در کتاب «مناقب» آمده است: محمد بن اسحاق مي‏گويد: روزي ابوسفيان نزد اميرالمؤمنان علي عليه‏السلام آمد و گفت: يا اباالحسن؛ من به تو احتياجي دارم. حضرت فرمود: چه حاجتي داري؟ گفت: به همراه من نزد پسر عمويت محمد برويم، از او درخواست نمايي تا ميان ما قراردادي بنويسد. علي عليه‏السلام فرمود: اي ابوسفيان؛ پسر عمويم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم با تو قرار و پيماني بسته [ صفحه 27] است که هرگز از آن باز نخواهد گشت. فاطمه‏ي زهرا عليهاالسلام پشت پرده شاهد اين گفتگو بود، امام حسن عليه‏السلام نيز که کودکي چهارده ماهه بود در برابر مادرش راه مي‏رفت. ابوسفيان به حضرت زهراء عليهاالسلام گفت: اي دختر محمد؛ به اين کودک بگو: به خاطر من نزد جدش سخني گويد تا به وسيله‏ي آن، بر عرب و عجم مهتري و آقايي کند. در اين هنگام امام حسن عليه‏السلام به سوي ابوسفيان آمد، دستي بر بيني و دست ديگري بر ريش او زد، تا آنکه خداوند متعال زبان او را با اين سخن گفتن گويا ساخت و فرمود: يا اباسفيان؛ قل: «لا اله الا الله، محمد رسول الله» حتي أکون شفيعا. اي ابوسفيان؛ تو بگو: «لا اله الا الله، محمد رسول الله» تا من شفيع تو گردم. وقتي اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام اين منظره را ديد، فرمود: الحمدلله الذي جعل في آل محمد من ذرية محمد المصطفي صلي الله عليه و آله و سلم نظير يحيي بن زکريا. (و آتيناه الحکم صبيا) [1] . حمد و سپاس مخصوص خدايي است که در آل محمد عليهم‏السلام ذريه‏اي از محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم قرار داد که نظير يحيي بن زکريا عليه‏السلام است (که خداوند درباره‏ي او مي‏فرمايد:)، «و ما فرمان (نبوت) را در کودکي به او داديم.» [2] .

[1] سوره مريم؛ آيه: 12. [2] بحارالأنوار: 43 / 326 ح 6.