسيدند. و حضرت رسول خدا (ص) به برق نگاه ميکرد و فرمود: خدا را شکر که ما خانواده را گرامي داشته است. (م 4128 - ح 11) - (بحار ج 43 ص 269): عن عمران بن الحصين قال: قال رسول الله (ص) لي: يا عمران بن حصين ان لکل شي‏ء موقعا من القلب و ما وقع موقع هذين الغلامين من قلبي شي‏ء قط فقلت: کل هذا يا رسول الله (ص)، قال: يا عمران و ما خفي عليک اکثر ان الله امرني بحبهما. عمران بن حصين گويد: رسول اکرم (ص) بمن فرمود: عمران! راستي هر چيزي در دل آدمي جاي و مقامي دارد، و هرگز در دل من چيزي جاي اين دو پسر را نگرفته است. من عرض کردم: اي رسول خدا! همه اين چنين هستند. فرمود: اي عمران! بيشتر از اين حقيقت امر بر تو پوشيده نباشد که خداوند مرا به دوستي ورزيدن بآنها دستور داده است. (م 4129 - ح 12) - (بحار ج 43 ص 269): عن ابي‏ذر الغفاري قال: امرني رسول الله (ص) بحب الحسن و الحسين فأحببتهما و انا احب من يحبهما لحب رسول الله (ص) اياهما. ابوذر غفاري رضي الله عنه گفت: رسول خدا (ص) مرا مأمور به دوستداري امام حسين و امام [ صفحه 383] حسين (ع) فرمود، لذا من آنان را دوست ميدارم و دوستداران آنها را نيز دوست دارم زيرا رسول اکرم (ص) آنان را دوست ميداشت. (م 4130 - ح 13) - (بحار ج 43 ص 270): عن ابي‏ذر الغفاري قال: رأيت رسول الله (ص) يقبل الحسين بن علي و هو يقول: من احب الحسن و الحسين و ذريتهما مخلصا لم تفلح النار وجهه، ولو کانت ذنوبه بعدد رمل عالج الا ان يکون ذنبا يخرجه من الايمان. ابوذر غفاري عليه الرحمه گفت: رسول خدا (ص) را ديدم که حسين (ع) مرا ميبوسيد و ميفرمود: هر کس حضرت امام حسن و امام حسين (ع) و ذريه‏ي آنان را از روي اخلاص دوست بدارد. چهره‏اش آسيب آتش جهنم را نمي‏بيند و اگر چه گناهانش بشماره‏ي ريگهاي انباشته و تو بر توي کوه عالج باشد (گويند: عالج سلسله کوهي است در بيابان عربستان که بالاي آن به بيابان دهناء و پائين آن به نجد متصل ميباشد) مگر گناهي که گناهکار را از ايمان بدر کند. (م 4131 - ح 14) - (بحار ج 43 ص 270): عن عبدالله بن مسعود قال: سمعت رسول الله (ص) يقول: من کان يحبني فليحب ابني هذين فان الله امرني بحبهما. عبدالله بن مسعود گفت: شنيدم حضرت رسول اکرم (ص) ميفرمود: هر کس مرا دوست ميدارد، بايد دوستدار اين دو فرزندم (حسن و حسين (ع)) باشد زيرا خداي تعالي مرا به دوستداري آنان امر فرموده است. (م 4132 - ح 15) - (بحار ج 43 ص 270): عن ابي‏جعفر (ع) قال: قال رسول الله (ص): من اراد ان يتمسک بعروة الله الوثقي التي قال الله عزوجل في کتابه فليتوال علي بن ابي‏طالب و الحسن و الحسين فان الله تبارک و تعالي يحبهما من فوق عرشه. حضرت امام محمد باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: هر کس بخواهد بريسمان محکم خدا که پروردگار عزوجل در قرآن مجيد امر باعتصام بدان فرموده تمسک جويد، بايد حضرت علي بن ابيطالب و امام حسن و امام حسين عليهم‏السلام را دوست بدارد که خداي بزرگ از فراز عرش آنها را دوست ميدارد. (م 4133 - ح 16) - (بحار ج 43 ص 270): عن ابي‏عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص): من ابغض الحسن و الحسين جاء يوم [ صفحه 384] القيامة و ليس علي وجهه لحم و لم تنله شفاعتي. حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: هر کس با حضرت امام حسن و امام حسين (ع) دشمني کند، در حالتيکه گوشت بر چهره ندارد وارد محشر ميشود و بشفاعت من نائل نخواهد شد. (م 4134 - ح 17) - (بحار ج 43 ص 271 - فرائد السمطين ج 2 ص 27): عن علي بن جعفر عن اخيه موسي (ع) قال: اخذ رسول الله (ص) بيد الحسن و الحسين (ع) فقال (ص): من احب هذين الغلامين و أباهما و امهما فهو معي في درجتي يوم