مردي شامي خدمت اميرالمؤمنين عليه‏السلام آمد و گفت: يا اميرالمؤمنين من از شيعيان و محبان اهل بيت شما هستم. حضرت فرمود: دروغ مي‏گويي تو بهره‏اي از محبت ما نداري تو اهل شام و مردم تو را بنام ابن‏الاصغر مي‏شناسند. از معاويه چند مسئله سؤال کرده‏اي و او پنهاني تو را براي تحقيق در مورد آن مسائل نزد من فرستاده است. مرد شامي گفت: همين طور است يا اميرالمؤمنين براي آن مسائل معاويه مرا نزد شما فرستاد تا پنهاني بيايم و تحقيق کنم. اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود: از يکي از دو پسر من سؤال کن. آن مرد به امام حسن عليه‏السلام نزديک شد و گفت: از اين جوان سؤال مي‏کنم. [ صفحه 34] امام حسن عليه‏السلام فرمود: من قبل از سؤال تو مي‏گويم که تو آمده‏اي سؤال کني که بين حق و باطل چقدر راه است و بين زمين و آسمان چه مسافتي است؟ و فاصله مغرب و مشرق چقدر است؟ و ديگر سؤال تو اين است که: آن آدمي که نه مشخصات مردها را دارد و نه مشخصات زنها چگونه است و سؤال ديگر اين که ده چيزي که هر کدام از ديگري سخت‏تر است کدامند؟ گفت: بلي آمده‏ام تا اين‏ها را سؤال کنم. امام حسن عليه‏السلام فرمود: ميان حق و باطل چهار انگشت فاصله است. آن چه با چشم ببيني حق است و آن چه با گوش بشنوي احتمال باطل بودن آن هست و مسافت بين زمين و آسمان دعاي مظلوم است. و فاصله مغرب و مشرق به اندازه يک روز سير آفتاب است. و آن آدمي که نه علامت مردانگي دارد و نه علامت زن‏ها را، اگر محتلم مي‏شود مرد است و اگر حايض مي‏شود زن است و اما آن ده چيزي که هر يک از ديگري سخت‏تر است بدان که خداوند متعال سنگ را سخت‏ترين اشياء خلق کرد اما آهن را سخت‏تر از آن آفريد و سنگ به وسيله آهن شکسته مي‏شود و آتش از آهن سخت‏تر است چون آتش آهن را مثل آب مي‏کند و آب از آتش سخت‏تر است زيرا آب آتش را خاموش مي‏کند و ابراز آب سخت‏تر است زيرا ابر آب را قبض مي‏کند و به هر جا که مي‏خواهد مي‏برد و باد از ابر سخت‏تر است زيرا باد ابرها را برطرف مي‏سازد و از باد سخت‏تر فرشته‏اي است که باد در قبضه قدرت و تصرف اوست و از آن فرشته سخت‏تر ملک [ صفحه 35] الموت است که آن فرشته را مي‏ميراند و از ملک الموت سخت‏تر حکم الهي است که آن را به قبض ارواح مأمور نموده است. [ صفحه 36] شيعه‏ي ما نيست مگر راستين شهيد... آيا در کتاب خدا نخوانده‏اي که: «کساني که به خدا و پيامبرانش ايمان آورده‏اند، آنان همان راستيانند و شهيدان نزد پروردگارشان»!... اگر شهادت نمي‏بود مگر براي آنان که با شمشير کشته شده‏اند، خداوند، شمار شهيدان را کاهش داده بود.