مراجعه کنيد به فصل پنجم، ص 145 و از وداع‏هايي که اختصاص به يک امام ندارد؛ بلکه براي هر امامي خوانده مي‏شود. السلام عليکم سلام مودع لا سئم و لا قال و لا مال و رحمة الله و برکاته عليکم يا أهل بيت النبوة انه حميد مجيد سلام ولي لکم غير راغب عنکم و لا مستبدل بکم و لا مؤثر عليکم و لا منحرف عنکم و لا زاهد في قربکم لا جعله الله آخر العهد من زيارة قبورکم و اتيان مشاهدکم و السلام عليکم و حشرني الله في زمرتکم و أوردني حوضکم و جعلني في حزبکم و أرضاکم عني و مکنني في دولتکم و أحياني في رجعتکم و ملکني في أيامکم و شکر سعيي بکم و غفر ذنبي بشفاعتکم و أقال عثرتي بمحبتکم سلام بر شما سلام وداع کننده‏اي که نه به ستوه آمده است و نه خصومتي دارد و نه منزجر است و رحمت خدا و برکت‏هايش بر شما باد! اي اهل بيت نبوت! که همانا او ستوده و ارجمند است. سلامي از دوستدار شما که نه از شما رويگردان است و نه کسي را جايگزين شما مي‏کند و نه بر شما ترجيح مي‏دهد و نه از شما کناره مي‏گيرد. و نه بي‏ميل به نزديکي شما است. خدا قرار ندهد اين [زيارت] را آخرين ميثاق از زيارت مزارهاي شما و آمدن به زيارتگاه‏هاي شما. و سلام بر شما باد و خداوند مرا در زمره‏ي شما برانگيزد، و مرا بر حوض شما [مساوي کوثر] وارد کند و در حزب شما قرارم دهد و شما را از من خشنود و مرا در دولت شما نيرومند و در رجعت شما زنده‏ام کند و در روزگار [حکومت] شما مرا مسلط سازد و به واسطه‏ي شما تلاشم را پاس دارد و گناهم را به شفاعت شما بيامرزد و به واسطه‏ي دوستي شما از لغزشم درگذرد [ صفحه 224] و أعلي کعبي بموالاتکم و شرفني بطاعتکم و أعزني بهداکم و جعلني ممن انقلب مفلحا منجحا غانما سالما معافا غنيا فائزا برضوان الله و فضله و کفايته بأفضل ما ينقلب به أحد من زوارکم و مواليکم و محبيکم و شيعتکم و رزقني الله العود ثم العود أبدا ما أبقاني ربي بنية صادقة و ايمان و تقوي و اخبات و رزق واسع حلال طيب. اللهم لا تجعله آخر العهد من زيارتهم و ذکرهم و الصلاة عليهم و أوجب لي المغفرة و الرحمة و الخير و البرکة و الفوز و النور و الايمان و حسن الاجابة کما أوجبت لأوليائک العارفين بحقهم الموجبين طاعتهم الراغبين في زيارتهم المتقربين اليک و اليهم. بأبي أنتم و أمي و نفسي و أهلي و مالي اجعلوني في همکم و صيروني في حزبکم و أدخلوني في شفاعتکم و اذکروني و به واسطه‏ي پذيرش ولايتتان مرا بلند مرتبه کند و به وسيله‏ي فرمانبرداري شما به من شرافت بخشد و با هدايتتان عزتم دهد و از کساني قرارم دهد که پيروز و کامياب و بهره‏مند و با سلامت و عافيت و بي‏نياز و رستگار به خشنودي خدا و بخشش و کفايت او برمي‏گردد همراه با بهترين آنچه يکي از زائران و اهل ولايت و دوستداران و پيروانتان برمي‏گردد، و خدا روزي‏ام کند بازگشت و سپس [باز هم] بازگشت [به سويتان] را هميشه تا آن هنگام که پروردگارم زنده‏ام داشته است با نيت راستين و ايمان و پارسايي و فروتني و روزي گسترده‏ي حلال پاک. خدايا! اين [زيارت] را آخرين ميثاق از زيارت و ياد آن‏ها و درود بر آنان قرار مده و بر من واجب کن آمرزش و رحمت و خير و برکت و رستگاري و نور و ايمان و اجابت نيکو را؛ همان گونه که واجب کردي بر دوستانت که عارف به حق آنان [مساوي امامان] هستند و فرمانبرداري آنان را واجب مي‏داند و ميل به زيارتشان دارند و به تو و آنان تقرب مي‏جويند. پدر و مادر و خود و خانواده و دارايي‏ام فداي شما باد! مرا در هم و فکر خود قرار دهيد و از زمره‏ي حزبتان و داخل در شفاعتتان کنيد و مرا [ صفحه 225] عند ربکم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و أبلغ أرواحهم و أجسادهم مني السلام و السلام عليه و عليهم و رحمة الله و برکاته و صلي الله علي محمد و آله و سلم کثيرا و حسبنا الله و نعم الوکيل [1] . نزد پروردگارتان ياد کنيد. خدايا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر روان‏ها و پيکرهاي آنان از من سلام برسان. و سلام بر او و بر آنان باد و رحمت خدا و برکت‏هايش و خداوند بر محمد و خاندانش درود و سلام بسيار فرستد و خدا ما را بس است و او خوب وکيلي است. [ صفحه 229]

[1] من لايحضره الفقيه، ج 2، باب ما يجزي من القول...، زيارة جامعة، ح 3213، الوداع، ص 617؛ تهذيب الأحکام، ج 6، باب 46( زيارة جامعة لسائر المشاهد...)، ح 1، الوداع، ص 101؛ عيون أخبار الرضا عليه‏السلام، ج 2، باب 68( في ذکر زيارة الرضا عليه‏السلام بطوس)، زيارة أخري جامعة...، ح 1، الوداع، ص 685؛ المزار الکبير، القسم الخامس، باب 1( زيارة جامعة لسائر الأئمه عليهم السلام)، ص 535.