در اين هنگام اوضاع و احوال خراسان هم تغيير پيدا کرد و حوادثي در آن ناحيه پيش آمد، در خراسان طرفداران حکومت ساسانيان و مخالفان اسلام و آنهائي که منافع خود را از دست داده بودند از فرصت استفاده کرده جماعتي فراهم آوردند و به شهر نيشابور حمله آوردند و آن جا را از مسلمانان گرفتند. باز گرفتن شهر نيشابور از مسلمانان بسيار گران بود و همه کوشش‏هاي آنان را از بين برد و موجب تزلزل مسلمين گرديد، و در ارکان آن‏ها ضعف ايجاد کرد و باعث تقويت دشمنان آنان شد، مسلمانان در فکر افتادند هر چه زودتر نيشابور را از مخالفان خود بگيرند و لذا جريان امر به اطلاع علي عليه‏السلام رسيد. علي عليه‏السلام خواهر زاده خود جعدة بن هبيره مخزومي را به عنوان حاکم [ صفحه 14] به طرف خراسان فرستاد، او با لشکري وارد خراسان شد و با مخالفان که بر نيشابور مسلط شده بودند جنگ کرد و آن‏ها را شکست داد و از نيشابور بيرون کرد و بار ديگر مسلمانان بر اين شهر مسلط شدند و مخالفان سرکوب گرديدند. نيشابور در آن ايام منطقه حساسي بود و از دست دادن آن براي مسلمانان موجب ضعف آنان شده بود و اگر آن‏ها کوتاهي مي‏کردند شهرهاي ديگر خراسان هم سقوط مي‏کرد و همه ناحيه از دست آنان خارج مي‏گرديد، و باز گرفتن شهر نيشابور موجب گرديد که مخالفان براي هميشه از صحنه بيرون گردند. اهميت نيشابور و فتح کهن دژ آن بسيار ارزش داشت واز شعري که يکي از شاعران آن روز در اين مورد گفته اهميت موضوع روشن مي‏گردد و عظمت نيشابور را در آن ايام به خوبي نمايان مي‏سازد از آن بيت معلوم مي‏شود که فتح نيشابور براي بار دوم براي آن‏ها چه اندازه اهميت داشته شاعر گويد: لولا ابن جعدة لم يفتح قهندزکم‏ و لا خراسان حتي ينفخ الصورا مقصود از قهندز در اين جا کهن دژ نيشابور مي‏باشد که قلعه‏اي بزرگ و استوار بوده و مخالفان اسلام آن قلعه را گرفتند و بر نيشابور مسلط شدند و شهرهاي ديگر را هم در معرض خطر و سقوط قرار دادند، فتح مجدد نيشابور در حقيقت فتح دوباره خراسان بود که توسط فرزندام هاني خواهر زاده علي عليه‏السلام انجام گرفت.