ابيحمزه ثمالي رحمه الله از امام سجاد عليهالسلام نقل نمود که ايشان فرمودند:
روزي امام حسن عليهالسلام نشسته بودند، شخصي آمد و به آن حضرت عرض کرد: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم؛ خانهي شما آتش گرفته است.
آن حضرت فرمود: خانهي من نسوخته است.
طولي نکشيد شخص ديگري آمد و عرض کرد: اي فرزند پيامبر؛ آتش به خانهي همسايهي شما سرايت نموده به گونهاي که ما شک کرديم که آتش به خانهي شما هم رسيده و سوخته شده باشد.
تا آنکه آن دو نفر رفته و عدهاي ديگر از شيعيان به خاطر اين بلا، از دست زياد بن ابيه به آن بزرگوار پناه آورده و استغاثه نمودند.
آن امام مظلوم عليهالسلام دست مبارکش را بالا برد و اين گونه خدا را خواند:
اللهم خذ لنا و لشيعتنا من زياد بن ابيه، و أرنا فيه نکالا عاجلا انک علي کل شيء قدير.
خداوندا؛ ما را و شيعيان ما را از دست زياد بن ابيه نجات بده و زود به ما نشان بده سختي و عذاب او را، همانا تو بر هر کاري قادر و توانائي.
امام سجاد عليهالسلام فرمودند:
جراحتي در انگشت راست زياد پيدا شد که به آن جراحت سلعة ميگويند، (و هيچ داروئي ندارد) - آن زخم متورم شد و تا گردن او را فرا گرفت و مرد [1] .
[ صفحه 77]
|