امام عليه‏السلام احساس کرد نپذيرفتن ولايت‏عهدي تنها به قيمت جان او تمام نمي‏شود، بلکه جان تمام شيعيان و علويان هم به خطر مي‏افتد و اگر در آن شرايط براي امام عليه‏السلام جايز بود جان خود را به خطر اندازد، در مورد علويان و شيعيان چنين روا نديد که گزندي به آنها برسد و چنانچه امام عليه‏السلام با رد مقام ولايت‏عهدي، خود و پيروانش را به نابودي مي‏کشاند، کفر و الحاد همه جا را فرامي‏گرفت و در نتيجه مأمون به اهداف شوم خود دست مي‏يافت. -امام عليه‏السلام دريافت پذيرش ولايت‏عهدي يک اعتراف ضمني از طرف عباسيان است که علويان هم در اين حکومت سهم شايسته‏اي دارند. -انگيزه‏ي ديگر اين که عموم مردم تلاش اهل بيت را برخلاف شايعات، در صحنه‏ي سياست ببينند و گمان نکنند که آنان عالماني هستند که فقط در گوشه‏اي به عبادت مي‏نشينند و در امور سياسي دخالت نمي‏کنند. -در خاتمه اين که امام فرمود: همان انگيزه‏اي که جدم اميرالمؤمنين عليه‏السلام را وادار به [ صفحه 18] شرکت در شوراي شش نفره نمود، مرا نيز به پذيرش واداشت.