آرامگاه ربيع بن خثيم اسدي معروف به خواجه ربيع، در شمال شرقي مشهد، در انتهاي بلوار خواجه ربيع واقع است. اين بناي تاريخي در ميان باغي بزرگ و سرسبز جاي دارد و از زيارتگاههاي مشهور به شمار مي‏رود. تاريخ احداث بناي پيشين خواجه ربيع مشخص نيست، اما ساختمان فعلي آرامگاه از بناهاي عصر صفويه است و به صورت بنايي هشت پهلو ديده مي‏شود. اين بنا در سال 1031 ه. ق به ترغيب شيخ بهايي و به دستور شاه عباس، در سفري که به مشهد آمد ساخته شد و گنبد باشکوهي به ارتفاع 18 متر به صورت دو پوشش بر فراز بقعه خواجه بنا شده است. کتيبه‏ي دور گنبد به خط عليرضا عباسي است که با آيه‏ي شريفه‏ي: الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا يحزنون شروع مي‏شود و بعد از آيه، حديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و خطبه‏ي معروف همام از اميرالمؤمنين عليه‏السلام نوشته شده و در پايان کتيبه آمده است: «امر بعمارة هذه شاه عباس الحسيني الموسوي الصفوي، کتبها عليرضا عباسي». بخشي از داخل گنبد به صورت کاشي معرق است و حاوي کلماتي کوتاه مي‏باشد و در سطح گچبري سقف بنا نيز کتيبه‏اي بسيار نفيس به خط همين خطاط معروف گچبري شده است. مکتوبات اين کتيبه حديث جابر بن عبدالله انصاري از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم است که نامهاي دوازده امام در آن کتيبه آمده است. [ صفحه 115] ساختمان گنبد مقبره‏ي خواجه را شاه عباس در سال 1021 ه. ق که به مشهد سفر کرد انجام داد و تاريخ بنا که در سر در باغ مزار خواجه نوشته شده، باني بنا را شاه عباس صفوي به سال 1021 ه. ق آورده است. ديوار بنا با کاشيهاي معرق و ممتاز آراسته شده و داراي کتيبه‏هايي به خط عليرضا عباسي خطاط معروف عهد صفويه است. در يکي از کتيبه‏ها سخن منسوب به حضرت امام رضا عليه‏السلام آمده است که فرمود: ما حصل لي من القدوم بخراسان الا زيارة ربيع بن خثيم. (سفر خراسان براي من سودي نداشت بجز زيارت ربيع بن خثيم.) اين بنا در عصر ناصرالدين شاه در سال 1328 قمري بار ديگر به علت فرسودگي تعمير و مرمت شد. تاريخ تولد خواجه به درستي معلوم نيست، اما نويسندگان به واسطه‏ي مصاحبت وي با ابن‏مسعود که متوفاي سال 32 ه. ق است، سال ولادت خواجه را قبل از هجرت دانسته‏اند. در حالات خواجه نوشته‏اند، وي از تابعين [1] و يکي از زهاد هشتگانه‏ي صدر اسلام بوده است. خواجه نيز از اصحاب خاص حضرت اميرمؤمنان امام علي عليه‏السلام بود و نزد آن حضرت جايگاهي ويژه داشت. خواجه ربيع از ياران ابن‏مسعود، صحابي بزرگوار پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بوده و او درباره‏ي ربيع گفته است: «ديدار ربيع مرا به ياد مخبتين (خداترسان) مي‏افکند». غزالي در احياءالعلوم آورده است: خواجه مدت بيست سال در خانه ابن‏مسعود به گونه‏اي تردد داشت که کنيز وي مي‏پنداشت ربيع نابيناست [2] . نقل شده خواجه تمام عمرش را در زهد و پارسايي گذراند. وي به هنگام سجده مانند جامه‏اي که بر زمين گسترده باشند بي‏حرکت مي‏ماند، چنان‏که پرندگان بر او مي‏نشستند. با اين‏که خواجه در زهد و تقوا شهرتي بسزا داشت، اما از نفس بدانديش مي‏هراسيد و حال خويش را از مردم پنهان مي‏داشت که مبادا دچار عجب و ريا شود و چون [ صفحه 116] قرآن تلاوت مي‏کرد اگر شخصي بر او وارد مي‏شد، قرآن را به ردا مي‏پوشاند [3] . خواجه ربيع مانند ابن‏مسعود و جمعي ديگر از صحابه از مخالفان رويه و کارهاي خليفه‏ي سوم بود. شيخ بهاءالدين که خواجه را از ياران و نزديکان اميرمؤمنان عليه‏السلام مي‏داند، نوشته است: وي با جمعي ديگر به محضر امام عليه‏السلام مشرف شدند و از امام تقاضا کردند که پرهيزکاران را توصيف فرمايد. حضرت در پاسخ آنان خطبه‏ي متقين را ايراد فرمود. اين خطبه چنان مؤثر واقع شد که همام برادرزاده‏ي ربيع پس از شنيدن خطبه صيحه‏اي زد و کالبد تهي کرد. مقام خواجه، خواجه از موقعيتي علمي برخوردار بود به طوري که وي را از پيشگامان تفسير و حديث شمرده‏اند. وي نه تنها راوي حديث بود بلکه محدثي صاحب‏نظر و مبين حديث صحيح از سقيم بود. خواجه در کمک به درماندگان کوشا بود و مکرر بينوايان را به خانه مي‏برد و از آنان با بهترين غذاها پذيرايي مي‏کرد. وفات خواجه را سال 63 ه. ق نوشته‏اند. زماني که فاجعه‏ي کربلا رخ داد و خبر آن به خواجه رسيد، متأثر شده و بسيار گريست و تا زماني که زنده بود سخن نگفت. [4] .

[1] تابعين: کساني بودند که ياران پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را درک کرده، خود از جمله‏ي آنان نبودند. [2] احياءالعلوم، ص 378. [3] مزارات خراسان، ص 14. [4] همان مأخذ، به نقل از روضات.