همانطور که گفتيم، مأمون مظهر مکر و نفاق بود. او که براي رسيدن به خلافت، برادر خود را نيز کشته بود، اکنون براي رسيدن به مقاصد خود، به امام رضا عليه‏السلام پذيرش خلافت خود را پيشنهاد مي‏دهد و پس از امتناع امام، وي را به پذيرش وليعهدي وادار مي‏کند. نقل شده است که از حضرت پرسيده شد: «چه چيز شما را به پذيرش وليعهدي واداشت؟» حضرت فرمود: «آنچه که جدم اميرالمؤمنين را به پذيرش شوراي خلافت واداشت» [1] . امام عليه‏السلام در عين پذيرش اجباري ولايتعهدي شرط مي‏کند که در هيچ امر حکومتي دخالت نکند و بدين سان عدم علاقه و ميل خود را به اين منصب آشکار مي‏کند. آن طور که گفته‏اند، غرض مأمون از معرفي امام عليه‏السلام به وليعهدي اين بود که به اين واسطه، شعله شورش بعضي از سادات معترض را خاموش کند و در ضمن، مکارانه، امام عليه‏السلام را زير نظر داشته باشد، افزون بر اين، به اين واسطه چنين وانمود مي‏کرد که امام عليه‏السلام خواهان مقام‏هاي دنيايي است.

[1] عيون أخبار الرضا عليه‏السلام، ج 2، باب 40(السبب الذي من أجله...)، ح 4، ص 315.