ابربن عبدالله انصاري نقل مي‏کند که روزي در خدمت امام حسن عليه‏السلام نشسته بودم ناگهان پرنده‏اي آمد و به طرف حضرت بانگ زد و رفت و دوباره با پرنده‏اي ديگر آمد و هر دو با هم بانگ زدند و من تعجب کردم و از مولاي خود امام حسن عليه‏السلام علت را سؤال کردم. حضرت فرمود: اي جابر آن پرنده‏اي که اول آمد و بانگ زد پرنده نرينه است و سه روز است که از جفت خود پنهان شده بود با اين تصور که جفت وي خيانت نموده است. لذا نزد من براي شکايت آمده بود. گفتم: برو جفت خود را بياور، رفت و آورد. من به جفت او گفتم به ولايت ما اهل بيت قسم ياد کن که به جفت خود خيانت نکرده‏اي. گفت قسم ياد مي‏کنم که خيانت نکرده‏ام. وقتي پرنده نر فهميد، معترف شد من از او راضي شدم سپس هر دو آشتي کردند و پريدند و رفتند. [1] . [ صفحه 23] حضرت امام حسن مجتبي عليه‏السلام فرمود: با مردم طوري معاشرت کن که دوست داري مردم با تو آن طور معاشرت کنند.

[1] مصابيح القلوب.