در زمان امامت امام حسن عليه‏السلام، در شهر موصل دو برادر بودند يکي بنام عبدالصمد و يکي به نام عبدالله و هميشه از معاويه لعنة الله عليه تعريف و تمجيد مي‏کردند و در مدح معاويه اشعار زيادي مي‏گفتند. روزي مردي از شيعيان امام حسن مجتبي عليه‏السلام در راهي با عبدالله دوستدار معاويه روبرو شد و با هم همراه شدند و در بين راه ميان آن‏ها به خاطر پيشوايانشان اختلاف و درگيري پيش آمد. عبدالله مي‏گفت: امام و خليفه معاويه است و آن مرد شيعه مي‏گفت: امام زمان منحصرا حسن بن علي عليه‏السلام که فرزند دختر رسول خدا و صاحب معجزه و برهان است و معاويه فاسق و ظالم است اين مشاجره باعث شد با هم دست به [ صفحه 14] گريبان شوند و در حال منازعه خدمت امام حسن عليه‏السلام رسيدند. عبدالله گفت: اي حسن بن علي اين شيعه تو بر معاويه امام و خليفه مسلمين بي‏حرمتي مي‏کند و به تدريج عبدالله صدايش را بلند کرد و به امام حسن عليه‏السلام نيز جسارت کرد و دشنام داد. محبان حضرت خواستند عبدالله را بکشند، امام حسن عليه‏السلام فرمود با او کاري نداشته باشيد و بعد به خانه تشريف بردند و يک قرص نقره آوردند. و به عبدالله دادند و فرمودند: اين را بگير و صرف معاش خود کن و فردا نيز بيا مرا دشنام بده تا يک قرص ديگر از اين نقره به تو بدهم و از آمدن مضايقه نکن. عبدالله وقتي اين حسن خلق را از حضرت ديد به خانه‏اش رفت و ماجرا را براي خانواده و بستگانش نقل کرد. آنها گفتند: تو دشنام بدهي و او در عوض به تو نقره بدهد. قطعا او امام بر حق است سپس عبدالله باتفاق پنجاه نفر از خانواده و وابستگانش به خدمت حضرت آمدند و دست حضرت را بوسيدند و همگي دوستدار و شيعه او شدند. وقتي عبدالصمد برادر عبدالله متوجه جريان شد بسيار ناراحت و خشمگين شد و با عبدالله درگير شد که او را کتک بزند اما گروهي از وابستگان عبدالله او را کتک زدند و گرفتند و زنداني نمودند. آن ملعون در آن اطاقي که محبوس بود حسن عليه‏السلام را دشنام مي‏داد. روز بعد بزرگان مردم به سراغ عبدالصمد رفتند تا با او به صحبت و مذاکره بپردازند و بين او و برادرش عبدالله قضاوت و حکم کنند. وقتي در اتاق را باز کردند ديدند [ صفحه 15] عبدالصمد به خرس سياهي تبديل شده است اين خبر به ساير مردم رسيد و همه آمدند و ديدند که او به خرس سياهي تبديل شده است. که فقط گوش و بيني او مانند آدم است. سپس اين خبر به معاويه رسيد. معاويه دستور داد تا او را هر چه زودتر پنهاني بسوزانند که بيشتر از اين مردم شاهد آشکار شدن اين راز نشوند و اعتقاد مردم به اهل بيت عليهم‏السلام زياد نشود و بدين ترتيب عبدالصمد به جهنم واصل شد اما تا قبل از رسيدن خبر به معاويه بيش از صد نفر از معاويه برگشته و شيعه امام حسن عليه‏السلام [1] بودند. [ صفحه 16] حضرت امام حسن مجتبي عليه‏السلام فرمود: تعجب مي‏کنم از کساني که در غذاي جسم خود فکر مي‏کنند ولي در امور معنوي و غذاي جان خويش تعقل نمي‏نمايند، شکم را از طعام مضر حفظ مي‏کنند ولي باک ندارند که افکار پليدي در روان آن‏ها وارد شود!

[1] ذزيفه النجاح.