بهاءالدين محمد معروف به «شيخ بهايي»؛ شيخ فقيهان، علامهي دوران، استاد حکيمان، شيخالاسلام محمد بن حسني بن عبدالصمد جبل عامل لبنان تولد يافت. لقبش بهاءالدين و شهرتش شيخ بهايي بوده است. نسب شريفش به حارث همداني ميرسد که از ياران خاص حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام بود. شيخ در دوران کودکي همراه پدر دانشمند خود عزالدين حسين بن عبدالصمد، به ايران آمد و از همان آغاز جواني زبان فارسي را فراگرفت و در خدمت پدر و ديگر عالمان زمان، مراتب علمي را تا حد کمال پيمود تا آنجا که به منصب شيخالاسلامي منصوب شد. شيخ بهايي با همهي اشتغالهاي علمي و منصب شيخالاسلامي به واسطهي علاقهي بسياري که به سير و سلوک و تزکيهي نفس داشت به همهي مقامات و تشريفات پشت پا زد و سادهزيستي را پيشهي خود نمود.
شيخ علاقهاي بسيار به سير و سفر در بلاد اسلامي داشت. ابتدا با پدر و پس از آن به تنهايي به سير و سفر پرداخت و به شهرهاي آذربايجان، مصر، شام، عراق، فلسطين، حلب، مکه و مدينه و ديگر شهرها مسافرت کرد و با بسياري از اهل کمال و ادب ملاقات و مصاحبت نمود و بهرههاي علمي فراواني به دست آورد. پس از بازگشت به ايران، مرجع عام گرديد.
شيخ، عمرش را صرف تعليم و تربيت شاگردان و تأليف و تصنيف نمود. رجال نامدار و شخصيتهاي بسياري در محضر علمي وي کسب دانش نمودند. علاوه بر تربيت شاگردان، آثار بسياري از علوم و فنون مختلف مانند علم فقه، اصول، تفسير، حديث، هيئت، رياضيات، جبر، هندسه، ادبيات و علم جفر از شيخ بر جاي مانده است. برخي از آثار وي عبارت است: جامع عباسي، خلاصة الحساب، دراية الحديث کشکول، تشريح الافلاک، صمديه، مثنوي
[ صفحه 99]
نان و حلوا و چند اثر ديگر....
شيخ بهاءالدين در شوال سال 1031 ه. ق در اصفهان دار فاني را وداع گفت. جنازهاش به مشهد انتقال يافت و در جوار بارگاه ملکوتي ثامنالائمه در بناي جنوب شرقي حرم مطهر معروف به رواق شيخ بهايي به خاک سپرده شد. گرچه نماي مقبره از رواق دارالامامة نمايان است و به اين رواق راه دارد، اما ورودي آن در زاويهي جنوب غربي صحن آزادي است که از دو درگاه به راهرو و مقبره منتهي ميشود. در ضلع غربي راهرو مقبرهي شيخ، کتيبهاي به صورت يک تابلو بر کاشي معرق و عبارتهاي مکتوب بر سنگ قبر شيخ را دربردارد. در سه طرف رواق شيخ بهاءالدين زير سقف آرامگاه کتيبهاي به طول 30:8 متر و عرض 40 سانتيمتر به خط ثلث مرحوم سيد حسين نقاشباشي ديده ميشود که ضمن معرفي شيخ، آثار و تأليفات او را بيان کرده است.
|