دوران ولايتعهدي امام عليهالسلام بسيار پرماجرا بود؛ دوراني که آغاز آن، سفر هارون به خراسان است که مقدمهاي براي دعوت امام عليهالسلام شد.
زماني که هارون در دارالخلافهي بغداد بر اريکهي قدرت نشسته بود، با هدف تثبيت و دوام حکومت خود اقدام به تنظيم عهدنامهاي نمود و براساس آن ادارهي کشور پهناور اسلامي را پس از خود به سه فرزندش امين، مأمون و مؤتمن واگذاشت، تا يکي پس از ديگري حکومت را حفظ و اداره کند. پس از تنظيم عهدنامه در سال 186 هجري قمري، همراه فرزندان به مکه سفر کرد و عهدنامه را در آنجا به امضاي امين و مأمون و رجال سياسي و شخصيتهاي لشکري و کشوري رساند و نسخهاي از آن را به ديوار کعبه آويخت تا در موسم حج به سمع و نظر همه برسد [1] .
از ديگر سو، بدرفتاري کارگزاران ستمگر وي در سرزمينهاي اسلامي، به ويژه علي بن عيسي بن ماهان در خراسان که براي خوش خدمتي به دربار هارون از هيچ ستمي کوتاهي نميکرد، آرامش را از مردم آن ديار گرفته و خشم آنان را عليه حکومت عباسي برانگيخته بود. پيامد اين جنايتها در اواخر عمر هارون، منجر به قيام رافع بن ليث نوهي نصر بن سيار از چهرههاي برجسته شد. وي در سال 190 ه. ق عليه حکومت عباسي قيام گستردهاي را سامان داد و سمرقند و نواحي آن را تصرف کرد [2] هارون در سال 193 ه. ق به منظور رسيدگي به ستمهاي علي بن عيسي حاکم خراسان و سرکوبي شورشهاي رافع بن ليث، رهسپار آن ديار شد [3] در حالي که بيمار بود. زماني که به گرگان رسيد، بيمارياش شدت يافت و در توس درگذشت. جسد او را در يکي از تالارهاي باغ منسوب به حميد بن قحطبه در روستاي سناباد به خاک سپردند [4] و مدفن او به بقعهي هاروني معروف شد. از زمان شهادت حضرت امام رضا عليه السلام در سال 203 ه. ق و دفن حضرت در آن مکان، بقعهي هاروني، «حرم
[ صفحه 16]
مطهر» و روستاي سناباد، «مشهدالرضا» ناميده شد.
پس از مرگ هارون، امين که خواهان موروثي کردن حکومت در خاندان خود بود اقدام به خلع مأمون از وليعهدي نمود و فرزندش را که کودکي بيش نبود به جانشيني خود برگزيد. در پي اين اقدام جنگ قدرت بر سر حکومت بين دو برادر آغاز شد و در اين نبرد امين دستگير شد و به قتل رسيد. اين پيروزي ظاهري، حکومت پرفراز و نشيبي را براي مأمون ايجاد کرد و واکنشها و نتايجي منفي عليه او و اهدافش به وجود آورد که منجر به شرايط سياسي عصر امام عليهالسلام شد. زيرا مخالفت شديد شيعيان و علويان با خاندان عباسي از يک سو و قيام هواداران امين در بغداد که قتل او را جرمي سنگين ميدانستند از سويي ديگر قيامها و نهضتهاي گستردهاي را عليه حکومت عباسي و مأمون به وجود آورد.
سرانجام، محمد بن زيد نوهي امام سجاد عليه السلام در خراسان، محمد بن جعفر صادق، معروف به ديباج در مکه [5] ، ابوالسرايا در کوفه [6] محمد بن سليمان حسني در مدينه، زيد بن موسي معروف به زيدالنار در بصره [7] ، محمد بن اسماعيل در مداين [8] ابراهيم بن موسي در يمن [9] و در واسط که بخش اعظم آن دست عثمانيها بود، جعفر بن زيد بن علي [10] قيام کردند.
مأمون پس از رويارويي با اوضاع وخيم حکومت و احساس ناامني و نگراني شديد، دريافت که اين خطر جدي نه تنها خلافت وي بلکه حکومت عباسيان را تهديد ميکند. از ديگر سو، موقعيت و شخصيت برجسته و ممتاز حضرت علي بن موسي الرضا عليهالسلام و توجه و گرايش شديد مردم به آن حضرت نيز تهديدي ديگر براي براندازي حکومت عباسي بود. وي تمام توان خود را براي رهايي از اين بحران و سامان دادن به اوضاع حکومت خويش به کار گرفت. چارهانديشي نمود که چگونه فرياد انقلابيون را خاموش و اعتماد مردم بغداد و عباسيان را به خود جلب کند. پس از مشورت با فضل بن سهل که فردي با تدبير بود تصميم گرفت حضرت امام رضا عليهالسلام را که نزد علويان و شيعيان از محبوبيتي خاص برخوردار بود و در ايران پايگاه
[ صفحه 17]
مردمي استواري داشت، از مدينه به خراسان دعوت کند تا با مطرح کردن مسأله ولايتعهدي از خطري جدي پيشگيري نمايد. حضرت که از واقعيتها آگاهي کامل داشت، ابتدا به شدت با اين دعوت مخالفت نمود، اما با اصرار و پافشاري مأمون و سرانجام تهديد وي، به خراسان سفر نمود. که بيان از جريان سفر حضرت و استقبال بينظير مردم در طول راه از ايشان به ويژه در نيشابور و موضوع حديث معروف سلسلةالذهب مجالي گستردهتر را ميطلبد.
پس از طرح مسألهي ولايتعهدي و خودداري حضرت از پذيرش، پافشاري و اصرار مأمون، حضرت را به پذيرش مشروط ولايتعهدي مجبور نمود. اما مواضع منفي امام عليهالسلام در برابر ترفندهاي مأمون وي را آگاه کرد که نيرنگش موفقيتآميز نيست، زيرا او ميخواست با تحميل ولايتعهدي به هدفهاي خاصي برسد که مهمترين آنها عبارت بود از:
دور نگه داشتن امام از پيروان و شيعيان خود، کاستن وجههي معنوي امام عليهالسلام و متهم کردن او به دنياپرستي و حب جاه و مقام، مراقبت دقيق حضرت و زير نظر داشتن ايشان، مشروع جلوه دادن خلافت، يافتن پايگاه مردمي، فرونشاندن نهضتها و قيامها.
|