القيامة. علي بن جعفر از برادر بزرگوارش حضرت امام موسي کاظم (ع) روايت کرده که فرمود: رسول خدا (ص) دست امام حسن و امام حسين (ع) را گرفته و فرمود: هر کس اين دو پسر و پدر و مادر آنها را دوست بدارد؛ در درجات روز قيامت من، با من خواهد بود. (م 4135 - ح 18) - (بحار ج 43 ص 275): عن سلمان (ره) قال: سمعت رسول الله (ص) يقول في الحسن و الحسين (ع): اللهم اني احبهما فأحبهما و احبب من احبهما. و قال (ص): من احب الحسن و الحسين أحببته و من احببته احبه الله، و من احبه الله ادخله الجنة، و من ابغضهما ابغضته، و من ابغضته الله، و من ابغضه الله أدخله النار. سلمان فارسي رضي الله عنه گفت: شنيدم رسول خدا (ص) درباره‏ي امام حسن و امام حسين (ع) ميفرمود: خدايا من اين دو فرزند را دوست ميدارم تو نيز آنها و دوستدارانشان را دوست بدار. و فرمود: هر کس حسن و حسين (ع) را دوست بدارد، من او را دوست دارم، و من دوستدار هر کس باشم خدايش دوست ميدارد و خدا هر که را دوست بدارد وارد بهشتش ميفرمايد. و آنکس که اين دو فرزندم را دشمن دارد من دشمن اويم و من دشمن هر کس باشم خدايش دشمن دارد و خدا دشمن هر کس باشد او را بآتش دوزخ دراندازد. (م 4136 - ح 19) - (بحار ج 43 ص 278): الخبر المشهور عن النبي (ص) انه قال: ابناي هذان امامان قاما اوقعدا، اوجب لهما الامامة بموجب القول سواء نهضا بالجهاد اوقعدا عنه، دعيا الي انفسهما او ترکا ذلک. در خبري مشهور از رسول خدا (ص) روايت شده است که آن حضرت فرموده است: اين دو پسرم (حضرت امام حسن و امام حسين) امام و پيشوا و رهبر امت اسلامند خواه قيام کنند يا بنشينند - با اين گفتار رسول خدا (ص) امامت و رهبري امت را بر آن دو بزرگوار ايجاب فرمود، خواه با قيام و [ صفحه 385] جهاد نهضت فرمايند و خواه از قيام بازايستند، خواه مردم را برهبري خود دعوت کنند و خواه دعوت نفرمايند. (م 4137 - ح 20) - (بحار ج 43 ص 285 (و مناقب ابن‏منازلي ص 375): عن جابر قال: دخلت علي النبي (ص) و الحسن و الحسين (ع) علي ظهره و هو يجثو لهما و يقول: نعم الجمل جملکما، و نعم العدلان انتما. جابر بن عبدالله انصاري عليه الرحمه گفت: بر رسول خدا (ص) وارد شدم که: حسنين عليهماالسلام بر پشت آن حضرت سوار بودند و رسول خدا (ص) با دست و پا آماده براي سواري دادن آنها بود و ميفرمود: شتر خوبي داريد، و شما نيز بار خوبي هستيد. (م 4138 - ح 21) - (بحار ج 43 ص 303): مرفوعا الي ابن‏عباس (ره) قال: قال رسول الله (ص) ليلة عرج بي الي السماء رأيت الي باب الجنة مکتوبا لا اله الا الله، محمدا رسول الله (ص) علي حبيب الله، الحسن و الحسين صفوة الله، فاطمة امة الله، علي باغضيهم لعنة الله. حديث مرفوعا از ابن‏عباس است که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: شبي که مرا بمعراج بردند، بر در بهشت نوشته ديدم: خدائي جز الله نيست، محمد رسول خدا، علي حبيب خدا، حسن و حسين برگزيدگان خدا، فاطمه کنيز خداست بر دشمنانشان لعنت و نفرين خدا باد. (م 4139 - ح 22) - (بحار ج 43 ص 303): قال عمر: سمعت رسول الله (ص) يقول: ان فاطمة و عليا و الحسن و الحسين في حظيرة القدس، في قبة بيضاء سقفها عرش الرحمان عزوجل. عمر بن الخطاب گويد: شنيدم رسول خدا (ص) ميفرمود: فاطمه و علي و حسن و حسين عليهم‏السلام در بهشت زير گنبدي سپيد رنگ جاي گيرند که سقف آن عرش خداوند رحمان عزوجل است. (م 4140 - ح 23) - (بحار ج 43 ص 304): عن جابر قال: قال رسول الله (ص): ان الجنة تشتاق الي اربعة من اهلي قد احبهم الله و امرني بحبهم: علي بن ابي‏طالب، و الحسن و الحسين، و المهدي صلوات الله عليهم الذي يصلي خلفه عيسي بن مريم (ع). جابر بن عبدالله انصاري رحمه الله گفت: رسول خدا (ص) فرمود: بهشت به چهار تن از کسان من که خدايشان دوست ميدارد و مرا نيز بدوستي آنان مأمور فرموده است مشتاق است: علي بن [ صفحه 386] ابيطالب و حسن و حسين و مهدي صلوات الله عليهم، آن مهدي که حضرت مسيح عيسي بن مريم (ع) پشت سرش نماز ميخواند. (م 4141- ح 24) - (بحار ج 43 ص 306): عن ابي‏عبدالله (ع) قال: قال رسول الله (ص): الولد الصالح ريحانة من الله قسمها بين عباده و ان ريحانتي من الدنيا الحسن و الحسين (ع) سميتهما باسم سبطين من بني‏اسرائيل شبرا و شبيرا. حضرت امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: فرزند صالح و شايسته ريحانه (شاخه گل) خوشبوئي است از جانب خداوند که آنرا ميان بندگانش تقسيم فرموده است و همانا حسن و حسين دو ريحانه من در دنيا هستند که آنانرا بنام دو سبط از بني‏اسرائيل شبر و شبير نام نهاده‏ام. (م 4142 - ح 25) - (بحار ج 43 ص 316): عن علي بن ابي‏طالب (ع): الحسن و الحسين يوم القيامة، عن جنبي عرش الرحمان بمنزلة الشنفين من الوجه. از علي بن ابيطالب (ع) روايت است که: در روز قيامت حسن و حسين (ع) در دو طرف عرش خداوند رحمان قرار دارند همانند دو گوشواره که در دو طرف چهره انسان نمودار است. (م 4143 - ح 26) - (عيون اخبار الرضا ج 2 ص 58): قال رسول الله (ص): انت يا علي و ولداي خيرة الله من خلقه. رسول خدا (ص) فرمود: تو يا علي! و دو فرزندم (حسن و حسين) برگزيدگان خلق خدائيد. (م 4144 - ح 27) - (عيون اخبار الرضا ج 2 ص 60): عن علي (ع) قال: قال رسول الله (ص): خلقت يا علي من شجرة خلقت منها انا اصلها و انت فرعها، و الحسين و الحسن اغصانها و محبونا ورقها، فمن تعلق بشي‏ء ادخله الله عزوجل الجنة. حضرت اميرالمؤمنين (ع) گويد: رسول خدا (ص) فرمود: اي علي! تو از درختي که من از آن خلق شدم آفريده شده‏اي، من اصل و ريشه‏ي آن درخت و تو شاخسار آن هستي و حسن و حسين (ع) شاخه‏هاي کوچک آن درخت‏اند، و دوستداران ما برگهاي آن ميباشند پس هر کس بچيزي از آن درخت تعلق جويد و دست زند خدا عزوجل او را وارد بهشت فرمايد. (م 4145 - ح 28) - (بحار ج 43 ص 316): عن عايشة، عن النبي (ص) قال: سألت الفردوس ربها عزوجل فقالت: اي رب زيني فان [ صفحه 387] اصحابي و اهلي اتقياء ابرار، فأوحي الله اليها: اولم ازينک بالحسن و الحسين. عايشه گويد: رسول خدا (ص) فرمود: فردوس (بهشت) از خدا مسئلت کرده و گفت: خدايا مرا زينت و آرايه ببخش زيرا ياران و کسان و ساکنان من همه از پرهيزکاران و نيکوکاران هستند، خدايش وحي فرمود: مگر ترا به (وجود) حسن و حسين (ع) زينت نکرده‏ام؟ (م 4146 - ح 29) - (بحار ج 38 ص 9): قال رسول الله (ص): خير رجالکم علي بن ابيطالب و خير شبابکم الحسن و الحسين و خير نسائکم فاطمة بنت محمد (ص). رسول خدا (ص) فرمود: بهترين مردان شما علي بن ابيطالب، و بهترين جوانان شما حسن و حسين و بهترين زنانتان فاطمه دختر محمد (ص) است. (م 4147 - ح 30) - (امالي صدوق ص 125): عن الحسن بن زياد العطار قال: قلت لابي‏عبدالله (ع) قول رسول الله (ص): الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة؟ قال: هما والله سيدا شباب اهل الجنة من الأولين و الاخرين. حسن بن زياد عطار گويد: بامام ششم (ع) گفتار رسول خدا (ص) را که: حسن و حسين عليهماالسلام سرور و آقاي جوانان بهشتيانند، بعرض رسانيدم که چگونه است؟ فرمود: آن دو بخدا قسم سرور جوانان اهل بهشت از اولين و آخرين هستند. (م 4148 - ح 31) - (امالي صدوق ص 132): قال رسول الله (ص): انا و علي و فاطمة و الحسن و الحسين و تسعة من ولد الحسين حجج الله علي خلقه، اعداؤنا اعداء الله و اوليائنا اولياء الله. رسول خدا (ص) فرمود: من و علي و فاطمه و حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين حجت‏هاي خداوند بر خلق اوئيم، دشمنان ما دشمنان خدا، و دوستان ما دوستان خدايند. (م 4149 - ح 32) - (فرائد السمطين ج 2 ص 98): عن بن عباس ان النبي (ص) قال: الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة. ابن‏عباس گويد: رسول خدا (ص) فرموده است: حسن و حسين عليهماالسلام سرور و آقاي جوانان بهشتي‏اند. (م 4150 - ح 33) - (مناقب ابن‏مغازلي ص 317): عن موسي بن القاسم، عن علي بن جعفر قال: سألت ]أبا[ الحسن (ع) عن قول الله عزوجل «کمشکاة فيها مصباح (نور - 35 («قال: «المشکاة» فاطمة، «و المصباح» الحسن و الحسين [ صفحه 388] «الزجاجة» «کانها کوکب دري» قال: کانت فاطمة کوکبا دريا من نساء العالمين «يوقد من شجرة مبارکة»: الشجرة المبارکة ابراهيم «لا شرقية و لا غربية»: لا يهودية و لا نصرانية «يکاد زيتها يضي‏ء» قال: يکاد العلم أن ينطق منها «و لو لم تمسسه نار». «نور علي نور» قال: فيها امام بعد امام «يهدي الله لنوره من يشاء» قال: يهدي الله عزوجل لولايتنا من يشاء. بروايت موسي بن قاسم علي بن جعفر گويد: از ابوالحسن موسي کاظم (ع) از تأويل مفاهيم جملاتي از آيه مبارکه نور (نور - 35 (پرسيدم که: «کمشکاة فيها مصباح - نور خداوندي چون چراغداني است که در آن چراغ است.» معنايش چيست؟ فرمود: مشکاة حضرت فاطمه و مصباح (چراغ) حسن و حسين عليهم‏السلام است، و در معناي: «الزجاجة کأنها کوکب دري - که آن آبگينه همانند ستاره‏اي درخشان باشد» فرمود: فاطمه عليهاسلام چون ستاره‏اي درخشان از ميان زنان جهانيان بوده است، و درباره‏ي: يوقد من شجرة مبارکة - از درخت بابرکتي برافروخته ميشود.» فرمود: شجره‏ي بابرکت ابراهيم (ع) است، و در معناي: «لا شرقية و لا غربية - به شرق و غرب وابستگي ندارد.» فرمود: که از معتقدات و باورهاي تحريف شده‏ي يهود و نصاري پاک و مبرا بوده است. و: «يکاد زيتها يضي - نزديک باشد که روغنش روشنائي بخشد.» را تأويل فرمود که: نزديک باشد رشحات علم و دانش از آن بتراود، و در تأويل: «و لولم تمسسه نار نور علي نور - و اگر چه آتش آنرا مس نکرده باشد نوري است بر نور» فرمود که: از آن امام بعد از امامي ديگر است، و معناي جمله‏ي: «يهدي الله لنوره من يشاء - خدا هر کس را که بخواهد براي نورش هدايت و راهنمائي فرمايد» را چنين بيان فرمود که: خداي عزوجل هر کس را که بخواهد به ولايت ما راهنمائي و هدايت ميکند. (م 4151 - ح 34) - (بحار ج 44 ص 241): عن ام‏سلمة قالت: دخل رسول الله ذات يوم و دخل في اثره الحسن و الحسين (ع) و جلسا الي جانبيه فأخذ الحسن علي رکبته اليمني، و الحسين علي رکبته اليسري، و جعل يقبل هذا تارة و هذا اخري و اذا بجبرئيل قد نزل و قال: يا رسول الله انک لتحب الحسن و الحسين؟ فقال: و کيف لا احبهما و هما ريحانتاي من الدنيا و قرتا عيني؟ فقال: جبرئيل: يا نبي الله ان الله قد حکم عليهما بأمر فاصبر له، فقال: و ما هو يا أخي؟ فقال: قد حکم علي هذا الحسن أن يموت مسموما، و علي هذا الحسين أن يموت مذبوحا و ان لکل نبي دعوة مستجابه، فان شئت کانت دعوتک لولديک الحسن و الحسين، فادع الله ان يسلمهما من السم و القتل، و ان شئت کانت مصيبتهما ذخيرة في شفاعتک للعصاة من امتک يوم القيامة. فقال النبي (ص): يا جبرئيل انا راض بحکم [ صفحه 389] ربي لا اريد الا ما يريده، و قد أحببت ان تکون دعوتي ذخيرة لشفاعتي في العصاة من امتي و يقضي الله في ولدي ما يشاء. ام‏سلمه رضي الله عنها گويد: روزي رسول خدا (ص) داخل خانه‏ام گرديد و در پي آن حضرت حسن و حسين وارد شدند و دو طرف آن جناب نشستند، رسول خدا (ص) حسن را روي زانوي راست و حسين را روي زانوي چپ خويش بنشانيد و شروع به بوسيدن آنان کرد که: ناگاه جبرئيل (ع) فرود آمد و عرض کرد: يا رسول الله: آيا براستي حسن و حسين را بسيار دوست ميداري؟ فرمود: چگونه آنها را دوست ندارم که دو ريحانه‏ي من در دنيا و نور دو چشمان منند؟ جبرئيل (ع) گفت: اي رسول خدا! خدا درباره‏ي آنها حکمي مقرر فرموده است و تو به داوري و حکم خدا بردبار باش. فرمود: برادر جبرئيل آن حکم چيست؟ گفت: خدا مقرر داشته است که: حسن با زهر مسموم، و حسين سر جدا شهيد گردد، و هر پيامبري را در پيشگاه خدا دعا و خواسته‏اي مستجاب ميباشد که: اگر خواستي براي فرزندانت حسن و حسين دعا کن تا خداوند آنها را از زهر و شهادت سالم بدارد، و اگر خواستي ميتواني تحمل مصيبت آنان را ذخيره‏ي شفاعت خود در روز قيامت براي گناهکاران امت خود قرار دهي. رسول خدا (ص) فرمود: جبرئيل! من به حکم و اراده‏ي خدا راضي و خوشحالم، جز آنچه را که خدا ميخواهد، نميخواهم، و دوست ميدارم که: خواسته و دعايم ذخيره‏اي براي شفاعت من درباره‏ي گناهکاران امت من باشد، و خداوند درباره‏ي فرزندانم آنچه خود خواهد حکم و داوري فرمايد. (م 4152 - ح 35) - (فرائد السمطين ج 2 ص 30): عن بن عباس قال: سمعت النبي (ص) باذني و الا فصمتا و هو يقول: انا شجرة، و فاطمة حملها، و علي لقاحها، و الحسن و الحسين ثمرها، و المحبون اهل البيت ورقها من الجنة حقا حقا. ابن‏عباس گويد: با اين دو گوشم از رسول خدا (ص) شنيده‏ام وگرنه هر دو گوشم کر و ناشنوا گردند که: آن حضرت ميفرمود: من بمنزله درخت و فاطمه بار آن، و علي مايه‏ي باروري، و حسن و حسين ميوه‏هاي آن درخت و بحقيقت و راستي که دوستان خاندان من برگهاي بهشتي اين درختند. (م 4153 - ح 36) - (فرائد السمطين ج 2 ص 43): عن علي بن ابي‏طالب (ع) قال: شکوت الي رسول الله (ص) حسد الناس لي فقال: اما ترضي ان تکون رابع أربعة؟ اول من يدخل الجنة انا و انت و الحسن و الحسين، و ازواجنا عن ايماننا و شمائلنا، و ذرياتنا خلف ازواجنا و شيعتنا من ورائنا. [ صفحه 390] علي بن ابيطالب (ع) فرمود: من، از حسادت و رشک بري مردم نسبت بخود به پيشگاه رسول خدا (ص) شکايت بردم. فرمود: آيا خوشحال نميشوي که يکي از چهار نفر باشي؟ نخستين کسي که: وارد بهشت ميشود من و تو و حسن و حسين ميباشم، و همسران ما در طرف راست و چپ ما، و فرزندان ما پشت سر همسران ما، و دوستداران و شيعيان ما پشت سر مايند. (م 4154 - ح 37) - (فرائد السمطين ج 2 ص 116): عن البراء بن عازب، قال: نظر النبي (ص) الي الحسن فقال: اللهم اني احبه فاحبه و احب من أحبه. براء بن عازب گفت: رسول خدا (ص) نگاهي به حسن کرده عرض کرد: خدايا! من دوستش دارم، تو نيز او را دوست بدار، و هر کس که: او را دوست ميدارد دوست بدار. (م 4155 - ح 38) - (فرائد السمطين ج 2 ص 108): عن عبدالله بن مسعود، قال: کان الحسن و الحسين علي ظهر رسول الله (ص) و هو يصلي فجعل الناس ينحونهما، فقال: النبي (ص): دعوهما فانهما ممن احبهما، بأبي و امي هما و أباهما، من احبني فليحبهما. عبدالله بن مسعود گويد: رسول خدا (ص) نماز ميخواند و حسن و حسين بر پشت آن حضرت مي‏نشستند و مردم آهنگ منصرف کردن کودکان از اينکار نمودند که: رسول خدا (ص) فرمود: آنها را بحال خود بگذاريد و کاري به آنها نداشته باشيد که آنان از جمله کساني هستند که من آنها را دوست ميدارم، پدر و مادرم فداي آنها، و پدرشان باد، هر کس مرا دوست دارد بايد آنها را دوست بدارد. (م 4156 - ح 39) - (فرائد السمطين ج 2 ص 121): عن الحسن رضي الله عنه انه قال: «اني لاستحيي من ربي أن القاه و لم أمش الي بيته» فمشي عشرين مرة من المدينة علي رجليه. امام حسن (ع) فرمود: من شرم دارم که خداي را ملاقات کنم و بخانه‏اش نرفته باشم. که با پاهاي مبارک (پياده) بيست مرتبه از مدينه