1. وداع خاص امام رضا عليه‏السلام که مرحوم شيخ صدوق آن را نقل کرده است، و پس از زيارت معروفه (زيارت اول) [1] خوانده مي‏شود: [ صفحه 217] السلام عليک يا مولاي و ابن مولاي و رحمة الله و برکاته أنت لنا جنة من العذاب و هذا أوان انصرافنا عنک غير راغب عنک و لا مستبدل بک و لا مؤثر عليک و لا زاهد في قربک و قد جدت بنفسي للحدثان و ترکت الأهل و الأوطان و الأولاد فکن لي شافعا يوم حاجتي و فقري و فاقتي يوم لا يغني عني حميمي و لا قريبي يوم لا يغني عني والدي أسأل الله الذي قدر رحيلي اليک أن ينفس بک کربتي و أسأل الله الذي قدر علي فراق مکانک أن لا يجعله آخر العهد من رجوعي و أسأل الله الذي أبکي عليک عيني أن يجعله لي سببا و ذخرا و أسأل الله الذي أراني مکانک و هداني للتسليم عليک و زيارتي اياک أن يوردني حوضکم و يرزقني مرافقتکم في الجنان السلام عليک يا صفوة الله [السلام علي محمد بن عبدالله خاتم سلام بر تو اي مولاي من و فرزند مولايم و رحمت خدا و برکت‏هايش بر تو باد! تو براي ما سپري در برابر عذاب هستي و اکنون زمان بازگشت ما از نزد تو است؛ درحالي که نه از تو روي گردانم و نه چيزي را جايگزينت مي‏کنم و نه بر تو ترجيح مي‏دهم. و نه به نزديکي با تو بي‏ميلم. و همانا جانم را براي حوادث به خطر انداختم و خانواده و وطن‏ها و فرزندان را ترک کردم؛ پس شفيعم باش در روز احتياج و نيازمندي و بيچارگي‏ام روزي که مرا کفايت نمي‏کند دوست نزديکم و نه خويشاوندم، روزي که پدر و مادرم مرا کفايت نمي‏کنند. در خواست مي‏کنم از خدايي که سفر مرا به سوي تو مقدر ساخت که به واسطه‏ي تو اندوهم را برطرف کند و مي‏خواهم از خدايي که دوري از جايگاهت را بر من مقدر کرد که اين [زيارت] را آخرين ميثاق بازگشت من به سوي تو قرار ندهد و از خدايي که چشمم را بر تو گرياند مي‏خواهم که اين [زيارت] را برايم وسيله و توشه‏اي قرار دهد، و مي‏خواهم از خدايي که جايگاه تو را به من بنمود و مرا به تسليم در برابر تو و زيارت تو هدايت کرد، که مرا بر حوض شما [مساوي کوثر] وارد، و همراهي با شما را در بهشت روزي‏ام کند. سلام بر تو اي برگزيده‏ي خدا! [سلام بر محمد، فرزند عبدالله، ختم کننده‏ي [ صفحه 218] النبيين] السلام علي أميرالمؤمنين و وصي رسول رب العالمين و قائد الغر المحجلين السلام علي الحسن و الحسين سيدي شباب أهل الجنة السلام علي الأئمة علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و الحجة بن الحسن و رحمة الله و برکاته السلام علي ملائکة الله الحافين السلام علي ملائکة الله المقيمين المسبحين الذين هم بأمره يعملون. السلام علينا و علي عباد الله الصالحين اللهم لا تجعله آخر العهد من زيارتي اياه فان جعلته فاحشرني معه و مع آبائه الماضين و ان أبقيتني يا رب فارزقني زيارته أبدا ما أبقيتني انک علي کل شي‏ء قدير. پيامبران!] سلام بر امير مؤمنان و جانشين فرستاده‏ي پروردگار جهانيان و رهبر روسفيدان [مساوي شيعيان] و سلام بر حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشت! سلام بر پيشوايان، علي فرزند حسين و محمد فرزند علي و جعفر فرزند محمد و موسي فرزند جعفر و علي فرزند موسي و محمد فرزند علي و علي فرزند محمد و حسن فرزند علي و حجت فرزند حسن، و رحمت خدا و برکت‏هايش بر آنان باد! سلام بر فرشتگان خدا که گرداگرد اين مکان هستند! سلام بر فرشتگان ستايشگر خدا که [در اين مکان] جاي گرفته‏اند؛ آنان که به امر خدا عمل مي‏کنند و سلام بر ما و بر بندگان شايسته‏ي خدا. خدايا! اين [زيارت] را آخرين ميثاق از زيارت او توسط من قرار مده و اگر [آخرين زيارت] قرار دادي، مرا با او و پدران پيشينش محشور کن، و اگر مرا زنده داشتي اي پروردگارم! زيارتش را تا زنده‏ام داشتي روزي‏ام کن که تو بر هر چيز توانايي، [ صفحه 219] أستودعک الله و أسترعيک و أقرأ عليک السلام آمنا بالله و بما دعوت اليه اللهم فاکتبنا مع الشاهدين. اللهم ارزقني حبهم و مودتهم أبدا [ما أبقيتني السلام علي ملائکة الله و زوار قبر ابن نبي الله السلام مني أبدا] ما بقيت و دائما اذا فنيت السلام علينا و علي عباد الله الصالحين. تو را به خدا مي‏سپارم و با تو وداع مي‏کنم و بر تو سلام مي‏دهم. [2] ايمان آورديم به خدا و به آنچه به آن فراخواندي. خدايا! پس ما را با گواهان بنويس [مقدر کن]. خدايا! هميشه محبت و دوستي آنان را روزي‏ام کن [تا آن زمان که زنده‏ام داشتي. سلام بر فرشتگان خدا و زيارت کنندگان قبر فرزند پيامبر خدا! سلام هميشگي از من، هميشه] تا آن هنگام که زنده‏ام و پيوسته تا آن گاه که بميرم. سلام بر ما و بر بندگان شايسته‏ي خدا! و هنگامي که از روضه مقدسه خارج شدي، رويت را برنگردان تا قبر شريف از ديده‏ات پنهان شود [3] .

[1] رجوع کنيد به فصل چهارم، ص 100. [2] در زبان عربي، هنگام خداحافظي و وداع نيز سلام داده مي‏شود. [3] من لايحضره الفقيه، ج 2، باب زيارة قبر الرضا...، ح 3210، الوداع، ص 605؛ تهذيب الأحکام، ج 6، باب 36( وداعه عليه‏السلام)، ص 90.