قال أبوجعفر عليه‏السلام: «قال أميرالمؤمنين صلوات الله عليه: «زارنا رسول الله صلي الله عليه و آله و قد أهدت لنا أم أيمن لبنا و زبدا و تمرا. فقدمنا منه فأکل ثم قام الي زاوية البيت فصلي رکعات. فلما کان في آخر سجوده بکي بکاء شديدا فلم يسأله أحد منا اجلالا و اعظاما له. [ صفحه 47] فقال الحسين عليه‏السلام و قعد في حجره فقال: «يا أبه لقد دخلت بيتنا فما سررنا بشي ء کسرورنا بدخولک ثم بکيت بکاء غمنا فما أبکاک؟» فقال: «يا بني أتاني جبرئيل عليه‏السلام آنفا فأخبرني أنکم قتلي و أن مصارعکم شتي» فقال: «يا أبه فمالمن زار قبورنا علي تشتتها» فقال: «يا بني أولئک طوائف من أمتي يزورونکم فيلتمسون بذلک البرکة و حقيق علي أن آتيهم يوم القيامة حتي أخلصهم من أهوال الساعة و من ذنوبهم و يسکنهم الله الجنة» [1] . امام باقر عليه‏السلام فرمود: «أميرالمؤمنين - صلوات الله عليه - فرمود: «روزي رسول خدا صلي الله عليه و اله به ديدن ما آمد. ام‏ايمن [2] برايمان شير و سرشير و خرمايي هديه آورده بود که آن‏ها را در مقابل حضرت گذاشتيم. پيامبر تناول فرمود؛ سپس به سوي گوشه خانه رفت و چند رکعتي نماز گزارد و در سجده آخر به سختي گريست. هيچ يک از ما به سبب احترام و تعظيم حضرت از وي (درباره‏ي علت گريه) نپرسيد؛ پس حسين برخاست و در دامان حضرت نشست و گفت: «اي پدر جان! به خانه‏ي ما آمدي و از هيچ چيز همانند ورود شما خوشحال نشديم؛ سپس گريه‏اي کردي که ما را ناراحت کرد. چه چيز شما را گرياند؟» حضرت فرمود: «پسرم! اکنون جبرئيل نزد من آمد و خبر داد که همانا شما کشته خواهيد شد و محل شهادتتان پراکنده خواهد بود». حسين گفت: «اي پدر جان! براي کسي که قبور ما را با وجود پراکندگي آن‏ها زيارت کند، چه اجري است؟» فرمود: «اي پسرم! آن‏ها (مساوي زائران شما) عده‏اي از امت من هستند که شما را زيارت مي‏کنند و از اين گذر مي‏خواهند برکت يابند. بر من سزاوار است که روز قيامت سراغ آنان روم تا از هراس‏هاي آن لحظه و از گناهانشان رهايي بخشم و خداوند آنان را در بهشت جاي دهد». [ صفحه 48]

[1] کامل الزيارات، باب 16( ما نزل به جبرئيل في الحسين عليه‏السلام...)، ح 6، ص 58. [2] أم أيمن، يکي از همسران بزرگوار رسول اکرم صلي الله عليه و اله و از دوستداران اهل بيت آن حضرت بود.