براي زيارت خانه‏ي خدا رفته است. (م 4157 - ح 40) - (فرائد السمطين ج 2 ص 123): عن عبدالله بن جدعان قال: حج الحسن بن علي خمس عشرة حجة ماشيا و ان النجائب لتقاد معه. و خرج من ماله لله مرتين، و قاسم الله ماله ثلاث مرات حتي أن کان ليعطي نعلا و يمسک نعلا ]و يعطي خفا و يمسک خفا[. [ صفحه 391] عبدالله بن جدعان گفت: حسن بن علي (ع) ده بار پياده بزيارت خانه خدا رفت و اسبان و شتران قيمتي با بار و بنه آن حضرت را همراهي ميکرده، و دوبار تمام دارائيش را در راه خدا بفقرا داد، و سه بار نيز نصف دارائيش را در راه خدا بفقرا داد تا آنجا که يک لنگه کفش را خود برميداشت و يک لنگه را بديگران ميداد. (م 4158 - ح 41) - (فرائد السمطين ج 2 ص 129): عن قريط عن أبيه أبي رمثة، قال: ان النبي (ص) قال: حسين مني و انا منه، و ]هو[ سبط من الأسباط، احب الله من أحب حسينا، ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة. بروايت قريط از پدرش ابورمثه رسول خدا (ص) فرمود: حسين از من است و من از حسينم، و او نوه‏اي از نوادگان است، هر کس حسين را دوست دارد خدايش دوست بدارد، براستي که: حسن و حسين دو سرور و مهتر جوانان بهشتند. (م 4159 - ح 42) - (فرائد السمطين ج 2 ص 131): عن يعلي ]بن مرة[ العامري: انه خرج مع رسول الله (ص) الي طعام دعوا له، قال: فاستمثل رسول الله (ص) امام القوم و حسين مع غلمان يلعب، فأراد رسول الله (ص) ان يأخذه فطفق الصبي يفرها هنا مرة و هاهنا مرة، فجعل النبي (ص) يضاحکه حتي أخذه، قال: فوضع النبي (ص) احدي يديه تحت قفاه و الأخري تحت ذقنه و وضع فاه علي فيه فقبله و قال: حسين مني و انا من حسين، احب الله من احب حسينا، حسين سبط من الأسباط. بروايت يعلي بن مره‏ي عامري، وي با رسول خدا (ص) به ميهماني رفت و ميگويد: رسول خدا (ص) جلو جمعيت ايستاده بود و حسين (ع) با کودکان بازي ميکرد، و رسول خدا خواست او را بگيرد، حسين گاهي اين طرف و گاهي آن طرف فرار ميکرد، و رسول خدا (ص) او را مي‏خندانيد تا وي را برگرفت، راوي گويد: رسول خدا (ص) يک دست بر پشت و دست ديگرش را زير گلوي حسين گذاشته و لب خويش بر لب حسين بنهاد و فرمود: حسين از من و من از حسينم، هر که حسين مرا دوست بدارد خدايش دوست ميدارد، حسين نوه‏اي از نوادگان است. (م 4160 - ح 43) - (شرف النبي خرگوشي ص 271): عن عمر بن الخطاب قال: قال رسول الله (ص): انا و فاطمة و الحسن و الحسين و علي في حظيرة القدس في قبة بيضاء و هي قبة المجد و شيعتنا عن يمين عرش الرحمن. عمر بن خطاب گويد: رسول خدا (ص) فرمود: من و فاطمه و حسن و حسين و علي در حظيره قدس (بهشت) و در زير قبه و گنبد سفيد، که گنبد مجد و شرافت نام دارد ميباشم و شيعيان ما در طرف [ صفحه 392] راست عرش خداوند رحمان خواهند بود. (م 4161 - ح 44) - (شرف النبي خرگوشي ص 265): عن رسول الله (ص) قال: ان الولد ريحانة من الله تعالي قسمها بين العباد و ان ريحانتي من الدنيا: الحسن و الحسين. رسول خدا (ص) فرمود: فرزند ريحانه‏اي است که از طرف خداوند بزرگ ميان بندگان تقسيم گشته و حسن و حسين ريحانه‏ي من از دنيا ميباشند. (م 4162 - ح 45) - (شرف النبي خرگوشي ص 265): عبدالله بن بريدة قال: سمعت ابي کان رسول الله (ص) يخطبنا فجاء الحسن و الحسين و عليهما قميصان احمران يمشيان و يعثران فنزل رسول الله (ص) من المنبر فحملهما و وضعهما بين يديه ثم قال: صدق الله. (انما اموالکم و اولادکم فتنة). نظرت الي هذين الصبيين يمشيان و يعثران فلم اصبر حتي قطعت حديثي و رفعتهما. عبدالله بن بريده گويد از پدرم شنيدم که (روزي) رسول خدا (ص) مشغول ايراد خطبه بود و براي ما سخن ميگفت که: حسن و حسين آمدند و پيراهن قرمز بر تن داشتند و راه ميرفتند و ميافتادند که رسول (ص) از منبر بزير آمده آندو را برگرفت و در مقابل خود بنشانيد آنگاه فرمود: سخن به راست گفته است خداوند: (سوره تغابن آيه 15):«دارائي و فرزندان شما مورد آزمايش و ابتلايند.» من باين دو کودک نگاه کردم که راه ميرفتند و بر زمين ميافتادند صبر و طاقت نياوردم تا اينکه گفتارم را قطع کرده و کودکان را از زمين برگرفتم. (م 4163 - ح 46) - (شرف النبي خرگوشي ص 250): و روي عبدالعزيز باسناده عن النبي (ص) قال: کان النبي (ص) جالسا فأقبل الحسن و الحسين فلما رآهما قال لهما و استبطأ بلوغهما اليه فاستقبلهما و حملهما علي کتفه و قال: نعم المطي مطيکما، و نعم الراکبان أنتما و ابوکما خير منکما. عبدالعزيز به اسنادش از رسول خدا (ص) روايت کرده است که: پيغمبر اکرم (ص) نشسته بود حسن و حسين عليهماالسلام بسوي آنحضرت ميآمدند که چون آنها را بديد فراخواند و آمدنشان تاخير شد که رسول خدا (ص) خود بسوي آنها رفته و آنان را بر دوش مبارک برگرفت و فرمود: چه نيک مرکب است مرکب شما، و چه سوار نيکوئي هستيد شما، و پدرتان از شما بهتر است. (م 4164 - ح 47) - (شرف النبي خرگوشي ص 253): عن النبي (ص) قال: لعلي بن ابي‏طالب رضي‏اله عنه اوتيت ثلثا لم يؤتهن احد و لا انا: [ صفحه 393] صهرا مثلي و لم اوت انا مثلي، و اوتيت صديقة مثل ابنتي و لم اوتيت مثلها زوجة، و اوتيت الحسن و الحسين من صلبک و لم اوت من صلبي مثلها ولکنکم مني و انا منکم. رسول خدا (ص) بعلي بن ابيطالب فرمود: يا علي! سه چيز نصيب گرفته‏اي که نصيب هيچ کس حتي من نشده است: داماد چون مني هستي که: من داماد چون مني نيستم، و چون دخترم حضرت صديقه (فاطمه زهرا عليهاالسلام) همسري داري که بمن چون او همسري نصيب نگرديده، و فرزنداني چون حسن و حسين بتو داده شده است و از صلب من چون آنها بمن مرحمت نگشته است ولي همه‏ي شما از من و من از شمايم. (م 4165 - ح 48) - (شرف النبي خرگوشي ص 247): عن ابي‏هريرة يقول: سمعت رسول الله (ص) يقول: من احب الحسن و الحسين فقد احبني، و من ابغضهما فقد ابغضني. ابوحازم گويد: شنيدم ابوهريره ميگفت: من خود شنيدم که رسول خدا (ص) ميفرمود: هر کس حسن و حسين عليهماالسلام را دوست بدارد محققا مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمني کند قطعا با من دشمني کرده است. (م 4166 - ح 49) - (مناقب ابن‏مغازلي ص 373): عن ابي‏هريرة قال: رأيت رسول الله (ص) يمص لعاب الحسن و الحسين کما يمص الرجل التمرة. ابوهريره گويد: ديدم رسول خدا (ص) آب دهان حسن و حسين را مي‏مکيد چنانکه مردي خرما را مي‏مکد. (م 4167 - ح 50) - (محجة البيضاء ج 4 ص 225): قيل لمحمد بن الحنفية رضي الله عنه: ابوک يسمح بک في الحرب و يشح بالحسن و الحسين عليهماالسلام فقال: هما عيناه و انايده، و الأنسان يقي عينيه بيده و قال مرة اخري و قد قيل له ذلک: انا ولده و هما ولدا رسول الله (ص). به محمد بن حنفيه رضي الله عنه گفتند: پدرت در اعزام تو بميدان جنگ راغب بود و درباره‏ي حسنين عليهماالسلام بي‏رغبت و ميل (بيشتر ترا بميدان جنگ مي‏فرستاد و آنانرا در کنار خويش ميداشت)؟ فرمود: حسن و حسين عليهماالسلام بمنزله‏ي دو چشم پدرم بودند و من بجاي دست او، و هر انساني چشمانش را بوسيله‏ي دستش حفظ و حراست ميکند. و بار ديگر که در اين مورد بوي [ صفحه 394] گفتند، فرمود: حضرت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام فرزندان رسول خدا (ص) بودند و من فرزند خود او. (م 4168 - ح 51) - (الغدير 10 ص 121 - اخرجه الطبراني في الکبير): عن النبي (ص): الحسن و الحسين جدهما في الجنة و امهما في الجنة و عمهما في الجنة، و عمتهما في الجنة، و خالاتهما في الجنة، و هما في الجنة و من احبهما في الجنة. رسول خدا (ص) فرمود: حسن و حسين و جد آنها در بهشت، و پدر و مادرشان در بهشت، و عمو و عمه آنان در بهشت، و خاله‏هايشان در بهشت و هر کس آنان را دوست بدارد در بهشت است. (م 4169 - ح 52) - (بحار ج 43 ص 263): عن زينب بنت ابي‏رافع قالت: اتت فاطمة بنت رسول الله (ص) بابنيها الحسن و الحسين (ع) الي رسول الله (ص) في شکواه الذي توفي فيه فقالت: يا رسول الله! هذان ابناک فورتهما شيئا فقال: اما الحسن فان له هيبتي و سؤددي، و اما الحسين فان له شجاعتي وجودي. زينب دختر ابورافع گفت: فاطمه دختر رسول خدا (ص) با دو فرزندش حسن و حسين در هنگام بيماري پدرش به نزد رسول خدا (ص) آمد، همان بيماري که پيامبر (ص) با آن رحلت فرمود، فاطمه گفت: اي رسول خدا! اين دو کودک فرزندان تواند چيزي از ويژگي و اختصاصي خود بآنها به ارث مرحمت فرماي! فرمود: وقار و بزرگي و مهتري من مال حسن، شجاعت و سخاوت من از آن حسين. (م 4170 - ح 53) - (محجة البيضاء ج 4 ص 212): عن علي (ع) قال: سمعت رسول الله (ص) يقول: ان الله تبارک و تعالي خلقني و عليا و فاطمة و الحسن و الحسين من نور واحد. حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: شنيدم رسول خدا (ص) مي‏فرمود: براستي خداي تبارک و تعالي مرا و علي و فاطمه و حسن و حسين را از يک نور آفريده است. (م 4171 - ح 54) - (بحار ج 43 ص 318): عن محمد بن علي (ع) انه قال: اذنب رجل ذنبا في حياة رسول الله (ص) فتغيب حتي وجد الحسن و الحسين في طريق خال، فاخذهما فاحتملهما علي عاتقيه و أتي بهما النبي (ص) فقال: يا رسول الله اني مستجير بالله و بهما، فضحک رسول الله (ص) حتي رد يده الي فمه ثم قال للرجل اذهب فانت طليق، و قال للحسن و الحسين قد شفعتکما فيه اي فتيان! فانزل الله تعالي: «ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما. (نساء - 63 (. [ صفحه 395] محمد بن علي (ع) گويد: مردي در زمان حيات رسول خدا (ص) مرتکب گناهي گشته و پنهان شد تا اينکه روزي در راه خلوتي حسن و حسين (ع) را بديد، آنان را برگرفت و بر دوش خويش بنهاد و با آنها بخدمت رسول خدا (ص) بيامد و عرض کرد: يا رسول الله! من، بخدا و اين دو کودک پناهنده هستم، رسول خدا (ص) سخت بخنديد تا آنجا که: دست مبارک بر دهان گذاشت سپس بآن مرد فرمود: برو تو آزاد هستي و به حسن و حسين فرمود: بچه‏هاي من، من شفاعت شما را درباره اين مرد پذيرفتم که: خداي تعالي اين آيت فرو فرستاد: (نساء - 63):«و اگر چه آنها بخويش ستم کنند و به نزد تو آيند و رسول خدا (ص) براي ايشان آمرزشخواهي کند آنان خداي را مهربان و توبه‏پذير خواهند ديد.» (م 4172 - ح 55) - (شرف النبي خرگوشي ص 436): قال علي بن ابي‏طالب رضي الله عنه: زارنا رسول الله (ص) فبات عندنا و الحسن و الحسين نائمين فاستسقي الحسن فقام رسول الله (ص) الي قربة فجعل يسکبها في القدح ثم جعل يسقيه فتناول الحسين فمنعه و بدأ بالحسن. قالت فاطمة يا رسول الله کأنه احب اليک؟ قال: انما استسقاني اولا، ثم قال (ص) اني و اياک و هذين و هذا الراقد يعني عليا في مکان واحد يوم القيامة. علي بن ابيطالب رضي الله عنه فرمود: رسول خدا (ص) به ديدار ما آمد و شب نزد ما بماند، حسن و حسين عليهماالسلام خوابيده بودند، حسن آب بخواست: رسول خدا (ص) خود برخاست و مشک آب را برداشته در قدح ريخت تا به حسن بنوشاند که: حسين (ع) دست پيش برد تا آب را برگيرد، پيغمبر (ص) باو آب نداد و به نوشانيدن حسن آغاز فرمود فاطمه (ع) عرض کرد: اي رسول خدا! مثل اينکه او (حسن) را بيشتر دوست داري؟ فرمود: دخترم نخست حسن آب خواسته است، آنگاه فرمود: دخترم! من و تو و اين دو، اين شخص خوابيده يعني علي (ع) روز قيامت در يکجا هستيم. [ صفحه 396]